آیت الله آقا سید علی قاضیحکایات عرفای برجسته

سوال ازآیت الله قاضی ادراک توحید امری تخیلی یا پنداری؟

یت الله سید محمد حسین حسینى تهرانى در کتاب روح مجرد مى نویسند:
یـکـى از دوستان ما که از طلاب نجف بود و سالیانى ادراک محضر مرحوم قاضى را نموده بود، براى حقیر مى گفت : قبل از اینکه با ایشان آشنا شوم ، هر وقت ایشان را مى دیدم خـیـلى دوسـت مـى داشـتـم و چـون در سلوک و رسیدن به لقاء الله و کشف وحدت حضرت حق شـرک داشـتـم ، بـه ایـن جـهـت از رفـتـن بـه محضر ایشان کوتاه مى آمدم تا وقتى یکى از دوسـتـان شـیـرازى مـا از شـیـراز دو دیـنـار فـرسـتاد تا من خدمت ایشان تقدیم کنم .

مرحوم قـاضـى نمازهاى جماعت خود را در منزل خودشان با بعضى از رفقا و دوستان سلوکى به جـمـاعـت مـى خـواندند. من در موقع غروب به منزل ایشان رفتم تا هم نماز را به جماعت با ایـشـان ادا کـنم و هم آن وجه را به محضرشان تقدیم کنم .

مرحوم قاضى نماز مغرب را در اول غـروب آفـتاب ، یعنى به مجرد استتار قرص خورشید طبق نظر و فتواى خودشان به جـمـاعـت مـى خـوانـدنـد. و الحـق نـمـاز عـجـیـب و بـا حـال و تـوجـهـى بـود. بـعـدا نـوافل و تعقیبات را به جاى آوردند و آن قدر صبر کردند تا زمان عشا رسید؛ آنگاه نماز عـشـا را نـیـز با توجهى تام و طماءنینه و آداب خاص خود به جاى آوردند که حقا در من مؤ ثـر واقـع شـد.

پس از نماز عشا، من جلو رفتم و در حضورشان نشستم و سلام کردم و دست ایـشـان را بـوسـیدم و آن دو دینار را تقدیم کردم و در ضمن عرض کردم : آقا! من مى خواهم سـؤ الى از شـمـا بکنم ، اجازه مى فرمایید؟ مرحوم قاضى فرمود: بگو فرزندم !

عرض کـردم : مـى خـواهـم بـبینم آیا ادراک توحید و لقاءالله و سیرى که شما در وحدت حق دارید حـقـیقت است یا امر تخیلى و پندارى ؟

مرحوم قاضى رنگش سرخ شد و دستى به محاسنش ‍ کـشـیـد و گـفـت : اى فـرزندم ! من چهل سال است با حضرت حق هستم و دم از او مى زنم ؛ این پـنـدار اسـت ؟ من خیلى خجالت کشیدم و شرمنده شدم و فورا خداحافظى کردم و بیرون آمدم .

 

دریای عرفان // هادی هاشمیان

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=