پرسش وپاسخ از علامه طباطبایی

چراامام علیه السّلام میزان اعمال ؟ سوالاتی درمورد نهج البلاغه پرسش وپاسخ از علامه طباطبایی

فرازهایى از دعاى رجبیه

س ۲۳۴ در دعاى روزهاى ماه رجب راجع به معصومین علیهم السلام آمده است :
لافرق بینک و بینها الا انهم عبادک و خلقک …  بین تو و آنان فرقى نیست ، جز آنکه آنان بنده و مخلوق تواند.مقصود از فرق چیست ؟
ج فرق ، فرق است ، یعنى ذوات آنها مخلوق و مصنوع تو هستند، و افعال آن ها افعال تو است .

س ۲۳۵ جمله فبهم ملات سماءک و ارضک …(پس به واسطه آنان آسمان و زمین را پر کردى ). در همان دعا، به چه معنى است ؟
ج یعنى ولایتى به آنها عطا فرمودى که از راه آن آسمانها و زمین روشن مى شود، اما ذوات آنها مخلوق و مصنوع تواند.

 

 

ائمه علیهم السلام مجارى فیض الهى

س ۲۳۶ در روایات ائمه علیهم السلام درباره خود فرموده اند: (هر صیغه جمع که در قرآن در مورد خداوند تعالى است ، نحن فعلنا، و نحن صنعنا (ما کردیم ، و ما انجام دادیم . منظور از این روایات چیست ؟
ج منظور این است که ائمه اطهار علیهم السلام ، وسائط و مجارى فیض از ناحیه حق به مخلوقاتند و هر چه به خلق مى رسد، از ناحیه آنها مى رسد.

س ۲۳۷ آیا در آیه (انا انزلناه ) (ما قرآن را نازل کردیم .) (قدر: ۱) نیز چنین است ؟
ج بله همین طور است ، و اشاره به ولایت کلیه تکوینیه آنهاست و اینکه کار آن ها، کار خداوند متعال است .

 

 

مقام نورانیت ائمه علیهم السلام

س ۲۳۸ منظور از اینکه ائمه علیهم السلام در برخى روایات مى فرمایند: جبرئیل منا الینا (جبرئیل علیه السّلام از ما و به سوى ما است ). چیست ؟
ج اشاره به مقام نورانیت آنهاست که :لکل منا مقام معلوم براى هر کدام از ما مقامى شناخته شده و مشخصى است .جبرئیل علیه السّلام نیز یک مرتبه از مراتب وجود( مقام نورانیت ) آنهاست که به مرتبه دیگر از مراتب وجود آنها که در این عالم است ،نازل مى گردد.

 

 

ائمه علیهم السلام راهنمایان توحید

س ۲۳۹ منظور از این کلام معصوم علیه السّلام که در زیارت جامعه کبیره آمده است ، چیست که مى فرماید: من ارادالله ، بداء بکم ، و من وحده ، قبل عنکم . هر کس آهنگ خدا را کند، به شما آغاز مى کند؛ و هر کس به یگانگى خدا ایمان آورد، از سوى شما آمده است .
ج جمله اول : من اراد الله ، بداءبکم یعنى کسى که خدا را مى خواهد، شما سبیل و راه و راهنماى اویید، و از راه شما باید به خدا برسد، که :
انتم السبیل الاعظم شمایید بزرگترین راه خدا.
و جمله دوم : من وحده قبل عنکم یعنى کسى که موحد است ، از ناحیه شما آمده و از نزد شما بر خاسته است .

 

 

قلب امام علیه السّلام آشیانه مشیت خدا

س ۲۴۰ این عبارت که از یکى از معصومین علیهم السلام نقل شده ، به چه معنى است که مى فرماید: نحن مشیه الله ما، خواست و مشیت خداییم .
ج این روایت در کجا نقل شده است ؟! در مورد ائمه علیهم السلام این جمله در احادیث آمده است :قلوبنا و کر مشیه الله  دلهاى ما آشیانه مشیت خداست .

س ۲۴۱ بنابراین ، جمله گذشته روایت صحیحى نیست ؟
ج بنده ندیده ام ، اگر هم باشد، معتبر نیست ، زیرا به تسلسل مى انجامد.

 

 

کنیز بودن مادر بعضى از ائمه اطهار علیهم السلام منقصت نیست

س ۲۴۲ آیا کنیز بودن مادر بعضى از ائمه اطهار علیهم السلام ، موجب منقصت آن بزرگواران نیست ؟
ج باید از دید خدایى منقصت محسوب شود، نه از نظر مردم ، و خداوند بردگى را امضاء کرده است و باید در آن نظام مشى کرد. خداوند متعال مى فرماید: و ان الحکم الا الله (انعام : ۵۷)و فرمان (و قانون گذارى ) جز به دست خدا نیست .

س ۲۴۳ آیا همین که عرف و عقل آن را منقصت مى دانند، کافى نیست ؟
ج عقل و عرفى را که خلاف حکم خدا است ، باید کنار گذاشت .

 

 

خصیصه هاى ویژه هر کدام از ائمه علیهم السلام

س ۲۴۴ در روایت آمده است که حضرت امام حسین علیه السّلام در کربلا به حضرت زینب علیهاالسلام فرمود: (مادرم از من بهتر بود و از دنیا رفت ، پدر و برادرم از من بهتر بودند و از دنیا رفتند) آیا از این بیان استفاده نمى شود که هر امام سابق از امام لاحق ، افضل است ؟
ج بله ، از این روایت استفاده مى شود که هر امام سابق بر امام لاحق فضیلت عمومى دارد؛ ولى ممکن است امام لاحق مزیتهاى مخصوصى داشته باشد که سابق نداشته ، مانند شهادت امام حسین علیه السّلام و بیان احکام که صادقین (حضرت امام باقر و امام صادق علیها السلام ) داشته اند و امثال اینها.
واقع مطلب این است که از سه دیدگاه مى توان به ائمه علیهم السلام نظر کرد:اول : به حسب مقام نورانیت ، که همه آنان از این جهت یکى هستند.
دوم : افضل بودن امام سابق از امام لاحق به طور عموم که از این روایت و رویات دیگر استفاده مى شود.
سوم : افضلیت امام لاحق بر سابق به فضیلت و مزیت خاص ، مانند شهادت امام حسین علیه السّلام و حلم امام حسن علیه السّلام و دعاى امام سجاد علیه السّلام و بیان احکام توسط صادقین علیهاالسلام .

 

 

ترتب ولایتى خلقت اهل بیت علیهم السلام

س ۲۴۵ معناى این روایت که مى فرماید: (خداوند نخست نور مرا آفرید، و از نور من نور على علیه السّلام را، و از نور من و على علیه السّلام نور فاطمه علیهاالسلام و از نور فاطمه علیهاالسلام بهشت را)،چیست ؟
ج مقصود بیان ترتب ولایتى آنها نسبت به مقام واقعیت وجود است .

 

 

امام علیه السّلام میزان اعمال

س ۲۴۶ چگونه امام علیه السّلام میزان اعمال است ؟
ج میزان به معناى نمونه و مجسمه اسلام است که امام علیه السّلام چنین مى باشد و دیگران را با او مى سنجند، و کم و بیش معلوم مى شود.
در روایات از این معنى یاد شده است ، بلکه در زیارت حضرت امیر المؤ منین علیه السّلام آمده است :
السلام على میزان الاعمال  سلام بر میزان اعمال .

 

 

چرا خصوص امیرالمؤ منین علیه السّلام

س ۲۴۷ چرا رسول الله صلى اللّه علیه و آله و سلم میزان اعمال شمرده نشده و خصوص امیرالمؤ منین علیه السّلام را ذکر فرموده اند؟
ج زیرا افراد امت با تربیت شده رسول الله صلى اللّه علیه و آله و سلم سنجیده مى شوند تا مقام آن بزرگوار روشن شود.

س ۲۴۸ حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام از میان ائمه علیهم السلام چه خصوصیتى دارد که آن بزرگوار را به عنوان میزان اعمال معرفى نموده اند؟
ج زیرا از همه مظلوم تر بود.امیر المؤ منین علیه السّلام و نهج البلاغه

 

 

عدم منافات اعطاى انگشتر با حضور قلب در نماز

س ۲۴۹ آیا اعطاى زکات و دادن انگشتر توسط حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام به سائل در نماز، با حضور قلب در نماز منافات ندارد؟
ج در کتاب (صحیح مسلم ) در باب (مناقب خلفا) روایتى در رابطه با این داستان ذکر نشده است ، ولى در (باب صلاه ) آن کتاب در بخش رکوع ، آیه انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا، الذین یقیمون الصلوه و یؤ تون الزکاه و م راکعون (مائده : ۵۵): (ولى شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند، همان کسانى که نماز بر پا مى دارند، و در حال رکوع زکات مى دهند). را به امیرالمؤ منین علیه السّلام اختصاص مى دهد.

و این کار هیچ منافاتى با حضور قلب ندارد؛ زیرا زکات و نماز هر دو عبادت هستند، و این کار از قبیل (عبادت در عبادت ) بوده است . و مانند جریان دو شترى است که براى پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آوردند و حضرت بنا گذاشتند که یکى از آنها را به هر کس که دو رکعت نماز با حضور قلب بخواهند، بدهند. و هیچ کدم از اصحاب نتوانستند، ولى حضرت امیر المؤ منین علیه السّلام توانست ، با اینکه در نماز به ذهنش آمد که هر کدام را که چاقتر است در راه خدا انفاق کند.زیرا این فکر خود، عبادت بود، و با حضور قلب در اثناى نماز منافات نداشت .

 

 

اختصاص آیه زکات به على علیه السّلام

س ۲۵۰ چرا با اینکه آیه زکات دادن در حال رکوع به صیغه جمع است ، به امیرالمؤ منین علیه السّلام اختصاص دارد؟
ج سه چهار آیه پیش از آن نیز راجع به (عبدالله بن ابى ) است که عامه آن را نقل کرده اند، با اینکه آیه به صیغه جمع ذکر شده است .و همچنین در سوره منافقین چند آیه باز درباره (عبدالله بن ابى ) نازل شده که آن ها هم به صیغه جمعند.

 


رد شمس و قضا شدن نماز امیرالمؤ منین علیه السّلام

س ۲۵۱ آیا در جریان (رد شمس )نماز حضرت امیر مؤ منان علیه السّلام قضا شد، و یا آن وقت ، وقت تازه اى بود؟
ج یعنى آن عصر، عصر تازه اى بوده ؟! عصر همان روز است ، وگرنه معنى ندارد که عصرى صبح نداشته باشد.

س ۲۵۲ بالاخره نماز حضرت قضا شده ، پس این جریان فضیلتى براى آن حضرت نیست .
ج قضا نشد، ادا شد. اگر در عصر، آفتاب غروب کند و دوباره برگردد آن عصر، عصر همان روز است .

س ۲۵۳ آیا قبل از رد شمس ، خطاب (اقض ) (قضا کن ) متوجه آن حضرت بوده است ؟
ج (اقض مافات ) متوجه آن حضرت نبوده ؛ زیرا خود شارع مقدس و حضرت رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم در کنار آن حضرت بود، و آن روز براى حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام عصر داشت ، لذا خطاب (اقض ) متوجه آن حضرت نبوده است .

 

 

امیر المؤ منین علیه السّلام گرفتار غولهاى بیابانى !!

س ۲۵۴ آیا در جریان حکمیت ، امیر مؤ منان علیه السّلام تحت فشار بودند، و شمشیر در کار بود، یا به اختیار خود حضرت انجام شد؟
ج بله ، بله ، آزاد نبودند، حضرت در دست یک مشت غول بیابانى گرفتار بودند، صد و پنجاه هزار نفر شمشیر در دست مى گفتند: یا باید این شخص حکم باشد، یا اینکه کشته مى شوى !!!

 

 

قطعیت صدور نهج البلاغه از على علیه السّلام

س ۲۵۵ خطبات نهج البلاغه از حضرت امیرالمؤ منین است ، یا از کلام سید رضى رحمه الله ؟
ج امکان ندارد این لهجه و این نحو سخن گفتن از غیر حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام صادر شود. از صدر اسلام تاکنون علما و بزرگان دین هر کدام در اوایل کتابهاى خود، خطبه هایى ایراد نموده اند که هیچ کدام به خطبه هاى نهج البلاغه نمى رسد. لهجه نهج البلاغه بدیل ندارد، محتاج به سند هم نیست ، در برخى از موارد تک تک جملات آن برهان یقینى و استدلالى راجع به مطلبى خاص است . مثلا در خطبه اول مى فرماید:

اول الدین معرفته ، و کمال معرفته التصدیق به ، و کمال التصدیق به توحیده ، و کمال توحیده الاخلاص له .آغاز دین شناخت خدا، و کمال شناخت او تصدیق او، و کمال تصدیق او اعتقاد به یگانگى و توحید او، و کمال توحید او اخلاص و پالوده ساختن اعمال از نیت هاى غیر خدایى است .

تا اینکه مى فرماید: فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه ، و من قرنه فقد ثناه ، و من ثناه فقد جزاه ، و من جزاه فقد جهله ، و من جهله فقد اشار الیه ، و من اشار الیه فقد حده ، و من حده فقد عده … پس هر کس خداوند سبحان را توصیف کند قطعا او را قرین چیز دیگر قرار داده است ، و هر کس او را با چیز دیگر قرین گرداند حتما او را (دو) انگاشته است ، و هر کس او را دو انگارد، مسلما او را تجزیه نموده است . و هر کس او را تجزیه کند بى گمان بدو جاهل گشته است ، و هر کس بدو جاهل گردد یقینا بدو اشاره نموده است ، و هر کس بدو اشاره کند، به طور قطع او را محدود پنداشته است ، و هر کس او را محدود انگارد، قطعا او را به شماره در آورده است .
عبارت نهج البلاغه در میان عبارات دیگر همچون نور در میان تاریکى ها مى درخشد.
در اینجا از یکى از اساتید حوزه علمیه قم نقل شد که گفته است : خدا رحمت کند سید رضى رحمه الله را که این همه زحمت کشیده ، ولى خوب بود خطبه هاى آن را با سند نقل مى کرد، تا معلوم شود کدام سندش صحیح و قابل اعتماد است ، و کدام غیر صحیح ، زیرا تمام نهج البلاغه کلام حضرت امیرالمؤ منین نیست !!!) همچنین نقل شد که آن استاد درباره معناى فرمایش حضرت که مى فرماید: سلونى قبل ان تفقدونى ، فلانا بطرق السماء اعلم منى بطرق الارض (۱۰۱): (پیش از آنکه مرا از دست بدهید، از من بپرسید؛ زیرا من به راه هاى آسمان از راه هاى زمین آگاه ترم ). گفته بود: (این کلام حضرت از قبیل مبالغه است ، مانند پدرى که به پسر خود بگوید: هر چه بخواهى براى تو فراهم مى کنم .) حضرت استاد علامه طباطبائى قدس سره در پاسخ سخنان او، فقط این آیه شریفه را قرائت نمود: و من لم یجعل الله له نورا، فماله من نور. (نور: ۴۰) و هر کس که خداوند براى او نور قرار نداده باشد، نورى براى او نخواهد بود.

 

 

مدح عمر در نهج البلاغه !!!

س ۲۵۶ آیا حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام ، (عمر) را در نهج البلاغه  مدح نموده است ؟
ج لفظ (عمر) نیست ؛ تعبیر به (فلان ) است شاید منظور از آن یکى از عمال حضرت باشد.

 

 

عمل به احکام نهج البلاغه

س ۲۵۷ آیا احکام موجود در نهج البلاغه قابل عمل است ؟
ج بله ، در صورتى که با سایر روایات و ادله احکام سنجیده شود.

س ۲۵۸ اگر با روایت صحیح معارضه کرده چطور؟
ج چنین مطلبى کجا در نهج البلاغه پیدا مى شود؟!

 

 

دیگر کلمات امیرالمؤ منین علیه السّلام

س ۲۵۹ آیا امیرالمومنین علیه السّلام غیر از نهج البلاغه کلمات دیگرى هم دارند؟
ج بله ، از میان تمام صحابه که تعدادشان حدودا دوازده هزار تن است ، هیچ کدام مانند کلمات حضرت امیرالمومنان علیه السّلام را ندارند. کلمات آن بزرگوار از پر مغزى مى خواهد منفجر شود. این کتاب (غرر الحکم ) است که یازده هزار حکمت که همه آنها در پر مغزى یکتا، و مفتاح علوم کثیره است . و مثل آن ، جملات ادعیه آن حضرت است که اگر آنها هم جمع گردد، یازده هزار دیگر مى شود.

درمحضر علامه طباطبایی//محمدحسین رخشاد

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=