زندگینامه علامه طبرسى(متوفاى ۵۴۸ ق)(پیشواى مفسران)

علامه بزرگوارامین الاسلام ، ابوعلى فضل بن حسن طبرسى از جمله اندیشمندان نادرى است که هر چند در دانشهاى رایج عصر خویش خبره بود، منزلت او در تفسیر، تمام ابعاد و جوانب علمى اش را تحت شعاع قرار داده ، وى را به مثابه مفسرى سترگ در دنیاى دانش و معرفت کرد. در این نوشتار بر آنیم که به گوشه هایى از زندگى هفتاد و نه (یا هشتاد) ساله گوشه هایى از زندگى هفتاد و نه (یا هشتاد) ساله این مفسر قرآن و پیشواى مفسران بپردازیم .

ولادت

او به سال ۴۶۸ ق ( یا ۴۶۸ ق .) دیده به جهان گشود و حسن بن فضل طبرسى پدر طبرسى پدر آن عزیز، او را (فضل ) نامید. اصل و منشاء (فضل بن حسن ) طبرسى (تفرشى ) بوده و به همین سبب به (طبرسى ) به معروف و مشهور گشته است ؛ هر چند دلیلى بر ولادت یا اقامت او در آن دیار علم خیز در دست نیست .

در مقابل ، گروهى از شرح حال نویسان ، طبرسى را اهل طبرستان (مازندران امروز) دانسته اند لیکن وجود دلایلى روشن بر یکى بودن طبرس و تفرش آن ادعاها را مخدوش مى سازد ؛ که مى توان به برخى از آنها اشاره کرد: بیهقى ( معروف به ابن فندق ) که از معاصران طبرسى است در بیان شرح حال او مى گوید (طبرس منزلى است میان قاشان (کاشان ) به اصفهان . اصل ایشان از آن بقعت بوده است .) همچنین یعقوبىو علامه مجلسى طبرسى را معرب تفرشى و منسوب به تفرش از توابع قم مى دانستند.

این ناحیه نخست از توابع قم بوده و امروز از شهرهاى استان مرکزى به شمار مى آید این شهر به دلیل نزدیکى به قم ، در آغاز ورود اسلام ، مذهب تشیع را پذیرفت .

تحصیل

فضل بن حسن دوران کودکى و تحصیل خود را در جوار بارگاه ملکوتى امام هشتم علیه السلام گذراند و پس از چند سال حضور در مکتب ، و فراگیرى و خواندن و نوشتن و یادگیرى قرائت قرآن ، خود را به منظور تحصیل علوم اسلامى و شرکت در جلسه درس بزرگان دین آماده ساخت . او در فراگیرى علومى چون ادبیات عرب قرائت ، تفسیر، حدیث ، فقه ، اصول و کلام فوق العاده تلاش کرد، بدان حد که در هر یک از رشته ها صاحب نظر گردید. با وجودى که در مدارس آن عصر علوم چون حساب ، جبر و مقابله رایج نبود و کسى براى فراگیرى آن رغبت نمى ورزید، او به سوى آن علوم شتافت و از صاحب نظران آن فن به شمار مى آمد.
اساتید امین الدین طبرسى که نقش مهمى در بارورکردن شخصیت علمى و معنوى او داشتند از این قرارند: ابوعلى طوسى ( فرزند شیخ طوسى )، جعفر بن محمد دوریستى ، عبدالجبار مقرى نیشابورى امام موفق الدین حسین واعظ بکرآبادى جرجانى ، سید محمد غصبى جرجانى ، عبد الله قشیرى ، ابوالحسن عبد الله محمد بیهقى ، سید مهدى حسینى قاینى ، شمس اسلام حسن بن بابویه قمى رازى ، موقف عارف نوقانى و تاج القراء کرمانى .

در عرصه شعر

طبرسى در ایام جوانى اشعار بسیارى سروده است که عموم آنها حاوى مضامین عالى و دلیل صادقى بر آشنایى و خبرگى وى در سرودن شعر است . اثر ذیل در بیان ارادت وى به اهل بیت علیه السلام یکى از آن آثار جاودان مى باشد.

