حَمّاد بن سَلَمه بن دینار، مفتى، محدّث، لغوى و نحوى بصرى قرن دوم. او را، به اختلاف، از موالى ربیعهبن مالک (رجوع کنید به ابنابىحاتم، ج ۳، ص ۱۴۰؛ ذهبى، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۷، ص ۴۴۴، ۴۵۳) یا حِمیَربن کنانه، از قبیله بنوتمیم یا قریش (ابنحِبّان، ج ۶، ص ۲۱۶)، دانستهاند. مُغَلطاىبن قلیچ (ج ۴، ص ۱۴۲) درباره صحت این انتسابها بحث کرده است.
اساتید
حماد در نحو شاگردعیسىبن عمر* وخلیلبن احمد* فراهیدى بود (رجوع کنید به یاقوتحموى، ج ۳، ص ۱۱۹۹؛ سیوطى، ج ۲، ص ۴۰۵) و خود یکى از نحویان بزرگ بصره به شمار مىرفت، به طورى که استادش، فراهیدى، او را ستوده (رجوع کنید به زبیدى، ص ۶۶) و یحیىبن مبارک یزیدى* (متوفى ۲۰۲) در قصیدهاى در ستایش نحویان بصره، از او نیز یاد کرده است (رجوع کنید به سیرافى، ص ۴۰؛ ابنانبارى، ص ۴۲).
حماد بر آن بود که طلب حدیث بدون دانستن نحو، بىثمر است (رجوع کنید به قفطى، ج ۱، ص ۳۲۹) و وجود خطاى ادبى را در حدیثى که از او نقل شود، دلیلى بر جعلى بودن این نقل مىدانست (ابنانبارى، ص ۴۰). حضور سیبویه در درس حدیث او و اشکالات نحوى حماد بر وى، سبب روى آوردن سیبویه به نحو شد (رجوع کنید به زبیدى، ص ۶۶؛ ابنانبارى، ص ۴۰ـ۴۱). از مهمترین شاگردان حماد در نحو، یونسبن حبیب* نحوى بود (زبیدى، ص ۴۸؛ ابنانبارى، ص ۴۰).
در حدیث نیز، با وجود برخى اختلافنظرهاى جزئى، همگان حماد را از بزرگان حدیث، صدوق و ثقه دانستهاند (براى نمونه رجوع کنید به ابنعدى، ج ۲، ص ۶۷۰ـ۶۷۱؛ مِزّى، ج ۷، ص ۲۵۹ـ۲۶۴). اعتماد به وثاقت او تا بدان پایه بوده است که کسانى چون احمدبن حنبل، علىبن اسحاق مَدینى و یحیىبن مَعین، هرگونه جرح حمادبن سلمه را دلیلى بر عدم وثاقت جرح کننده دانستهاند (ابنعدى، ج ۲، ص ۶۷۱، ۶۸۲). با این حال، بخارى به احادیث او احتجاج نکرده و فقط به یک حدیث از احادیثى که از او نقل شده، استناد کرده است (رجوع کنید به مزّى، ج ۷، ص ۲۶۸).
احمدبن حسین بیهقى* (متوفى ۴۵۸) در الخلافیات، سبب نقل نکردن بخارى از حمادبن سلمه را کبرسنِّ حمادبن سلمه و در نتیجه، کمحافظه شدن او یاد کرده و نقل کردن مسلم از حماد را قبل از تغییر حال حماد دانسته و تأکید کرده که مسلم نیز احادیث حماد را در مقام استشهاد ذکر کرده است (رجوع کنید به مغلطاىبن قلیچ، ج ۴، ص ۱۴۵). ابنحجر عسقلانى (ج ۲، ص ۴۲۵) نیز، به نقل از ابوالفضلبن طاهر مقدسى (متوفى ۵۰۷)، دلیل روایت مسلم از حماد و عدم نقل بخارى از حماد را تسلط مسلم بر راویان قبل و بعد از حماد دانسته است (نیز رجوع کنید به ذهبى، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۷، ص ۴۴۶ـ۴۴۷).
ابنحِبّان (ج ۱، ص ۲۱۶)، بدون تصریح به نام بخارى، نقل نکردن احادیث حماد را غیرمنصفانه خوانده و ذهبى (۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، ج ۱، ص ۵۹۴) گفته که منظور ابنحبان، بخارى بوده است. دیگر مؤلفان کتابهاى معتبر حدیثىِ اهلسنّت از حماد حدیث نقل کردهاند (رجوع کنید به بندارى و حسن، ج ۱، ص ۳۸۵ـ۳۸۶).
نام حماد در سلسله سند احادیثِ تشبیهى و روایات دالّ بر رؤیت خدا آمده است (رجوع کنید به ابنعدى، ج ۲، ص ۶۷۶ـ۶۷۸؛ ابنخُزیمه، ج ۱، ص ۱۷۰ـ۱۷۱؛ بیهقى، ج ۳، ص ۵۲۹، ۶۰۷، ۶۱۲، ۶۳۶، ۶۳۸). ابراهیمبن عبدالرحمانبن مهدى درباره این احادیث گفته که حماد بعد از سفرى به آبادان، این احادیث را روایت کرده و شیطان این احادیث را بر او القا کرده است (رجوع کنید به ابنعدى، ج ۲، ص ۶۷۶؛ بیهقى، ج ۳، ص ۶۰۸). ابوعبداللّه محمدبن شجاع ثلجى، به نقل از عَبّادبن صُهَیب، گفته است که این احادیث را کسانى به نوشتههاى حماد افزودهاند (رجوع کنید به ابنعدى؛ بیهقى، همانجاها). احتمالا این توجیهات تلاشى براى تبرئه حماد در نقل احادیث تشبیهى بوده است.
حماد به اخلاص در نقل حدیث و حفظ آداب آن مشهور بود (رجوع کنید به عجلى، ص ۱۳۱؛ ذهبى، ۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹، ج ۷، ص ۴۴۸) و اگر از کسى هدیهاى مىپذیرفت، دیگر برایش حدیث نقل نمىکرد (رجوع کنید به ابونعیم اصفهانى، ج ۶، ص ۲۵۱).
حماد از بسیارى از تابعین و غیر آنان روایت کرده که مشهورترین ایشان عبارتاند از:
حُمَید طَویل،
حَمّادبن اَبى سلیمان،
اَنَسبن سیدین،
عبدالرحمانبن قاسمبن محمدبن ابىبکر، و
قَتادهبن دَعامه (براى فهرست شیوخ وى رجوع کنید به مِزّى، ج ۷، ص ۲۵۴ـ۲۵۶).
بسیارى نیز از او روایت نقل کردهاند،
از جمله
شُعبهبن حجاج،
سفیانثورى و
نیز برخى استادان وى چون محمدبن اسحاقبن یسار و عبدالملکبن عبدالعزیزبن جُرَیج (براى فهرست شاگردان وى رجوع کنید به همان، ج ۷، ص ۲۵۷ـ۲۵۹). حماد قرآن را از عاصمبن ابىالنُجود و عبداللّهبن کثیر روایت کرده و از او حجاجبن مِنْهال و شیبهبن عَمرو مَصیصى این قرائت را روایت کردهاند (ابنجزرى، ج ۱، ص ۲۵۸، ۳۲۹). قرائت حماد در چند مورد با ابنکثیر متفاوتاست؛ ابنجزرى (ج ۱، ص ۲۵۸) این موارد را ذکر کرده است. گفتهاند حماد ابوحنیفه را مضرترین مولود براى اسلام خوانده است (رجوع کنید به ابنعدى، ج ۲، ص ۶۷۲).
معاصران حماد سلوک زاهدانه و اخلاق نیکوى او را ستودهاند (براى نمونه رجوع کنید به ابونعیم اصفهانى، ج ۶، ص ۲۵۰ـ ۲۵۱؛ مزّى، ج ۷، ص ۲۶۴ـ۲۶۵). بهجز ابنندیم (ص ۲۸۳) و ابنجوزى (ج ۳، ص ۳۶۳) که وفات حماد را، به اشتباه، محرّم ۱۶۵ یا ۱۶۸ دانستهاند، در دیگر منابع زمان مرگ او ذیحجه ۱۶۷ گزارش شده است (براى نمونه رجوع کنید به ابنعدى، ج ۲، ص ۶۷۳؛ابنانبارى، ص ۴۲).
اساتید
کتابى در سنن (رجوع کنید به ابنندیم، همانجا) و مجموعه مدوّنى از روایات قیسبن سعد (رجوع کنید به ابنعدى، ج ۲، ص ۶۷۰؛یاقوت حموى، ج ۳، ص ۱۲۰۱) به حماد نسبت داده شده است. اسدبن موسى (متوفى ۲۱۲) در کتاب الزهد، به نقل از حمادبن سلمه، روایات فراوانى درباره زهد نقل کرده است (براى نمونه رجوع کنید به ص ۵۶، ۶۵، ۸۳).
منابع:
(۱) ابنابىحاتم، کتابالجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۲) ابنانبارى، نزههالالباء فى طبقات الادباء، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ?(۱۳۸۶/ ۱۹۶۷)؛
(۳) ابنجزرى، غایهالنهایه فى طبقات القّراء، چاپ برگشترسر، قاهره (بىتا.)؛
(۴) ابنجوزى، صفهالصفوه، چاپ محمود فاخورى و محمد رواس قلعهجى، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛
(۵) ابنحِبّان، کتابالثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۶) ابنحجر عسقلانى، کتاب تهذیبالتهذیب، چاپ صدقى جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
(۷) ابنخُزیمه، کتابالتوحید و اثبات صفاتالرّب عزّوجلّ، چاپ عبدالعزیزبن ابراهیم شهوان، ریاض ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛
(۸) ابنعدى، الکامل فى ضعفاءالرجال، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
(۹) ابنندیم (تهران)؛
(۱۰) ابونعیم اصفهانى، حلیهالاولیاء و طبقاتالاصفیاء، چاپ محمدامین خانجى، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۱۱) اسدبن موسى، کتابالزهد، چاپ رئیف جورج خورى، ویسبادن ۱۹۷۶؛
(۱۲) عبدالغفار سلیمان بندارى و سید کسروى حسن، موسوعه رجال الکتبالتسعه، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳؛
(۱۳) احمدبن حسین بیهقى، الاسماء و الصفات، چاپ عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷؛
(۱۴) محمدبن احمد ذهبى، سیراعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸؛
(۱۵) همو، میزان الاعتدال فى نقدالرجال، چاپ علىمحمد بجاوى، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۱۶) محمدبن حسن زبیدى، طبقات النحویّین و اللغویّین، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴؛
(۱۷) حسنبن عبداللّه سیرافى، کتاب اخبارالنحویّین البصریّین، چاپ فریتس کرنکو، بیروت ۱۹۳۶؛
(۱۸) عبدالرحمانبن ابىبکر سیوطى، المزهر فى علوماللغه و انواعها، چاپ محمد احمد جادمولى، علىمحمد بجاوى، و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (بىتا.)؛
(۱۹) احمدبن عبداللّه عجلى، تاریخالثّقات، بهترتیب علىبن ابىبکر هیثمى و تضمینات ابنحجر عسقلانى، چاپ عبدالمعطى قلعجى، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴؛
(۲۰) علىبن یوسف قفطى، اِنباه الرواه على اَنباهالنحاه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰؛
(۲۱) یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تهذیب الکمال فى اسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۲۲) مغلطاىبن قلیچ، اکمال تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چاپ عادلبن محمد و اسامهبن ابراهیم، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱؛
(۲۳) یاقوت حموى، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۴