عرفا-بعرفا-معرفای قرن هفتم

زندگینامه شیخ جلال‌الدین‌ بخاری‌«میرسرخ‌»(متوفی ۶۹۰ ه ق)

جلال‌الدین‌ بخاری‌ ، مشهور به‌ میرسرخ‌، از عرفای‌ قرن‌ هفتم‌، از مشهورترین‌ خلفای‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ زکریا * و بنیانگذار سلسله‌ جلالیه‌. وی‌ فرزند سیدعلی‌ ابوالمؤید بود. سلسله‌ نسب‌ سید جلال‌الدین‌ با نُه‌ واسطه‌ به‌ امام‌ هادی‌ علیه‌السلام‌ می‌رسد (فرشته‌، ج‌۲، ص‌۴۱۲ـ۴۱۳؛ زیدی‌، ص‌۷۱).

جلال‌الدین‌ در ۵۹۵ (غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۵۵ش‌، ص‌۳۲) یا ۵۹۶ (آریا، ص‌۴۳) در بخارا متولد شد. مقدمات‌ علوم‌ متداول‌ را زیر نظر پدرش‌ به‌ پایان‌ رساند، سپس‌ به‌ عبادت‌ و ریاضت‌ مشغول‌ شد و به‌ پدر خود دست‌ ارادت‌ داد (بخاری‌، ص‌۹؛ غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۷۱ش‌، ص‌۱۲۷). پس‌ از آن‌، از بخارا به‌ مکه‌ و مدینه‌ (غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۵۵ش‌، ص‌۳۴) و در ۶۳۵، به‌ شبه‌قاره‌ هند رفت‌ (داراشکوه‌ بابری‌، ص‌۱۱۶) و در قریه‌ بَکَّر (بْهَکّر، امروزه‌ در پاکستان‌) ساکن‌ شد و در آنجا با دختر شخصی‌ به‌ نام‌ سید بدرالدین‌ ازدواج‌ کرد (غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۷۱ش‌، همانجا؛ همو، ۱۳۳۲، ج‌۲، ص‌۳۷). سپس‌ به‌ مُلتان‌، نزد بهاءالدین‌ زکریا، رفت‌ و سی‌ سال‌ در خانقاه‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ و در خدمت‌ او ماند (غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۷۱ش‌؛ زیدی‌، همانجاها) و خرقه‌ خلافت‌ سلسله‌ سهروردیه‌ * را از وی‌ گرفت‌ (غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۵۵ش‌، ص‌۳۳).

پس‌ از وفات‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ (۶۶۱ یا ۶۶۶)، سیدجلال‌ که‌ از رقابت‌ جانشینان‌ ملتانی‌ به‌ ستوه‌ آمده‌ بود (زیدی‌، همانجا؛ اکرم‌، ص‌۲۷۶)، با اجازه‌ شیخ‌ صدرالدین‌ عارف‌ (متوفی‌ ۶۸۴ یا ۷۷۶)، فرزند و خلیفه‌ شیخ‌ بهاءالدین‌، از ملتان‌ به‌ قریه‌ اوچ‌ رفت‌ و بقیه‌ عمر خود را در آنجا به‌ ارشاد مردم‌ گذراند (غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۷۱ش‌؛ همو، ۱۳۵۵ش‌، همانجاها). با آمدن‌ او، اوچ‌ به‌ صورت‌ مرکز اسلامی‌ درآمد (زیدی‌، همانجا)، محله‌ بخاریان‌ در این‌ قریه‌ بنیان‌ نهاده‌ شد و نام‌ قریه‌ به‌ «اوچ‌ بخاری‌» تغییر کرد (غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۷۱ش‌، ص‌۱۲۸؛ اکرم‌، همانجا؛ زیدی‌، ص‌۷۱). وی‌ در ایالت‌ پنجاب‌ نیز به‌ تبلیغ‌ اسلام‌ پرداخت‌ و شهر جنگ‌ (جهنگ‌ ) را در آنجا بنیان‌ نهاد (زیدی‌، همانجا؛ اکرم‌، ص‌۲۷۷).

جلال‌الدین‌ علاوه‌ بر میرسرخ‌ (زیدی‌، ص‌۱۴)، القاب‌ بسیار دیگری‌ داشت‌، از جمله‌: جلال‌ سرخ‌ (زیدی‌، ص‌۷۱)، منیرشاه‌ (همان‌، ص‌۱۴)، شیرشاه‌ (غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۳۲، ج‌۲، ص‌۳۵) و سرخپوش‌ (شیمل‌، ص‌۳۵۴).

رحلت

جلال‌الدین‌ بخاری‌ در ۶۹۰ در اوچ‌ وفات‌ یافت‌ و همانجا دفن‌ شد. امروزه‌ آرامگاه‌ او زیارتگاه‌ است‌ (غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۳، ج‌۲، ص‌۳۸؛ همو، ۱۳۵۵ش‌، ص‌۳۶). به‌ نوشته‌ زیدی‌ (ص‌۷۲)، به‌ علت‌ سیلی‌ که‌ در اوچ‌ آمد جنازه‌ او را به‌ جای‌ دیگری‌ منتقل‌ کردند که‌ جای‌ آن‌ دقیقاً مشخص‌ نیست‌. خانقاهی‌ نیز با نام‌ سیدجلال‌الدین‌ بخاری‌ در اوچ‌ وجود دارد (غلام‌ سرور لاهوری‌، ۱۳۵۵ش‌، ص‌۶۰ـ۶۱؛ تریمینگام‌ ، ص‌۶۵).

اغلب‌ تذکره‌نویسان‌ سیدجلال‌الدین‌ بخاری‌ را با نوه‌اش‌، سیدجلال‌الدین‌ حسین‌ بخاری‌ ملقب‌ به‌ مخدوم‌ جهانیان‌، اشتباه‌ گرفته‌اند (زیدی‌، همانجا؛ نیز رجوع کنید به جلال‌الدین‌ حسین‌ بخاری‌*). همان‌طور که‌ در برخی‌ منابع‌ آمده‌ است‌، سیدجلال‌الدین‌ صاحب‌ سه‌ پسر بود به‌ نامهای‌ سیداحمد کبیر، سیدبهاءالدین‌ و سیدمحمد غوث‌ (فرشته‌، ج‌۲، ص‌۴۱۵؛داراشکوه‌ بابری‌، ص‌۱۱۶؛بخاری‌، ص‌۱۰ـ۱۱).

دو تن‌ از فرزندان‌ سیداحمد بسیار معروف‌ بودند: سیدجلال‌الدین‌ حسین‌ ملقب‌ به‌ مخدوم‌ جهانیان‌، و سیدصدرالدین‌ راجا معروف‌ به‌ راجوقَتّال‌ (داراشکوه‌ بابری‌، همانجا؛رضوی‌، ج‌۱، ص‌۲۷۷). اما به‌ گفته‌ رحمان‌ علی‌ (ص‌۱۳۸)، جلال‌الدین‌ دو پسر به‌ نامهای‌ احمد و محمود داشت‌ و مخدوم‌ جهانیان‌ پسر سیدمحمود بود.

آثار

از آثار سید جلال‌الدین‌ فقط‌ می‌توان‌ به‌ بخشی‌ از کتاب‌ خلاصه‌العارفین‌ اشاره‌ کرد که‌ مجموعه‌ تقریرات‌ شیخ‌بهاءالدین‌ زکریا ملتانی‌ است‌ و به‌ صورت‌ خلاصه‌ از زبان‌ سه‌ عارف‌ بزرگ‌ (شیخ‌ جلال‌الدین‌ بخاری‌، خواجه‌ فریدالدین‌ گنج‌شکر چِشْتی‌ و خواجه‌ نظام‌الدین‌ اولیاء) در سه‌ بخش‌ نقل‌ شده‌ است‌ (زیدی‌، ص‌۱۱۴؛برای‌ آگاهی‌ از نسخ‌ خطی‌ این‌ کتاب رجوع کنید به منزوی‌، ج‌۳، ص‌۱۴۳۲). کتابی‌ نیز از خلیفه‌ محمد رمضان‌ درباره‌ زندگی‌ و کرامات‌ سید جلال‌الدین‌، به‌ نام‌ احوال‌ سیدجلال‌الدین‌ سرخپوش‌ وجود دارد (منزوی‌، ج‌۱۱، ص‌۱۰۷۵).

جلالیه‌. شاخه‌ای‌ از سهروردیه‌ است‌ و پیروان‌ آن‌ از طرفداران‌ شریعت‌ در طریقت‌ سهروردیه‌اند؛یعنی‌، به‌ شریعت‌ و اصول‌ و عقاید اسلامی‌ پایبندند (نوشاهی‌، ج‌۱، ص‌۱۵۳؛زیدی‌، ص‌۱۵ـ۱۶). طبق‌ اکثر منابع‌، سلسله‌ جلالیه‌ در اصل‌ به‌ جلال‌الدین‌ بخاری‌ (میرسرخ‌) منسوب‌ است‌ و او را بنیانگذار و مؤسس‌ این‌ سلسله‌ می‌دانند (زیدی‌، ص‌۷۲؛آریا، ص‌۴۵). شوشتری‌ (ج‌۱، ص‌۱۴۶) پیروان‌ وی‌ را بخاریه‌ خوانده‌ است‌. اما برخی‌ مخدوم‌ جهانیان‌ را بنیانگذار سلسله‌ جلالیه‌ یا جلالیه‌ بخاریه‌ دانسته‌اند (مشکور، ص‌۳۱۱؛
تیتوس‌، ص‌۱۲۷).

جلالیان‌ به‌ جلالی‌ فقیر نیز شهرت‌ دارند (زیدی‌، ص‌۱۶) و بیشتر آنان‌ در اوچ‌ ساکن‌اند. این‌ سلسله‌ در هندوستان‌ شهرت‌ بسیاری‌ داشته‌ است‌ (شیروانی‌، ص‌۱۲۲). به‌ نوشته‌ شیروانی‌، فقیران‌ جلالی‌ خود را شیعه‌ می‌دانند و به‌ تبرّی‌ قائل‌اند (همانجا). آنها در دکن‌، در محلی‌ اجتماع‌ می‌کنند که‌ به‌ آن‌ پینوکنداه می‌گویند (زیدی‌، همانجا). آنان‌ هر سال‌، در اول جمادی‌الآخره‌، با فقرای‌ سلسله‌های‌ دیگر جشنی‌ برگزار می‌کنند و در آن‌ نمایندگانی‌، برای‌ زیارت‌ مقابر صوفیان‌ بزرگ‌ به‌ مدت‌ دو سال‌، انتخاب‌ می‌نمایند (همان‌، ص‌۱۶ـ۱۷).

سلسله‌ جلالیه‌ یا درویشان‌ جلالی‌ را می‌توان‌ شاخه‌ای‌ از اهل‌ فتوت‌ دانست‌ که‌ به‌ تدریج‌ به‌ قلندریه‌ و بعد از آن‌ نیز به‌ خاکساریه‌ جلالی‌ نزدیک‌ شدند (زرین‌کوب‌، ص‌۳۵۷، ۳۷۳؛برای‌ اطلاع‌ بیشتر رجوع کنید به خاکساریه‌ * ). جلالیان‌ از اواخر قرن‌ هشتم‌ به‌ بعد به‌ شاخه‌های‌ کوچک‌تری‌ تقسیم‌ شدند. از گروههای‌ کوچک‌تر این‌ سلسله‌ می‌توان‌ به‌ چیهالتان‌، به‌ معنای‌ «چهل‌اَبدان‌»، اشاره‌ کرد. آنان‌ ادعا می‌کنند از بطن‌ زنی‌زاده‌ شده‌اند که‌ چهل‌ معجون‌ عشق‌ را نوشیده‌ و صاحب‌ چهل‌ فرزند شده‌ است‌ (تیتوس‌، همانجا).

 



منابع‌:

(۱) غلامعلی‌ آریا، طریقه‌ چشتیه‌ در هند و پاکستان‌ ، تهران‌ ۱۳۶۵ش‌؛
(۲) محمد اکرم‌، آب‌ کوثر، لاهور ۱۹۹۰؛
(۳) باقربن‌عثمان‌ بخاری‌، جواهر الاولیا، تصحیح‌ و تحشیه‌ و مقدمه‌ غلام‌ سرور، اسلام‌آباد ۱۳۵۵ش‌؛
(۴) داراشکوه‌ بابری‌، سفینه ‌الاولیا، کانپور ۱۳۱۸؛
(۵) رحمان‌علی‌، تذکره‌ علمای‌ هند ، لکهنو ۱۹۱۴؛
(۶) عبدالحسین‌ زرین‌کوب‌، جستجو در تصوف‌ ایران، تهران‌ ۱۳۶۳ش‌؛
(۷) شمیم‌ محمود زیدی‌، احوال‌ و آثار شیخ‌ بهاءالدین‌ زکریا ملتانی، راولپندی۱۳۵۳ش‌؛
(۸) نوراللّه‌ بن‌شریف‌الدین‌ شوشتری‌، مجالس‌المؤمنین‌ ، تهران‌ ۱۳۵۴ش‌؛
(۹) زین‌العابدین‌ بن‌اسکندر شیروانی‌، بستان‌السیاحه‌، یا، سیاحت‌نامه‌ ، چاپ‌ سنگی‌ تهران‌ ۱۳۱۵، چاپ‌ افست‌ [ بی‌تا. ]؛
(۱۰) عزیز احمد، تاریخ‌ تفکراسلامی‌ در هند، ترجمه‌ نقی‌لطفی‌ و محمدجعفریاحقی‌، تهران‌ ۱۳۶۷ش‌؛
(۱۱) غلام‌ سرورلاهوری‌، خزینه‌الاصفیا، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴؛
(۱۲) همو، مقدمه جواهرالاولیا، اسلام‌آباد ۱۳۵۵ش‌؛
(۱۳) همو، مقدمه‌ خلاصه‌الالفاظ‌ جامع‌العلوم‌، اسلام‌آباد ۱۳۷۱ش‌؛
(۱۴) محمدقاسم‌ بن‌غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌، یا، گلشن‌ ابراهیمی‌ ، لکهنو ۱۲۸۱؛
(۱۵) محمدجواد مشکور، فرهنگ‌ فرق‌ اسلامی‌ ، مشهد ۱۳۶۸ش‌؛
(۱۶) احمد منزوی‌، فهرست‌ مشترک‌ نسخه‌های‌ خطی‌ فارسی‌ پاکستان‌ ، اسلام‌آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش‌؛
(۱۷) شریف‌احمد شرافت‌ نوشاهی‌، شریف‌ التواریخ‌ ، ج‌۱: تاریخ‌الاقطاب‌ ، گجرات‌ ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛

(۱۸) Athar Abbas Rizvi , A history of sufism in India , New Delhi 1978-1983;
(۱۹) Annemarie Schimmel , Mystical dimensions of Islam , Chapel Hill, N. C. 1983;
(۲۰) Murray Thurston Titus , Indian Islam: a religious history of Islam in India , New Delhi 1979;
(۲۱) Y. Spencer Trimingham, The sufi orders in Islam , London 1973.

دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۰ 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=