پرسش وپاسخ از علامه طباطبایی

عدم اثبات حقانیت با کارهاى خارق العاده و سحر چیست ؟

س ۶۴۶ عده اى از دراویش سنى خود را اهل حق دانسته و کارهاى خارق العاده اى از قبیل خوردن آتش یا شیشه چراغ بجا مى آورند و آن را دلیل بر حقانیت مذهب خود مى دانند، آیا این کارها نشانه بر حق بودن آنها است ؟
ج خوردن آتش ، یا شیشه چراغ ، و یا شمشیر به شکم داخل نمودن و از پشت بیرون آوردن آن ، هیچ کدام دلیل بر حقانیت نیست . نقل مى کنند در فرانسه شخصى تیغ ریش تراشى مى خورد، در آزمایشگاه او را با دستگاه معاینه کردند و تیغهایى را که خورده بود، در جهاز هاضمه او دیدند، اینها دلیل بر حقانیت نیست .
در خیابان خاکى واقع در گنبد سبز مشهد مقدس یکى از دراویش نزد من آمد، سخنانى داشت . از جمله گفت : سى سال است آب به بدنم نخورده است . گفتم : مگر وضو نمى گیرى ؟ گفت : ما از اینها گذشته ایم .
آیا اینها تقوى است ؟ هر معصیت که فناى فى الله نیست و نمى تواند باشد. امور خارق العاده هم از راه سحر و علوم غریبه ، و از راه ریاضت نفس حاصل مى شود، و هم از راه عبادت . و انبیاء علیهم السلام نیز مى توانستند این امور را ظهور دهند؛ ولى در موارد احقاق حق ، باطل قدرت ایستادگى در مقابل حق را ندارند. شخصى سنى آتش روشن مى کرد و در آن مى رفت و این را دلیل بر حقانیت مذهب خود مى دانست . یکى از داش مشتیهاى شیعه که مذهب خود را بر حق مى دانست براى اثبات حقانیت خود دنبال او در آتش ‍ مى رود و سالم بیرون مى آید، و شخص سنى مى سوزد.

سحر چیست ؟

س ۶۴۷ معناى سحر چیست ؟
ج خداوند متعال مى فرماید: و سحروا اعین الناس و استرهبوهم ، و جاءوا بسحر عظیم (اعراف : ۱۱۶)
چشمان مردم از افسون کردند و آنان را ترساندند و (واقعا) سحر عظیمى نمودند.
از این آیه شریفه بر مى آید که سحر یک نوع چشم بندى است . همچنین در قضیه هاروت و ماروت مى فرماید: فیتعلمون منهما ما یفرقون بین امرء و زوجه (بقره : ۱۰۲)
و از آن دو (هاروت و ماروت ) چیزهایى را فرا مى گرفتند که بین مرد و زن جدایى اندازند.
از این آیه شریفه نیز استفاده مى شود که سحر در واقع یک تصرّف روحى است .

س ۶۴۸ آیا شعبده نیز از سحر است ؟
ج خیر، سحر نیست .

س ۶۴۹ آیا تسخیر جن از سحر است ؟
ج خیر سحر نیست .

س ۶۵۰ آیا تنویم و خواب مغناطیسى از سحر است ؟
ج خیر، سحر نیست ، یک نوع تصرف دیگر در روح است .

س ۶۵۱ آیا کارهایى که مرتاضها و صوفیه سنندج انجام مى دهند و آن را دلیل بر حقانیت خود مى دانند (از قبیل خوردن شیشه و فرو بردن شمشیر به شکم و بیرون آوردن آن از پشت ) سحر است ؟
ج خیر، سحر نیست .

فلسفه تاءثیر سحر

س ۶۵۲ بنده از یکى از آنها پرسیدم که چگونه این کارها را انجام مى دهید؟ وى پاسخ گفت : (شیخ ما در سنندج ، اثر آن را مى گیرد.) آیا این سخن درست است ؟
ج یا اینکه حال و نفس خودش و در اثر گفتن (لا اله الا الله ) که مى گویند، تاءثیر آن را خنثى مى کند. شخصى که در مجلس آنها شکرت کرده بود گفت : دیدم که مشغول ذکر (ظاهرا (لا اله الا الله ) شدند، بعد یک نفر بلند شد و شیشه چراغ گرد سوز را که در وسط مجلس روى میز بود برداشت و با دندانش خرد کرد و همه را خورد. بعد شیشه چراغ دوم ، بعد سوم ، و سپس ‍ شمشیرى را به صورت عمودى روى زمین گذاشت و شکم خود را روى آن انداخت و از پشت ، سر شمشیر ظاهر شد، بعد در حالى که سالم بود، بلند شد.

ماجراى سرمه خفا

س ۶۵۳ آورده اند: در زمان شیخ بهایى رحمه الله کسى ادعاى نبوت نمود. شیخ بهایى وى را بالاى بلندى اى برد و سحر نمود، و دریا و کشتى اى بر لب ساحل ظاهر شد. ایشان به پیغمبر ساختگى تعارف نمود که اول او سوار شود، و ولى وى تا خواست پاى خود را در کشتى بگذارد، از بالاى بلندى بر زیر افتاد و مرد) آیا این جریان واقعیت دارد.
ج حضرت استاد قدس سره با تبسم و تعجب فرمود: (این مطلب در کجا نوشته شده است ؟!) سپس قصه (سرمه خفا) را نقل فرموند که روزى شاه عباس در وقت صرف غذا دید غذاى ظرف کم مى شود بدون اینکه کسى نزد او باشد.این مطلب را به عرض شیخ بهایى رحمه الله رسانید، ایشان دستور داد که در آن اطاق کاه بسوزانند. بعد از پر شدن اطاق از دود، شخصى پیدا شد که نشسته بود و چشمهاى خود را با دستهایش مى مالید.

دعاى بند آمدن باران و بستن دهان گرگ

س ۶۵۴ بعضى دعا مى کنند باران مى ایستد یا دهان گرگ را مى بندند، آیا این واقعیت دارد؟
ج راجع به بستن دهان گرگ یکى از سوره هاى کوچک قرآن بر چاقویى خوانده مى شود، بعد چاقو را روى هم مى گذارند، دهان گرگ با این کار بسته مى شود و گفته شده این عمل را لجام داده اند و دیده اند گرگ آمده و پوزه خود را به گوسفند مالیده ، ولى چون دهانش بسته بوده ، رفته و آسیبى به آنها نرسانده است .

آیا قول منجمین اعتبار دارد؟

س ۶۵۵ آیا قول منجمین اعتبار دارد؟
ج بعضى از مطالب آنها از قبیل نحوست و سعد بودن ایام که با ظاهر شرع موافق نیست ، اعتبار ندارد، در دیوان منسوب به علیه السلام آمده است : (هنگامى که حضرت از صفین بر مى گشتند، و مى خواستند، عازم نهروان شوند، منجمى حضرت را از خروج در آن روز منع نمود. حضرت ابیاتى سرود و به سخن او اعتنا ننمود با این همه منجمین از روى تجاربى که دارند مطالبى را ذکر مى کنند، چنانکه حکایاتى تاریخى نیز از آنان نقل نموده اند.
از آن جمله آورده اند: مرجوم خواجه نصیر آذین طوسى در یکى از سفرهاى خود به آسیابى رسید و شب در آنجا ماندگار شد. و چون هوا صاف بود، دستور داد که جاى ایشان را بیرون آسیاب بیندازند، آسیابان به ایشان عرض کرد: امشب باران مى بارد، خوب است داخل آسیاب بخوابید.
خواجه فرمود: از کجا مى گویى ؟
آسیابان عرض کرد: سگى دارم ، که هر شب که مى خواهد باران ببارد، داخل آسیاب مى خوابد، امشب نیز داخل خوابیده است .
خواجه بر اساس علم نجوم ، حسابى نمود و بعد فرمود: خیر امشب باران نمى بارد. و بیرون آسیاب بخوابید.
پاسى از شب گذشت و ابرهایى نمایان شد و باران بارید، و خواجه مجبور شد به داخل آسیاب تشریف ببرد. در این هنگام فرمود:
شکر خدا که به اندازه یک سگ هم علم نداریم .

قمر در عقرب 

س ۶۵۶ در روایات متعدد آمده است : (قمر در عقرب نحس است )آیا این حالت بر هر کارى که در آن هنگام انجام مى گیرد، تاءثیر دارد؟
ج اگر کار باذن الله بجا آورده شود، و سر خود نباشد، چون استقلال ندارد معلوم نیست تاءثیر داشته باشد.

درمحضر علامه طباطبایی//محمدحسین رخشاد

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=