اطیب یومى بذکراکم و اسعد نومى برویاکم
فان فوادى مغناکم لئن غبتم عن مغانیکم
فلا باءس ریب دهرى اتى بما لا یسر رعایاکم
و فضل من الله یغشاکم فنصر من الله یاءتیکم
و عقد و لائى لکم شاهد بانى فتاکم و مولاکم
لکم فى جدودکم اسوه اذا ساء کم عیش دنیاکم
و کم مثلها افرجت عنکم و خط بها من خطایاکم
کما صفى التبر فى کوره کذلکم الله صفاکم

ترجمه :

– روز را یاد شما عطر آگین مى سازم و خوابم را با دیدن شما شیرین و دلچسب مى کنم .
– اگر چه از منازل خود غایت شده اید، ولى دل من منزگاه شماست .
– باکى نیست اگر حوادث روزگار بر من عارض شود و امت شما را خوشایند نباشد.
– زیرا پیروزیى از ناحیه خدا نصیب شما خواهد شد و فضیلتى از جانب او شما را بر خواهد گرفت .
– آنچه از محبت شما در وجدانى جاى گرفته شاهد است که من غلام و دوستدار شما هستم .
– پیشینیان شمابرایتان اسوه اند، هرگاه زندگى دنیا بر شما بد معامله کند.
– چه بسیار از این سختیها که از شما دور مى شود و به وسیله آن گرفتاریهاى شما محو مى گردد.
– همان طور که طلا در کوره تصفیه مى شود خدا نیز شما را تصفیه نموده است .

هجرتى پر بار

امین الاسلام طبرسى حدود ۵۴ سال در مشهد مقدس سکونت داشت وسپس بنا بر دعوت بزرگان سبزوار، و با توجه به امکانات بسیارى که در آن شهر موجود بود و زمینه تدریس ، تاءلیف وترویج دین را براى او فراهم مى ساخت ، در سال ۵۲۳ ق . راهى را براى آن دیار گردید. سادات آل زیاره – که طبرسى با آنان نسبت فامیلى داشت – میزبان او بودند و از کمک و همکارى با آن عالم وارسته دریغ ننمودند.

نخستین اقدام شیخ ، پذیرش مسؤ ولیت (مدرسه دروازه عراق ) بود که با سرپرستى و راهنمایى او، مدرسه به حوزه علمیه وسیع و با اهمیتى مبدل گشت غناى فرهنگى و علمى این مکان ، سبب جذب محصلان بسیارى از دور افتاده ترین نقاط ایران گردید و طلبه هاى جوان به عشق رسیدن به کمال و خدمت به مکتب در آن مدرسه مشغول تحصیل شدند و علوم مختلفى چون فقه و تفسیر را از محضر طبرسى فرا گرفتند. شاگردان دانشمند و بلند آوازه ذیل ثمره تلاش علمى شیخ است : رضى الدین حسن طبرسى (فرزند طبرسى )، قطب الدین راوندى ، محمد بن على بن شهر آشوب ، ضیاء الدین فضل الله حسنى راوندیت شیخ منتخب الدین قمى ، شاذان بن جبرئیل قمى ، عبد الله بن جعفر دوریستى ، سید شرف شاه حسینى افطسى نیشابورى و برهان الدین قزوینى همدانى .

آثار سبز

مصنفات وآثار متعددى از امین الاسلام از امین الاسلام طبرسى به یادگار مانه است که جملگى از فضل ودانش آن عالم کوشا و اندیشمند، توانا حکایت مى کند. گنجینه آثار او بدین شرح است :

الاداب الدینه للخزانه المعینه ، اسرار الامامه ، اعلام الورى با علام الهدى ، تاج الوالید، جوامع الجامع ، الجواهر (جواهر الجمل )، حقائق الامور، عده السفر و عمده الحضر، العمده فى اصول الدین و الفرائض النوافل غنیه العابد و منیه الزاهد، الفائق ، الکافى الشافى کنوز النجاج ، مجمع البیان ، مشکوه الانوار فى الاخبار، معارج السؤ ال ، المؤ تلف من المختلف بین ائمه السلف ، نثر اللالى ، النور المبین و روایت صحیفه الرضا علیه السلام

پیشواى مفسران

اندیشه خدمت به قرآن از اون جوانى در ذهن علامه جاى داشت . زندگى اش آمیخته با آن کتاب الهى بود احیاى معارف آن معجزه بى بدیل و یگانه و نوشتن تفسیر از آروزهاى اصلى او به شمار مى رفت . خالق هستى ، آن بر آورنده آرزوها، توفیق عرصه آثار جاودان و میراث ماندگار را به او ارزانى داشت و در حالى که سن علامه از شصت تجاوز کرده و موهاى سرش به سپیدى گراییده بود سه کتاب تفسیر قرآن را به سبک هاى مختلف به رشته تحریر درآورد. او چنان ابتکارى را در تفسیر قرآن به کار بست که تا قرن حاضر، مفسران دیگر به کار بست که تا قرن حاضر، مفسران دیگر بر آستان تفسیر او اعتکاف کرده ، از خرمن بى پایانش – که الهام گرفته از مکتب اهل بیت عصمت وطهارت علیه السلام بود – استفاده کردند. مناسب است به اختصار به سبک و محتویات هر یک از تفاسیر آن دانشمند فرزانه اشاره نماییم .

الف – (مجمع البیان ) سرآمد تفاسیر

آستین همت بالا زدم و نهایت جد و جهد را به کار بستم و دیدار بیدار داشتم و اندیشه کردم و تفاسیر گوناگون را در پیش رو نهادم و از خداوند سبحان توفیق و تیسیر طلبیدم و نگارش کتابى را آغاز کردم که در نهایت فشردگى و پیراستگى و حسن نظم و تربیت است و حاوى انواع و اقسام دانش تفسیر است و در و گوهرهایى اعم از علم قرائت ، اعراب و لغنت ، و پیچدگى و مشکلات ، معانى و جوانب ، نزول و اخبار، قصص و آثار، حدود و احکام در بردارد و از خدشه هایى که مبطلان آن مطرح کرده اند سخن را آورده ام که تنها اصحاب ما – رضى الله عنهم – متعرض آن شده اند و استدلالات بسیارى را در صحت اعتقادات خود اعم از اصول و فروع و معقول و منقول به گونه اى معتدل و مختصر و بالاتر از ایجاز و پایین تر از تفصیل در بر دارد؛ زیرا اندیشه هاى عصر حاضر تاب تحمل سنگینى بزرگ ناتوان است زیرا از علما تنها نامى مانده و از علوم تنها رمقى ) .

گرایش روحى بر نوشتن تفسیر با ابتکار و سبکى منحصر به فرد که از روزگار جوانى در او جولان داشت و همچنین تشویق یار و دوست نزدیکش ، محمد بن یحیى (از سادات آل زباره و از شخصیتهاى بر جسته سبزوار) دو عامل و انگیزه اى است که مؤ لف محترم خود در مقدمه بدان اشاره کرده است . برخى از مورخان با بیان داستانى از طبرسى ، انگیزه دیگرى را در باب علت نوشتن تفسیر دخیل مى دانند .آن حکایت از این قرار است : زمانى سکته اى بر علامه عارض مى شود و خاندانش به این گمان که او به رحمت ایزدى پیوسته است وى را به خاک مى سپارند. او پس از مدتى به هوش ‍ آمده ، خود را درون قبر مى بیند و هیچ راهى را براى خارج شدن و رهایى از آن نمى یابد.

در حال نذر مى کند که اگر خداوند او را از درون قبر نجات دهد کتابى را در تفسیر قرآن بنویسد. در همان شب قبرش به دست فردى کفن نبش مى شود وآن گور کن پس از شکافتن قبر شروع به باز کردن کفنهاى او مى کند. در آن هنگام علامه دست او را مى گیرد! کفن دزد از ترس ، تمام بدنش به لرزه مى افتد، علامه با او سخن مى گوید، لیکن ترس و وحشت آن مرد بیشتر مى شود. علامه طبرسى به منظور آرام ساختن او، ماجراى خود را شرح مى دهد و پس از آن مى ایستد. کفن دزد نیز آرام شده ، با درخواست علامه که قادر به حرکت نبود، او را بر پشت خود مى نهد و به منزلش ‍ مى رساند. طبرسى نیز به پاس زحمات آن گورکن ، کفنهاى خود را همراه مقدارى بسیارى پول به او هدیه مى کند آن مرد نیز با مشاهده این صحنه و با یارى و کمک علاقه توبه کرده ، از کردار گذشته اش از درگاه خداوند طلب آمرزش مى کند. طبرسى نیز پس از آن به نذر خود وفا کرده ، کتاب مجمع البیان را مى نویسد.

شیخ طوسى تفسیر خود را در مدت هفت سال و با اقتباس (التبیان ) اثر شیخ طوسى ، تدوین کرده و هر یک از فنون مختلف قرآنى را به صورت جدا از هم درقالبى منظم ومرتب بیان نمود. این نظم خاص سبب گردید که دانشمندان شیعه وسنى ، آن تفسیر را بر بسیارى از تفاسیر دیگر برترى داده ، آن را مورد ستایش قرار دهند.

مجمع البیان در ده جلد تدوین و در پنج مجلد چاپ شده است . این کتاب با مقدمه اى مفید آغاز شده و موضوعاتى در هفت فن به قرار ذیل در آن مطرح شده است : تعداد آیات قرآن و ثمره آشنایى با آن ، ذکر اسامى قراء مشهور قرآن و نظرات آنان ، تعریف تفسیر، تاءویل و معنى ، نامهاى قرآن و معانى آن ، یادى از علوم قرآن و مسائل مربوط به آن و کتابهایى که در مورد آن تاءلیف شده است ، احادیث مشهور پیرامون فضیلت قرآن واهل آن و بیان آنچه که براى قارى قرآن نیکوست (چون زیبا خواندن الفاظ قرآن ).

او در پاره اى از موارد به دنبال معنى آیات و به منظور توضیح بیشتر، به مطلبى اشاره و آن موضوع را با عنوان (فصل ) مشخص مى کند. عناویتى چون تقوا، خصوصیت هدایت و هدى ، توبه وشرایط آن ، نام محمد صلى الله علیه و آله و بالاخره چکیده اى از پندها و حکمتهاى لقمان حکیم نمونه هایى از این فصلها مى باشد. همچنین احادیث و روایات بسیارى در این تفسیر وجود دارد که تعداد آن بیش از هزار و سیصد حدیث است .

ب – (الکافى الشافى ) گزیده اى از الکشاف

علامه طبرسى پس از تاءلیفات مجمع البیان – که به تفسیر کبیر شهرت یافت – به تفسیر کشاف ، اثر جار الله زمخشرى برخورد و به دلیل جذابیت و هنر نمایى موجود در آن ، به تلخیص آن کتاب اهتمام ورزید. او معانى نو و بدیع و الفاظ نیکویى را که در نوع خود بى همتا بود از این تفسیر گلچین کرد و آن را در یک جلد تاءلیف نمود و نام این تفسیر گزدیده و مختصر را (الکافى الشافى ) نهاد (۲۲۹).این کتاب در آثار برخى از شرح حال نویسان به (الوجیز) تعبیر شده است .چون نسبت به مجمع البیان و تفسیر دیگر علامه ، موسوم به جوامع داراى حجم کوچکى بوده است .

ج – جوامع الجامع ، تفسیر وسیط

این کتاب پس از مجمع البیان از معروف ترین آثار طبرسى است که در مدت یک سال (از ماه صفر ۵۴۲ تا محرم ۵۴۳ ق .) و پس از اتمام دو تفسیر گذشته تاءلیف شده است (۲۳۱). در این تفسیر گزیده گویى شیوه مفسر است و او کوشیده تا مطالب مهم و برجسته و لطایف آن دو کتاب را گرد آورى کرده ، از برخى مطالب آن دو تفسیر کبیر وجیز صرف نظر نماید. همچنین حسن ابتکار و لطف تعبیرى که در بیان دقایق آیات و کیفیت توجیه آن به کار رفته و استفاده اى که از کشاف زمخشرى شده ، باعث شد که این تفسیر از مجمع البیان ممتاز گردد علامه ، جوامع الجامع را به دلیل کمى حجم وفزونى فوایدش ، وسیط نیز نامیده است .
بیشتر مطالب تفسیر جوامع الجامع از کشاف زمحشرى اقتباس شده است . در پاره اى از موارد نیز مطالبى از تفسیر در مقایسه با کشاف امتیازاتى دارد؛ همچون اختصار و حذف زواید و مطالب غیر ضرورى نقل روایاتى از طریق شیعه که گاهى غیر ضرورى ، نقل روایاتى از طریق شیعه که گاهى با تفسیر صاحب کشاف موافق و در بسیارى از مواضع با آن مخالف است و بیان آراء کلامى شیعه امامیه در مواردى که با دیدگاه معتزله موافق نیست یا نظر شخصى طبرسى در تفسیر آیه با نظر زمخشرى مخالف است که در این صورت طبرسى از نظر صاحب کشاف عدول نموده و آنچه مى دانسته ذکر کرده است .

بر قله فقاهت

علم فقه که فن استخراج و استنباط احکام از مدارک آن چون کتاب ، سنت ، اجماع و عقل مى باشد از جمله دانشهاى دقیقى است که شیخ در آن صاحبنظر بود. علماى بزرگ و شرح حال نگاران ، از وى به عنوان مجتهد و فقهى بزرگوار یاد کرده اند. طبرسى با عنایت به وجود بیش از پانصد آیه قرآن که بر احکام عبادات و معاملات اشاره دارد به طرح موضوعاتى فقهى در دو تفسیر کبیر و وسیط خود پرداخته است . او نخست اقوال فرق مختلف اسلامى را بیان کرده ، پس از شرح دیدگاه شیعه نظر خود را به گونه فتوا اظهار مى کند. بسیارى از فقهاى بزرگ شیعه نظرات او را مورد اشاره قرار داده اند که مى توان به برخى از عناوین دیدگاههاى فقهى او اشاره کرد:

کبیره بودن تمام گناهان ، معناى شرعى تیمم ، مستحب بودن استعاذه در نماز و غیره آن ، ارکان و واجبات حج و عمره ، حکم صورتى که بین دوبینه در موردى تعارض واقع مى شود ، خمس ، قبص در رهن ، دین مفلس ، حکم دیون در صورت فوت بدهکار ، شفعه ، حکم ربا ، جزیه نگرفتن از صائبین ، حکم وقف بر کافر ، جواز وصیت بر شخص ذمى ، صید و ذباحه ، رضاع ، خلع و مبارات، مراد از خوف شقایق .

آیینه وحدت

اختلاف وتنش هاى مذهبى ، یکى از معضلات و گرفتارهاى عصر شیخ طبرسى بود. حاکمیت ترکان سلجوقى در مشرق زمین هر چند تحولى بزرگ در تمدن اسلامى ایجاد کرد لیکن به موجب جانبدارى آنان از مذهبى خاص ‍ و تحت فشار قرار دادن مذاهب دیگر – بخصوص شیعه امامیه – سبب شد که فرق اسلامى به جاى تکیه بر اصولو بها دادن به اتحاد و ائتلاف ، درگیر مناقشات مذهبى شده بر اختلافت موجود بیفزایند.

شیعه به هنگام حکومت علویان و آل بویه قدرت و عظمتى یافته بود لیکن در عهد غزنویان و در آغاز دولت سلجوقیان زندگى سیاسى شان مدتى در پس ابرهاى تیره تعصب پوشیده ماند و افق حیات براى آنان تاریک گشت و بنا به گفته برخى از زمامداران آن عصر، آنان در ردیف گبران و ترسایان ، یاراى تظاهر به دین و ورود به خدمات عمومى را نداشتند.

با تمام این دشواریها، علماى مذهب تشیع در ایران از مسیر توسعه و کسب تدریجى نیرو باز نایستاده ، از کیان و فرهنگ خویش پاسدارى کردند. در سالهاى پایانى سلطنت ملک شاه ، گروهى از شخصیتهاى بانفوذ شیعه در دستگاه حکومتى سلجوقیان راه یافتند و پس از بر کنارى خواجه نظام الملک و واگذارى کرسى وزارت به یک فرد شیعى به نام تاج الملک ابوالفضل قمى ، پاى گروهى از شیعیان چون مجد الملک ابوالفضل قمى به دربار باز گردید.
بحثها و مشاجرات مذهبى فراگیر بین علماى مذاهب فراگیر بین علماى مذاهب در آن دوره در برخى مواقع به ستیز و خونریزى دسته هاى مختلف دسته هاى مختلف منتهیمى گشت .
در میان سنیان درباره مذهب حنفى و شافعى ، جبر و اختیار یابرترى مذهب اشعرى ، معتزلى و؟ و غیره ، و بین سنیان و شیعیان در مسائل گوناگون مورداختلاف ، و بین همه آنالن با باطنیان ، بحثهاى شدید و دامنه دارى انجام مى شد که غالبا با تشکیل مجالس و تالیف کتابها یا گرفتن اقرار کتبى به ترک عقیده اى و قبول عقیده دیگر منجر مى گردید و گاه با تبعید یا کشتن و نظایر آن پایان مى یافت .

راستى ، در این حال براى ائتلاف و نزدیک ساختن قلوب مسلمانان – که از آرزوهاى مصلحان و درد آشنایالن به شمار مى رفت – چه اقدامى بایسته و شایسته مى بد؟ آیا تسلیم فضاس مسموم جامعه شدن و ترویج و تشویق صف بندیها، خدمت تلقى مى شد یاسکوت و کنازه گکیرى از اوضاع ومسائل حاد جامعه بهترین راه به شمار مى رفت ؟ بى شک این دو شیوه فوق ، آتش اختلاف راشعله ور ساخته بود و براى رهایى از ین بحران اقدامى شایسته و شجاعانه – برخلاف راههاى گذشته – لازم بود اء علامه طبرسى درد را بخوبى احساس کرده بد و در پى رشد واحیاى اندیشه وحدت فکرى و تفهاهم مذهبى و باعنایت به مقیضیات زمان و به منظور کاستن احتلافهاى موجود، به میدان ائتلاف وارد شد و قرآن مجید را که مورداحترام و قبول همه مذاهب اسلامى بود اساس کار خود قرار داد.

آزاد اندیشى ، بلندنگرى ، سعه صدر، عفت قلم وانصاف درپژوهش از خصایص ‍ بارزى است که در کتاب (مجمع البیان ) وى به چشم مى خورد. او خودرادر منبع یا منابع محدودى محصور نساخت ت بلکه اندیشه هالى مخالف و موافق را نظاره کرده ،؟ دامن پژوهش و تحقیق از مرزهاى اندیشه خود گذراند و به کاوش دیگاه دیگران ره سپرد و با نظر یکسان به مهم اصنالف و فرقه ها، انجه را صحیح و معقول به بود مى پذیرفت و در تقدیم و تاحیر آن غرض خاصى نداشت . علامه همچنین در نقل عقیده دیدگاه محالفان تا آنجا که از نظزاصولى عقیده و مبانى مکتبش خدشه وارد نمى نمود دریغ نمى ورزید .

در میان مولفان و مصنفان کمتر کسى را چون او مى توان یافت که کلامش از طعن و اعتراف نسبت به مخالفان طریقه خود خالى باشد او همچون سلف صالح وبه دنبال سیره پیشوایان شیعه ت امامیه ت دفاع از اصول ومبانى شیعه را با حفظ اعتدال ت نداشتن تعصب و افراط و پرهیز از غرور در آمیخته بودو خدمتى پر ارج را در نزدیک ساختن افکار و اندیشه هاى مذاهب اسلامى به انجام رسادن و نام خودرادر میان شیعیان و دانشمندان منصف اهل سنت جاودانه ساخت .

علامه سید محسن امین عاملى در این باره چنین نمى نگارد: (بزرگى ، عظمت ، تبحر در علوم و وثاقت او امرى است که نیاز به بیان ندارد و مجمع البیان بهترین شاهد بر این مدعاست ؛ کتابى که انواع را در آن جمع ساخته ، نظرات پراکنده در تفسیر را بیان نموده ، و در هر مقام به احادیث اهل بیت – علیه السلام – در تفسیر آیات قرآن اشاره کرده است .

او دلایل روشن و مورد قبول را با حفظ اعتدال ، گزینش نیکو در اقوال ، رعایت ادب و حفظ نگهدارى گفتار در مقابل مخالفان فکرى جمع کرده است ، به نحوى که در کلامش جمله اى که نفرت از خضم را حکایت کرده یا مشتمل بر تقبیح آنها باشد یافت نمى شود و این خصیصه و امتیاز در آثار کمتر مؤ لف و مصنفى یافت مى شود. به گفتار او در مقدمه جوامع الجامع بنگرید که چگونه به تعظیم و ثناى علم و دانش صاحب الکشاف بر خاسته است ؛ تا بدانید که آن امر، از بزرگى ، انصاف و پاکى نفس او مى باشد.)

شیخ محمود شلتوت ، رئیس سابق دانشگاه الازهر، طبرسى و آثارش را چنین معرفى مى کند: (طبرسى اگر چه به بیان نظرات اختصاصى شیعه در احکام و آراء مورد اختلاف طریق افراط در پیش نمى گیرد و مخالفان خود و مذهب خود را مورد حمله نمى دهد. واقعیت آن است که باید به این شیوه تا آنجا که به اصول مذاهب و مسائل ریشه اى آن مربوط مى شود نگاهى آرام و با اغماض داشته باشیم ….

وى به آنچه داشت و به آنچه از دانش شیخ امت و مرجع بزرگ آن در تفسیر یعنى (امام طوسى ) صاحب کتاب (تبیان ) گرد آورد، بسنده نکرد؛ تا آنکه به دانش جدید که بدان آگاهى یافت روى آورد وآن دانش صاحب کشاف بود که شیخ طبرسى این اطلاعات قدیم خود پیوند داد و اختلاف میان او و این کار مانع نشد، چنانکه امورى که از تعصب بر مى خاست نیز مانع چنین امرى نشد و حجاب هم عصرى میان آنها حایل نشد وحال آنکه هم عصرى نیز خود نوعى مانع است …. )

غروب در شامگاه عرفه

امام مفسران ، امین الاسلام طبرسى پس از هفتاد و نه ( هشتاد) سال زندگى با برکت و سراسر خدمت به اسلام و مردم ، شبانگاه روز نهم ذیحجه سال ۵۴۸ ق . در شب عید قربان در شهر سبزوار به دیار حق شتافت و جهان اسلام را در عزایش سیه پوش ساخته ، در سوگ نشاند. برخى از نویسندگان اسلامى شیخ طبرسى رابه عنوان (شهید) یاد کرده اند. وسیله سم به شهادت رسیده است . در مقابل ، گروهى نیز با توجه به همزمان بودن رحلت شیخ بافتنه طائفه وغز ، به شهر ایشان به دست این گروه شورشى اشاره کرده اند.

پیکر پاک علامه از سبزوار به مشهد مقدس انتقال یافت و در نزدیکى حرم مطهر امام رضا علیه السلام در محلى به نام قبرستان قتلگاه به خاک سپرده شد. آرامگاه او که در ابتداى خیابان طبرسى واقع شده ، از آغاز، محل زیارت مؤ منان بوده است و در سال ۱۳۷۰ به موجب طرح توسعه حرم ، به داخل باغ رضوان انتقال داده شد .

یادگاران

این مقدمه را با یاد آورى از دو فرزند علامه ، پایان مى دهیم .
۱ – ابونصر، حسن بن فضل بن حسن طبرسى : او در فضایل و کمالات معنوى مرتبه اى بلند داشت ومحدث قمى از او به عنوان فاضل کامل فقیه و محدث بزرگ یاد مى کند . به در خواست او بود که پدر، تفسیر جوامع الجامع را تاءلیف نمود مهمترین اثر به یادگار مانده ابونصر، کتاب (مکارم الاخلاق ) مى باشد.
۲ – على بن فضل طبرسى : از او هیچ گونه اطلاعى به دست نیامده

گلشن ابرار//جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *