زندگینامه حنین بن اسحاق(متوفی۲۶۰ ه ق)(پزشک و متکلم نسطورى و مهمترین مترجم آثار یونانى)

 حنین بن اسحاق بن سلیمان بن ایوب عبادى، ملقب به ابوزید، پزشک و متکلم نسطورى و مهمترین مترجم آثار یونانى به عربى و سریانى در سده سوم. ضبط لاتینى نامش یوهان نیتیوس است (مایرهوف، ص ۷۰۸). سوانح زندگى او در منابع قدیم دوره اسلامى نسبتاً به تفصیل آمده است. از جمله ابن ندیم (ص ۳۵۲ـ۳۵۳)، ابن جلجل (ص ۶۸ـ۷۰)، ابنابى اصیبعه (ص ۲۵۷ـ۲۷۴)، قفطى (ص ۱۷۱ـ۱۷۷) و ابن عبرى (ص۲۵۰ـ۲۵۳) هرکدام گوشه هایى از زندگى او را نقل کرده اند که البته گفته هاى آنان گاه ناسازگار و مغشوش است و حتى برخى پژوهشگران جدید را نیز به اشتباه افکنده است.

دو رساله از آثار حنین نیز دربردارنده اطلاعاتى سودمند و قابل اعتماد درباره زندگى و شیوه علمى او و شاگردانش است : نخست، رنجنامه اى که وى در آن ماجراى مصائبش در دوره خلافت متوکل را بازگفته و ابنابى اصیبعه (ص ۲۶۴ـ۲۷۰) آن را عینآ نقل کرده است؛دوم، رساله حنین بن اسحق الى على بن یحیى فى ذکر ما ترجم من کتب جالینوس که حنین به خواهش على بن یحیى درباره ترجمه هاى سریانى و عربى آثار جالینوس نگاشته است (مهدى محقق این رساله را همراه با ترجمه فارسى آن در ۱۳۸۴ش در تهران به چاپ رساند).

این مقاله شامل این بخشهاست :

۱) زندگى

۲) مدرسه ترجمه حنین و روشهاى ترجمه او

۳) آرا و آثار پزشکى

۴) آثار و اندیشه هاى فلسفى

۱) زندگى. 

براساس منابع پیش گفته، حنینبن اسحاق به سال ۱۹۴ در حیره* متولد شد (قس د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه: سال ۱۹۲). پدرش داروفروش (صیدلانى) بود (قفطى، ص ۱۷۴؛ابنعبرى، ص۲۵۰). بنا بر گزارش ابنجلجل (ص ۶۸ـ۶۹)، وى در جوانى مدتى را در فارس به آموختن ادبیات عرب گذراند و گفتهاند از خلیلبن احمد* دانش آموخت (نیز رجوع کنید به قفطى، ص ۱۷۱؛ابنابى اصیبعه، ص ۲۵۷؛ابنعبرى، همانجا؛و از پژوهشگران معاصر رجوع کنید به یوسف حَبّى، ص ۳۰۸؛بروکلمان، ج ۱، ص ۲۲۴؛
قس اولیرى، ص :۱۶۵ به غلط خالدبن احمد)؛اما این مطلب محل تردید است، زیرا خلیل سالها پیش از تولد حنین درگذشته است (رجوع کنید به ابنصاعد اندلسى، ص ۱۹۲، پانویس ۶).

از سوى دیگر، بنا بر آنچه ابن ابى اصیبعه از یوسفبن ابراهیم طبیب نقل مى کند، هنگامى که حنین در مجلس درس طب یوحنابن ماسویه (رجوع کنید به ابنماسویه*) در بغداد حاضر مى شده تقریباً دوازده سال داشته (رجوع کنید به ص ۲۵۷ـ۲۵۹) و احتمال آنکه وى پیش از آن تاریخ سفر علمى قابل توجهى داشته باشد اندک است.

این را مى دانیم که حنین در حوالى سال ۲۱۱ بخشى از کتابى از جالینوس* در علم تشریح را از یونانى به سریانى ترجمه کرد و به جبرئیلبن بُختیشوع*، طبیب مشهور دربار مأمون و فرد مورد اعتماد او در بیتالحکمه*، عرضه نمود. جبرئیل چنان از این ترجمه شگفت زده شد که حنین را رَبَّن (معلم، استاد) خطاب کرد و پیش بینى کرد که ترجمه هاى او مترجمان بزرگى چون سَرجیس رأس عینى را از اعتبار خواهد افکند (همان، ص ۲۵۹). این ترجمه احتمالا نخستین ترجمه حنین بود. او در رساله خود (۱۳۸۴ش، ص ۱۷ـ۱۸) از کتاب فى اصناف الحُمّیات به عنوان نخستین ترجمهاش یاد کرده است که در هفده سالگى براى جبرئیلبن بختیشوع از یونانى به سریانى درآورده؛پیش از وى، سَرجیس ترجمهاى نامعتبر از آن انجام داده بود.

ظاهراً این نخستین ترجمه حنین با ترجمههاى پیشینیان تفاوتى آشکار داشته است، چرا که یوحنابن ماسویه، که یکى از اصلىترین حامیان ترجمه در آن روزگار بود، آن را (از نظر بلاغت) به وحى نزدیک مىدانست (رجوع کنید به ابنابىاصیبعه، همانجا)، اما حنین خود از ترجمههاى روزگار جوانى اش راضى نبود و در روزگار بعد در اغلب آنها تجدیدنظر کرد (رجوع کنید به ادامه مقاله).

براساس نوشته ابنابى اصیبعه (همانجا) مى دانیم که حنین از این هنگام تا ۲۱۵ به ملازمت و شاگردى یوحنابن ماسویه مشغول بود و کتابهاى زیادى از آثار جالینوس را براى او از یونانى به سریانى و عربى ترجمه کرد. پیشرفت وى تا پیش از رسیدن به بیست سالگى چندان درخور توجه بود که به زودى به تبحر در زبانهاى یونانى، سریانى و فارسى مشهور شد و نظر مأمون (حک : ۱۹۸ـ۲۱۸) را به خود جلب کرد.

به گزارش ابنابى اصیبعه (ص ۲۶۰)، مأمون اصلاح ترجمه هاى دیگران را نیز به حنین سپرده بود و به او هموزن ترجمه هایش طلا مى بخشید. ابن ابى اصیبعه (همانجا) مدعى است که برخى ترجمه هاى حنین از کتابهاى جالینوس و دیگران را به خط کاتب وى، ازرق، دیده که بر همه آنها نشان مأمون خلیفه بوده و حنین بر روى برخى از آنها نکاتى به یونانى نوشته بوده است (براى آگاهى از جنس و خط این کتابها رجوع کنید به همان، ص۲۷۰ـ۲۷۱).

به نظر مى رسد حنین تا پیش از تشکیل حلقه ترجمه خود، دستکم ده سالى را به تنهایى به کار ترجمه گذراند و در این مدت بهویژه به ترجمه سریانى کتابهاى جالینوس براى پزشکان جندىشاپور مقیم بغداد مشغول بود (رجوع کنید به ادامه مقاله).

احاطه بسیار زیاد حنین بر آثار جالینوس و بقراط و آشنایى اش با علوم یونانى به تدریج سبب شد که به عنوان دانشمندى برجسته و پزشکى حاذق نامور شود. از گزارش مسعودى (مروج، ج ۴، ص ۳۷۹ـ۳۸۱) مى دانیم که او در مجلس علمى خلیفه الواثق (حک : ۲۲۷ـ۲۳۲) شرکتى فعال داشت، با این همه تا پیش از حکومت متوکل (حک : ۲۳۴ـ۲۴۷) از حضور حنین در میان پزشکان دربار عباسى اطلاعى در دست نیست.

وى ظاهراً در بیست سال باقى عمرش، در آرامش، بهکار ترجمه و طبابت سرگرم بود و دو ماه مانده به مرگ، ترجمه فى اجزاء الطب جالینوس را آغاز کرد؛ترجمه اى که مجال به پایان رساندن آن را نیافت و پسرش اسحاق آن را به انجام رساند (حنینبن اسحاق، ۱۳۸۴ش، ص ۳۸، افزوده على بن یحیى؛قس همو، ۱۹۲۸، مقدمه مایرهوف، ص ۲۷: فى قوام الصناعات).

وى در صفر ۲۶۰ درگذشت (ابنندیم، ص ۳۵۲؛ابنخلّکان، ج ۲، ص ۲۱۸؛قس ابنابىاصیبعه، ص ۲۶۳ـ ۲۶۴: سال ۲۶۴).

از حنین دو پسر به نامهاى داوود و اسحاق برجاى ماند. حنین براى آنان المسائل فى الطب را تألیف و چندین کتاب پزشکى ترجمه کرد. داوود در طب شهرت چندانى نیافت و فقط یک کُنّاش* از خود باقى نهاد. اما اسحاق بن حنین* طبیب و مترجمى مشهور شد. او علاوه بر تألیف و ترجمه در پزشکى، در فلسفه نیز آثار زیادى را به عربى ترجمه کرد (رجوع کنید به قفطى، ص ۱۷۲؛ابنابىاصیبعه، ص ۲۶۱ـ۲۶۲؛ابنعبرى، ص ۲۵۲).

۲) مدرسه ترجمه حنین و روشهاى ترجمه او.

درباره زمان و چگونگى شکلگیرى حلقه ترجمه حنین، اعضاى آن حلقه و نحوه تعامل آنان با یکدیگر اطلاع دقیقى در دست نیست. از اشارههاى پراکنده منابع چنین برمىآید که حنین شاگردانى در ترجمه داشته است. براى نمونه ابنجُلجُل (ص ۶۹) گزارش داده که متوکل حنین را به کار ترجمه گمارد و کاتبانى عالم در اختیار او نهاد. مترجمانى نیز زیر دست او ترجمه مىکردند و حنین ترجمه آنان را تصفح و اصلاح مىکرد. اما اشارات پراکنده متون براى ترسیم آنچه مکتب ترجمه حنین نامیده مىشود، کافى نیست. از میان آنچه منابع دوره اسلامى درباره این مترجم ممتاز گفتهاند بیش از همه فقرهاى از عیونالانباء ابن ابىاصیبعه (ص ۲۶۲) حائز اهمیت است که گرد آمدن گروهى از مترجمان به دور حنین را توجیه مى کند.

آنچه حنین را از دیگر مترجمان زمانه خود ممتاز مىکرد، صرفاً احاطه او به زبانهاى یونانى و سریانى و عربى نبود بلکه عاملى مهمتر، یعنى دانش بىنظیر او در طب یونانى و بهویژه آراى جالینوس، بود، چنانکه دیگر مترجمان آثار طبى از یارى وى بىنیاز نبودند. او در رساله خود درباره آثار جالینوس ۱۲۹ کتاب وى (با تمام جزئیات موضوعات و فصول) را برمىشمارد و داورى خود را درباره ترجمههاى این آثار ابراز مىکند. منطق توالى این آثار نه الفبایى است و نه براساس ترتیب تألیف یا ترجمه، بلکه به نظر مىرسد نوعى ترتیب آموزشى و موضوعى در به خاطر سپردن و به یاد آوردن اسامى کتابهاى جالینوس به حنین کمک کرده است. اولین و دومین کتاب، فهرست خودنوشته آثار جالینوس (فینکس) و در ترتیب خواندن کتابهاى او (فى مراتب قراءت کتب جالینوس رجوع کنید به جالینوس*، بخش :۲ آثار) است. چهار کتاب بعدى، آنچنان که خود حنین (۱۳۸۴ش، ص ۵ـ۶) نیز یادآور شده، به ترتیب همان کتابهایى است که معلمان قدیم طب در اسکندریه، برنامه درسى خود را با آنها شروع مىکردند.

کتابهاى هفتم تا بیستم این فهرست نیز در زمره کتابهاى درسى مدرسه پزشکى اسکندریه بودند. این هجده کتاب همراه با کتاب فى الحیله لحفظ الصحه، که حنین در ردیف هشتاد و چهارم از آن نام برده است (رجوع کنید به همان، ص ۴۷)، در مجموع جوامع اسکندرانیین* را تشکیل مىدادهاند.

حنین رساله ترجمه هاى آثار جالینوس را در ۴۸ سالگى، یعنى به سال ۲۴۲ (۱۱۶۷ اسکندرانى)، نگاشت و در ۲۵۰ (۱۱۷۵ اسکندرانى)، یعنى ده سال پیش از مرگش، اطلاعات آن را روزآمد کرد و در آن قسمت عمدهاى از ۳۹ سال فعالیت خود و یارانش را در زمینه ترجمه بازگفت (رجوع کنید به همان، ص ۶۳ـ۶۴)، اما اطلاعات این رساله و سایر منابع در تعیین زمان دقیق شکلگیرى حلقه او چندان راهگشا نیست. سال تولد حُبَیشبن حسن اَعسم دمشقى، عیسىبن على و عیسىبن یحیى، سه تن از اعضاى پرکار حلقه حنین، معلوم نیست.

همچنین، در رساله درباره زمان ترجمههاى یاران حنین هیچ ذکرى به میان نیامده است. تاریخ درگذشت هیچیک از سفارشدهندگان این ترجمه ها نیز به قبل از زمان نگارش رساله، یعنى ۲۴۲، باز نمى گردد. فقط مى دانیم اسحاق، فرزند حنین، در ۲۱۵ بهدنیا آمد (رجوع کنید به سزگین، ۱۹۶۷، ج ۳، ص ۲۶۷)، پس بعید است پیش از سال ۲۳۰ ترجمهاى کرده باشد. ظاهراً زمان آغاز همکارى او با پدرش حوالى ۲۲۵ بوده است. حنین در این هنگام اندکى از سى سالگى فراتر رفته بود و خود (۱۳۸۴ش، ص ۶) اشاره مى کند که در این سن علومى درخور توجه آموخته و کتابهاى بسیار اندوخته بود. این تاریخ حدسى مناسب براى زمان شکلگیرى حلقه ترجمه اوست، اما اوج فعالیتهاى ترجمانى این گروه ظاهراً بین سالهاى ۲۳۰ تا ۲۴۰ بوده است.

به عقیده حنین ضعف ترجمه هاى پیشینیان اغلب از سر بدفهمى محتواى آثار یونانى بود. کسانى چون منصوربن اثاناس، مترجم فى الاخلاق، و ابنسهدا/ شهدا، مترجم فىالفرق، مترجمانى ناتوان بودند (رجوع کنید به همان، ص ۵،۶۰)، کسانى چون سَرجیس رأس عینى نیز پیش از ورزیدگى در مدرسه اسکندریه از عهده فهم و ترجمه آثار برنمى آمدند (رجوع کنید به همان، ص ۱۱).

چهل و پنج ترجمه سریانى حنین از آثار جالینوس پیشتر از او به دست همین مترجمان به سریانى درآمده بود. بدینسان پیش بینى بختیشوع درباره حنین درست بود. سزگین (۱۹۷۴، ص ۴۵۴) بر آن است که بسیارى از آثار یونانى پیش از حنین، افزون بر سریانى، به عربى نیز ترجمه شده بود، در غیر این صورت حنین نمىتوانست بدون وجود سنّتى پرسابقه در زبان عربى، از هفده سالگى به ترجمه آثار دشوار علمى بپردازد. به عقیده او (همانجا) یازده اثر بقراط* و ۴۶ اثر جالینوس که یعقوبى (ج ۱، ص ۱۱۴ـ۱۱۸) از آنها یاد کرده، جملگى پیش از ترجمه حنین ترجمههایى داشته است.

حنین روى هم رفته ۸۵ ترجمه سریانى از ۸۴ اثر جالینوس و هشت اصلاح و تلخیص ترجمه پیشینیان از آثار وى را به انجام رساند. بیشتر این ترجمهها با حمایت اشخاص و برخى به درخواست شاگردان صورت گرفت. شاگردان حنین در ترجمههاى سریانى نقش چندانى نداشتند، اما ترجمه آثار جالینوس به زبان عربى فعالیتى است که شاگردان حنین نیز در آن مشارکتى جدّى داشتند (براى اطلاعات تفصیلى در این زمینه رجوع کنید به هاشمى، ۱۳۸۴ش، ص ۳۵ـ۳۶؛
نیز رجوع کنید به همان، جدول ۱).

باید افزود، ترجمه هاى مکتب حنین را نمى توان بدون توجه به سفارشدهندگان ترجمه ها بررسى کرد. حنین در رساله خود (۱۳۸۴ش، ص ۲) از على بن یحیى مى پذیرد که هر ترجمه برحسب قوّت مترجم کتاب و کسى که کتاب براى او ترجمه شده است، شکل مىگیرد. به تصریح حنین، هر قدر که سَلمُویهبن بنان (متوفى ۲۲۵) فهم طبیعى و درایت و عنایت خاص خود را در خواندن کتابها آشکار مىکرد، شوق حنین نیز در ویراسته کردن ترجمهها افزون مىشد (همان، ص ۷) و چون یوحنابن ماسویه (متوفى ۲۴۳) سخن آشکار را دوست داشت و پیوسته مترجم را بدان ترغیب مىکرد، حنین نیز در شرح و ایضاح کامل معانى مىکوشید (همان، ص ۹) و اگر قرار بود چیزى براى او تلخیص کند بسیار دقت و توجه مىکرد (همان، ص ۱۷).

براى بختیشوعبن جبرائیل (متوفى ۲۵۶ یا ۲۵۷) از سر «عنایت و استقصاء» ترجمه مىکرد (همان، ص ۱۱) و جایى که مردى خوش فهم، همچون محمدبن عبدالملک، ترجمهاى را سفارش مىداد، حنین در تلخیص اثر مبالغه مىورزید (همان، ص ۲۸). با آنکه حنین در ترجمههایش سلیقه حامیان را رعایت مىکرد، گویا در مواردى حامیانْ خود نیز در عبارات او تصرفاتى مىکردند و ناسخان به اختیار خود از نسخه اصلى یا نسخه تغییریافته رونویسى مىکردند (رجوع کنید به همانجا). گاه تصرفات ناسخان یا خوانندگانى که مىخواستند ترجمهاى را اصلاح کنند چندان زیاد و نادرست بود که حنین نیز آن اثر را باز نمىشناخت و تردید مىکرد که ترجمه از آن او باشد (براى نمونه رجوع کنید به ترجمه سریانى کتاب فى التریاق الى بمفولیانس؛
حنینبن اسحاق، ۱۳۸۴ش، ص ۴۶).

شیوه ترجمه حنین با مترجمان پیش از او تفاوتهایى در خور توجه دارد. خلیلبن ایبک صَفَدى (ج ۱، ص ۷۹) روش او را ترجمه معنایى در برابر ترجمههاى تحتاللفظى، معرفى کرده و این روش را درستتر دانسته و ضمناً نوشته که ترجمههاى حنین تنها در علوم ریاضى که حوزه تخصصى مترجم نبوده محتاج تهذیب و اصلاح است و در زمینههاى پزشکى، منطق، علوم طبیعى و الاهیات، دقیق و قابل اعتماد است. اما برگشترسر*، یکى از مهمترین پژوهندگان آثار حنین، بر آن است که حنین و شاگردش، حُبَیش، بیش از هر مترجم دیگر در بیان درست و واضح محتواى متون یونانى بر خود سخت مىگرفتند و حتى به قیمت از دست رفتن زیبایى کلام بر ترجمه حرفى اصرار داشتند (ص ۲۸ـ۲۹).

از دیگر ویژگیهاى ترجمه هاى حنین تصرفات فرهنگى او در متون اصلى است. نمونهاى برجسته از این موضوع در ترجمه تعبیر الرویاى ارطامیدورس اِفْسُسى پیداست. در این اثر حنین واژه یونانى çθεόبهمعناى اله و جمع آن θεόιبه معناى آلهه را آنجا که درخور اوصاف خداوند است به اللّه و در غیر این صورت به الملک یا الملائکه ترجمه کرده است تا الاهیات شرکآمیز یونانى را از متن کتاب بزداید (رجوع کنید به دبیان، ج ۱، ص ۱۰۸ـ۱۰۹).

یکى از مهمترین اصول ترجمه نزد حنین و احتمالا شاگردان او تصحیح انتقادى متن یونانى پیش از ترجمه آن بوده است. به نظر کرمر (ص ۱۲ـ۱۳) روشهاى تحلیل و تأویل لغوى متن را نخست شارحان یونانى ـ اسکندرانى آثار هومر و ارسطو بهکار بردند و حنین و اصحاب او پیرو سنّت آنان بودند (نیز رجوع کنید به اولیرى، ص ۲۵۶، که قائل است حنین روش نقد متون را به همراه زبان یونانى در اسکندریه آموخت) اما به عقیده زکى اسکندر این روش محققانه ظاهراً در زمان حنین و پیش از او سابقه نداشته است (رجوع کنید به زندگینامه علمى دانشوران، ج ۱۵، ص ۲۳۵).

آنچه حنین (۱۳۸۴ش، ص ۵) ذیل معرفى فى الفرق جالینوس مىآورد حاوى اطلاعاتى مهم درباره روش تصحیح متون در مکتب اوست. پایبندى وى به روش تصحیح متون منحصر به ترجمههاى دوره میانسالىاش نیست. او در ابتداى جوانى نیز از این ضرورت آگاه بود، اما در این دوره امکان دستیابىاش به نسخه هاى متعدد کمتر بود. او هیچگاه نادرستى و نارسایى ترجمههاى جوانى خود را به سبب ناآگاهى از موضوع یا عدم تسلط به زبان یونانى ندانسته، بلکه عامل این نقصان را صرفاً دست نیافتن به نسخه منقح و درست معرفى کرده است (براى نمونه رجوع کنید به همان، ص ۱۲).

گاه با دست یافتن به نسخهاى به سامانتر و درستتر ترجمه اى را براى دومین بار (براى نمونه: فى القوى الطبیعیه) اصلاح مىکرد (رجوع کنید به همانجا)، گاهى نیز بهرغم همه کوششها فقط یک نسخه از یک متن مىیافت، مثلا از فى علم ارسسطراطس فى التشریح جز یک نسخه با افتادگى و نقص فراوان به دست نیاورد و بدینسبب با رنج بسیار آن را تلخیص کرد ولى مفهوم کتاب به دست آمد. حنین در این ترجمه و تصحیح انتقادى خود را ملزم ساخت که در حد توان از معانى موردنظر جالینوس عدول نکند (همان، ص ۲۴ـ۲۵).

۳) آرا و آثار پزشکى.

حنین یکى از پرکارترین دانشمندان دوره اسلامى است. ترجمه ها و تألیفات عربى و سریانى بسیارى به او نسبت داده شده است. براى نمونه، ابنابىاصیبعه (ص ۲۷۱ـ۲۷۴) ۱۱۱ کتاب و رساله تألیفى او را برشمرده است. در رساله ترجمههاى آثار جالینوس نیز به ۸۵ ترجمه سریانى و ۳۳ ترجمه عربى حنین از آثار جالینوس اشاره شده است. پژوهشگران جدید نیز کتابشناسیهایى از آثار او عرضه کردهاند (براى نمونه رجوع کنید به سامرائى و علوچى، ص ۴۷ـ۲۰۴؛دبیان، ج ۱، ص ۱۲۸ـ۱۷۴).

احتمالا بخشى از این آثار پرشمار را شاگردان مدرسه ترجمه حنین زیر نظر او انجام دادهاند (رجوع کنید به احمدامین، ج ۱، ص ۲۸۵) یا شاید چند اثرى از آثار شاگردان او، بهویژه حبیش، به نام وى معروف شده باشد (ابنندیم، ص ۳۴۸). قفطى (ص ۱۷۷)، با اشاره به اینکه نام حبیش به حنین تصحیفپذیر است، برخى ترجمه هاى حنین را اثر حبیش دانسته است (نیز رجوع کنید به ابنعبرى، ص ۲۵۲ـ۲۵۳؛حبیشبن حسن اعسم دمشقى*)، اما شمار این ترجمههاى منحول را نمى توان چندان زیاد دانست، زیرا مهمترین منبع اطلاع ما از ترجمه هاى حنین و حبیش رساله ترجمه هاى آثار جالینوس است که در آن حنین با فعل و ضمیر اول شخص از خود یاد کرده و ازاینرو امکان خطاى نسخهبرداران در تصحیف حبیش به حنین منتفى است (براى آگاهى از نقش حنین و شاگردانش در ترجمه آثار جالینوس رجوع کنید به هاشمى، ۱۳۸۵ش، ص ۴۷ـ۵۵، جدول ۲).

بیشترین ترجمه ها و نگارشهاى حنین در حوزه پزشکى است. براساس فهرست دبیان (ج ۱، ص ۱۴۴ـ۱۶۱)، او در این رشته ۵۸ کتاب به عربى و ۷۵ کتاب به سریانى ترجمه کرد. آنچه او به سریانى درآورد جملگى اثر جالینوس بود بهجز یک اثر از اریباسیوس* (متولد ۳۲۵؛رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۱۵۴ـ۱۶۱). در میان ترجمههاى عربى نیز علاوه بر آثار جالینوس و بقراط، دو اثر از اریباسیوس (رجوع کنید به ابنندیم، ص۳۵۰)، یک اثر از بولس*/ فولس اجانیطى (همان، ص ۳۵۱؛ابنعبرى، ص ۱۷۶) و یک اثر منسوب به ارسطو به نام المسائل الطبیعیه على نحو المدخل الى صناعه الطب (ششن و همکاران، ص ۲۱۱) دیده مىشود. مشهورترین ترجمه طبى حنین جوامع شانزدهگانه از آثار جالینوس است که با عنوان جوامعالاسکندرانیین بهتوسط فؤاد سزگین، در فرانکفورت ۲۰۰۴ بهچاپ رسیده است.

حنین طب را دانشى نظرى مىدانست و منطق علاج او نیز براساس مبانى طب یونانى و اعتدال بخشى به طبایع چهارگانه استوار شده است (دبیان، ج ۱، ص ۹۵؛نیز براى نمونهاى از تجویزهاى درمانى او براساس این منطق علاج رجوع کنید به حنینبن اسحاق، ۱۹۲۸، ص ۱۷۸).

دو نگارش طبى نیز از او با این مشخصات منتشر شده است:

المسائل فى الطب للمتعلمین، چاپ محمدعلى ریّان و جلال محمدموسى و مرسى محمد عرب، قاهره ۱۹۷۸؛

شرح کتاب جالینوس الى اغلوقن فى التأتى لشفاء الامراض، چاپ محمدسلیم سالم، قاهره ۱۹۸۲٫

المسائل فى الطب یا المدخل الى الطب نیز از مشهورترین آثار طبى حنین است. به گفته ابنابى اصیبعه (ص ۲۷۱) حنین این کتاب را ناتمام گذاشت و حبیش اعسم آن را به پایان برد. سزگین (۱۹۶۷، ج ۳، ص۲۵۰) این کتاب را از کثیرالانتشارترین ترجمههاى عربى به لاتینى در غرب مىداند.

۴) آثار و اندیشه هاى فلسفى،

حنین در فلسفه و منطق نیز چندین تألیف و ترجمه عربى و سریانى دارد. او افزون بر ترجمه رسالههاى فلسفى جالینوس، از جمله فى البرهان و فى القیاسات الوضعیّه و فى اَنَّ المحرّک الاول لایتحرّک (حنینبن اسحاق، ۱۳۸۴ش، ص ۵۸ـ۵۹، ۶۲)، بخشى از تلخیصهاى جالینوس از نوزده رساله افلاطون را به عربى درآورد (براى فهرست این رسالهها رجوع کنید به همان، ص ۶۱ـ۶۲). همچنین السیاسه و النوامیس و طیمائوس افلاطون را ترجمه کرد (ابنندیم، ص ۳۰۶).

ابن ندیم (ص ۳۴۹) به ترجمه کتابى از جالینوس به نام ما ذکره افلاطون فى طیمائوس نیز اشاره کرده است. این اثر احتمالا قسمتى از مقاله سوم جوامع کتب افلاطون با عنوان جوامع الکتاب المعروف بطیماوس فى العلم الطّبیعى است (رجوع کنید به حنینبن اسحاق، ۱۳۸۴ش، همانجا) که بدوى در افلاطون فى الاسلام (ص ۸۵ـ۱۱۹) آن را منتشر ساخت.

حنین همچنین اثرى با نام فیما یقرأ قبل کتب افلاطون نگاشت (ابنابىاصیبعه، ص ۲۷۳) که در حکم زمینه و مقدمه مطالعه آثار افلاطون است. این اثر نشاندهنده کوشش او در پایهگذارى سنّت درست مطالعه آثار فلسفى یونان است؛کوششى که با ترجمههاى فلسفى اسحاقبن حنین با جدیت بیشتر پیگیرى شد. اشتاین اشنایدر (ص ۲۲)، با استناد به ابنابىاصیبعه، این کتاب را یکى از تألیفات حنین معرفى کرده، اما بروکلمان (ج ۱، ص ۲۲۵) هم در نقل ضبط اشتاین اشنایدر از نام این تألیف به خطا رفته است هم در ترجمه دانستن آن. مترجمانِ عربىِ کتابِ بروکلمان نیز با جعل عنوان رساله عمّا یجدر بالمرء قراءتُه من کتب افلاطون، منشأ بروز اشتباهاتى در کتابشناسیهاى حنین شدهاند (رجوع کنید به ج ۴، ص۱۱۰؛براى نمونه اشتباهات رجوع کنید به دبیان، ج ۱، ص ۱۶۴، که به پیروى از بروکلمان این اثر مجعول را در زمره ترجمههاى عربى حنین در فلسفه ذکر کرده است).

حنین به آثار ارسطو نیز بى توجه نبود. او المقولات (قاطیغوریاس) را به عربى درآورد (ابنندیم، ص ۳۰۹)، ترجمه یحیىبن بطریق از السماء و العالم را تصحیح کرد (همان، ص ۳۱۱) و دو کتاب نیز درباره این اثر نگاشت: جوامع کتاب السماء و العالم، و جوامع تفسیر القدماء الیونانیین لکتاب أرسطوطالیس فى السماء و العالم (ابنابىاصیبعه، ص ۲۷۳ـ ۲۷۴). ارزش برخى ترجمههاى حنین از شروح یونانى ارسطو در آن است که اصل یونانى این آثار در دست نیست. دو نمونه از این شروح، تفسیر المفیدوروس لکتاب أرسطوطالیس فى الآثار العُلْویه و مقاله الإسکندر الأفرودیسى فىالزمان است (براى متن چاپ شده این دو اثر رجوع کنید به اسکندر افرودیسى، ص ۱۹ـ۲۴؛المپیودورس، ص ۸۳ـ۱۹۰).

ترجمه هاى سریانى حنین نیز گاه واسطه ترجمه عربى برخى آثار ارسطو شده است. مثلا، ترجمه عربى مقاله دوم از السماع الطبیعى برگردان یحیىبن عدى (رجوع کنید به ابنندیم، ص۳۱۰)، الکون و الفساد و کتاب النفس و کتاب العباره (بارى أرمینیاس) هر سه برگردان اسحاقبن حنین (همان، ص ۳۰۹، ۳۱۱) و نیز مقاله اللام از کتاب الحروف برگردان متىبن یونس (همان، ص ۳۱۲)، بعد از ترجمه سریانى حنین از این آثار انجام گرفت. بهتصریح ابنندیم (ص۳۱۰)، ابنعدى در ترجمه خود از ترجمه سریانى حنین استفاده کرده است و باتوجه به اینکه ترجمههاى سریانى معمولا واسطهاى میان متون یونانى و ترجمههاى عربى بوده، این گمان رواست که اسحاقبن حنین و متىبن یونس نیز در کار خود از ترجمههاى سریانى حنین استفاده کرده باشند. حنین جز این ترجمهها و تألیفات مربوط به آثار یونانى، کتابهاى مستقلى نیز در فلسفه و منطق نگاشته است. ابنابىاصیبعه (ص ۲۷۳) چهار تألیف منطقى به او نسبت داده است. مشهورترین این تألیفات ظاهراً کتاب فىالمنطق بوده است که دیگران نیز تقسیمبندى و ساختار بدیع آن را ستودهاند (رجوع کنید به ابنجلجل، ص ۶۹؛قفطى، ص ۱۷۱).

دیگر اثر معروف او در فلسفه، نوادر الفلاسفه و الحکماء و آداب المعلمین القدما است (ابنابىاصیبعه، همانجا) که گزیدهگوییهاى پراکنده از حکیمان باستان است. اصل این اثر ظاهرآ در دست نیست. بدوى مختصر بر جاى مانده از آن را، که آداب الفلاسفه نام دارد، منتشر کرده است (درباره منشأ این کتاب و ترجمههاى عبرى و اسپانیایى آن رجوع کنید به حنینبن اسحاق، ۱۴۰۶، مقدمه بدوى، ص۱۰ـ۱۹). یک بخش از این کتاب با عنوان «اجتماعات الفلاسفه فى بیوت الحکمه فى الاعیاد و تفاوض الحکمه بینهم» را برخى پژوهشگران، از جمله بروکلمان (ج ۱، ص ۲۲۵)، بهاشتباه، اثرى مستقل تلقى کردهاند (نیز رجوع کنید به دبیان، ج ۱، ص ۱۶۲).

هیچیک از آثار فلسفى برجاى مانده از حنین دربردارنده رأى و نظرى بدیع نیست. او اگرچه ترجمه هاى مهمى در فلسفه داشت، برخلاف قول شهرستانى (ج ۲، ص ۱۵۸) که او را در زمره فلاسفه اسلامى شمرده است، فیلسوف نبود. حنین چند اثر در کلام فلسفى نگاشت که نشانه قوّت وى در این زمینه است. به علاوه، او عهد عتیق را از یونانى به عربى ترجمه کرد (مسعودى، تنبیه، ص ۱۱۲).

حنین آموختن تعالیم الهیات نسطورى را احتمالا در حیره آغاز کرد و آن را تا مرحلهاى پیش برد که سزاوار زنار بستن شد. در منابع به زنار بستن او اشاره شده است (رجوع کنید به قفطى، همانجا؛ابنابىاصیبعه، ص ۲۶۲؛ابنعبرى، ص ۲۵۲) و زنار بستن مختص کسانى بود که در مراتب کلیسایى به رتبه شماسیّه مىرسیدند. یوسف حَبّى (ص ۳۰۸، ۳۲۳) با اشاره به این موضوع، رأى باوم اشتارک را مبنى بر شماسیّه بودن حنین نقل کرده است. فاروق عمر فوزى (ص ۴۳۸) علت اصلى محنتهاى حنین را در روزگار متوکل، آراى او در فلسفه و منطق و دین دانسته است.

در فهرست ابنابى اصیبعه (ص ۲۷۳ـ۲۷۴) از تألیفات حنین، نام دو اثر به تفکیک از هم آمده است: کتاب فى کیفیه ادراک الدیانه و کتاب فى ادراک حقیقه الادیان، که دو نام براى رسالهاى واحد است (حنینبن اسحاق، ۱۹۹۷، ص۳۴۹، پانویس ۴؛براى نشانى چند نسخه خطى از شروح یوحنابن میناقبطى، زنده در سده ششم رجوع کنید به عواد، ص ۲۳۸).

این رساله با رساله دیگرى که حنین خطاب به علىبن یحیى منجم نوشت (رجوع کنید به ابنابىاصیبعه، ص ۲۷۴)، مضامین مشترکى دارد. حنین رساله اخیر را هنگامى نگاشت که علىبن یحیى او را به اسلام دعوت کرد. پرسش اصلى این رسالهها آن است که چگونه انسان درمىیابد دین او حق است و ادیان دیگر باطل؟ (رجوع کنید به حنینبن اسحاق، ۱۹۹۷، ص ۳۴۹). یکى دیگر از آثار کلامى چاپ شده حنین، مقاله فى الآجال است.

او در این مقاله ارتباط علم پیشین الهى و مرگ را بررسى کرده است. به عقیده او (۱۹۹۱، ص ۴۱۹ـ۴۲۰)، مرگ نیز همچون زندگى در زمره امورى است که نه خیر محض است نه شر محض، بلکه گاه خیر است و گاه شر؛و علم الهى نمى تواند سبب شر باشد (براى آگاهى از دیگر آثار دینى حنین رجوع کنید به همان، مقدمه سمیر خلیل سمیر، ص ۴۱۳ـ ۴۱۴).

نظرى به عناوین برخى دیگر از آثار حنین، جامع الاطراف بودن او را آشکارتر مى سازد:

ترجمه الفراسه، اثر منحول ارسطو (چاپ آنتونلا گرزتى، رم و ونیز ۱۹۹۹)؛

ترجمه تعبیر الرؤیا، اثر ارطامیدورس افسسى (چاپ توفیق فهد، دمشق ۱۹۶۴)؛

ترجمه قصه سلامان و ابسال (چاپ شده در تسع رسائل فى الحکمه و الطبیعیات لابنسینا، استانبول ۱۲۹۸) و

تألیف تولد النار بین الحَجَرین،

خواص الاحجار، فى سبب الذى صارت له میاه البحر مالحه، فى المدّ و الجزر،

مقاله فى قوس قُزَح،

کتاب الالوان،

کتاب البیطره،

کتاب الفلاحه،

کتاب فى الاحکام الإعراب على مذهب الیونانیین؛

فى النحو و تاریخ العالم و المبدأ و الانبیاء و الملوک و الامم و الخلفاء و الملوک فى الاسلام (ابنندیم، ص ۳۵۳؛ابنابى اصیبعه، ص ۲۷۳ـ۲۷۴).



منابع:

(۱) ابن ابىاصیبعه، عیون الانباء فى طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت ( ۱۹۶۵)؛
(۲) ابنجلجل، طبقات الاطباء و الحکماء، چاپ فؤاد سید، قاهره ۱۹۵۵؛
(۳) ابنخلّکان؛
(۴) ابنصاعد اندلسى، التعریف بطبقات الامم : تاریخ جهانى علوم و دانشمندان تا قرن پنجم هجرى، چاپ غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران ۱۳۷۶ش؛
(۵) ابنعبرى، تاریخ مختصرالدول، چاپ انطون صالحانى، لبنان ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۶) ابنندیم (تهران)؛
(۷) احمدامین، ضحىالاسلام، بیروت: دارالکتابالعربى، (بىتا.)؛
(۸) اسکندر افرودیسى، مقاله الإسکندرالافرودیسى فىالزمان، ترجمه حنینبن اسحاق، در شروح على ارسطو مفقوده فى الیونانیه و رسائل اخرى، چاپ عبدالرحمان بدوى، بیروت ۱۹۸۶؛
(۹) المپیودورس، تفسیرالمفیدوروس لکتاب ارسطاطالیس فى الآثار العلویه، نقل حنینبن اسحاق و اصلاح اسحاقبن حنین، در همان؛
(۱۰) کارل بروکلمان، تاریخ الادبالعربى، ج ۴، نقله الى العربیه یعقوب بکر و رمضان عبدالتواب، قاهره ۱۹۷۵؛
(۱۱) جالینوس، جوامع کتاب طیماوس فىالعلم الطبیعى، اخراج حنینبن اسحاق، در افلاطون فى الاسلام: نصوص، حققها و علق علیها عبدالرحمان بدوى، تهران: مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مکگیل، ۱۳۵۳ش؛
(۱۲) حنینبن اسحاق، آدابالفلاسفه، اختصره محمدبن على انصارى، چاپ عبدالرحمان بدوى، کویت ۱۴۰۶/۱۹۸۵؛
(۱۳) همو، رساله حنینبن اسحق الى علىبن یحیى فى ذکر ما تُرجِمَ من کتب جالینوس، متن عربى با ترجمه فارسى، چاپ مهدى محقق، تهران ۱۳۸۴ش؛
(۱۴) همو، کتابالعشر مقالات فىالعین، چاپ ماکس مایرهوف، قاهره ۱۹۲۸، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۱۵) همو، کیفیّه إدراک حقیقه الدیانه للحکیم حنینبن اسحاق النسطورى المتطبّب (رحمهاللّه!)، (چاپ) سمیر خلیل سمیر، در المشرق، سال ۷۱ (تموز ـ کانون الاوّل ۱۹۹۷)؛
(۱۶) همو، مقاله فى الآجال، (چاپ) سمیر خلیل سمیر، در المشرق، سال ۶۵، ش ۱ و ۲ (ژانویه ـ دسامبر ۱۹۹۱)؛
(۱۷) احمدبن محمد دبیان، حنینبن اسحاق: دراسه تاریخیه و لغویه، ریاض ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
(۱۸) عامر رشید سامرائى و عبدالحمید علوچى، آثار حنینبن اسحاق، بغداد ۱۹۷۴؛
(۱۹) فؤاد سزگین، «مکانه حنین فى تاریخ الترجمه من الاغریقى و السریانى الى العربیه»، در مهرجان افرام و حنین: بغداد ۴ـ۷ شباط ۱۹۷۴، بغداد: مجمعاللغه السریانیه، ۱۹۷۴؛
(۲۰) رمضان ششن، جمیل آقپنار، و جواد ایزگى، فهرس مخطوطات الطب الاسلامى باللغات العربیه و الترکیه و الفارسیه فى مکتبات ترکیا، استانبول ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴؛
(۲۱) محمدبن عبدالکریم شهرستانى، الملل و النحل، چاپ محمدسید کیلانى، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۲۲) خلیلبن ایبک صفدى، الغیثالمَسجَم فى شرح لامیّه العجم، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛
(۲۳) کورکیس عواد، الاصول العربیه للدراسات السریانیه، بغداد ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۲۴) فاروق عمر فوزى، «حنینبن اسحق و السلطه العباسیه»، در مهرجان افرام و حنین، همان؛
(۲۵) علىبن یوسف قفطى، تاریخالحکماء، و هو مختصر الزوزنى المسمى بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳؛
(۲۶) جوئل کرمر، احیاى فرهنگى در عهد آلبویه: انسانگرایى در عصر رنسانس اسلامى، ترجمه محمدسعید حنایى کاشانى، تهران ۱۳۷۵ش؛
(۲۷) مسعودى، تنبیه؛
(۲۸) همو، مروج (بیروت)؛
(۲۹) احمد هاشمى، «آرا و آثار حنینبن اسحاق»، مجله تاریخ علم، ش ۵ (بهار و تابستان ۱۳۸۵)؛
(۳۰) همو، «مدرسه ترجمه حنینبن اسحاق»، مجله تاریخ علم، ش ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۴)؛
(۳۱) یعقوبى، تاریخ؛
(۳۲) یوسف حبىّ، «حنینبن اسحاق»، در مهرجان افرام و حنین، همان؛

(۳۳) Gotthelf Bergstrasser, Hunain ibn Ishak und seine Schule, Leiden 1913;
(۳۴) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949;
(۳۵) Dictionary of scientific biography, supplement I, ed. Charles Coulston Gillispie, New York: Charles Scribner’s Sons, 1981, s.v. “Hunayn ibn Ishaq. Hunayn the translator” (by Albert Z. Iskandar);
(۳۶) EI2, s.v. “Hunayn b. Ishak Al-Ibadi” (by G. Strohmaier);
(۳۷) M. Meyerhof, “New light on Hunain ibn Ishaq and his period”, Isis, 8(1926);
(۳۸) De Lacy O’leary, How Greek science passed to the Arabs, London 1980;
(۳۹) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967- ;
(۴۰) Moritz Steinschneider, Die arabishen Ubersetzungen aus dem Griechischen, Graz 1960.

دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۴ 

7 دیدگاه در “زندگینامه حنین بن اسحاق(متوفی۲۶۰ ه ق)(پزشک و متکلم نسطورى و مهمترین مترجم آثار یونانى)

  1. I just wanted to make a simple word so as to say thanks to you for all the unique pointers you are posting on this website. My considerable internet look up has at the end been paid with high-quality ideas to go over with my good friends. I would say that many of us visitors actually are rather blessed to exist in a fabulous website with so many wonderful individuals with very beneficial points. I feel very fortunate to have discovered the web pages and look forward to many more thrilling moments reading here. Thank you once more for a lot of things.

  2. I would like to point out my respect for your generosity giving support to persons that absolutely need help with this situation. Your very own dedication to getting the solution around became astonishingly productive and has in most cases permitted most people just like me to arrive at their targets. This invaluable recommendations denotes this much to me and far more to my office colleagues. Regards; from all of us.

  3. I’m just commenting to let you know of the wonderful encounter my wife’s girl obtained visiting the blog. She discovered a wide variety of issues, which include how it is like to have a marvelous teaching nature to get many people effortlessly comprehend specific problematic topics. You actually did more than our desires. I appreciate you for imparting those insightful, healthy, revealing not to mention unique tips about your topic to Lizeth.

  4. I simply desired to thank you so much all over again. I am not sure the things that I would have followed without these basics documented by you on such industry. It seemed to be a very fearsome scenario in my view, however , observing this expert strategy you solved it took me to leap with joy. Extremely thankful for the guidance and even hope that you realize what an amazing job that you are providing training men and women all through your web blog. I’m certain you have never encountered all of us.

  5. A lot of thanks for every one of your labor on this blog. My niece loves participating in investigations and it’s really obvious why. My partner and i notice all relating to the lively form you create good things via your web blog and in addition foster response from some other people about this matter while our child has been studying a whole lot. Enjoy the remaining portion of the new year. Your carrying out a stunning job.

  6. I really wanted to write down a quick message to thank you for those marvelous pointers you are giving out here. My prolonged internet look up has finally been honored with extremely good ideas to share with my friends. I ‘d say that we site visitors are undoubtedly fortunate to be in a superb community with many outstanding individuals with very helpful tips and hints. I feel quite fortunate to have seen your entire web pages and look forward to so many more fabulous moments reading here. Thank you once again for everything.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *