زندگینامه محقق حلى(متوفاى ۶۷۶ ق)

مقدمه

عالمان دین که شاگردان مکتب ائمه اطهار – علیهم السلام – هستند با تاسى به ائمه خود را قربانى اسلام و دین کردند. آرى ! اگر این ایثار و از خود گذشتگى هاى عالمان دین نبود امروز از اسلام خبرى نبود. روحانیون بودند که روحیه سرخ جهاد و شهادت را در طول چهارده قرن گذشته ، زنده نگه داتشند و فقه و تفسیر و حدیث و دیگر علوم اسلامى و در یک کلام ، فرهنگ اسلام ناب محمدى صلى الله علیه و آله را به آیندگان رساندند.

فقیه بزرگ ، محقق حلى یکى از این پاسداران ارجمند فرهنگ تشیع است که در قرن هفتم هجرى بزرگترین پرچمدار اجتهاد و فقاهت شیعى بود و آثار ارزشمند این شریعت شناس نو آور پس از گذشت هفت قرن ، تازه و در نوع خود کم نظیر مى باشد و سبک فقاهتى او هنوز هم مورد استفاده و محور تحقیق راهیان فقه پویاى آل محمد صلى الله علیه و سلم است .

حوزه بغداد

قبل از شهر تاریخى (حله ) بغداد مرکز علم و نشر اسلام و فقه شیعه به حساب مى آمد. در آن زمان فقیهان نامدار شیعه همچون شیخ مفید (در گذشته به سال ۴۱۳ ق .) و شاگردانش سید مرتضى علم الهدى (متوفاى ۴۳۶ ق .) و سید رضى گرد آورنده اثر جاوید نهج البلاغه و نیز فقیه بزرگ شیخ طوسى (متوفاى ۴۶۰ ق .) در شهر بغداد بودند.(۳۹۱) بعد از مدتى شهر بغداد و اطراف آن را قحطى ، سخت در فشار گذاشت و مردم درمانده آن رو به دیگر سامانها کردند و اى بسا برخى براى همیشه دیار خود را ترک گفتند.

نام آوران حله

در برگهاى کهن تاریخ حله حقایقى را مى یابیم و در آن چهره هایى پر نور دانشمندانى که تا به امروز نامشان زنده است و هر یک ستاره اى درخشنده در آسمان تشیع مى باشند. نام جمعى از آنان بدین قرار است :
۱ – ابن ادریس حلى (۵۴۳ – ۵۹۸ ق .).
۲ – سدیدالدین حلى (متوفاى ۶۸۰ ق .).
۳ – سید رضى الدین على (۵۸۹ – ۶۶۴ ق .).
۴ – سید رضى الدین محمد حسین آوى (آبى – متوفاى ۶۵۴ ق .).
۵ – ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن حسن بن یحیى معروف به (محقق ، محقق اول ، محقق حلى ، شیخ فقیه ، نجم الدین ، صاحب شرائع ) و لقب او (کشاف شرایع پیامبر آخر الزمان ) (۶۰۲ – ۶۷۶ ق .).
۶ – علامه حلى (۸۴۶ – ۷۲۶ ق ).
۷ – فخرالدین مشهور به (فخر المحققین ) فرزند علامه حلى (۶۸۲ – ۷۷۱ ق .).
۸ – محمد مکى عاملى مشهور به (شهید اول ) ، (۷۳۴ – ۷۸۶ ق .).

از میلاد تا مدرسه

شیخ حسن حلى پدر محقق حلى یکى از عالمان بزرگ دین در شهر حله با کمال احترام و عظمت زندگى مى کرد. در یکى از روزهاى سال ۶۰۲ ق . بود که فرزند سعادتمندش به دنیا آمد. شیخ حسن نام فرزند را جعفر نهاد. (جعفر) نام پیشواى ششم شیعیان و احیاگر مکتب توحیدى تشیع و گسترش دهند۰ فرهنگ غنى اسلام است و بدین سبب نیز این مکتب را (جعفرى ) نامیده اند.

این کودک بعدها لقب (محقق ) گرفت و آوازه اش به همه جاى عالم رسید. جعفر از آغاز کودکى ، باهوش و استعداد سرشارى شروع به فراگیرى دانش ‍ و فضایل اخلاقى و معنوى نمود. مقدمات و علوم دینى را نزد پدر دانشمندش فرا گرفت و از عالمان دیگر شیعه نیز بهرها برد و در علوم و معارف اسلامى از جمله در فقه و اصول و کلام و پاره اى دانشهاى دیگر تسلط کامل یافت . در همین اوان بود که در میان عالمان نام آور، آوازه اى والا یافت .

اساتید محقق حلى

حضور تحصیلى او منحصر به حوزه علمیه (حله ) نبود. او با عالمان استادان آن دیار ارتباط یافته و از آنان توشه بر مى گرفت و با آنان به مذاکره مى پرداخت و استفاده هاى بسیار مى برد و با این کار بر اندوخته هاى علمى و معنوى اش مى افزود.
در اینجا به نام گروهى از استادان (محقق حلى ) اشاره مى نماییم :
۱ – پدرش (شمس الدین حسن حلى ).
۲ – ابن زهره حلى .
۳ – تاج الدین حسن بن على دربى .
۴ – شیخ مفیدالدین محمد بن جهم حلى .
۵ – سید مجدالدین على بن حسن عریضى .
۶ – شیخ سدیدالدین سالم بن محفوظ.
۷ – سید فخار موسوى .
۸ – نجیب الدین محمد بن جعفر بن ابى البقا هبه الله بن نما حلى .

تربیت مردان علم و عمل

محقق حلى در نزد اساتید بزرگ فقه و معارف اسلامى ، زانوى ادب زد و دانشهاى مرسوم حوزه هاى علمیه را از آنان فرا گرفت و سرانجام عالمى بزرگ و استادى ماهر گردید و به تدریس فقه و معارل اسلامى و تربیت شاگرد همت گماشت .

شاگردان وى نه تنها از دانش او بهره مى بردند بلکه از کرامتهاى اخلاقى و از روش زندگى بسیار ساده و سرشار از ایمان آن استاد نیز سودمند مى شدند. به حقیقت که در سایه تلاشهاى او استعدادهاى فراوانى به کمال نایل آمدند.

رفتار خوب محقق با شاگردان و نحوه تدریس و تربیت او باعث شد که شاگردان وى همانند ستارگان فروزان در آسمان عالم اسلام بدرخشند. او هر کس را به اندازه استعدادش به تمرین وا مى داشت و هنگامى که از شاگردش گرایش معنوى مى دید، بى نهایت به او توجه مى کرد و بزرگش ‍ مى داشت .
شخصیت شناسان شیعه ، نام گروهى از دست پروردگان (محقق حلى ) را چنین بر مى شمرده اند:
۱ – علامه حلى : (۶۴۸ – ۷۲۶ ق .).
۲ – ابن داوود حلى (۶۴۷ – ۷۱۵ ق .)
۳ – عبدالعزیز السرایا صفى الدین حلى
۴ – سید غیاث الدین عبدالکریم ، معروف به (ابن طاووس ) (۶۴۸ – ۶۹۳ ق .)
۵ – سید جلال الدین محمد بن على بن طاووس
۶ – ابو زکریا نجیب الدین ، معروف به (ابن سعید هذلى حلى ) (۶۰۱ – ۶۸۹ ق .)
در میان شاگردان محقق ، علامه حلى از برجستگى خاصى برخوردار است . وى که خواهرزاده محقق است از دوران کودکى به تحصیل علوم اسلامى و کسب کمالات معنوى پرداخت و هنوز به سن تکلیف پا ننهاده بود که به درجه اجتهاد نائل گشت  او علاوه بر شاگردى محقق  مدتها از پدر بزرگوارش سدیدالدین یوسف و خواجه نصیرالدین طوسى کسب فیض ‍ کرده است .

