علاّمه مفسّر حضرت آیت اللّه العظمى سید محمد حسینى همدانى نجفى فرزند آیت اللّه سیّد على همدانى، در سال ۱۳۲۲ ق در خانواده علم و تقوى در شهر نجف اشرف متولد شد. پدر ایشان از شاگردان مرحوم ملا حسینقلى همدانى و حاج سید احمد کربلایى و همدوش و همطراز با مرحوم میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى و حاج آقا حسین قمى بود و با بزرگانى از جمله مرحوم آقاى شیخ محمد بهارى همدانى حشر و نشر داشت، و مدت ۱۸ سال به طور مرتب ملازم مرحوم آخوند بود و غیر از درس و بحثهاى رسمى حوزه از سیر و سلوک و حالات آموزنده و مفید آخوند ملاّ حسینقلى همدانى کسب فیض مىکرد.
مفسّر بزرگوار پس از هشت سال، با مرحوم پدرش از نجف به ایران مىآید و در آغاز، نزد پدرش درس شروع مىکند و مدتى از مرحوم سید على همدانى و دیگران بهره مىبرد، تا آنجا که در سال ۱۳۴۳ ق و پس از گذشت سیزده سال مجددا به نجف باز مىگردد و در آنجا به تحصیل ادامه مىدهد و چون میان پدر علاّمه حسینى و مرحوم میرزاى نائینى علاقه و دوستى دیرینه وجود دارد، فرزند خود را تحت هدایت و سرپرستى ایشان قرار مىدهد.
ایشان درسهاى باقیمانده سطح را خدمت مرحوم آیت اللّه میلانى از شاگردان بزرگ مرحوم نائینى و کمپانى و آقا عماد رشتى تمام مىکند.
در سال ۱۳۴۵ ق پس از پایان دروس سطح، در دوره پایانى درس اصول مرحوم میزاى نائینى( م ۱۳۵۵ ق) شرکت مىکند و استاد از وى مىخواهد که درسها را بنویسد و ایشان ببیند.
وى در این باره مىگوید:« من چند سال، درس مرحوم آیت اللّه نائینى مىرفتم. در طول این چند سال تمام درس ایشان را مىنوشتم و هر چند وقت یکبار، نوشتهها را که چند دفتر مىشد، خدمت ایشان مىبردم و ایشان مطالعه مىفرمودند. تمام دوره درس اصول را، تا ابتداى بحث برائت، در مدت هفت هشت سال…» ایشان درباره عظمت علمى و روحى استاد خود در همین مصاحبه، نکات ارزندهاى دارند و اهتمام استاد را به تربیت شاگرد، دقت در ارایه مطالب، توجه به ادبیات و نویسندگى و از همه مهمتر به دعا و مناجات و راز و نیاز و آداب نماز مىستایند و مىگویند:« مرحوم آیت اللّه نائینى بنا داشتند براى فریضه ظهر و عصر، حدود یک ربع ساعت که به اذان مانده بر روى سجاده بنشینند و حال انتظار داشته باشند، تا اذان بگویند و ایشان مشغول نماز شوند.» علامه حسینى به جز درس مرحوم نائینى، در درس فقه و اصول مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى( م ۱۳۶۵ ق)، معروف به کمپانى شرکت مىکنند. از بحث بیع تا بحث خیارات مدت چهار سال از استاد استفاده مىکنند و تحت تأثیر قوت روح ایشان قرار مىگیرند.
ایشان درباره استاد خود کمپانى در همین مصاحبه مىگویند: غیر از مهارت و استادى کم نظیر مرحوم آیت اللّه شیخ محمد حسین کمپانى در فقه و اصول، در تفسیر و بهرهبردارى از آیات قرآن نیز ابتکارهاى خوب و جالبى داشتند، از جمله مىفرمودند:« ما از آیات الهى مىتوانیم پى به مقام هر یک از انبیا ببریم که در مقایسه آن با مقام اوصیاى الهى حقایقى فهمیده مىشود…» بنابراین، ایشان افزون بر شاگردى کمپانى در فقه و اصول، شاگردى مرحوم کمپانى را در تفسیر داشته و چه بسا متأثر از آموختههاى ایشان در این دانش عظیم الشأن بوده است.
گذشته از مرحوم کمپانى، ایشان شاگرد بزرگانى چون آقا میرزا جواد ملکى و بزرگان عرفان عملى بوده است. علاّمه مدتى در خدمت آیت الله میرزا على آقاى قاضى بوده و محضر ایشان را درک کرده است. مرحوم میرزا على آقاى قاضى از شاگردان مبرّز مرحوم آقاى سید احمد کربلایى از عرفاى نامى آن زمان بوده است.
علاّمه حسینى درباره مرحوم قاضى و رابطه خودش با ایشان مىگوید:« در سنه ۱۳۴۷ یا ۱۳۴۸[ ه. ق] که من در مدرسه قوام بودم. مرحوم میرزا على آقاى قاضى به مدرسه قوام تشریف آوردند و از متصدى مدرسه خواستند که حجرهاى را در اختیار ایشان قرار دهد. متصدى مدرسه با کمال احترام پذیرفت و یک حجره کوچکى از طبقه فوقانى مدرسه را در اختیار ایشان قرار داد. بعد معلوم شد که مرحوم میرزا على آقاى قاضى حجره را به عنوان مکان خلوتى براى تهجد و عبادت مىخواستند؛ چرا که منزل ایشان کوچک بود و ایشان تصور داشتند شب هنگام که مىخواهند به نماز و تهجد بپردازند، مزاحم بچهها هستند؛ به این جهت این حجره را تهیه کرده بودند. شبها حدود ساعت دوازده که معمولا طلبهها به خواب مىرفتند تا براى درسهاى فردا استراحتى کرده باشند، شبزندهدارى و تهجد ایشان در آن حجره کوچک شروع مىشد. در آنجا بود که من شیفته مرحوم میرزا على آقاى قاضى شدم.
حالت دعا و نیایش ایشان، در آن حجره کوچک، خیلى براى من جالب و زیبا بود. چند ماهى از آمدن ایشان به مدرسه مىگذشت که من رفتم خدمت ایشان و تقاضا کردم که کتاب« جامع السعادات» مرحوم نراقى را براى من بخوانند و ایشان با کمال بزرگوارى پذیرفتند. قرار شد من در کنار درسهاى دیگر در ساعات فراغت خدمت ایشان برسم. با این قرار من خدمت ایشان مىرسیدم و ایشان درس مىفرمودند؛ اما چه درسى، واقعا درس عرفانى بود؛ یک عرفان وجدانى. شنونده یقین مىکرد که آنچه استاد مىگوید، خود به یقین دریافته و در وجود خودش پیاده کرده است. هنوز شیرینى و لذت آن مدت کوتاه درس را که خدمت ایشان بودم احساس مىکنم. اقرار مىکنم که مرحوم میرزا على آقاى قاضى بسیار مرد کمنظیرى بود. کلام و رفتار و سلوک ایشان بسیار جذاب و دلنشین بود.»
آثار علمى
1. تفسیر انوار درخشان که مورد بحث ما در این مقاله است.
2. شرح اصول کافى در شش مجلد.
3. تقریرات درس مرحوم نائینى که به چاپ نرسیده است.
اجازات
علاّمه حسینى از شخصیتهاى بزرگى تصدیق اجتهاد و اجازه نقل حدیث گرفتهاند که سه چهار اجازه ایشان در جلد هیجدهم تفسیر انوار درخشان در آغاز کتاب به چاپ رسیده که به آنها اشاره مىکنیم:
1. اجازه از مرحوم میرزاى نائینى در تاریخ ۲۲ ذى الحجه ۱۳۵۱ ق که این تعبیرات درباره ایشان نگاشته شده است:
« عمده العلماء و الافاضل العظام و ثقه الاسلام المؤید المسدّد الصفی… فقد حضر ابحاثى الفقهیه و الاصولیه مده عدیده حضور تفهم و تحقیق و تعمق و تدقیق، حتى ادرک مناه و نال مبتغاه و بلغ و نال درجه سامیه من الاجتهاد، مقرونه بالصلاح و السداد فلجنابه العمل بما یستنبطه من الاحکام على النهج المتداول بین الاعلام.» ۲. اجازه از مرحوم شیخ الحکماء محمد حسین اصفهانى معروف به« کمپانى» که این تعبیرات را در حق ایشان در تاریخ هشتم محرم الحرام ۱۳۵۱ ق نوشته است:
« السید السند و المولى المعتمد، صفوه العلماء الاعلام و ثقه الاسلام… حضر على غیر واحد و الاعیان و على شطرا من الزمان لتحقیق المبانى الاصولیه و تنقیح القواعد الفقهیه مراعیا للتأدب بالآداب الدینیه و التخلق بالاخلاق الالهیه حتى فاز، و للّه الحمد بالمراد و حاز درجه الاجتهاد…» ۳. آیت اللّه میرزا محمد کاظم شیرازى از دیگر اعاظم حوزه علمیه نجف، نیز نوشتهاند:
« إنّ العالم العلم العلاّم و الصفى المهذّب القمقام و تلاد الأمم و رکن الاسلام… ممّن نفر فى عصرنا للتفقه الى مطاف المهاجرین… فأخذ منهم شطرا کافیا و حظا وافیا… فبلغ مرتبه الاستنباط و درجه الاجتهاد و حاز العونین و وفق بالمرتبتین فهو المجتهد العدل الذى یرجع الیه فى مهام الامور فى عصر الغیبه.» تاریخ این نوشته ربیع الاول ۱۳۵۲ ق است و در ذیل آن مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائرى این اجازه را تأیید کرده است.
فضاى فرهنگى و تربیتى
علاّمه حسینى همدانى در محیطى آکنده از معنویت و در فضاى روحانى جمعى از بزرگان عرفان و سیر و سلوک در دوران معاصر تربیت شد. اساتید آن زمان این رشته مرحوم میرزا على آقاى قاضى و مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانى( معروف به کمپانى) بودند. از طرف دیگر پدر بزرگوار ایشان مرحوم سید على عرب همدانى از شاگردان ملا حسینقلى همدانى و سید احمد کربلایى بود، بنابراین در اتصال با شخصیتهاى بزرگ عرفان و سیر و سلوک همچون شیخ محمد بهارى، میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى، شیخ عباس کازرونى و… بودند. قطعا همه این بزرگان و اساتید در شخصیّت مرحوم همدانى تأثیر داشتهاند و به ویژه در اثر تفسیرى بزرگ ایشان یعنى تفسیر انوار درخشان و این معنا در سرتاسر تفسیر مهشور است. البته این نکته روشن است که تربیت شدن انسان بدون استاد امکانپذیر نیست، چنانکه یاد گرفتن هر دانشى در جهان نیاز به استاد دارد. کسى که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد باید استاد ببیند و راه چاره و خودسازى و مبارزه با نفس را بیاموزد، از این رو، شخصیتهاى بزرگ علمى و عرفانى همیشه داراى استاد بودهاند و با نظارت و هدایت استاد به مقام و مرتبتى رسیدهاند.
وفات
علاّمه بزرگوار، سرانجام پس از عمرى تلاش و کوشش، تحقیق و تبلیغ و نگارش آثار علمى و دینى در سحرگاه یکشنبه ۱۵ جمادى الاول ۱۴۱۷/ هشتم مهر ماه ۱۳۷۵ در سن نود و پنج سالگى بدرود حیات گفت. با رحلت وى در استان همدان سه روز عزاى عمومى و یک روز تعطیل عمومى اعلام شد و سراسر شهر سیاهپوش گردید. پیکر پاکش پس از تشییع چند صد هزار نفرى به مشهد مقدس انتقال یافت و در دار الزهد آستان قدس رضوى در جوار مرقد مرحوم شیخ بهایى به خاک سپرده شد.