زندگینامه سید محمد بن هادی (علیه السلام)

حضرت امام هادی(علیه السلام) دارای پنج فرزند بود: امام حسن عسگری، حسین، جعفر، عائشه، یا علیه و محمد. (بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۳۱، ح ۶و ۷ برای مطالعه حالات او به کتاب منتهی الامال شیخ عباس قمی، حالات حضرت امام هادی(علیه السلام) مراجعه کنید) کنیه‏ی سید محمد ابوجعفر است و در جلالت و عظمت معروف است و در شأن او این بس است که قابلیت امامت را داشت و شیعیان گمان میکردند که پس از امام هادی علیه السلام ، امام شیعیان خواهد بود.

سید محمد پیش از پدر وفات یافت درباره او روایات زیادی نقل شده است که یکی را می آوریم: گروهی از بنی هاشم در روز وفات سید محمد به خانه امام هادی رفتند این گروه می گویند وقتی به خانه امام هادی رفتیم دیدیم که در صحن خانه برای امام هادی(علیه السلام) فرشی گسترده‏ اند و مردم در اطراف آن حضرت نشسته‏ اند در حدود یک صد و پنجاه نفر از آل ابی طالب، بنی عباس و قریش حاضر شده بودند.

در این حال امام حسن عسکری علیه السلام وارد شد در حالیکه در مرگ برادرش سوگوار بود. امام حسن عسکری در سمت راست پدر ایستاد پس از چند لحظه امام هادی(علیه السلام) رو به فرزندش امام حسن عسکری علیه السلام کرد و گفت: پسرم شکر خدا را تازه کن که در وجود تو امامت را مقرر کرده امام حسن عسکری گریه کرد و گفت: «انالله و اناالیه راجعون».

ما امام حسن عسگری را نمیشناختیم و پرسیدیم که این آقا زاده کیست؟ گفتند: پسر امام هادی(علیه السلام) است در آن زمان به نظر ما امام حسن عسکری بیست ساله مینمود ما از آن روز فهمیدیم که امام ما پس از حضرت هادی اوست. (منتهی الامال، چاپ قدیم یک مجلدی، جزء دوم، ص ۲۶۰.)

جناب سید محمد بن علی از نظر علمای علم رجال جزو انسانهای ثقه و مورد اعتماد است و هیچ گونه قدح و ذمی ندارد. (جامع الرواه، ج ۲، ص ۱۵۸،) مردم عراق از این امامزاده خوف دارند و همواره حرمت او را حفظ میکنند. (مفاتیح الجنان، زیارت ائمه سرّ من رأی) علی بن عمر نوفلی میگوید: در خدمت امام هادی(علیه السلام) بودم که پسرش محمد از کنار ما گذشت. گفتم: فدایت شوم آیا پس از شما امام ما این آقازاده است؟ [این حدیث نشانه عظمت مقام این امامزده نزد مردم و بزرگان است].

اما امام فرمود: پس از من امام و صاحب شما فرزندم حسن خواهد بود. (بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۴۳، ح ۱۳) ناگفته نماند عظمت برخی امام ‏زادگان در میان مردم آن گاه بیشتر آشکار میشود که بر آورده شدن حاجات و کراماتی از او ببینند که در این صورت اعتقاد مردم روز افزون میشود و نذورات و زیارت آنها بیشتر میشود و نسبت به حضرت ابوالفضل(علیه السلام) و سید محمد(علیه السلام) بارها کرامت و برآورده شدن حاجت اتفاق افتاده و برای منکران گرفتاری پیش آمد تا آن‏جا که حتی برخی اهل سنت و پیروان مسیحی اعتقاد پیدا کرده ‏اند.

در فروع کافی چنین آمده است: محمد بن یحیی از محمد بن حسین از محمد بن اسماعیل بن بزیع از خیبری از حسین بن ثویر و ابی سلمه سرّاج. حسین بن ثویر و ابی سلمه میگویند: ما از امام صادق(علیه السلام) شنیدیم که پس از هر نماز واجبی، چهار مرد و چهار زن را نفرین میکرد چهار مرد عبارتند از فلان، فلان، فلان، و معاویه. امام این سه نفر را هم نام میبرد و فلان زن، فلان زن، هند و ام الحکم که خواهر معاویه است.(کافی، فروع، ج ۳، ص ۳۴۲، باب التعقیب بعد الصلواه و الدعاء، ح ۱۰.)

در این باب، ۲۸ حدیث ذکر شده است که برخی از این حدیثها قابل اعتماد و برخی قابل اعتماد نیست این حدیث که حدیث دهم این باب است از نظر سند قابل اعتماد نیست چون خیبری بن طحّان کوفی مورد وثوق نیست. (جامع الرواه، ج ۱، ص۲۶۶) ابوسلمه سراج هم ثقه نیست. (همان، ج ۲، ص ۳۹۰) اگر از سند حدیث چشم پوشی کنیم و تنها به متن آن توجه کنیم متن آن میرساند که بعد از نمازهای واجب نفرین کردن بر این افراد پاداش دارد ولی آیا این افراد کیستند و آیا هر کسی و در هر جایی میتوان این افراد را آشکارا نفرین کرد این از اسرار است و افشای اسرار آل محمد (علیه السلام) گناه بزرگی است ناگفته نماند که همان طوری که رحمت خواستن برکسی ثواب است لعن کردن هم ثواب است شما اگر شمر بن ذی الجوشن را لعن کنی ثواب دارد و اگر بر شهدای کربلا رحمت بخواهی باز هم ثواب دارد. اگر کسی خصوصی تماس حضوری بگیرد میتوان درباره متن حدیث توضیح داد.

حرم مطهر محمد بن هادی علیه السلام

عمارت اول: این آستانه مبارکه چون در مسیر اصلی راه سامرا نبود و با راه اصلی فاصله داشته ، بر اثر نا امن بودن آن منطقه تا عصر صفویه متروکه مانده بود ، لذا بطور دقیق از تاریخ بنای آن اطلاعی در دست نیست ، جز اینکه در تعمیرات اساسی که در سالهای ۱۳۷۹-۱۳۸۴ قمری در این آستانه انجام گشت و از قرائن و پیها که مشاهده شد، بعضی از اهل اطلاع اظهار می دارند که عمارت اول این آستانه متعلق به قرن چهارم است که توسط عضد الدوله دیلمی انجام گرفته است .

عمارت دوم: در قرن دهم هجری ، توسط شاه اسماعیل صفوی ، پس از فتح بغداد انجام گشت که در آن هنگام قسمتی هم جهت سکونت زائرین که قصد زیارت سامرا را داشتند از این آستانه زیارت کرده و در آنجا توقف می نمودند .

عمارت سوم : در سال ۱۱۹۸ قمری ، توسط ملا محمد رفیع فرزند محمد شفیع خراسانی تبریزی ، به هزینه احمد خان دنبلی انجام گشت . سید حسن امین در دائره المعارف الاسلامیه الشیعه به نقل از کتاب تحفه العالم میرزا عبد اللطیف تستری آنرا عمارت اول ثبت کرده است.

عمارت چهارم : حدود ۱۲۰۸ قمری توسط شیخ زین العابدین کاظمی آل سلماسی انجام گرفت و گنبدی از گچ و آجر بر روی قبر شریف بنا شد و همچنین کاروانسرای بزرگی در جهت شرقی آستانه برای سکونت زائرین ایجاد گردید که قسمتی از هزینه آنرا احمد خان دنبلی تقبل کرد. این عمارت را شیخ ذبیح الله محلاتی در کتاب خود تاریخ سامرا به عنوان عمارت اول ثبت کرده و سید حسن امین به نقل از ماثر الکبراء شیخ ذبیح الله محلاتی ، در دائره المعارف الاسلامیه الشیعه عمارت سوم آستانه سید محمد ثبت نموده است .

عمارت پنجم : در ۱۲۴۴ قمری توسط ملا محمد صالح بزغانی قزوینی حائری و با نظارت سردار حسن خان و حسین خان قزوینی انجام گشت که تمامی عمارت سابق را خراب نمودند و آستانه مجللی با گنبد بزرگ کاشیکاری بنا کردند ، که شروع آن در سال ۱۲۴۴ قمری و پایان آن عمارت در سنه ۱۲۵۰ قمری بود.تارخ مذکور بر روی سنگ مرمر به خط ثلث در دو طرف ایوان آستانه نصب است .

سید حسن امین بر آنست که در سال ۱۲۵۰ قمری سردارحسین خان آنرا تعمیر نموده و این عمارت در سال ۱۳۱۰ قمری توسط میرزا حسین نوری تعمیر گشت و قسمت هایی از کاشی کاری گنبد که ریخته بود مرمت شد و تاریخ آن در پیشانی گنبد ثبت شده و هشت حجره در جنوب صحن شریف جهت سکونت زائرین احداث گردیده بود . پس از هجرت میرزای شیرازی به سامرا ، در یکی از مسافرت های میرزا که همراه شاگردانش پیاده از سامراء به آستانه سید محمد مشرف گشتند تعمیراتی انجام داده و چند حجره به حجرات صحن افزودند .

سپس میرزا محمد تهرانی عسکری صحن شریف را توسعه داد و حجراتی بدان اضافه نمود . در عصر مرجعیت حاج آقا حسین قمی جمعی از مردم ایران اموال زیادی جهت تعمیر آستانه سید محمد ارسال داشتند و مخصوصا بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ قمری این آستانه به شکل باشکوهی تکامل یافت . عمارت جدید دارای صحن مربع شکل به ضلع ۱۵۰ متر است و در وسط صحن شریف حرم مطهر واقع است که گنبد کاشیکاری آن نظر هر بیننده را به خود جلب می دارد .

محیط گنبد حدود ۵۰ متر و ارتفاع آن ۴۵ متر است و در کنار آن مناره ای به ارتفاع ۴۰متر در سال ۱۳۷۹ قمری برافراشته اند. در مقابل حرم یک ایوان مسقف با ستون های باشکوه خودنمایی می کند . حرم مطهر با کاشیکاری وآیینه کاری هنرمندان ایرانی مزین شده و آیتی از هنر اسلامی را منعکس می کند. قبر مطهر در وسط حرم واقع است و بر روی آن صندوق نفیس و ضریح نقره نصب است.



 دایره المعارف تشیع جلد یک (آب – احیاء) زیر نظر؛ احمد صدر حاج سید جوادی ، بهاالدین خرمشاهی ، کامران فانی ۱۳۸۳ چاپ پنجم نشر شهید سعید محبی ، صفحه ۹۸

زندگینامه سمانه مغربیّه همسر امام جواد(ع) مادر امام هادى (ع)

ایـن بـانو مادر امام هادى علیه السلام است . امام جواد (ع) وقتى از بغداد به مدینه بازگشت این کنیز را خریدارى کرد او از کنیزان پاکدامن وصاحب فضیلت بود. در (عیون المعجزات) آمده است که او از عابدان (۲۹۰) بوده است . بیشتر اوقات روزه استحبابى مى گرفت و در زهد و تقوا بى نظیر بود.

امام هادى (ع) در باره او فرمود:

(مـادرم عـارف بـه شاءن و مقام من است و از اهل بهشت مى باشد و شیطان سرکش بر او سلطه اى نـدارد و مـکـر جـبـّار عـنـیـد بـه او نـمـى رسد و خداوند، او را نگهبان است ، و از مادران صدیقین و صالحین عقب نمى ماند.(۲۹۱))

سـمـانه از امام جواد (ع) چند فرزند به دنیا آورد، از جمله آنها امام هادى (ع) و موسى مبرقع مى باشند.



۲۹۰ـ (کانت من القانتات) (عیون المعجزات ، ص ۱۳۰).

۲۹۱ـ امام هادى و نهضت علویان ، محمد رسول دریایى ، ص ۳۴٫

بزرگ زنان صدر اسلام// احمد حیدری

زندگینامه سوسن خاتون همسرامام هادی (ع) مادر امام حسن عسکرى (ع)

این بانو کنیزى به نام سوسن یا (سلیل) (۲۹۲) بود که افتخار همسرى امام هادى (ع) و مـادرى امـام حـسـن عـسـکـرى (ع) را یـافـت و بـنـا بـه نـقـل (جـنـّات الخـلود) پـادشـاه زاده بـوده است . در (عیون المعجزات) آمده است که وى از زنان صالح و عارف به امامت بود. علاّمه مجلسى مى نویسد: مادر امام حسن عسگرى در نهایت ورع ، تقوا، عفاف و صلاح بود.(۲۹۳)

از مـعـصـوم روایـت شـده کـه وقـتـى (سـلیـل) بـر امـام هـادى وارد شـد، آن حـضـرت فـرمـود: سلیل از هر آفت ، مرض ، پلیدى و نجاستى بیرون کشیده شده است .(۲۹۴)

امـام حـسـن عـسـکـرى عـلیـه السلام قبل از رحلت ، خبر وفات خود را به مادر گفت : او متاءثر شد واظهار جزع کرد. امام عسکرى (ع) خطاب به مادر فرمود:

(اى مادر! جزع مکن که تقدیر الهى بناچار جارى خواهد شد.)

در اواخـر عـمـرحـضـرت ، ایـن زن بـزرگ به حج رفت و پس از بازگشت به مدینه ، هر روز از احوال فرزندش جویا مى شد تا اینکه خبر شهادتش به او رسید.(۲۹۵)

امـام حـسـن عـسـکـرى (ع) چـون نـمـى تـوانـسـت آشـکـارا فـرزنـدش را وصـىّ احـوال خـود قـرار دهـد و تـقـدیر الهى بر غیبت آن وجود مقدس بود، مادر خود را وصىّ قرار داد و شیعیان را به آن بانو ارجاع داد.

شیخ صدوق مى نویسد که احمد بن ابراهیم گفت :

(پـس از وفات آن حضرت بر حکیمه خاتون ، دختر امام جواد (ع) وارد شدم و از او در مورد ائمه سـؤ ال کـردم . ایـشـان یکایک امامان را تا امام دوازدهم بر شمرد پرسیدم : الا ن فرزند امام حسن عکسرى (ع) کجاست ؟ فرمود: پنهان است .

گفتم : پس شیعیان باید به کجا رجوع نمایند. گفت : به مادر امام عسکرى گفتم : آیا به کسى کـه زنـى را وصـىّ خـود قـرار داده اقـتدا کنم . فرمود: امام عسکرى علیه السلام در این مورد به جـدّش امـام حـسـیـن (ع) اقتدا نموده که در ظاهر وصىّ خود را حضرت زینب (س) قرار داد و براى سـالم ماندن امام سجّاد (ع) از گزند دشمنان دین به حضرت زینب (س) وصیت کرد. سپس گفت : شـما اهل اخبار و روایات هستید، مگر روایت نکرده اید که میراث نهمین فرزند امام حسین (ع) تقسیم مى شود و حال آنکه او زنده است .(۲۹۶))

پس از شهادت امام حسن عسکرى (ع) جعفر کذّاب با مادر آن حضرت بر سر میراث امام به منازعه پرداخت . امام زمان (عج) بر جعفر ظاهر شد و فرمود:

(اى عـمـو تـو را چـه مـى شـود! آمـده اى که بر سر حقوق من ، با من منازعه کنى ! جعفر مبهوت و متحیر شد و دیگر آن حضرت را ندید.)

مـادر امـام عـسکرى که وصایت حضرت را عهده دار بود، بعد از شهادت امام ، عهده دار اداره خانواده آن حضرت گردید و کار جعفر به جایى رسید که پاره نانى هم براى رفع گرسنگى نداشت و این بانوى بخشنده و بزرگوار تهیه تمام نیازمندیهاى زندگى او را به عهده گرفت .

وقـتـى کـه وفـات ایـن بـانـو فـرا رسـیـد، وصـیـت کـرد که مرا در همین خانه ، در کنار شوهر و فـرزنـدم دفـن نمایید. هنگام دفن ، جعفر کذّاب در مقام منع برآمد که این خانه من است و اجازه نمى دهم کسى را در اینجا دفن نمایید. امام زمان (عج) دوباره ظاهر شد و فرمود:

(این خانه ، خانه توست یا من ؟)

و از نـظر غایب گردید. آن بانو را بنابر وصیتش در صحن مقدس امام حسن عسکرى (ع) به خاک سپردند.(۲۹۷)



۲۹۲ـ او را حدیث ، سلیل و سوسن نامیده اند. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۳۵٫

۲۹۳ـ ریاحین الشریعه ، ج ۳، ص ۲۴٫

۲۹۴ـ اثبات الوصیّه ، مسعودى ، ص ۲۰۷٫

۲۹۵ـ ریاحین الشریعه ، ج ۳، ص ۲۴٫

۲۹۶ـ ریـاحـیـن الشـریـعـه ، ج ۴، ص ۱۵۱، بـا دخل و تصرف .

۲۹۷ـ ریـاحـیـن الشـریـعـه ، ج ۳، ص ۲۴ ـ ۲۵ بـا دخل و تصرف .

بزرگ زنان صدر اسلام// احمد حیدری

زندگینامه جعفربن‌ علی‌ «جعفر کذّاب‌»

کنیه‌اش‌ ابوعبداللّه‌، فرزند امام‌ هادی‌ علیه‌السلام‌. در ۲۲۶ به‌ دنیا آمد. او به‌ دلیل‌ ادعای‌ امامت‌ پس‌ از رحلت‌ برادرش‌، امام‌ حسن‌ عسکری‌ علیه‌السلام‌، و انکار وجود فرزندی‌ برای‌ ایشان‌ به‌ جعفر کذّاب‌ ملقب‌ شد (عمری‌، ص‌۱۳۰ـ ۱۳۱؛ فخررازی‌، ۱۴۰۹، ص‌ ۷۸؛ ابن‌عنبه‌، ص‌ ۱۹۹؛ علی‌ شدقمی‌، ص‌ ۱۶۱، ۱۶۵ـ۱۶۶).

جعفر فردی‌ خطاکار، دنیاطلب‌ و فاسق‌ معرفی‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به ادامه مقاله‌؛ قس‌ عمری‌، ص‌ ۱۳۵ـ۱۳۶). بنا به‌ روایتی‌ از امام‌ سجاد علیه‌السلام‌، رسول‌ خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌ از تولد جعفر و اعمالی‌ که‌ از وی‌ سر خواهد زد، خبر داده‌ بودند ( رجوع کنید به خَصیبی‌، ص‌ ۲۴۸؛ قمی‌، ص‌ ۲۰۳؛ ابن‌بابویه‌، کمال‌الدین، ج‌ ۱، ص‌ ۳۱۹ـ۳۲۰؛ ابن‌شهر آشوب‌، ج‌ ۴، ص‌ ۲۷۲ـ۲۷۳). امام‌ هادی‌ علیه‌السلام‌ نیز از تولد جعفر شادمان‌ نشدند و فرمودند وی‌ افراد زیادی‌ را به‌ گمراهی‌ خواهد کشاند (طوسی‌، ص‌ ۲۲۶ـ۲۲۷؛ مجلسی‌، ج‌۵۰، ص‌ ۲۳۱). گفته‌ شده‌ است‌ که‌ امام‌ حسن‌ عسکری‌ علیه‌السلام‌ از جعفر کناره‌گیری‌ و از مصاحبت‌ با وی‌ اجتناب‌ می‌کردند ( رجوع کنید به خصیبی‌، ص‌ ۳۸۲؛ عمری‌، ص‌ ۱۳۲). جعفربن‌ علی‌ در ماجرای‌ فارِس‌بن‌ حاتم‌، فردی‌ که‌ امام‌ هادی‌ علیه‌السلام‌ او را طرد و لعن‌ نموده‌ و فرمان‌ قتل‌ وی‌ را صادر کرده‌ بودند، برخلاف‌ پدر و برادرش‌، امام‌ حسن‌ عسکری‌ علیه‌السلام‌، از فارس‌ جانبداری‌ کرد (ابن‌قِبه رازی‌، ص‌۲۰۰).

جعفر به‌ شرابخواری‌ نیز متهم‌ بود، تا جایی‌ که‌ وی‌ را به‌ زُقُّ الخَمْر (ظرف‌ شراب‌) ملقب‌ کرده‌اند ( رجوع کنید به خصیبی‌، ص‌ ۲۴۸؛ عمری‌، ص‌ ۱۳۱؛ ابن‌شهرآشوب‌، ج‌ ۴، ص‌ ۲۷۳؛ علی‌ شدقمی‌، ص‌ ۱۶۱، ۱۶۵ـ۱۶۶). برخی‌ احتمال‌ داده‌اند که‌ این‌ اتهام‌ از دشمنی‌ میان‌ شیعیان‌ دوازده‌ امامی‌ و پیروان‌ جعفر نشئت‌ گرفته‌ باشد، چنان‌که‌ پیروان‌ جعفر نیز به‌ امام‌ حسن‌ عسکری‌ علیه‌السلام‌ و یاران‌ ایشان‌ القاب‌ و نسبتهای‌ ناروا می‌دادند ( رجوع کنید به اشعری‌، ص‌ ۱۱۳؛ نوبختی‌، ص‌ ۱۰۸؛ ابوحاتم‌ رازی‌، قسم‌ ۳، ص‌ ۲۹۱ـ۲۹۲؛ شهرستانی‌، قسم‌ ۱، ص‌ ۱۵۱).

در روایتی‌ از امام‌ زمان‌ عجل‌اللّه‌ تعالی‌فرجه‌الشریف‌، در پاسخ‌ به‌ نامه یکی‌ از شیعیان‌ در باره جعفربن‌ علی‌، جعفر فردی‌ بی‌اطلاع‌ از احکام‌ دین‌ معرفی‌ شده‌ که‌ قادر به‌ تشخیص‌ حلال‌ از حرام‌ نیست‌ و علائم‌ نافرمانیهایش‌ از اوامر و نواهی‌ الاهی‌ مشهود است‌. طبق‌ همان‌ روایت‌، جعفر برای‌ یادگیری‌ سِحر، چهل‌ شبانه‌روز نماز خود را ترک‌ کرده‌ بوده‌ است‌ (کشی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۷ـ۲۹۰؛ مجلسی‌، ج‌۵۰، ۲۲۸ـ۲۳۱). همچنین‌، امام‌ زمان‌ در توقیعی‌ کار و راه‌ جعفر را به‌ کار برادران‌ یوسف‌ همانند کرده‌اند (ابن‌بابویه‌، کمال‌الدین، ج‌ ۲، ص‌ ۴۸۴؛ کشی‌، ج‌ ۱، ص‌۲۹۰؛ مجلسی‌، ج‌۵۰، ص‌ ۲۲۷). برخی‌ این‌ عبارت‌ را تفسیر کرده‌اند به‌ اینکه‌ جعفر همچون‌ برادران‌ یوسف‌ در نهایت‌ توبه‌ کرده‌ است‌ ( رجوع کنید به نوبختی‌، ص‌ ۹۵، پانویس‌ ۱؛ عمری‌، ص‌۱۳۰) و ازاین‌رو وی‌ را توّاب‌ لقب‌ داده‌اند ( رجوع کنید به ابن‌عنبه‌، ص‌ ۱۹۹، پانویس‌؛ علی‌ شدقمی‌، ص‌ ۱۶۱، ۱۶۵؛ امین‌، ج‌ ۶، ص‌ ۴۲۵؛ آقابزرگ‌ طهرانی‌، ۱۴۰۴، قسم‌ ۲، ص‌ ۵۱۹)؛ اما، به‌ نظر می‌رسد مراد امام‌ در توقیع‌ مزبور، سابقه‌دار بودن‌ گمراهی‌ در فرزندان‌ انبیا و اولیا بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به مفید، الفصول‌ العشره فی‌الغیبه، ص‌ ۶۲؛ کشی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۰۷).

گفته‌ شده‌ است‌ که‌ جعفر برای‌ به‌دست‌ آوردن‌ امامت‌ تلاش‌ زیادی‌ کرد. وی‌ پس‌ از رحلت‌ امام‌ حسن‌ عسکری‌، به‌رغم‌ زنده‌ بودن‌ مادر ایشان‌، مدعی‌ میراث‌ حضرت‌ شد (مفید، الارشاد ، ص‌ ۳۴۵؛ اربلی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۲۰۵، ۲۲۳؛ ذهبی‌، ج‌ ۱۳، ص‌ ۱۲۱؛ نیز رجوع کنید به ابن‌قبه رازی‌، همانجا، که‌ گفته‌ است‌ جعفر بر خلاف‌ نظر پدرانش‌ علیهم‌السلام‌ عمل‌ کرد، زیرا در صورت‌ حیات‌ مادر به‌ برادر ارثی‌ تعلق‌ نمی‌گیرد). وی‌ همچنین‌ زمامداران‌ وقت‌ را تحریک‌ کرد که‌ خانه امام‌ را برای‌ یافتن‌ فرزند ایشان‌ جستجو کنند و با همکاری‌ جعفر، یکی‌ از کنیزان‌ امام‌ حسن‌ عسکری‌ زندانی‌ شد و به‌ شدت‌ تحت‌ نظر قرار گرفت‌ (مفید، الارشاد ، همانجا؛ طبرسی‌، ص‌۳۶۰؛ اربلی‌، ج‌۳، ص‌۲۰۵)، به‌علاوه‌، جعفر حاضر شد سالانه‌ بیست‌ هزار دینار به‌ یکی‌ از کارگزاران‌ خلافت‌ رشوه‌ دهد تا امامت‌ او را تأیید نماید ( رجوع کنید به مفید، الارشاد، همانجا؛ اربلی‌، ج‌۳، ص‌۱۹۹، ۲۰۵). وی‌ پس‌ از رحلت‌ امام‌حسن‌ عسکری‌ می‌خواست‌ بر جنازه ایشان‌ نماز گزارد، اما حضرت‌ مهدی‌ عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف‌، که‌ طفلی‌ خردسال‌ بود، وی‌ را کنار زد و خود نماز را به‌جای‌ آورد (مجلسی‌، ج‌۵۰، ص‌ ۳۳۲).

شیعیان‌، باتوجه‌ به‌ احادیث‌ ردّ فَطْحَیه * ، این‌ امر را جز در مورد امام‌ حسن‌ و امام‌ حسین‌ علیهماالسلام‌ جایز نمی‌دانستند ( رجوع کنید به کلینی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۵ـ۲۸۶؛ ابن‌بابویه‌، الامامه، ص‌ ۵۶ـ۵۹؛ ابن‌بابویه‌، کمال‌الدین‌ ، ج‌ ۲، ص‌ ۴۱۴ـ۴۱۷؛ کشی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۵۲۵). همچنین‌ با سابقه ذهنی‌ که‌ از اعمال‌ جعفر داشتند، وی‌ را شایسته این‌ منصب‌ نمی‌دیدند ( رجوع کنید به طوسی‌، ص‌ ۸۴ – ۸۵، ۲۲۲)؛ ازاین‌رو، پس‌ از رحلت‌ امام‌ حسن‌ عسکری‌ و مواجهه‌ با ادعای‌ جانشینی‌ جعفر، به‌ صورتهای‌ مختلف‌ وی‌ را آزمودند و نفی‌ منصب‌ امامت‌ از وی‌ بیش‌ از پیش‌ بر ایشان‌ آشکار شد ( رجوع کنید به خصیبی‌، ص‌ ۳۸۳؛ ابن‌بابویه‌، کمال‌الدین‌ ، ج‌ ۲، ص‌ ۴۷۵ـ ۴۷۸، ۴۸۸ـ۴۸۹؛ ابن‌حمزه‌، ص‌ ۶۰۷ـ۶۱۱).

پیروان‌ جعفر در تاریخ‌ به‌ جعفریه‌ * معروف‌اند (ابن‌قبه رازی‌، ص‌ ۱۹۸؛ اشعری‌، ص‌ ۱۰۱؛ فخررازی‌، ۱۴۰۷، ص‌ ۶۸؛ اقبال‌ آشتیانی‌، ص‌ ۱۶۳؛ نیز رجوع کنید به مدرسی‌ طباطبائی‌، ص‌ ۱۱۵ که‌ معتقد است‌ جعفریه‌ پیش‌ از این‌ بر پیروان‌ امام‌ جعفرصادق‌ علیه‌السلام‌ اطلاق‌ می‌شد؛ قس‌ فخررازی‌، ۱۴۰۷، ص‌ ۶۸، پانویس‌ ۲). پیروان‌ جعفر در باره جانشینی‌ وی‌ اختلاف‌نظر داشتند. عده‌ای‌ جعفر را جانشین‌ بلافصل‌ امام‌ هادی‌، برخی‌ او را جانشین‌ برادرش‌ سیدمحمد که‌ در زمان‌ حیات‌ پدرش‌ رحلت‌ کرد، و عده‌ای‌ دیگر وی‌ را جانشین‌ امام‌ حسن‌ عسکری‌ دانسته‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به قاضی‌ عبدالجباربن‌ احمد، ج‌۲۰، قسم‌ ۲، ص‌ ۱۸۲؛ ناطق‌ بالحق‌، ص‌ ۱۶۶). در چگونگی به‌ امامت‌ رسیدن‌ جعفر نیز میان‌ صاحبان‌ این‌ آرا تفاوتهایی‌ بوده‌ که‌ موجب‌ انشعابات‌ و پیدایش‌ فرقه‌های‌ دیگر شده‌ است‌ ( رجوع کنید به اشعری‌، ص‌ ۱۰۲ـ۱۱۶؛ نوبختی‌، ص‌ ۹۵ـ۱۱۲؛ مسعودی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۰۷؛ مفید، الفصول‌ المختاره، ص‌ ۳۱۷ـ۳۲۱؛ شهرستانی‌، قسم‌ ۱، ص‌ ۱۵۱ـ۱۵۲؛ اقبال‌ آشتیانی‌، ص‌ ۱۶۱ـ ۱۶۵).

همچنین‌ فطحیه‌، که‌ امامت‌ دو برادر را قبول‌ داشتند، به‌ جعفر رجوع‌ کردند. به‌ همین‌ دلیل‌، ابن‌بابویه‌ ( معانی‌ الاخبار ، ص‌ ۶۵) جعفر را پیشوای‌ نسل‌ دوم‌ فطحیه‌ لقب‌ داده‌ است‌.

برای‌ جعفر القاب‌ دیگری‌ نیز ذکر شده‌ است‌. پیروان‌ و فرزندانش‌ وی‌ را با لقب‌ زَکی می‌شناختند ( رجوع کنید به عرشی‌، ص‌ ۵۱). چون‌ از اعقاب‌ وی‌ ۱۲۰ فرزند به‌وجود آمده‌ ابوکَرَّین‌ (هر کرّ دلالت‌ بر شصت‌ دارد؛ حبیب‌آبادی‌، ج‌ ۳، ص‌ ۹۸۷) از القاب‌ دیگر اوست‌ (رجوع کنید به عمری‌، ص‌ ۱۳۱، ۱۳۴؛ ابن‌عنبه‌، ص‌ ۱۹۹؛ حسن‌ شدقمی‌، ص‌ ۶۴؛ علی‌ شدقمی‌، ص‌ ۱۶۶).

فرزندان‌ جعفر، به‌سبب‌ انتسابشان‌ به‌ امام‌ رضا علیه‌السلام‌، به‌ بَنُوالرِّضی‌’ (عمری‌، ص‌ ۱۳۴) یا رِضَویون‌ (ابن‌عنبه‌، همانجا) مشهورند. پیروان‌ جعفر نیز در میان‌ شیعیان‌ دوازده‌ امامی‌ به‌ نام‌ سردسته آنها، علی‌الطاحن‌ در کوفه‌، به‌ طاحنیه‌ معروف‌ بودند (ابوحاتم‌ رازی‌، قسم‌ ۳، ص‌ ۲۹۱؛ شهرستانی‌، قسم‌ ۱، ص‌ ۱۵۱؛ قس‌ نوبختی‌، ص‌ ۹۹، پانویس‌ ۱، که‌ در آنجا نام‌ وی‌ علی‌بن‌ طاحی‌ درج‌ شده‌ که‌ احتمالاً تصحیف‌ طاحن‌ است‌).

جعفر در سال‌ ۲۷۱ درگذشت‌ و در سامرا به‌ خاک‌ سپرده‌ شد (عمری‌، ص‌ ۱۳۴ـ۱۳۵؛ حبیب‌آبادی‌، همانجا؛ قس‌ مدرسی‌ طباطبائی‌، ص‌ ۱۱۸ـ۱۱۹، پانویس‌ ۱۷۴). برخی‌ پیروان‌ وی‌ به‌ فرزندش‌، ابوالحسن‌ علی‌، نقیب‌ ارشد سادات‌ بغداد، رجوع‌ کردند ( رجوع کنید به فخررازی‌، ۱۴۰۹، ص‌ ۷۹ـ۸۰؛ مدرسی‌ طباطبائی‌، ص‌ ۱۱۸ـ۱۱۹). برخی‌ دیگر معتقد بودند که‌ امامت‌ میان‌ ابوالحسن‌ و خواهرش‌ فاطمه‌ تقسیم‌ شده‌ و پس‌ از آن‌ دو به‌ دیگر بازماندگان‌ جعفر رسیده‌ است‌ ( رجوع کنید به ابوحاتم‌ رازی‌، قسم‌ ۳، ص‌ ۲۹۲؛ شهرستانی‌، همانجا؛ نیز رجوع کنید به مدرسی‌ طباطبائی‌، ص‌ ۱۱۹ـ۱۲۲).

مشخص‌ نیست‌ که‌ طرفداران‌ جعفر تا چه‌ زمانی‌ به‌ صورت‌ فرقه‌ای‌ مستقل‌ در جامعه شیعه‌ باقی‌ ماندند. شیخ‌مفید ( الفصول‌ العشره فی‌الغیبه، ص‌ ۶۵؛ همو، الفصول‌ المختاره، ص‌ ۳۱۲) و شیخ‌طوسی‌ (ص‌ ۲۱۸) بیان‌ داشته‌اند که‌ در زمان‌ تألیف‌ آثارشان‌ هیچ‌ یک‌ از فرزندان‌ جعفر را نیافته‌اند که‌ به‌ طریقه درست‌ شیعه دوازده‌ امامی‌ نپیوسته‌ باشد (قس‌ مدرسی‌ طباطبائی‌، ص‌۱۲۰ـ۱۲۲).

سعدبن‌ عبداللّه‌ اشعری‌، در رد آرای‌ این‌ فرقه‌، کتابی‌ با عنوان‌ کِتابُ الضِّیاءِ فی‌ الردِّ علی‌ المُحَمَّدیهِ وَ الْجَعفَریه نگاشته‌ است‌ ( رجوع کنید به نجاشی‌، ص‌۱۷۷؛ آقابزرگ‌ طهرانی‌، ۱۴۰۳، ج‌۲۴، ص‌۲۳۱).



منابع:

(۱) محمدمحسن‌ آقابزرگ‌ طهرانی‌، الذریعه الی‌ تصانیف‌ الشیعه، چاپ‌ علی‌نقی‌ منزوی‌ و احمد منزوی‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) همو، طبقات‌ اعلام‌ الشیعه: الکرام‌ البرره، مشهد ۱۴۰۴؛
(۳) ابن‌بابویه‌ (علی‌بن‌ حسین‌)، الامامه و التبصره من‌ الحیره، قم‌ ۱۳۶۳ ش‌؛
(۴) ابن‌بابویه‌ (محمدبن‌ علی‌)، کمال‌الدین‌ و تمام‌ النعمه، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۳۶۳ ش‌؛
(۵) همو، معانی‌ الاخبار ، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، قم‌ ۱۳۶۱ ش‌؛
(۶) ابن‌حمزه‌، الثاقب‌ فی‌المناقب‌ ، چاپ‌ نبیل‌ رضا علوان‌، قم‌ ۱۴۱۲؛
(۷) ابن‌شهر آشوب‌، مناقب‌ آل‌ ابی‌طالب‌، چاپ‌ هاشم‌ رسولی‌ محلاتی‌، قم‌ [ بی‌تا. ؟(؛
(۸) ابن‌عنبه‌، عمده الطالب‌ فی‌ انساب‌ آل‌ ابی‌طالب، چاپ‌ محمدحسن‌ آل‌ طالقانی‌، نجف‌ ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛
(۹) ابن‌قبه رازی‌، النقض‌ علی‌ أبی‌ الحسن‌ علی‌بن‌ احمدبن‌ بشار فی‌الغیبه، در حسین‌ مدرسی‌ طباطبائی‌، مکتب‌ در فرآیند تکامل‌: نظری‌ بر تطور مبانی‌ فکری‌ تشیع‌ در سه‌ قرن‌ نخستین‌ ، ترجمه هاشم‌ ایزدپناه‌، نیوجرسی‌ ۱۳۷۵ ش‌؛
(۱۰) ابوحاتم‌ رازی‌، کتاب‌ الزینه فی‌ الکلمات‌ الاسلامیه العربیه، قسم‌ ۳، چاپ‌ عبداللّه‌ سلوم‌ سامرائی‌، در عبداللّه‌ سلوم‌ سامرائی‌، الغلو و الفرق‌ الغالیه فی‌ الحضاره الاسلامیه، بغداد ۱۳۹۲/۱۹۷۲؛
(۱۱) علی‌بن‌ عیسی‌ اربلی‌، کشف‌ الغمه فی‌ معرفه الائمه، چاپ‌ هاشم‌ رسولی‌ محلاتی‌، بیروت‌ ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛
(۱۲) سعدبن‌ عبداللّه‌ اشعری‌، کتاب‌ المقالات‌ و الفرق‌ ، چاپ‌ محمدجواد مشکور، تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌؛
(۱۳) عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، خاندان‌ نوبختی‌ ، تهران‌ ۱۳۵۷ ش‌؛
(۱۴) امین‌؛
(۱۵) محمدعلی‌ حبیب‌آبادی‌، مکارم‌الا´ثار در احوال‌ رجال‌ دو قرن‌ ۱۳ و ۱۴ هجری‌، ج‌ ۳، اصفهان‌ ۱۳۵۱ ش‌؛
(۱۶) حسین‌بن‌ حمدان‌ خصیبی‌، الهدایه الکبری‌ ، بیروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۱۷) ذهبی‌؛
(۱۸) حسن‌بن‌ علی‌ شدقمی‌، المستطابه فی‌ نسب‌ سادات‌ طابه، در الرسائل‌ الثلاث‌، چاپ‌ مهدی‌ رجایی‌، قم‌: کتابخانه آیه اللّه‌ مرعشی‌ نجفی‌، ۱۳۸۱ ش‌؛
(۱۹) علی‌بن‌ حسن‌ شدقمی‌، زهره المقول‌ فی‌ نسب‌ ثانی‌ فرعی‌ الرسول‌ ( ص‌ )، در همان‌؛
(۲۰) محمدبن‌ عبدالکریم‌ شهرستانی‌، کتاب‌ الملل‌ و النحل، چاپ‌ محمدبن‌ فتح‌اللّه‌ بدران‌، قاهره‌ ) ? ۱۳۷۵/۱۹۵۶ (، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۷ ش‌؛
(۲۱) فضل‌بن‌ حسن‌ طبرسی‌، اعلام‌ الوری‌ بأعلام‌ الهدی، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌، بیروت‌ ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
(۲۲) محمدبن‌ حسن‌ طوسی‌، کتاب‌ الغیبه، چاپ‌ عباداللّه‌ طهرانی‌ و علی‌ احمد ناصح‌، قم‌ ۱۴۱۱؛
(۲۳) حسین‌بن‌ احمد عرشی‌، کتاب‌ بلوغ‌ المرام‌، فی‌ شرح‌ مسک‌ الختام‌ فی‌ من‌ تولّی‌ ملک‌ الیمن‌ من‌ ملک‌ و امام‌ ، چاپ‌ انستاس‌ ماری‌ کرملی‌، ) قاهره‌ ? ۱۹۳۹ (، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ ) بی‌تا. (؛
(۲۴) علی‌بن‌ محمد عمری‌، المجدی‌ فی‌ انساب‌الطالبیین، چاپ‌ احمد مهدوی‌ دامغانی‌، قم‌ ۱۴۰۹؛
(۲۵) محمدبن‌ عمر فخررازی‌، اعتقادات‌ فرق‌ المسلمین‌ و المشرکین، چاپ‌ محمد معتصم‌ باللّه‌ بغدادی‌، بیروت‌ ۱۴۰۷/۱۹۸۶؛
(۲۶) همو، الشجره المبارکه فی‌ انساب‌ الطالبیه، چاپ‌ مهدی‌ رجائی‌، قم‌ ۱۴۰۹؛
(۲۷) قاضی‌ عبدالجباربن‌ احمد، المغنی‌ فی‌ ابواب‌ التوحید و العدل‌، ج‌۲۰، چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و سلیمان‌ دنیا، ) قاهره‌، بی‌تا.(؛
(۲۸) حسن‌بن‌ محمد قمی‌، کتاب‌ تاریخ‌ قم‌ ، ترجمه حسن‌بن‌ علی‌ قمی‌، چاپ‌ جلال‌الدین‌ طهرانی‌، تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌؛
(۲۹) محمدبن‌ عمرکشی‌، اختیار معرفه الرجال‌، المعروف‌ برجال‌ الکشی، ) تلخیص‌ ( محمدبن‌ حسن‌ طوسی‌، تصحیح‌ و تعلیق‌ محمدباقربن‌ محمد میرداماد، چاپ‌ مهدی‌ رجائی‌، قم‌ ۱۴۰۴؛
(۳۰) کلینی‌؛
(۳۱) مجلسی‌؛
(۳۲) حسین‌ مدرسی‌ طباطبائی‌، مکتب‌ در فرآیند تکامل‌: نظری‌ بر تطور مبانی‌ فکری‌ تشیع‌ در سه‌ قرن‌ نخستین، ترجمه هاشم‌ ایزدپناه‌، نیوجرسی‌ ۱۳۷۵ ش‌؛
(۳۳) مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)؛
(۳۴) محمدبن‌ محمد مفید، الارشاد، قم‌: مکتبه بصیرتی‌، )بی‌تا. (؛
(۳۵) همو، الفصول‌ العشره فی‌ الغیبه، چاپ‌ فارس‌ حسون‌، ) قم‌ ( ۱۴۱۳؛
(۳۶) همو، الفصول‌ المختاره ، چاپ‌ علی‌ میرشریفی‌، بیروت‌ ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
(۳۷) یحیی‌بن‌ حسین‌، ناطق‌ بالحق‌، نصره مذاهب‌ الزیدیه ) عنوان‌ صحیح‌: الدعامه فی‌ تثبیت‌ الامامه ]، چاپ‌ ناجی‌ حسن‌، بیروت‌ ۱۹۸۱؛
(۳۸) احمدبن‌ علی‌ نجاشی‌، فهرست‌ اسماء مصنفی‌ الشیعه المشتهر ب رجال‌ النجاشی‌ ، چاپ‌ موسی‌ شبیری‌ زنجانی‌، قم‌ ۱۴۰۷؛
(۳۹) حسن‌بن‌ موسی‌ نوبختی‌، فرق‌ الشیعه، چاپ‌ محمدصادق‌ آل‌ بحرالعلوم‌، نجف‌ ۱۳۵۵/۱۹۳۶٫

 دانشنامه جهان اسلام  جلد۱۰