زندگینامه ابوالقاسم عبدالله بغوی«ابن بنت مَنیع»(۳۱۷-۲۱۳یا۲۱۴ه.ق)

بَغوی ، ابوالقاسم عبدالله بن محمدبن عبدالعزیز، محدث بغدادی مشهور به ابن بنت مَنیع ، در قرن سوم و چهارم . نیاکان او از مردم بَغشور * بوده اند (یاقوت حموی ، ج ۱، ص ۶۹۴؛ سمعانی ، ج ۱، ص ۳۷۵؛ ذهبی ، سیَر ، ج ۱۴، ص ۴۴۰ـ۴۴۱؛ ابن جوزی ، ج ۱۳، ص ۲۸۶).

جدّ مادری وی ، ابوجعفر احمدبن منیع ، صاحب مُسنَد، و عمویش ، علی بن عبدالعزیز، ورّاق و محدّث بوده اند (ابن عدی ، ج ۴، ص ۱۵۷۹؛ ذهبی ، سیر ، ج ۱۴، ص ۴۴۱). بغوی نیز نخست نزد جدّ و عموی خود وَرّاقی می کرد (همان ، ج ۱۴، ص ۴۵۴؛ ابن عدی ، همانجا؛ سمعانی ، همانجا؛ خطیب بغدادی ، ج ۱۰، ص ۱۱۳).

خانواده بغوی در زمان نامشخص به بغداد مهاجرت کردند و ابوالقاسم در ۲۱۳یا۲۱۴ در بغداد متولد شد (ابن ندیم ، ص ۲۸۸؛ خطیب بغدادی ، ج ۱۰، ص ۱۱۱؛ ذهبی ، سیر ، ج ۱۴، ص ۴۴۱). به تشویق جدّش ، ابن منیع ، از کودکی به شنیدن حدیث پرداخت و در ده سالگی نوشتن حدیث را آغاز کرد (خطیب بغدادی ، ج ۱۰، ص ۱۱۲؛ ذهبی ، همانجا؛ ابن عماد، ج ۲، ص ۲۷۵).

مشایخ

وی مشایخ بسیاری از تابعین چون احمدبن حَنبل ،

علی بن المَدینی ،

خلف بن هشام بزّاز،

حاجب بن ولید

و علی بن جَعد را درک کرد و از آنان حدیث شنید (ذهبی ، سیر ، ج ۱۴، ص ۴۴۱ـ۴۴۲؛ خطیب بغدادی ، ج ۱۰، ص ۱۱۰). بنابه روایتی از بغوی ، وی در اواخر عمر از مشایخی حدیث نقل می کرد که جز او کسی آنان را درک نکرده بود (همان ، ج ۱۰، ص ۱۱۲؛ ابن جوزی ، ج ۱۳، ص ۲۸۶ـ ۲۹۰؛ ابن کثیر، ج ۱۱، ص ۱۶۳؛ ذهبی ، سیر ، ج ۱۴، ص ۴۴۹؛ سمعانی ، همانجا). مشایخِ وی را بیش از سیصد تن شمرده اند (ذهبی ، تذکره ، ج ۲، ص ۷۳۷ـ ۷۳۸).

شاگردان

بغوی پس از درک محضر مشایخ بسیار و شنیدن احادیث عالی السّند، به نشر شنیده های خود پرداخت و، به برکت عمر طولانی ، نسلهای متوالی از وی حدیث شنیدند. بیشتر راویان و شاگردان بغوی از مشاهیر محدثان قرون چهارم و پنجم بوده اند، مانند

یحیی بن صاعد،

ابن قانع ،

ابن حبّان بُستی ،

ابوبکر اسماعیلی ،

ابوبکر بغدادی معروف به ابن شاذان و

دار قُطنی (ذهبی ، سیر ، ج ۱۴، ص ۴۴۲ـ ۴۴۳؛ خطیب بغدادی ، ج ۱۰، ص ۱۱۲ـ۱۱۳؛ سمعانی ، همانجا؛ یاقوت حموی ، ج ۱، ص ۶۹۴). به گزارش ذهبی ( سیر ، ج ۱۴، ص ۴۴۳) و ابن عماد (ج ۲، ص ۲۷۵)، احادیث بغوی به عنوان احادیث عالی السّند نقل می شد و رجال شناسان معاصر و بعد از وی در ستایش او سخنها گفته اند. درباره آگاهی او از حدیث و استواری کلامش عبارتی از دارقطنی نقل شده که اهمیت وی را در جامعه علمی آن روز می رساند (کلامُهُ کالمِسْمار فی السّاج ، رجوع کنید به ذهبی ، سیر ، ج ۱۴، ص ۴۵۳؛ سمعانی ، ج ۱، ص ۳۷۶).

ابن عدی (ج ۴، ص ۱۵۷۹)، از معاصران بغوی ، گفته است که در ۲۹۷ در عراق او را دیده که در مجلسش اهل علم گرد آمده بودند و بغوی که در شناخت احادیث و کتب ماهر بود، برای حاضران حدیث می گفت . موسی بن هارون نیز وی را ثقه دانسته و بدگویانِ او را حسود شمرده است (خطیب بغدادی ، ج ۱۰، ص ۱۱۵؛ ذهبی ، سیر ، ج ۱۴، ص ۴۵۲؛ ابن حجر، ج ۳، ص ۳۴۰؛ ابن کثیر، ج ۱۱، ص ۱۶۳). ابوحاتم و دارقطنی او را توثیق کرده اند (خطیب بغدادی ، ج ۱۰، ص ۱۱۶) و در منابع شیعی نیز از بغوی به عنوان محدث معمّری که چند نسل از وی حدیث شنیدند یاد شده است (قمی ، الکنی و الالقاب ، ج ۲، ص ۷۸؛همو، هدیه الاحباب ، ص ۱۲۲ـ۱۲۳).

رحلت

بغوی در ۳۱۷ درگذشت (ابن اثیر، ج ۷، ص ۲۰۷؛ابن عماد، ج ۲، ص ۲۷۵؛کحاله ، ج ۶، ص ۱۲۶؛زرکلی ، ج ۴، ص ۱۱۹).

آثار

ابوالقاسم بغوی دارای تألیفاتی نیز بوده است ، از جمله :

المعجم الکبیر در زندگینامه صحابه ؛

المعجم الصغیر ؛

مُسند در حدیث ؛

معالم التنزیل در تفسیر قرآن ؛

سنن در فقه مذاهب ؛

و جعدیّات که مجموعه احادیث علی بن جعد و شرح حال مشایخ وی است (ابن ندیم ، ص ۲۸۸؛ذهبی ، سیر ، ج ۱۴، ص ۴۴۱؛حاجی خلیفه ، ج ۲، ص ۱۷۳۶).

کتاب حکایات شعبه بن الحجاج نیز به وی منسوب است (کحاله ، ج ۶، ص ۱۲۶؛زرکلی ، ج ۴، ص ۱۱۹).



 منابع :

(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶؛
(۲) ابن جوزی ، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲؛
(۳) ابن حجر عسقلانی ، لسان المیزان ، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱؛
(۴) ابن عدی ، الکامل فی ضعفاء الرجال ، بیروت ۱۴۰۴ـ ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴ـ ۱۹۸۵؛
(۵) ابن عماد، شذرات الذّهب ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۶) ابن کثیر، البدایه و النهایه فی التاریخ ، مصر ( بی تا. ) ؛
(۷) ابن ندیم ، الفهرست ، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش ؛
(۸) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰؛
(۹) احمدبن علی خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷؛
(۱۰) محمدبن احمد ذهبی ، تذکره الحفاظ ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۶ـ ۱۳۷۸/ ۱۹۵۶ـ ۱۹۵۸، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۱) همو، سیرالاعلام النبلاء ، ج ۱۴، چاپ شعیب ارنؤوط و اکرم بوشیی ، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛
(۱۲) خیرالدین زرکلی ، الا علام ، بیروت ۱۹۸۶؛
(۱۳) عبدالکریم بن محمد سمعانی ، الانساب ، چاپ عبدالله عمر بارودی ، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
(۱۴) عباس قمی ، الکنی و الالقاب ، صیدا ۱۳۵۸، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۱۵) همو، هدیه الاحباب ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵٫

دانشنامه جهان اسلام  جلد ۳ 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *