علما-معلمای قرن پنجمعلمای قرن چهارم

زندگینامه ابوعلى احمد بن محمد مسکوین (۳۲۰-۴۲۱ه.ق)

وى نویسنده پرارج تجارب الامم و آثارى مانند تهذیب الاخلاق ، الهوامل والشوامل وآثار بى شماردیگر(۵۱۹)با توجه به کارهاى علمى وى ، باید اورا ازاین حیث که عالمى فیلسوف و محقق در اخلاق و ریاضى بوده و به کار تاریخى پرداخته از دیگران ممتاز دانست . بخشى از این کتاب تلخیص ‍ تاریخ طبرى است ، اما قسمتى که مربوط به دوران حیات خود اوست ، از مشاهدات و مسموعات خود استفاده کرده است .

آنچه در تاریخ ابن مسکویه اهمیت دارد نگرش او نسبت به تاریخ است ، چیزى که از نام کتاب او نیز به دست مى آید. وى درآغاز کتابش ‍ مى نویسد:چون سرگذشت مردمان و کارنامه شاهان را ورق زدم و سرگذشت کشورها و نامه هاى تاریخ راخواندم ، در آن چیزها یافتم که مى توان ازآنها، در آنچه مانندش همیشه پیش مى آید و همتایش پیوسته روى میدهد، پند گرفت .

همچون گزارش آغاز دولت ها و پیدایش ‍ پادشاهى ها و رخنه هایى که سپس از آنها راه یافته و کارسازى کسانى که ازان رخنه ها چاره کرده اند تا به بهترین روز بازگشت ، و سستى کسانى که از آن بى هش ماندند و رهایش کردند تا کارشان به آشفتگى ونیستى رسید…

از این عبارت وى آشکار است که او در بند یافتن برآمدن و بر افتادن دولتها بوده وبه بحث زوال دولت اهمیت فراوانى مى داده است ، وى سپس به بحث عبرت پرداخته مى نویسد:نیز دیدم ، اگر از این گونه رویدادها، در گذشته نمونه اى بیابم که گذشتگان آن را آزموده باشند و آزمون شان راهنماى آیندگان شده باشد، از آن چه مایه گرفتارى کسانى مى بود دورى جسته ، بدان مایه نیکبختى کسانى دیگر، چنگ زده اند.

چه کارهاى جهان همانند درخور یکدیگرند. رویدادهایى از این دست که آدمى به یاد مى سپرد، گویى همگى آزموده خود اوست ؛ گویى خود بدآنهادوچار آمده و در برخورد با آنها فرزانه و استوار شده ؛ گویى خود در هنگامه آنها زیسته و خود با آنها روبرو بوده است .

وى نوشته هاى تاریخى را آمیخته با افسانه ها دانسته مى نویسد:لیک ، این گونه گزارشها را آمیخته با گزارشهایى دیدم افسانه مانند، یا چون متل ها که در آنها سودى جز خواب آوردن یا سرگم شدن با تازگى پاره اى از آنها نباشد.

وى تاریخ خود را ا پیشدادیان آغاز مى کند. این اقدام او نشان از رسوخ تاریخنگارى ایرانى در او دارد و متفاوت با روش منابع تاریخى دیگرى مانند یعقوبى و طبرى است که تاریخ را از آفرینش هبوط و تاریخ انبیاء گزارش ‍ کرده و به اسلام رسانده اند، مسکویه پس از بیان اجمال تاریخ ایران تا دوره ساسانى به دوره اسلامى رسیده و در متن چاپى ، نخستین بحث ،تاریخ جنگ احزاب است .روشن نشد که چرا بخشهاى قبلى در این متن نیامده است .

تاریخنگارى مسکویه در دو جلد نخستین بار تسوط مستشرق بنام کایتانى به صورت عکسى به چاپ رسید. عدم چاپ مجلدات دوم تا چهارم ، از آن روى بود که اجزاء بعد یعنى پنجم وششم مکلم تاریخ طبرى بود. بعدها فرصتى براى چاپ اجزاء باقى مانده به دست نیامد.

امد روز مستشرق دیگر، دوجلد از تجارب الامم را که همان جزء پنجم (از سال ۲۹۵ تا ۳۲۹ به عنوان الجزء الاول ) و ششم (از سال ۳۲۹ ۳۶۹ الجزء الثانى ) بود در مصر به چاپ رساند (دارالکتاب الاسلامى ، قاهره ) افزون برآن مجلدى با عنوان ذیل تجارب الامم چاپ کرد ( درادامه با کار مرگلیوث بر روى آن ) که مشتمل دو ذیل بود. نخست ذیل ابوشجاع محمد بن حسین ملقب به ظهیر الدین روذراورى بود و حوادث سالهاى ۳۶۹ تا ۳۸۹ را در برداشت .

دوم جزء هشتم کتاب تاریخ ابوالحسین هلال بن محسّن صابى که حوادث سالهاى ۳۸۹ تا ۳۹۳ در آن آمده بود.(به عنوان الجزء الثالث ) قسمتى دیگر از تجارب را نیز که مشتمل بر رخدادهاى میان سالهاى ۱۹۸ تا ۲۵۱ بود، همراه با کتاب مجهول المولفى با نام العیون والحدائق فى اخبار الحقائق در سال ۱۸۶۹ در لیدن به چاپ رسیده است . (۵۲۲)گفتنى است که کتاب العیون از آثار کهنى است که مولف آن شناخته نشده و حوادث میانه خلافت ولید بن عبدالملک اموى را تا آغاز خلافت واثق عباسى در بردارد.

بنابراین تا قبل از آن که دکتر ابولقاسم امامى مجلد اول و دوم کتاب تجارب را تصحیح کرد و چاپ کند(تهران ، سروش ،۱۳۶۶) مجلدات نخست به جز جلد نخست که عکسى چاپ شده بود، به چاپ نرسیده بود. ایشان مجلد اول را به فارسى نیز ترجکه کردند. اما هنوز طرح خود را براى چاپ کامل کتاب به انجام نرسانده و یا دست کم از چاپ بیرون نیامده است .

این شیوه نگرش او را برآن داشته تا ازحوادث پیش از اسلام تنها آنچه که بدین کار مى آید برگزیند. اوتصریح مى کند که کتابش را در درجه نخست براى وزیران ، فرماندهان سپاه ،سیاستمداران و شخصیت هاى برگزیده و معتبر عامه و خاصه تاءلیف کرده و سپس براى سایر طبقات ،حتى پایین ترین طبقات هم مى توانند در سیاسه المنزل و برخورد با دوست از آن بهره برند.

نکته اى باید برآن تاءکید کرد این است که مسکویه بنابه قولى که در مقدمه داده بود، مى بایست تاریخ را از منظر فلسفى مى نگریست ، اما در وقتى که تاریخ را نگاشته ، چندان به این نکته وفادار نمانده و گویى با گزینش ‍ رخدادها، خواسته است تا به طور ضمنى خواننده خود آن نتایج را به دست آورد! از متن تجارب ،اجزاء اخیر آن است که به عنوان مکمل و متمم طبرى آگاهیهاى تازه اى را عرضه مى کند. متاءسفانه آخرین سالى که وى اخبار آنرا گزارش کرده سال ۳۶۹ است و با این که وى قریب نیم قرن بعد ازان زنده بود، چیزى از آن سالها در کتاب خود نیاورده است .

منابع تاریخ صدر اسلام //رسول جعفریان

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=