بوشَنْجی ، شهرت سه تن از اهل فقه ، حدیث ، ادب و تاریخ .
۱) عبدالرحمان بن محمد داودی بوشنجی ، فقیه و محدّث خراسان در قرن پنجم . وی در ربیع الاول ۳۷۴ در بوشنج * به دنیا آمد و در همانجا به تحصیل پرداخت . بوشنجی برای نقل و استماع حدیث ، از ۳۹۹ تا ۴۰۵، به شهرهای مختلف سفر کرد و در سفری که به غزنه کرده بود، در شهر بُست با عرفای مشهوری چون ابوعلی دَقّاق و عبدالرحمان سُلَمی و امام فخر سنجری ملاقات کرد (صریفینی ، ص ۴۸۳).
وی ادبیات را از ابوعلی فَنجکِردی (پنجکردی ) و فقه را در مرو از ابوبکر قفّال و در نیشابور از ابوسهل صُعلوکی و در بغداد از ابوحامد اسفراینی و در بوشنج از ابوسعید یحیی بن منصور فقیه و دیگران آموخت و از احمدبن محمدبن صلب و عبدالواحدبن محمدبن مهدی و دیگران حدیث شنید (سُبکی ، ج ۵، ص ۱۱۷؛ صفدی ، ج ۱۸، ص ۲۵۲ـ۲۵۳؛ ابن جوزی ، ج ۱۶، ص ۲۵۶؛ ابن شاکر کتبی ، ج ۲، ص ۲۹۵؛ ابن تغری بردی ، ج ۵، ص ۹۹؛ سمعانی ، ج ۲، ص ۴۴۸). ابوالقاسم زوزنی ، ابن سوره و ابن الوقت از شاگردان او بوده اند و بخاری در صحیح خود از او روایت کرده است (سمعانی ، همانجا).
نسبت «داودی »، چنانچه سمعانی (همانجا) تصریح کرده ، معرّف پیروی او از مذهب فقهی ظاهری است . بوشنجی به زهد و تقوا موصوف بود و در اواخر عمر به زادگاه خود بازگشت و به تدریس و تألیف و افتا مشغول شد و مجلس نقل حدیث تشکیل داد. بزرگِ مشایخ خراسان بود. او در شوال ۴۶۷ درگذشت (صفدی ؛ سمعانی ، همانجاها؛ سبکی ، ج ۵، ص ۱۱۹؛ ابن شاکر کتبی ، ج ۲، ص ۲۹۵ـ۲۹۶). او بهره وافری از نظم و نثر داشت . نمونه ای از اشعارش را صَفَدی (ج ۱۸، ص ۲۵۳)، ابن شاکر کُتُبی (ج ۲، ص ۲۹۶) و سبکی (ج ۵، ص ۱۱۹ـ۱۲۰) نقل کرده اند.
۲) ابوالفتح مختاربن عبدالحمید بوشنجی ، محدّث ، ادیب و مورّخ قرن ششم . وی در بوشنج به دنیا آمد. از جدّ مادری خود عبدالرحمان بن محمد داودی بوشنجی استماع حدیث کرده و به ابوسعد اجازه حدیث داده بود (یاقوت حموی ، ج ۱، ص ۷۵۹). از تألیفات او وفیات الشّیوخ است که در آن تاریخ وفات علما و مشایخ را ذکر کرده است (کحاله ، ج ۱۲، ص ۲۱۱؛ بغدادی ، ج ۲، ستون ۴۲۳؛ یاقوت حموی ، ج ۱، ص ۷۵۸). وی در ۱۵ رمضان ۵۳۶ در اِشکیذَبان ، قریه ای بین بوشنج و هرات ، درگذشت (یاقوت حموی ، ج ۱، ص ۲۸۱، ۷۵۹).
۳) محمدبن ابراهیم بن سعید بوشنجی عبدی (۲۰۴ـ۲۹۱)، فقیه مالکی ، محدّث ، ادیب و لغوی . او شیخ اهل حدیث زمان خود در نیشابور بود (صفدی ، ج ۱، ص ۳۴۲؛ ابن عماد، ج ۲، ص ۲۰۵). برای تحصیل علم به جاهای مختلف سفر کرد و با بزرگان ادب ملاقات و کتابهایی تألیف کرد. ابوعبدالله بخاری ، محمدبن اسحاق صاغائی ، ابوبکر صَبغی بخاری از او روایت کرده اند (ابن عماد، همانجا؛ ذهبی ، ج ۲، ص ۶۵۷ـ۶۵۹).
منابع :
(۱) ابن تغری بردی ، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره ، قاهره ( تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳ ) ؛
(۲) ابن جوزی ، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۳) ابن شاکر کتبی ، فوات الوفیات ، چاپ احسان عباس ، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴؛
(۴) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب ، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
(۵) اسماعیل بغدادی ، هدیه العارفین ، ج ۱ـ۲، در حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، ج ۵ ـ۶، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۶) محمدبن احمد ذهبی ، کتاب تذکره الحفاظ ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۵ـ۱۳۷۷ /۱۹۵۵ـ ۱۹۵۸؛
(۷) عبدالوهاب بن علی سُبکی ، طبقات الشافعیه الکبری ، چاپ محمود طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶؛
(۸) عبدالکریم بن محمد سمعانی ، الانساب ، چاپ عبدالله عمربارودی ، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۹) ابراهیم بن محمد صریفینی ، تاریخ نیسابور: المنتخب من السیاق ، قم ۱۳۶۲ ش ؛
(۱۰) خلیل بن ایبک صفدی ، کتاب الوافی بالوفیات ، ج ۱۸، چاپ أیمن فؤاد سیّد، ویسبادن ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۱۱) عمررضا کحاله ، معجم المؤلّفین ، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۲) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۴