حوادث

در سال ۶۵۶ ق . هلاکوخان مغول از خراسان براى فتح بغداد حرکت کرد. در این زمان بغداد و شرهاى دیگر عراق از مراکز مهم نشر علوم اسلامى بود. اکثر اهل حله قبل از فتح بغداد به دست لشکر مغول ، به بیرون شهر فرار کردند، جز عده کمى از جمله علامه حلى و پدرش . این چند نفر نامه اى به هلاکو نوشتند و درباره حله ، کوفه ، نجف و کربلا امان خواستند. که مردم و حوزه هاى علمیه از بین نروند. هلاکو از حمله به این شهرها خوددارى کرد. هلاکو علامه و پدرش و… را طلبید و از آنان پرسید: چگونه پیش از فتح ، به من نامه نوشتید و امان خواستید؟ از کجا فهمیدید که من شهرهاى شما را نیز فتح خواهم کرد؟

پدر علامه حلى در جواب گفت : در حدیثى که از پیشواى ما على علیه السلام درباره حوادث آینده به ما رسیده است ، اوصاف سردارى که بر آخرین خلیفه عباسى پیروز مى شود، ذکر شده که آن اوصاف با شما مطابقت دارد. بنابراین خواستیم قبل از فتح و خونریزى از شما امان بگیریم !

پس از فتح بغداد، حوزه هاى علمیه آن شهر بکلى ویران شد و حوزه علمیه عظیم بغداد به شهر حله انتقال یافت .
عالمان حله تصمیم گرفتند که مدارس حله را افزایش دهند و اندیشمندان را به این شهر جذب کنند و در واقع حوزه پر عظمت بغداد را در حله احیا نمایند. بعد از این ، شهر حله مرکز علوم دینى تشیع گردید و محقق حلى در این اقدامات احیاگرانه نقش مهمى را ایفا مى کرد.

استقبال از خواجه نصیر

در سال ۶۶۲ ق . خواجه نصیرالدین طوسى آن دانشمند بلند آوازه و کم نظیر شیعه به همراه هلاکوخان مغلول به بغداد آمد. وى مى خواست از علماى حله و حوزه هاى علمیه آن دیار دیدار کند. محقق از آمدن خواجه به حله مطلع شد و اعلام استقبال کرد. چون خواجه از اعلام استقبال محقق و علماى حله آگاه شد فروتنى و تواضع به او اجازه نداد که به زحمت ایشان در استقبال از او راضى شود.

بنابراین بدون الاع قبلى وارد شهر حله شد و قبل از هر چیز به قصد دیدن محقق به حوزه مرکزى شهر در آمد. محقق بر فراز منبر مشغول تدریس بود که ناگاه خواجه وارد جلسه شد. چون چشم محقق به خواجه افتاد در بلاى منبر بپاخاست و پایین آمد و به پیشواز خواجه شتافت و او را در آغوش ‍ گرفت و خوش آمد گفت . محقق خواست درس را تعطیل نماید ولى خواجه راضى نشد، بلکه بر ادامه تدریس اصرار ورزید.

باغ بى خزان

آثار (محقق حلى ) هر یک ستاره اى تابناک در آسمان علم معرفت است که تا ابد خواهد درخشید و کتابهایش گلهاى باغ بى خزان جاودانى است که غبار کهنگى و افسردگى بر آنها ننشسته است . خداوند متعال به او ذوق و استعداد سرشارى داده بود و او نیز از این نعمت بزرگ الهى توانست بخوبى بهره مند شود. او علاوه بر تربیت شاگردان ممتاز، آثار مهمى در زمینه فقه ، اصول ، کلام ، منطق ، ادبیات به جامعه اسلامى عرضه کرد. براى پرهیز از طول کلام ، به مهمترین آنها به ترتیب اشاره مى کنیم :

۱ – شرائع الاسلام : این کتاب یکى از کتب مهم فقه استدلالى است و قرن هاست که در حوزه هاى علمیه شیعه و چندى است در دانشگاههاى کشورهاى مختلف تدریس مى شود. در طى قرون متمادى حدود یکصد، بلکه بیشتر، بر این اثر نفیس شرح نوشته شده است ، از جمله : جوهر الکلام ، مسالک الافهام و مدارک الاحکام .
همچنین دهها حاشیه (۴۰۴) از بزرگان شیعه بر این کتاب نوشته شده است ، از جمله : حاشیه محقق کرکى حاشیه آقا جمال الدین محمد خوانسارى و دیگران .
کتاب (شرائع الاسلام ) یکى از شاهکارهاى جهان دانش است که سزا نبود در قالب زبان عرب محضور و محبوس باشد و غیر عرب زبانان از محتواى حیاتبخش آن محروم گردند. به همین سبب این کتاب به زبانهاى مختلف از سوى اهل فن و دانش ترجمه شده است . از جمله : ترجمه به زبان روسى ، فرانسه ، انگلیسى ، استانبولى و فارسى .
۲ – المختصر النافع فى فقه الامامیه : بر این کتاب نیز دهها شرح نوشته شده است .
۳ – المعتبر فى شرح مختصر النافع .
۴ – المعارج فى اصول الفقه .
۵ – نهج الوصول الى معرفه علم الاصول .
۶ – تلخیص الفهرست .

در عرصه شعر و ادب

در میان عالمان دین جمع زیادى از نعمت ذوق شاعرانه نصیب داشته اند. (محقق حلى ) از گروه فقیهان شاعر است . اشعار او حاوى نکات اخلاقى و عرفانى و حکمت آمیز و به صورت مشاعره و مکاتبه و خطاب به پدر و دوستانش سروده است .
شعر شیخ شمس الدین محفوظ بن وشاح خطاب به محقق حلى :

اغیب عنک و اشواقى تجاذبنى
الى لقائک ، جذب المغرم العانى
یا جعفر بن سعید یا امام هدى
یا واحد الدهر یا من ماله ثان
انى بحبک مغرى غیر مکترث
بمن یلوم و فى جنبیک یلحانى

و…
– از تو دورم در حالى که اشتیاق فراوانى به دیدار تو دارم . اشتیاقى که مرا به سوى تو هدایت مى کند.
– اى ابا جعفر (محقق حلى ) فرزند سعید، اى پیشواى راهبر، اى یگانه روزگار، اى کسى که در روزگار همتا ندارى .
– من فریفته تو هستم . نه از کسى که مرا سرزنش کند باکى دارم و نه از آنهایى که در جوار تو هستند هراسى !
وقتى محقق شعر دوست خود (ابن وشاح ) را خواند، به وى این چنین جواب داد:

لقد وافت قصائدک العوالى
تهز معاطف اللفظ الرشیق
ففضت ختامهن فخلت انى
ففضت بهم عن مسک فتیق
و جال الطراف منها فى ریاض
کسین بناظر الزهر الانیق

و…
– بدیهى است که قصاید و شعرهاى عالى و لطیف تو با الفاظ آراسته توجهات همگان را به جانب خود جلب نموده است .
– من مهر از گلابدان حقایق آنها برداشتم و چنان بر من اثر کرد که گویا که مشکش همه جا را فرا گرفته .
– آرى دیدگانم در باغهایى به جولان در آمد که از شکوفه هاى زیباى خود همه جا را به طرز شکوهمندى آراسته بودند.

از دیدگاه دیگران

آثار علمى و فقهى محقق ، بیش از هر عامل دیگر روشن کننده ترین آیینه شخصیت علمى و اعتقادى اوست و در وهله دوم اظهار نظرها و گفته هاى دیگر دانشمندان اسلامى معیار درستى براى معرفى شخصیت ، شان و عظمت روحانى و ارزش معنوى او خواهد بود.
محقق حلى را باید علاوه بر آثارش ، در گفته ها و نظریه هاى دیگران جستجو کرد تا به فضل و نقش درخشان او در تاریخ شیعه پى برد. شرح حال نگاران و عالمان پس از محقق ، گستره دانش و عظمت وى را ستوده اند.
علامه حلى خواهرزاده محقق و شاگرد نامى اش مى گوید:
(محقق حلى بزرگترین فقیه زمانش بود.)
شیخ حسن فرزند شهید ثانى مشهور به (صاحب معالم ) او را بدین گونه یاد مى کند:
(اگر علامه حلى ، (محقق ) را فقیه و بزرگ همه زمانها مى شمرد، بهتر بود. چرا که محقق ، سر آمد فقیهان شیعه است و در میان آنان نظیرى ندارد)

غروب خورشید فقاهت

محقق حلى این دانشمند بزرگ و نام ، مرجع عالم تشیع ، عارف وارسته ، شارع متعهد، نویسنده نوآور و خدمتگذار صادق اسلام و مسلمانان ، چراغ دیده داشن پزوهان مرزبان فقاهت ، سرانجام پس از عمرى پر بار در ۱۳ جمادى الاخر روز پنجشنبه سال ۶۷۶ ق . در شهر حله دار فانى را وداع گفت و به جوار حق شتافت و سبب مرگ این فقیه را سقوط از پشت بام خانه اش نوشته اند.
پس از رحلت جانگداز محقق ، مردم شهر همه با شنیدن این خبر ناگوار غمزده به طرف خانه این بزرگوار سرازیر شده ، در آنجا اجتماع کردند به شیون و عزادارى پرداختند.

نهان شد گوهرى از گنج دانش
زباغ دین گرامى باغبان رفت
نداى ارجعى بشنید از غیب
شتابان روح او سوى جنان رفت
خبر دادند چون از رحلت او
سرشک از دیده پیر و جوان رفت

(شیخ عباس رسولى تبریزى ، شاعر معاصر)
مردم حله پس از برگزارى مراسم تشییع ، پیکر شریف محقق را در آرامگاهى که از پیش در آن شهر آماده کرده بودند به خاک سپردند. مقبره شکوهمند این نام آور شیعه در حله است و قبه بلندى بر آن مزار ساخته اند. سالها در جوار آن ساخته اند.
سالها در جوار آن مزار نورانى خادمانى بودند که نسل اندر نسل در آن خدمت مى کردند و این خدمت را از یکدیگر به ارث مى بردند.

در رثاى یار

شیخ شمس الدین محفوظ بن وشاح ، در رثاى دوست و استادش محقق چنین سروده است :

اقلفنى الدهر و فرط الاسى
و زاد فى قلبى لهب الضرا
لفقد بحر العلم و المرتضى فى
القول و الفعل و فصل الخصام
اعنى اباالقاسم شمس العلى
الماجد المقدام لیث الزحام
قد قلت للقبر الذى ضمه
کیف جویت البحر و البحر طام

– روزگار با اندوهناکى بسیار، مرا بیچاره ساخت و دلم را به کام لهیب غم انداخت .
– آرى این بیچارگى در دورى دریاى علم بود. یعنى همان کسى که کردار و گفتارش مورد پسند بود و بین دشمنیها فاصله مى انداخت .
– این بزرگمرد، ابوالقاسم (محقق حلى ) خورشید آسمان سر بلندى و سرآمد بزرگان بود و در بزرگوارى شیر بیشه مردان .
– من آن هنگامى که کنار قبر او رفتم با حیرت خطاب به قبرش گفتم :
چگونه دریاى پر از آب معرفت را در خود فرو گرفته اى !
و الحمد لله رب العالمین

گلشن ابرار//جمعی از پوژهشگران حوزه علمیه قم

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *