تضرع ومناجات(آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

جناب حجه الاسلام حاج سید جعفر شاهرودى که از علماى عصر حاضر تهران است حکایت کردند که : شبى در شاهرود خواب دیدم که در صحرایى حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالى له الفرج ) با جماعتى تشریف دارند و گویا به نماز جماعت ایستاده اند، جلو رفتم که جمالش را زیارت و دستش را بوسه دهم ، چون نزدیک شدم شیخ بزرگوارى را دیدم که متصل به آن حضرت ایستاده و آثار جمال و وقار و بزرگوارى از سیمایش پیداست ، چون بیدار شدم در اطراف آن شیخ فکر کردم که کیست تا این حد نزدیک و مربوط به مولاى ما امام زمان است ، از پى یافتن او به مشهد رفتم نیافتم ، در تهران آمدم ندیدم ،

به قم مشرف شدم او را در حجره اى از حجرات مدرسه فیضیه مشغول به تدریس ‍ دیدم ، پرسیدم : کیست ؟ گفتند: عالم ربانى آقاى حاج میرزا جواد آقاى تبریزى است ، خدمتش مشرف شدم تفقد زیادى کردند و فرمودند: کى آمدى گویا مرا دیده و شناخته از قضیه آگاهند. پس ملازمتش را اختیار نمودم و چنان یافتم او را که دیده بودم و مى خواستم .

تا شبى که نزدیک سحر در بین خواب و بیدارى دیدم درهاى آسمان به روى من گشوده و حجاب ها مرتفع گشته تا زیر عرش عظیم الهى را مى بینم پس مرحوم استاد حاج میرزا جواد آقا را دیدم که ایستاده و دست به قنوت گرفته و مشغول تضرع و مناجات است به او مى نگریستم و تعجب از مقام او مى نمودم که صداى کوبیدن در خانه شنیده و متنبه گشته برخاستم در خانه رفتم ، یکى از ملازمین ایشان را دیدم که گفت : بیا منزل آقا. گفتم : چه خبر است ؟ گفت : سرت سلامت خدا صبرت دهد آقا از دنیا رفت .

داستانهای عارفانه(در آثار استاد علامه آیه الله حسن زاده آملى ) جلد ۱//عباس عزیزی

بانگ سحرى(آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

حاج میرزا جواد آقا تبریزى ، اعلى الله تعالى مقامه (۱۳۴۳ ه‍ .ق ) در دو کتاب خود که بنام (اسرار الصلوه ) و (اعمال السنه ) یا (المراقبات ) است مى فرماید:

شب که انسان مى خوابد ملائکه موکّل بر انسان ، انسان را بیدار مى کنند براى نماز شب و بعد چون انسان اعتنا نمى کند و دوباره مى خوابد باز او را بیدار مى کنند، دوباره مى خوابد، باز او را بیدار مى کنند، این بیدارى ها از روى مصادفه و اتفّاق نیست ، بلکه بیدارى هاى ملکوتى است که به وسیله فرشتگان انجام مى گیرد. اگر انسان استفاده کرد و برخاست ، آنها تقویت و تاءیید مى کنند، و روحانیت مى دهند، و اگر نه متاءثر مى شوند و کسل برمى گردند. (اگر از خواب برخواستید آن ملائکه را که نمى بینید، اقلاً به آنها سلام کنید و دعا کنید و تحیّت و تکریم بگوئید و تشکّر نمائید!)

معاد شناسى ، ج ۷، ص ۱۶۷

در آسمان شب(آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی) 

از مرحوم حجه السلام سید محمود یزدى که در بیرونى مرحوم ملکى مى نشست ، نقل شد که گفته بود: شبها که ایشان براى تهجید برمى خاست مدتى در رختخواب ضمن اجراى دستورات و آداب بر خاستن از خواب از قبیل : سجده و دعا؛ گریه مى کرد؛ سپس به صحن منزل مى آمد و به اطراف آسمان نگاه مى کرد و آیات ( ان فى خلق السموات و و الارض ….( سوره آل عمران (۳) آیه !)(۱۹۰ – ۱۹۱) را مى خواند و سر به دیوار مى گذاشت و مدتى گریه مى کرد، آنگاه که براى وضو گرفتن آماده مى شد درد کنار حوض مى نشست و مدتى گریه مى کرد و پس از وضو ساختن چون به مصلایش مى رسید و مشغول تهجد مى شد که دیگر حالش ‍ خیلى منقلب مى شد. او گریه هاى طولانى در نماز و مخصوصا در قنوت ها داشت تا آنجا بعضى ایشان را جز بکائین عصر به شمار آورده اند.
طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

در بلا هم مى کشم لذات او(آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

میرزا جواد آقا ملکى تبریزى پسرى که شمع فروزان شبستان خانواده بوده . در روز عید غدیر که ایشان در منزل جلوس کرده و قشرهاى مخنلف به زیارتش مى آمدند، خادمه منزل به کنار حوض خانه مى آید و نگاه چشمش ‍ بر مى آیند و با بى اختیار فریاد مى زند، اهل خانه که از اندرون به صداى خادمه بیرون مى آیند و با منظره دلخراشى این چنین مواجه مى شود که صداى شیون ، خانه را پر کرد، از اطاق خود بیرون مى آید. مى بیند که جنازه پسرش در کنار حوض گذاشته شده است .
 رو به زنها کرده و خطاب مى کند: ساکت ! همگى سکوت مى کنند و همین سکوت ادامه مى یابد تا آنکه مرحوم ملکى از همه میهمانان پذیرایى مى کند و طبق معمول سنواتى ، عده اى از انان ناهار را در منزل ایشان صرف مى کنند و پس از پایان غذا که عازم رفتن مى شوند، مرحوم ملکى به چند نفر از خواص مهمانان بیرون مى روند، واقعه با براى آنان بازگو مى کند و از آنان براى مراسم تجهیز فرزند از دست رفته کمک مى گیرد.
این داستان گذشته از آنکه حاکى از اعلاء درجه مقام رضا و تسلیم آن بزرگوار است ، نشانگر قدرت روحى و نیروى تصرف در نفوس دیگران نیز هست – رضوان اللّه علیه و شنیدم از زاهد عابد ورع مرحوم آقاى حاج آقا حسین فاطمى قمى که از دوستان مرحوم ملکى بود که فرمود: از مسجد جمکران بازگشتم . در منزل به من گفتند که آقاى حاج میرزا جواد جویاى حال تو شده است . (آقاى فاطمى ) فرمود: من با سابقه کسالتى که از ایشان داشتم با عجله به خدمتش ‍ رفتم (و به گمانم فرمود عصر جمعه بود) دیدم ایشان استحمام کرده و خضاب شروع به گفتن اذان و اقامه کرد و دعاى تکبیرات افتتاحیه را خواند و همین که به تکبیر الاحرام رسید و گفت : اللّه اکبر! روح مقدسش از بدن آقدسش به عالم قدس پرواز کرد.
طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

تشکر از واسطه فیض الهى (آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

 
دوستى داشتم به نام مرحوم سرهنگ محمود مجتهدى که درک محضر ایشان را کرده بود ونیز از انفاس او بهره اى داشت ، او مى گفت : روزى پس از پایان درس ، عازم حجره یکى از طلبه ها که وارد شد و مراسم احترام معمول گردید و پس از اندکى جلوس ، برخاسته و حجره را ترک گفتند وچون منظور از این دیدار را پرسیدم ، فرمود: شب گذشته به هنگام سحر، فیوضاتى بر من اضافه شد که فهمیدم از ناحیه خودم نیست و چون توجه کردم دیدم که این آقاى طلبه به تهجد برخاسته و در نماز شب اش به من دعا مى کند و این فیوضیات اثر دعاى اوست ، این بود که به عنوان سپاسگذارى از عنایاتش ، به دیدار او رفتم !                                                                                         
طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

فرشتگان شب(آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

علامه طهرانى رحمه الله مى فرماید:
ملائکه شب ،از اول غروب آفتاب مى آیند و با انسان ملازمند تا سپیده صبح هر وقت اینها مى آیند، آنها مى روند و هر وقت آنها مى آیند، اینها مى روند. این فرشتگان را ملائکه لیلیه و نهاریه گویند.
مرحوم آیه الله الاعظم آقاى حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى – اعلى الله تعالى مقامه الشریف – که از اکابر علماء اتقیا و افاضل اولیاء و داراى مقامات و درجات و کرامات اند ؛ در دو کتاب خود که به نام اسرار الصلوه و اعمال السنه یا المراقبات است مى فرماید: شب که انسان مى خوابد ملائکه موکل بر انسان ،را بیدار مى کنند براى نماز شب و بعد چون انسان اعتنا نمى کند و درباره مى خواهد باز او را بیدار مى کنند ؛ این بیدارى ها از روى مصادفه و اتفاق نیست ، بلکه بیدارى هاى ملکوتى است که به وسیله فرشتگان انجام مى گیرد؛ اگر انسان استفاده کرد و برخاست ، آنها تقویت و تایید مى کنند و روحانیت مى دهند؛ و اگر نه متاثر مى شوند و کسل مى گردند؛ آن مرحوم مى فرماید: اگر از خواب بر خاستید آن ملائکه را نمى بینید،اءقلابه آنها سلام کنید و تحیت و تکریم بگویید و تشکر نمایید!
 
و دعایى در آن کتاب به عنوان سلام و تحیت براى آن فرشتگان نقل مى کند که چون انسان از خواب بیدار مى شود آن دعا را بخواند، و حمد خدا را به جا آورد که چنین موجودات ملکوتى را ملازم با او قرار داده تا او را براى انس و خلوت و مناجات با پروردگار تاءیید کنند؛ و از تعلقات عالم ماده و رذائل اخلاق و شهوات پاک کنند و توجه به خدا دهند.
 
یکى از برادران ایمانى نقل مى کرد،شب نزدیک اذان صبح در حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام بودم و همه مردم به عبادت مشغول و هر کس به کار خود بود،یکى از ارباب مکاشفه و صاحب حال که او را مى شناختم او هم در بالاى سر مطهر به تفکر و تعمق فرو رفته بود،مردم منتظر بودند اذان بشود و نماز صبح را بخوانند؛ من آمدم نزد آن مرد و گفتم : آقا! نماز صبح شده است ؟ یک نگاه به من کرد و گفت : مگر تو کورى ؟ که ملائکه شب رفتند و ملائکه صبح آمدند!؟
 
طبیب دلها//صادق حسن زاده

قلیان را چاق کن !(آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

قلیان را چاق کن !
حجه السلام والمسلمین حاج آقا محدث مرندى از آیت اللّه میرزاعلى اکبر آقا مرندى نقل کردند که اولین بار که میرزا جواد آقا ملکى تبریزى خدمت ملاحسینقلى همدانى مى رسد، آن مربى بزرگ عرفان نگاهى بر او مى اندازد و مى فرماید: برو برایم قلیان را چاق کن بیاور! میرزا جواد آقا با آن مرتبه علمى و مراتبى که براى خودش قائل بود وقتى در میان جمع زیادى از علما و فضلاى نجف این دستور ملاحسینقلى را دریافت مى کند مى رود و اولین قدم را در هم مى شکند و مثل یک آبدارچى قلیان را آماده مى سازد و خدمت استاد مى آورد.
کفش هاى مخالفانت را جفت کن
 
همانطور که علامه حسن زاده آملى در مقاله اش آورده ، بعد از دو سال باز استاد براى او یک دستور ظاهرا ساده اما بسیار بسیار سخت و کار ساز صادر مى کند. میرزا جواد آقا به ملا حسینقلى همدانى ، عرضه مى دارد که دو سال است در خدمتتان به سیر سلوک مشغولم ولى به جایى نرسیده ام . استاد مى فرماید: برو کفش هاى کسانى را که قبولشان ندارى پیش پایشان جفت کن و ایشان نیز چنین مى کند!                                                                
طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

تجربه شگفت انگیز (آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

 

 
میرزا جواد آقا ملکى تبریزى در کتاب ارزنده المراقبات مى فرماید: مرا در ایام تحصیل در نجف اشرف ، ( شیخى بود (که همان ملاحسینقلى همدانى است ) که در ترتیب ، مرجع طلاب متقى زمان خود بود و از آنچه اعمال بدنى در تاثیر حال سالک الى اللّه تجربه کرده بود از او پرسیدم ، دو امر را بیان کرد: یکى آنکه در هر روز و شبى یک سجده طولانى کند و در بسیار بگوید: ( لااله الاانت ، سبحانک انى کنت من الظالمین ) (که معروف به ذکر یونسیه است ) و در آن قصد کند که روح من در زندان اسیر به این قیود است                                                                       
طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

به مقام مکاشفه رسیده اى ؟(آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

به مقام مکاشفه رسیده اى ؟ 
 
 آیت اللّه اراکى فرمودند: … یک آقا سید مهدى کشفى بود پسر آقا سید ریحان اللّه کشفى – نوه آقا سید جعفر کشفى – که از بروجرد بودند و پدرش ‍ در تهران بزرگ شد و (خود او در قم ) در کوچه ما منزل داشت . این آقا سید مهدى با دایى زاده آقا طالقانى به نام آقا سید محى الدین پیش بنده مکاسب مى خواندند. این آقا سید مهدى (در این ) اواخر متخصصین و مخصوصین آقا میرزا جواد آقا شد. به درس او خیلى علاقه مند بود و سلام و علیک زیاد داشتند و به او اخلاص و مودت زیاد داشت .
 
ایشان نقل کرد و گفت : یک شب توى خانه خودم توى اطاق خوابیده بودم ، دیدم که صداى محرق القلبى از حیاط مى آید. از بس محرق القلب (و سوزناک ) بود، هراسان از خواب برخاستم که چه خبر است ؟ رفتم در را باز کردم ، دیدم در این حیاط ما که به این کوچکى است ، یک کاروانسراى بزرگى است و دور تا دورش حجره مى باشد. و صدا از یک حجره مى آید. دویدم پشت حجره ، هر کار کردم در باز نشد از شکاف درب نگاه کردم ببینم چه خبر است ، دیدم یکى از رفقاى ما که اهل بازار تهران است افتاده و به اندازه نصف کمر انسان سنگ آسیا روى او چیده اند و یک شخصى بد هیبت از آن بالاى حلقوم دهان او عملیاتى مى کند و او از زیر دارد صدا مى زند. ناراحت شدم ، هر چه کردم در باز نشد.
 
هر چه التماس کردم به آن شخص که چرا به رفیق ما اینطور مى کنى ؟ اصلا نگفت تو کى هستى ؟ این قدر ایستادم که خسته شدم . برگشتم آمدم توى رختخواب ، ولى خواب از سرم به کلى پرید. نشستم تا صبح شد. حال نماز خواندن نداشتم . رفتم در خانه میرزا جواد آقا و در زدم ، به میرزا جواد آقا گفتم : من همچون چیزى دیدم . گفت :ها! شما مقامى پیدا کرده اید. این مکاشفه است ! آن شخص در آن ساعت نزع روح مى شد.
من تاریخ برداشتم ، بعد کاغذ آمد که آن رفیق در همان ساعت فوت کرده است !
 
طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

درس خصوصى میرزا جواد آقا (آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

 
آیت اللّه سید مصطفى خوانسارى فرمودند: مرحوم حاج میرزا جواد ملکى ، بحثى خصوصى داشت که امام جزو شرکت کنندگان در آن بحث بود. در آن درس ، حدود ده – دوازده نفر شرکت مى کردند و عصرهاى جمعه هم به مدرسه مى آمدند و درس اخلاق مى گفتند و بعضى از بازاریها هم در این جلسات شرکت مى کردند. حضرت امام رضوان اللّه تعالى علیه – بعد از رحلت مرحوم ملکى این درس اخلاق عصر روزهاى جمعه را با شرح منازل السائرین خواجه عبداللّه انصارى براى جمعى از اهل علم و جمعى از مقدسین بازار، ادامه داد. این درس در مدرس مدرسه فیضیه برقرار بود اما عمال رضاخان ملعون خبیث از آن جلوگیرى کردند، لذا این درس به مدرسه مرحوم حاج ملا صادق منتقل شد. 
طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

شنیدن صداى فرشتگان ! (آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

مرحوم ملکى ، به تمام معنا اهل عبادت و تهجد بود و از بکائون زمان خویش محسوب مى شود… او در کتاب اسرار الصلوه خود مى نویسد.
… اقول : لاتکن کافرا بهذه الاخبار و انى اشهداللّه انى اعرف من المتهجدین من کان یسمع من یوقظه و ینادیه وقت تهجده فى اوائل امره بلفظه آقا، فیقوم لورده ! … این روایات را بپذیر و انکار نکن ، خدا را شاهد مى گیرم که من از متهجدین و شب زنده داران کسى را مى شناستم که به هنگام سحر صداى فرشته اى که او را بیدار مى کند مى شنود، فرشته بالفظ آقا به او خطاب مى کند و آن شخص با این سخن بیدار مى شود و به نماز شب مى ایستد. تصور مى شود این شخص که با صداى فرشته براى اقامه نماز شب در سحرگاهان از خواب برمى خیزد، خود میرزا جواد آقاست که براى پرهیز از توهم خودستایى ، این حقیقت را بدین عبارت بیان کرده است .                                         
 
 طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

روش سالکان در بیان مقامات خود (آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

علامه سید محمد حسین طهرانى در تایید چنین روحیه اى که در عارفان هست ، مى فرماید:
یکى از اساتید بزرگ ما در علم عرفان الهى ؛ مرحوم رضوان مقام ، عرفان الحق و الیقین آیه اللّه آقاى حاج شیخ جواد انصارى همدانى – رحمه اللّه علیه – مى فرمودند: یک نفر از سالکین که شب براى نماز شب برخاسته بود، شنیده بود که سگ همسایه سوره و الشمس را مى خواند! اینجانب چنین گمان دارم که این قضیه براى خود ایشان بوده و لیکن چون بزرگان غالبا در مقام بیان ، اینگونه امور را نسبت به خود نمى دهند؛ فلهذا به عنوان یک نفر سالک بیان کرده اند و باز در نزد حقیر، خواندن سگ سوره والشمس را، مکاشفه بوده است که براى ایشان از صداى سگ حاصل شده است و چون ایشان در آن وقت به مجاهدت نفسانیه براى تزکیه نفس ‍ اشتغال داشته اند این سوره که داراى سوگندهاى بسیار براى اثبات نجاح و رستگارى نسبت به تزکیه کنندگان نفس است براى ایشان تحقق پذیرفته است .
  طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

دستور میرزا جواد آقا براى رویت ائمه علیهم السلام در خواب(آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

 

آیت اللّه سید موسى شبیرى زنجانى فرمودند: مرحوم آخوند ملا على همدانى نقل مى کرد که مرحوم میرزا جواد آقا ملکى تبریزى در یکى از مجالس فرمود: هر کس بخواهد یکى از ائمه معصومین صلوات اللّه علیهم اجمعین را در خواب ببیند باید یک روز روزه بدارد و پس از افطار، پیش از خواب صد مرتبه قل هو اللّه احد یا انا انزلناه و یا هر سوره را بخواند تردید در اینکه کدام را بخواند؟ توحید یا قدر یا هر دو را، از ما است .                                

اخلاص در چاپ

میرزا جواد آقا ملکى تبریزى فرمودند: من کتابى نوشته بودم و پیش از چاپ متوجه شدم که مرحوم فیض کاشانى کتابى درباره همین موضوعى که من به آن پرداخته بودم ، تالیف کرده است . از این رو به به چاپ برسانم ؟ براى رفع آن تردید روزه گرفته به توصیه مزبور عمل کردم (همان دستورالعمل براى رویت امامان علیه السلام در خواب ) و به حضرت امام صادق علیه السلام متوسل شدم که در خواب از حضرتش سوال کردم که با وجود کتاب مرحوم فیض ، کتابم را چاپ کنم یا نه ؟ در خواب از آن حضرت سوال کردم آیا کتاب من بهتر است یا تالیف فیض ؟ حضرت سکوت کردند عرض کردم : امثلک یخیب السائل ؟! آیا همچو تویى سائل رامحروم مى کند؟! آنگاه فرمودند: کتاب فیض بهتر است . من هم کتابم را محو کردم !   

طبیب دلها//صادق حسن زاده

على رفت !(آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

 
آیه اللّه العظمى اراکى فرمودند: … یک آقا سید احمد نامى داشتیم که بهش ‍ آقا ترک مى گفتند. ترک تبریزى بود، مى آمد پشت سر آقا میرزا جواد آقا، براى نماز مى ایستاد. ماه رمضان بود، من هم مى رفتم . در آن وقت وبا آمده بود و هر روز آدم بود که کشته مى شد. آقا سید احمد گفت : رفتم به دیدن آقا میرزا جواد آقا تا احوال پرسى کنم .
رفتم نشستم گفت : آقا میرزا على رفت ! (میرزا على فرزند میرزا جواد آقا بود). من خیال کردم به مسافرت رفته . باهمان حال طبیعى گفت :! آقا میرزا على رفت . آقا میرزا على که بود؟ چه علمى داشت . من آمیرزا على را دیده بودم . چه علمیتى و چه تقوایى داشت . او جانشین پدر مى شد! جوان بود، بین ۲۵ تا ۳۰ ساله بود. وبا او را کشت . آن وقت آقا میرزا جواد مى گفت : آقا میرزا على رفت ، بدون این که گریه بکند، مثل اینکه سفر رفته است !                       
طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

میرزا جواد آقا در محضر امام زمان عج 

۲۵۲۰۴۱
حکایت کرد براى ما جناب حجه السلام حاج سید جعفر شاهرودى که از علماى عصر حاضر طهران است دو مکاشفه را که مفصل است مجمل آن را براى یافتن مقام و منزلت صاحب ترجمه مى نگارم : فرمود شبى در شاهرود خواب دیدم که در صحرایى حضرت صاحب الامر علیه السلام با جماعتى تشریف دارند و گویا به نماز جماعت ایستاده اند، جلو رفتم که جمالش را زیارت و دستش را بوسه دهم ، چون نزدیک شدم شیخ بزرگوارى را دیدم که متصل به آن حضرت ایستاده وآثار جمال و وقار و بزرگوارى از سیمایش ‍ پیداست  چون بیدارشدم در اطراف آن شیخ فکر کردم که کیست تا این حد نزدیک و مربوط به مولاى ما اما زمان است ، از پى یافتن او به مشهد رفتم ، نیافتم . در طهران آمدم ، ندیدم . به قم مشرف شدم ، او را در حجره اى از حجرات مدرسه فیضیه مشغول به تدریس دیدم . پرسیدم کیست ؟ گفتند: عالم ربانى آقاى حاج میرزا جواد آقاى تبریزى است ؛ خدمتش مشرف شدم تفقد زیادى کردند و فرمود کى آمدى گویا مرا دیده و شناخته از قضیه آگاهند. پس ملازمتش را اختیار نمودم و چنان یافتم او را که دیده بودم و مى خواستم .
تا شبى که نزدیک سحر در بین خواب و بیدارى دیدم درهاى آسمان روى من گشوده و حجابها مرتفع گشته تا زیر عرش عطیم الهى را مى بینم پس ‍ مرحوم استاد حاج میرزا جواد آقا را دیدم که ایستاده و دست به قنوت گرفته گرفته و مشغول تضرع و مناجات است به او مى نگریستم و تعجب از مقام او مى نمودیم که صداى کوبیدن در خانه را شنیدم و متنبه گشته برخاستم در خانه رفتم ، یکى از ملازمین ایشان را دیدم که گفت :
بیا منزل آقا گفتم : چه خبر است ؟ گفت : سرت سلامت خدا صبرت دهد آقا از دنیا رفت .
قبرش در شیخان نزدیک قبر میرزا ابوالقاسم قمى صاحب قوانین است و ماده تاریخ آن بر لوحه قبرس به عربى ( رفع العلم و ذهب الحلم ) و در قصیده اى که به فارسى در مرثیه ایشان گفته شده این بیت است (ار جهان جان رفت واز ملت پناه ) ۱۳۴۳ هجرى .
تالیفات ایشان متعدد از جمله است و دیگر سیر سلوک نسخه خطى آن نزد سیدالاعلام عالم زاهد و عابد و متقى و پارسا حاج آقا حسین فاطمى قمى است که از شاگردان ایشان بوده و نیز نزد حضرت آیه اللّه حاج سید ابوالقاسم خوئى در نجف اشرف و بعض تلامذه دیگر ایشان موجود است .                                                          
طبیب دلها//صادق حسن زاده

 

زندگینامه آیت الله میرزا جواد  ملکی تبریزی

آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی

روزهاى زندگانى انسان ، ایام هجرت او از ((عالم قدس )) است تا در کلاس تربیت و خودسازى شرکت کند و در مدرسه آفرینش حضور یابد و پس از چندى به ابدیت رجعت کرده ، در دیار قرب قرار گیرد.

از طلوع خورشید حیات تاکنون چهره هایى تابناک ، این کلاس را با بهترین امتیاز پشت سر گذاشته و با دستیابى به قله قدس و معرفت ، ((مقام آدمیت )) را کسب کرده اند.

عارف فرزانه و عالم وارسته ، ((حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى )) از جمله انسانهاى هوشمندى بود که سرمایه عمر خویش را با خداى خود سودا نمود و بر لحظه لحظه آن دیده بصیرت آمیز و ژرف نگر گشود. مدتى به ((تحصیل )) پرداخت و زمانى ((تدریس )) را پیشه خود ساخت و عمرى را به ((تهذیب )) خود و دیگران گذراند. و سرانجام با نفس ‍ مسیحایى خویش ((روح الله )) پرورید و ((چلچراغ هدایت و رستگارى )) در شبستان حوزه آویخت .

اینک نسیم لطف الهى ، فرصتى بهارگونه برایمان پدید آورده است ، با هم گذرى شتابان و سیرى سریع بر زندگانى آن فرهیخته والا گوهر مى نماییم تا از آبشار معرفت وى ، زلال اندیشه و جرعه هاى ناب از آن خود سازیم .

میلاد میرزا

خورشید قرن سیزدهم هجرى رو به افول بود که تبریز لبریز از شادى و سرور شد. ((لطف )) الهى پسرى زیبا به خاندان ((حاج میرزا شفیع )) داد که ((جواد))ش نام نهادند. گلخنده هاى شادى و شور بر چهره اهل خانه نشسته بود و همگان بوسه سپاس به درگاه الهى مى زدند. پدر طفل به پاس ‍ این نعمت ، چندین روز مردم شهر را از ((سفره نعمت )) خود بهره مند ساخت .
((جواد)) در دامان مادرى مهربان و پدرى صالح مراحل رشد و ترقى را پیمود و سالهاى کودکى هر یک ، دفترى نوبر دیدگان وى مى گشود.

شیرین جرعه هاى معرفت

پاى همت به مدرسه نهاد و با کمال ادب و فروتنى زانوى تعلم در مقابل استاد بر زمین زد. صرف ، نحو، منطق ، معانى بیان و دروس مقدماتى دیگر را در تبریز فراگرفت و پس از مدتى ((سطح )) را به پایان رساند. روشنى باران نور در سرزمین وجودش وى را راهى دیار یار ساخت و به سوى نجف اشرف هدایت نمود.

بسان عبدى ذلیل و مریدى فقیر، پاى ارادت بر صحن ولاى خود نهاد و با قدمهاى همراه با محبت خویش به سوى ((ضریح ولایت )) شتافت و از آن حضرت استمداد ((تحصیل و تهذیب )) نمود.

چندى از ورود او به نجف اشرف نگذشته بود که عشق ولایت کارى کارستان کرد و شعله هایى هدایت یکى پس از دیگرى رخ نشان داد. دست تقدیر پاى او را به درس محدث محقق ، میرزا حسین نورى کشاند و اندیشه با شکوه وى را از انبوه دانش و بینش ، فقیه وارسته آیه الله حاج آقا رضا همدانى بارورتر ساخت . ثمرآفرین خوشه هاى فکر و اندیشه میرزا جواد آقا با حضور در درس آخوند ملامحمدکاظم خراسانى چشمگیرتر شد و تابناکى چهره وجود او با آشنایى با آخوند ملا حسینقلى همدانى افزون گردید؛ هم او که بسان اکسیرى ، میرزا جوادآقا از ملک به ملکوت رسانید، کسى که نسیم نگاهش غبار رذایل را از صفحه جان انسانها مى شست و تاءثیرى ژرف در کلامش دیده مى شد.
چلچراغ بیدارى
سالهاى هجرت و روزهاى تشرف در نجف با انبوه برکات همراه بود و تلاش ‍ بسیار در راه تحصیل و تهذیب رهاوردهاى مبارکى در پى داشت . تا اینکه میرزا جواد آقا در سال ۱۳۲۱ قمرى / ۱۲۷۰ ش . آهنگ رجعت به ایران کرد و به زادگاهش تبریز وارد شد.
جاذبه معنوى او روشن ضمیران پاک را بسان پروانه هایى عاشق گرداگردش ‍ به پرواز درآورد و از محضر پرفیض وى آنان را سیراب ساخت .
دانش پژوهان از بارش دانش وى بهره مى بردند و مردم نیز با قلبى مطمئن و روحى پرشور اطراف او حلقه مى زدند. در این سالها بود که واقعه مشروطه پدید آمد و ارتش روسیه بخشى از آذربایجان را اشغال کرد، مردم بى پناه آن خطه به خاک و خون کشیده شدند و شهر تبریز محاصره گردید. راهى غیر از ترک دیار باقى نماند. از این رو حاج میرزاجوادآقا به دور از چشم متجاوزان رو به سوى تهران گذارد و از آنجا به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام شتافت . سپس به قم مهاجرت کرد و این شهر را وطن دوم خویش قرار داد.
ارمغان ارزشمند دوران تحصیل و تدریس حاج میرزا جواد آقا، ژرف نگرى و اندیشمندى بسیار نسبت به اوضاع جهان بود. وى صاحب سیرتى سیاسى شده بود و هماره حوادث را با دیده بصیرت و بینش مى نگریست . حکومت زمان خود را مردود مى دانست و صاحب منصبان را افرادى ناپاک و غاصب مى شمرد. هیچ گاه روى خوش به آنان نشان نمى داد و با زبان دعا، ناخرسندى خویش را نسبت به اوضاع ابراز مى نمود.

افرادى که براى مشورت به حضورش مى شتافتند از قبول کارهاى دولتى منصرف مى ساخت و سردمداران حکومت را همچون ستمگران بى امیه و بنى عباس قلمداد مى کرد.

تدریس و تهذیب در قم

سال ۱۳۲۹ ق . قم پذیراى وجود حاج میرزا جواد آقا شد. در آن ایام این شهر از حداقل امکانات محروم بود، جمعیتى اندک داشت و هنوز حوزه علمیه مقدس و پر برکتشان تاءسیس نشده بود.این عارف فرزانه اندکى پس از ورود، به درخواست برخى از افراد پارسا، جلسات درس و محافل اخلاق بپا کرد.

درس ((فقه )) که متن آن مفاتیح فیض کاشانى بود و در پى آن درس ((اخلاق و عرفان )) براى عموم مردم که در مدرسه فیضیه تشکیل مى شد. درس دیگرى براى بعضى از خواص در منزل حاج میرزا بر قرار مى شد که اخلاق و عرفان موضوع آن بود. علاوه بر این ، نماز جماعت در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام نیز از سوى ایشان اقامه مى گردید؛ که امام خمینى و آیه الله بهاءالدینى از جمله افرادى بودند که در نماز حاج میرزا جواد آقا شرکت مى کردند.

تابناکى سالهاى حضور این شخصیت علمى عرفانى ، زمینه ساز هجرت بسیارى از علما و بزرگان به سوى این خطه گردید. در آن ایام عوام و خواص ‍ از سرو سبز وجود ایشان بهره هاى وافر مى بردند و و منزل وى دارالشفاى روان مردم زجر دیده و مصیبت زده بود. لطافت سخنان این فرزانه سخت کوش در مناسبتهاى مختلف ، امواج مردم را لبریز از شادى و نشاط در ایام عید و سرور معصومین علیهم السلام مى نمود و جرعه هاى معرفت بسیارى در ایام رحلت و عزا در کام وجود آنان سرازیر مى کرد.

گویا تقدیر چنین بود که پاکى و قداست در حوزه علمیه قم به دست چنین وارسته اى پاک ، پى ریزى شود تا دهه اى بعد، پاى همت و تلاش به وسیله حاج شیخ عبدالکریم حائرى به میان گذارده شده و حوزه علمیه قم ، قامت سبز خود را برافرازد.
آنان که با حالات ملکوتى و عبادى این فرزانه عارف آشنا بودند ایشان را از بکائون مى شمردند. عبدى صالح که سه ماه رجب ، شعبان و رمضان را پى در پى روزه مى گرفت و در قنوت نمازهاى نافله این بیت حافظ را مکرر مى خواند:

ما راز جام باده گلگون خراب کن
زان پیشتر که عالم فانى شود خراب

شاگردان درس اخلاق

حوزه درسى حاج میرزا جواد آقا، سرچشمه نورى بود که حسینیه دلهاى شیفتگان را، روشن و آفتابى مى نمود. پلکان ملکوت براى ره پویان وارستگى محسوب مى شد. تاءثیر کلام ژرف آن استاد خود ساخته ، بذر صلاح و اصلاح در گستره دلها مى افشاند؛ به طورى که هر یک از شاگردان ، خود پرچمدار صلاح و سداد شدند و جمع بسیارى را به سر منزل مقصود رهنمون ساختند.

برخى از شاگردان مرحوم ملکى (ره ) عبارتنداز:

۱٫امام خمینى – قدس سره الشریف -نفس مسیحایى حاج میرزا جواد آقا، صمیم جان خمینى عزیز را چنان تاءثیر بخشید که ((روح الله )) گردید و بیرق انقلابى سترگ را به دست خویش ‍ گرفت . از این رو امام راحل (ره ) در کتاب ((معراج السالکین ))، چون سخن از عرفان مى شود، استاد خود را ((شیخ جلیل القدر)) لقب داده و ((عارف بالله )) مى خواند و علاقه مندان به تهذیب و وارستگى را به مطالعه کتابهاى ایشان راهنمایى مى نماید.
و در کتاب ((چهل حدیث ))، بیدار دلان را به ((رساله لقاء الله )) آن بزرگوار رهنمون مى شود.
آن فرزانه کبیر، در جاى دیگر که از قم و قبرستان شیخان سخن به میان مى آید خطاب به استاد شهید مطهرى مى فرماید:((در قبرستان قم یک مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقاى تبریزى است .))

