زندگینامه حُمران‌بن اَعْیَن (متوفی۱۴۸ه ق)

 حُمران‌بن اَعْیَن بن سُنسُن شیبانى، محدّث امامى قرن دوم. کنیه‌اش را ابوالحسن (طوسى، ۱۴۱۵، ص ۱۳۲) و ابوحمزه (زرارى، ص ۱۳۴) ذکر کرده‌اند. وى در زمره تابعین بود (طوسى، ۱۴۱۵، ص ۱۳۲، ۱۹۴). حمران، برادر زراره‌بن اَعین* و ظاهراً بزرگ‌ترین فرزند خانواده اَعیَن است (موحدى‌ابطحى، ص ۱۰۳).

حمران از اصحاب و راویان امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهماالسلام بود (طوسى، همانجاها) و امام چهارم، على‌بن حسین علیه‌السلام، را نیز درک کرد (زرارى، ص ۱۱۳). موحدى‌ابطحى (همانجا) از اینکه حمران از امام زین‌العابدین روایتى نقل کرده باشد اظهار بى‌اطلاعى کرده است هر چند در برخى منابع حدیثى موجود (براى نمونه رجوع کنید به صفّارقمى، ص ۳۷۲، ۴۳۱؛الاختصاص، ص ۲۹۷؛طوسى، ۱۴۱۴، ص ۶۲۵)، روایاتى به نقل از وى از آن حضرت یافت مى‌شود و از این‌رو، نمازى شاهرودى (ج ۳، ص ۲۶۸) حمران را از جمله راویان امام چهارم نیز معرفى کرده است.

دیگر مشایخ حدیث حمران عبارت‌اند از:

ابى‌طفیل عامربن واثِله لیثى،

ابوحرب‌بن ابى‌الاسود،

و عبیدبن نُضَیله (رجوع کنید به مِزّى، ج ۷، ص ۳۰۷)، که جملگى از مشایخ حدیث اهل‌سنّت‌اند.

سفیان ثورى،

اسرائیل،

ابوخالد قَمّاط،

زراره،

عبیدبن زراره،

محمدبن حمران،

عمروبن أُذینه،

هشام‌بن سالم،

على‌بن رِئاب و

یونس‌بن سالم نیز از وى روایت کرده‌اند (رجوع کنید به همانجا؛خویى، ج ۶، ص ۲۶۱؛موحدى‌ابطحى، ص ۱۰۴). کلینى (ج ۱، ص ۲۶۸) حدیثى را ذکر مى‌کند که صفوان‌بن یحیى* آن را از حمران نقل کرده است. بر این اساس خویى (همانجا) و موحدى‌ابطحى (همانجا) صفوان را نیز در شمار راویان حدیث از حمران ذکر کرده‌اند، اما روایت مذکور ظاهراً از حیث سند افتادگى دارد، چرا که صفوان‌بن یحیى سالها بعد مى‌زیسته و نمى‌توانسته است از راویان معاصر امام صادق حدیث نقل کند (شوشترى، ج ۴، ص ۲۱).

حمران‌بن اَعین از راویان مشترک است و اهل‌سنّت و امامیه از وى حدیث نقل کرده‌اند. همین امر سبب شده است تا در باب وثاقت وى اتفاق‌نظر وجود نداشته باشد؛چنان‌که پاره‌اى از عالمان رجال اهل سنّت، به دلیل شیعه بودن حمران، روایاتش را غیرموثق و نامعتبر دانسته‌اند (رجوع کنید به یحیى‌بن معین، ج ۱، ص ۲۴۸؛نسائى، ص ۱۶۷؛عقیلى، سفر۱، ص ۲۸۶؛ابن‌ ابى‌حاتم، ج ۳، ص ۲۶۵؛نیز رجوع کنید به مزّى، همانجا).

دلیل دیگر آنان در عدم توثیق او، روایاتى است که حمران آنها را نقل کرده و مضمون عجیبى دارند (رجوع کنید به یحیى‌بن معین، همانجا؛ابن‌عدى، ج ۲، ص ۸۴۲؛ذهبى، ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، ج ۱، ص ۶۰۴). در مقابل، برخى دیگر از عالمان رجال اهل‌سنّت، مانند ابن‌حِبّان (ج ۴، ص ۱۷۹)، وى را در زمره موثقان ذکر کرده‌اند یا مانند ابن‌عدى (همانجا) روایاتش را مقبول دانسته‌اند.

در میان جوامع حدیثى اهل سنّت، ابن‌ماجه (ج ۱، ص ۴۹۱، ج ۲، ص ۱۰۴۲) و ابن‌حنبل (ج ۴، ص ۶۴، ج ۵، ص ۳۷۶) روایتهایى از وى نقل کرده‌اند. در متون رجالى امامیه، عمده‌ترین منبع در باب حمران، رجال کشى است که جملات متعددى را از زبان امامان در مدح و ستایش حمران نقل کرده است (رجوع کنید به ص ۱۷۶ـ۱۸۱).

مضمون این روایتها غالبآ اثبات شیعه بودن حمران است که در مقایسه با سخنان ناقدان اهل تسنن، درخور توجه است. شیخ‌طوسى (۱۴۱۱، ص ۳۴۶) نیز، در فصل متعلق به اصحاب نزدیک امامان، از حمران‌بن اَعین نام‌برده است. ابوغالب زرارى (ص ۱۱۳) حمران را در زمره مشایخ و بزرگان شیعه امامى جاى داده است. سایر منابع رجالى شیعه امامیه غالبآ به نقل سخنان کشى و طوسى بسنده کرده‌اند (رجوع کنید به ابوداوود حلّى، ص ۸۵؛علامه حلّى، ص ۱۳۴ـ۱۳۵؛اردبیلى، ج ۱، ص ۲۷۸؛ مامقانى،  ج ۲۴، ص ۱۵۷ـ۱۶۹؛خویى، ج ۶، ص ۲۵۵ـ۲۶۰؛شوشترى، ج ۴، ص ۱۴ـ۱۹). مامقانى (ج ۲۴، ص ۱۷۴) براساس مجموع این روایتها و نقل‌قولها حمران را توثیق کرده است، اما شهیدثانى (ج ۲، ص ۹۶۲ـ۹۶۳) پس از نقل دو روایت از کشى، آنها را ضعیف و غیرقابل اطمینان دانسته است چه رسد به اینکه وثاقت حمران را اثبات کند. خویى (ج ۶، ص۲۶۰) بیشتر این روایات را از حیث سند، ضعیف، اما وجود چند روایت معتبر در میان آنها را براى اثبات مقام و جایگاه بلند حمران، کافى دانسته است.

در منابع فقهى امامیه نیز همین اختلاف‌نظر به چشم مى‌خورد. برخى فقها، با اذعان به نبود دلیلى معتبر بر وثاقت حمران، صرفآ با تکیه بر روایات مدح‌آمیز درباره او، حدیثى را که وى نقل کرده است مقبول دانسته‌اند (رجوع کنید به مقدس‌اردبیلى، ج ۶، ص ۴۰۳؛سبزوارى، ص ۸۶؛بحرانى، ج ۱۵، ص ۳۸۴؛نیز رجوع کنید به مامقانى، ج ۲۴، ص۱۷۰ـ۱۷۴). در مقابل، موسوى‌عاملى (ج ۸، ص ۴۱۹ـ۴۲۰) پس از نقل حدیثى از حمران، به‌سبب فقدان نص صریح بر وثاقت یا حتى مدح وى، حدیث را ضعیف دانسته است.

حمران‌بن اَعین، علاوه بر روایت حدیث، در علم قرائت، نحو، لغت، فقه و کلام نیز مهارت داشت (رجوع کنید به زرارى، ص ۱۱۳ـ ۱۱۴؛ابن‌ندیم، ص ۲۷۶؛قفطى، ج ۱، ص۳۴۰؛ابن‌جزرى، ج ۱، ص ۲۶۱). مشهور است که حمزه‌بن حبیب*، از قرّاءسبعه، علم قرائت را نزد حمران آموخت (بخارى، ج ۳، جزء۲، قسم ۱، ص۸۰؛ابن‌حبّان؛زرارى، همانجاها). حمران خود قرائت را نزد بزرگانى چون ابواسود ظالم‌بن عمرو یا فرزند او (ابوحرب‌بن ابى‌الاسود) و عبیدبن نُضیله و امام جعفرصادق علیه‌السلام آموخت (قفطى، همانجا؛ذهبى، ۱۴۱۸، ج ۱، ص ۴۷). به نوشته ذهبى (۱۴۱۸، ج ۱، ص ۴۹)،

رحلت

حمران اندکى پس از سال ۱۲۰ درگذشت اما ابن‌جزرى (همانجا)، به نقل از ذهبى، مرگ وى را حدود سال ۱۳۰ ذکر کرده است. این در حالى است که قفطى (همانجا) اشعارى در رثاى امام صادق علیه‌السلام از حمران نقل کرده که در این صورت تاریخ وفات حمران پس از سال ۱۴۸ بوده است.



منابع:

(۱) ابن‌ابى‌حاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بى‌تا.)؛
(۲) ابن‌جزرى، غایه‌النهایه فى طبقات القرّاء، چاپ برگشترسر، قاهره (بى‌تا.)؛
(۳) ابن‌حِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت (بى‌تا.)؛
(۴) ابن‌حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، (بى‌تا.)؛
(۵) ابن‌داوود حلّى، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست قم (بى‌تا.)؛
(۶) ابن‌عدى، الکامل فى ضعفاءالرجال، چاپ عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛
(۷) ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بى‌تا.)؛
(۸) ابن‌ندیم (تهران)؛
(۹) الاختصاص، (منسوب به) محمدبن محمد مفید، چاپ على‌اکبر غفارى، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، (بى‌تا.)؛
(۱۰) محمدبن على اردبیلى، جامع‌الرواه و ازاحه‌الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۱۱) یوسف‌بن احمد بحرانى، الحدائق النّاضره فى احکام العتره الطاهره، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش؛
(۱۲) محمدبن اسماعیل بخارى، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت ?(۱۴۰۷/ ۱۹۸۶)؛
(۱۳) خویى؛
(۱۴) محمدبن احمد ذهبى، طبقات القرّاء، چاپ احمدخان، ریاض ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛
(۱۵) همو، میزان‌الاعتدال فى نقد الرجال، چاپ على محمد بجاوى، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بى‌تا.)؛
(۱۶) احمدبن محمد زرارى، رساله ابى‌غالب الزرارى الى ابن‌ابنه فى ذکرآل‌اعین، چاپ محمدرضا حسینى، قم ۱۴۱۱؛
(۱۷) محمدباقربن محمد مؤمن سبزوارى، ذخیره‌المعاد فى شرح الارشاد، چاپ سنگى تهران ۱۲۷۳ـ۱۲۷۴، چاپ افست قم (بى‌تا.)؛
(۱۸) شوشترى؛
(۱۹) زین‌الدین‌بن على شهیدثانى، رسائل الشهیدالثانى، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش؛
(۲۰) محمدبن حسن صفّارقمى، بصائر الدرجات الکبرى فى فضائل آل‌محمد (ع)، چاپ محسن کوچه‌باغى تبریزى، تهران ۱۳۶۲ش؛
(۲۱) محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم ۱۴۱۴؛
(۲۲) همو، رجال الطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۵؛
(۲۳) همو، کتاب الغیبه، چاپ عباداللّه طهرانى و على‌احمد ناصح، قم ۱۴۱۱؛
(۲۴) محمدبن عمرو عقیلى، کتاب الضعفاء الکبیر، چاپ عبدالمعطى امین قلعجى، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸؛
(۲۵) حسن‌بن یوسف علامه حلّى، رجال العلامه الحلى، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۱/۱۹۶۱، چاپ افست قم ۱۴۰۲؛
(۲۶) على‌بن یوسف قفطى، اِنباه الرواه على اَنباه‌النحاه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰؛
(۲۷) محمدبن عمر کشى، اختیار معرفه‌الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسى، چاپ حسن مصطفوى، مشهد ۱۳۴۸ش؛
(۲۸) کلینى؛
(۲۹) عبداللّه مامقانى، تنقیح‌المقال فى علم الرجال، چاپ محیى‌الدین مامقانى، قم ۱۴۲۳ـ؛
(۳۰) یوسف‌بن عبدالرحمان مِزّى، تهذیب‌الکمال فى أسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۳۱) احمدبن محمد مقدس‌اردبیلى، مجمع الفائده و البرهان فى شرح ارشاد الاذهان، چاپ مجتبى عراقى، على‌پناه اشتهاردى، و حسین یزدى اصفهانى، ج ۶، قم (بى‌تا.)؛
(۳۲) محمدعلى موحدى ابطحى، تاریخ آل‌زراره، (اصفهان، بى‌تا.)؛
(۳۳) محمدبن على موسوى عاملى، مدارک الاحکام فى شرح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۰؛
(۳۴) احمدبن على نسائى، کتاب‌الضعفاء و المتروکین، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۳۵) على نمازى شاهرودى، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران ۱۴۱۲ـ۱۴۱۵؛
(۳۶) یحیى‌بن معین، تاریخ یحیى‌بن‌معین، روایه عباس‌بن محمدبن حاتم دورى، چاپ عبداللّه احمد حسن، بیروت (بى‌تا.).

 دانشنامه جهان اسلام  جلد ۱۴

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *