احمد بن عبدالرحمان، کنیهاش ابوالعباس، مورخ، محدّث و فقیه مالکى قرن پنجم و ششم. اجداد او اهل سرقسطه بودند که به بلنسیه* مهاجرت کردند (ابنخطیب، ج ۱، ص ۱۸۲ـ۱۸۳؛ ابنقاضى مکناسى، ج ۲، ص ۴۰۸). به نوشتۀ شرححالنگاران، پدرش، عبدالرحمان، محدّث و فقیهى متمایل به تصوف بود که در طلب علم به مناطق گوناگون اندلس سفر کرد (ابنقاضى مکناسى، ج ۲، ص ۴۰۸ـ۴۰۹).
اساتید
احمد خزرجى در ۴۹۲ در مریه ، از شهرهاى اندلس، به دنیا آمد و همراه پدرش به سَبته و فاس رفت (رجوع کنید به ابنابار، ج ۱، ص ۷۷؛ ابنخطیب، ج ۱، ص ۱۸۳؛ ابنفرحون، ج ۱، ص ۱۱۸؛ قس ابنخطیب، ج ۱، ص ۱۸۶، که سال تولد را ۵۰۲ دانسته است). وى قرآن را با قرائتهاى هفتگانه نزد پدرش و ابوالحسن تُطیلى فراگرفت و در ادبیات عرب از محضر ابوالحسنبن باذش و ابوالقاسمبن ابرش بهره برد. همچنین فقه و حدیث را از مشایخ متعددى چون ابواسحاق یَحصُبى، سفیانبن عاصى و غالببن عطیّه اخذ کرد (ابنابار، ج ۱، ص ۷۶؛ ابنخطیب، ج ۱، ص ۱۸۴؛ ابنفرحون، ج ۱، ص ۱۱۷).
خزرجى پس از آموختن علوم رایج زمان خویش در مراکش سکونت گزید. او که در خوشنویسى مهارت یافته بود، آثار بسیارى را استنساخ نمود. ابن حسّون، قاضى مراکش، او را منشى خود کرد و خزرجى در آنجا و بلنسیه به قضاوت رسید. وى پس از غلبه موحدون بر مراکش در ۵۴۱، به سلک عالمان رسمى درآمد و عبدالمؤمنبن على و فرزندش یوسف، حاکمان آنجا، او را به مناصب حکومتى و قضایى در مراکش و سپس در غرناطه و اشبیلیه گماردند و سرپرستى خزانۀ علمى مراکش نیز برعهدۀ او گذاشته شد.
شاگردان
خزرجى، علاوه بر تصدى مناصب حکومتى، به تحقیق و تدریس نیز اشتغال داشت. از شاگردان و راویان حدیث از او فرزندش ابوعبداللّه، ابوخالدبن رفاعه و ابومحمدبن محمد قضاعى بودند (ابنابار، ج ۱، ص ۷۶ـ۷۷؛ ابنخطیب، ج ۱، ص ۱۸۳ـ۱۸۴؛ ابنفرحون، ج ۱، ص ۱۱۷ـ۱۱۸؛ مراکشى، ج ۱، ص ۲۲۸ـ۲۲۹).
رحلت
خزرجى در ۵۶۹ در مراکش درگذشت. ابنطفیل، فیلسوف مشهور، که دوست و همسایۀ او بود، در رثایش شعر سرود (ابنابار، ج ۱، ص ۷۷؛ ابنفرحون، ج ۱، ص ۱۱۸؛ قس ابنخطیب، ج ۱، ص ،۱۸۶ که سال وفات را ۵۵۹ ذکر کرده است).
خزرجى را محدّثى ثقه، فقیهى خوش حافظه، قاضیاى خوش نام، کاتبى بلیغ و شاعرى ماهر، و داراى سخاوت، مناعت طبع، مشتاق فراگیرى علم و گردآورىِ منابع علمى دانستهاند (ابنخطیب، ج ۱، ص ۱۸۳ـ۱۸۴؛ابنفرحون، ج ۱، ش ۱۱۷ـ۱۱۸؛براى نمونه اشعار او رجوع کنید به ابنخطیب، ج ۱، ص ۱۸۵؛مقرى، ج ۳، ص ۳۳۳).
آثار
آثار او عبارتاند از:
انوارالافکار فیمن دخل جزیرهالاندلس من الزهاد و الابرار، که ناتمام ماند و فرزندش ابوعبداللّه آن را تکمیل کرد؛
و شرح کتاب حدیثى شهاب الاخبار ابوعبداللّه محمد قضاعى، مفسر و فقیه شافعى (ابنخطیب، همانجا؛بغدادى، ج ۱، ستون ۸۶).
منابع :
(۱) ابنالابار، التکمله لکتاب الصله، چاپ عطار حسینى، قاهره ۱۹۵۶/۱۳۳۵؛
(۲) ابنخطیب، الاحاطه فى اخبار غرناطه، چاپ محمد عبداللّه عنان قاهره ۱۳۹۳ـ ۱۳۹۷/ ۱۹۷۳ـ۱۹۷۷؛
(۳) ابنفرحون، الدیباج المُذهَّب فى معرفه اعیان علماء المَذهَب، چاپ مأمونبن محییالدین جنان، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
(۴) احمد ابنقاضى مکناسى، جذوهالاقتباس فى ذکر من حل من الاعلام مدینه فاس، رباط، ۱۹۷۴؛
(۵) اسماعیل باشا بغدادى، هدیهالعارفین، استانبول ۱۹۵۲؛
(۶) عباسبن ابراهیم مراکشى، الاعلام بمن حل مراکش و اغمات من الاعلام، رباط، ۱۳۵۵/۱۹۳۶؛
(۷) احمدبن محمد مقرى، نفحالطیب، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۸٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۵