۲٫حاج آقا حسین فاطمى قمىدانشمندى الهى و پر مهر که سالیان بسیار خوشه چین گستره دانش استاد خود بود و تدریس اخلاق و تربیت نفوس بسیارى را به عهده داشت .

۳٫ آخوند ملا على همدانى عالم ربانى و فرزانه اى شایسته که از همدان به قم هجرت کرد و طوباى وجود خود را با انبوه معارف الهى از حاج میرزا جواد آقا برکت بخشید و تاءثیرى جاودان در روح خود ایجاد کرد.

۴٫ حاج شیخ عباس تهرانى

۵٫ سید محمود مدرسى

۶٫ حجه الاسلام سید محمود یزدى

۷٫ محمود مجتهدى

۸٫ شیخ اسماعیل بن حسین ((تائب ))

۹٫ حاج میرزا عبدالله شالچى

گنجینه هاى نور

((عالم )) بسان نخلى بلند از برکات است که باید چشم انتظار بر ((قامت سخاوت او داشت تا عنایت کند و دامن نیاز انسان را پر از ((گوهر معرفت )) نماید. با سیره سبز خود و روح بارانى خویش همواره نزول لطف و محبت داشته باشد و گاهى با بیان مبین خویش و زمانى با قلم تابناک خود، صفحه دلها را نورافشان نماید.

در این مقال ، چشم اطاعت بر هم مى گذاریم ، با گوش جان سخن امام راحل ؛ خمینى عزیز را پذیرا مى شویم که فرمود: ((… از علماى معاصر کتب شیخ جلیل القدر، عارف بالله حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى را مطالعه کن )). و با هم کتب ایشان را مرور مى نماییم :

۱٫ ((اسرارالصلاه ))؛ کتابى که حاوى هزار نکته از اسرار نماز است و بسان استاد اخلاق براى انسانهاى آماده خودسازى محسوب مى شود. برخى از اسرار طهارت و عبرت و تفکر را گوشزد مى کند و به معانى وسوسه و الهام مى پردازد. با بحث از گناهان کبیره اشاره اى به توبه نموده و حضور قلب و حالات ملکوتى آدمى را توضیح مى دهد.

۲٫ ((المراقبات )) یا ((اعمال السنه ))؛ در این اثر پربها، مقدمه اى کوتاه پیرامون دعا و راز و نیاز به چشم مى خورد و سپس با قلمى زیبا و گویا، اعمال ماههاى مختلف ، آثار و برکات روحى و معنوى آنها توضیح داده شده است .

۳٫ ((رساله لقاء الله ))؛ کتابى لبریز از نورانیت و معنویت که ره پویان راه تهذیب و وارستگى را به قله قداست و طهارت روح مى رساند. معناى ((لقاء الله )) و آیات مربوط به آن را توضیح داده ، از اسم اعظم گفتگو مى کند و سپس راه موفقیت الهى را براى سالکین بیان مى نماید.

۴٫ کتابى در فقه

۵٫ رساله اى در حج

۶٫ حاشیه فارسى بر ((غایه القصوى ))

بوى گل را از که جوییم ، از گلاب

اینک که فرصت حضور در محضر عارف فرزانه ، حاج میرزا جواد آقا ملکى برایمان میسر نیست ، سیره آسمانى و راه و روش زندگانى و عبادات آن والا مقام را از زبان شاگردانش جویا مى شویم :

آیه الله حاج سید حسین فاطمى :
((او خودش دستورالعمل اخلاقى بود. شب که مى شد در صحن خانه دیوانه وار قدم مى زد و مترنم بود که :

گر بشکافند سراپاى من
جز تو نیابند در اعضاى من

آخرین حرفش در بیماریش این بود که گفت ((الله اکبر)) و جان تسلیم کرد.))

محقق ارجمند شیخ محمد رازى :
ایشان ماههاى رجب و شعبان را روزه بودند و در مدرسه فیضیه درس ‍ اخلاق عمومى مى گفتند. اکنون که سى سال از رحلت آن عالم ربانى مى گذرد، در و دیوار مدرس و فضاى مدرسه ، صداى حزین و گریان ناله هاى شوق و سوزان او را به گوش هوش مى رساند که مى گوید:
ععع اللهم ارزقنا التجافى عن دارالغرور و الانابه الى دارالخلود و الاستعداد للموت قبل الفوت . 
ارتباط وى با حضرت بقیه الله ارواحنا الفداء بسیار و ملازمتش به تقوا و ورع فراوان بود. مراقبتى بسیار به نوافل و حضور و توجه دایمى فراوان داشت و لحظه اى از یاد خداوند بیرون نمى رفت .

مرحوم حاج میررزا عبدالله شالچى :
((مرحوم استادم ، آیه الله ملکى ، اجتهاد فکرى و درونى داشت . در برداشتهاى درونى قوى بود. ایشان دستورهایى در خوردن ، خوابیدن و اعمال و رفتار ارائه مى دادند که بسیار مؤ ثر بود و شخصى را پاک و پیراسته کرده ، و به سوى الله رهنمون مى نمود.
… الان نیز مرقد ایشان – در قبرستان شیخان قم – محل حوایج است . من هر وقت حاجتى داشته باشم بر سر قبر ایشان مى روم .))

دستورالعمل هاى حاج میرزا جواد آقا

((دستورالعمل )) شیوه هاى تهذیب نفس و اصلاح اخلاق است که استادان اخلاق براى پیرایش روح و کمال انسانها بدانها ارائه مى کنند.
مرحوم آیه الله ملکى در طول حیات خویش دستورالعملهاى بسیارى از خود باقى گذارده که هر یک گنجینه اى از گوهرهاى عبودیت و بندگى است . با هم نگاهى به برخى از این سخنان مى نماییم ،
… ((شناخت نفس )) راه مطلوب براى خودسازى است . براى این امر مهم باید به عالم عقلى رسید. تا انسان پاى به این عالم نگذارد و از دنیاهاى دیگر بیرون نرود ((معرفت نفس )) حاصل نمى شود. از این رو در پى اتمام این معرفت ، مرحوم مغفور (ملا حسینقلى همدانى ) که خداوند بهترین جزاى معلمان ما را به او بدهد مى فرمود:
((باید انسان مقدار زیادى از خوراک و غذایش را کم کند و از استراحت و خواب خود بکاهد تا جنبه حیوانیت در او کاسته شده ، ابعاد روحانى بیشترى به دست آورد. میزان آن را هم چنین فرمود که انسان روز و شب بیش از دو مرتبه غذا نخورد و از خوراکیها در بین دو وعده استفاده نکند. هر وقت غذا مى خورد باید مثلا یک ساعت بعد از گرسنگى بخورد و آنقدر بخورد که تماما سیر نشود و باز هم میل به غذا داشته باشد.

… گوشت زیاد را ترک کند و در شب و روز هر دو وعده گوشت نخورد و در هر هفته دو و سه دفعه هر دوالعین هم روز و هم شب ) را ترک کند و یک وعده هم بر خود لازم بداند که نخورد. و اگر بتواند روزه هاى سه روز هر ماه را ترک نکند… شبانه روز شش ساعت بخوابد و البته در حفظ زبان و دورى از اهل غفلت کوشش بسیار کند…))

جواد بن شفیع کجاست ؟

در جاى دیگر با بیان آیه ععع ((ثم فى سلسله ذرعها سبعون زراعا فاسلکوه ))عععع به توصیف حالات دردناک اهل آتش در دوزخ پرداخته و خود را در بین آنان تصور مى نماید سپس دفتر دل گشود. و با پروردگار خویش با واژه نورآفرین ععع ((ارحم الراحمین ))عععع به گفتگو مى پردازد. با طلب مغفرت و رحمت فریاد ((جواد بن شفیع کجاست )) را با گوش جان مى شنود. از صیحه هاى مالک دوزخ ، فریادهاى دوزخیان ، بسته شدن پاها به پیشانى و سیاهى صورت از ظلمت گناه یاد کرده و آه از نهاد خود بلند مى نماید.
و در پایان مى فرماید:
قبل از رفتن باید فرصت را غنیمت شمرد، راحتى آن سوار فراهم کرد و عذاب دردناک و جانسوز را بر طرف ساخت . در گفتار، رفتار و ظاهر و باطن اظهار عجز و ابراز حقارت کرد تا در مسیر لطف خداوند قرار گیریم و بدین سبب ، آتش عذاب خاموش شود.

تکبیر پرواز

… سرانجام آخرین آفتاب از خورشید حیات و زندگانى اندیشمند عارف ، حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى نمایان شد و روز یازدهم ذیحجه سال ۱۳۴۳ قمرى فرصت دیدار و هنگام لقاء رخ نشان داد.
چگونگى حضور آن عارف فرهیخته را در ملکوت از زبان فرزانه وارسته ، حاج آقا حسین فاطمى آگاه مى شویم :
روز پنجشنبه ، عید قربان بود. صبح ، مسجد جمکران رفتم و قبل از ظهر به منزل برگشتم . چون وارد شدم خبر دادند که حاج میرزا جواد آقا جویاى احوال شما شده اند. چون از کسالت وى اطلاع داشتم بدون هیچ معطلى به خدمتشان رفتم ، ایشان به حمام رفته ، خضاب بسته و پاک و مطهر در بستر نشسته بودند در ظاهر منتظر اذان بودند اما انتظار بیش از این مقدار بود. چون ظهر فرا رسید در بستر شروع به اذان و اقامه کردند. با گفتن هر جمله اى بهجت بیشتر و آرامش فراوان ترى سراغ او مى آمد. پس از اذان ، دعاى تکبیران افتتاحیه را ترنم کردند. سپس دو دست را بالا برده تا تکبیره الاحرام بگویند که گویى درهاى آسمان براى ورود او گشوده شد لبهایش حرکت کرد و دستها به لرزش افتاد و با آخرین کلام اولین دیدار حاصل شد؛ ((الله اکبر))
مرغ روحش از بدن پاکش به سوى عالم قدس پرواز کرد و به سوى یار و محبوب دیرینه خویش ، پر کشید.

ساعاتى بعد، مردمان وارسته و رادمردان عرصه تهذیب و اخلاص ، پیکر معطر وى را تشییعى با شکوه نمودند و در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهالسلام به خاک سپردند.

… اینک دهها سال است که مرقد مرمرین آن مرد ملکوتى در قبرستان شیخان قم با ضریحى از نور، گل دسته اى معنوى و گنبدى آسمانى ، روشنى بخش دلهاى عاشق و روانهاى پاک است . دست ارادت بر قبر آن فرزانه والا مقام گذاشته و لب به سخن مى گشایند استمداد اخلاص و تقوا کرده و نورانیت قبول از قبر پاکش مى گیرند تا در عرصه هاى گوناگون توشه هاى همیشه جاودان همراه خویش داشته باشند.

رحمت الهى بر او باد روزى که پاى حیات بر زندگانى گذارد، زمانى که به اوج ابدیت پر کشید و هنگامى که زنده شده و در پیشگاه الهى حاضر مى گردد.
والسلام

گلشن ابرار جلد ۲//جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم