زمانى که هنوز سى سال از عمر آیت اللّه مرعشى نگذشته بود. شبى در عالم رؤ یا مى بیند که قیامت برپا شده و به حساب همگان رسیدگى مى کنند و او را در آن عالم رؤ یا به مکانى غیر از مکان دیگران براى حساب و کتاب مى برند و به او مى گویند که چون شما اهل علم هستید به جایگاه علما برده مى شوید تا در مقابل افراد دیگر محاسبه نشوید.
در این حال وارد خیمه اى بزرگ مى شود و آنجا پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله را مى بیند که بر منبرى نشسته و به حساب علما رسیدگى مى کند و در سمت راست و چپ آن حضرت دو عالم کهنسال و با هیئت صالحان نشسته اند و جلوى هر یک از آنها کتابهاى فراوانى قرار دارد و علما و دانشمندان در صفوف مختلفى ایستاده و هر صف نشانه یک قرن مى باشد. و او در صف چهاردهم به انتظار حساب خویش مى ایستد در حالى که بسیار مضطرب است .
زیرا مى بیند که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله به دقت به حساب علما رسیدگى مى فرماید. از کسى که در کنارش ایستاده سؤ ال مى کند که آن دو نفر که در کنار پیامبر صلّى اللّه علیه و آله قرار دارند چه کسانى هستند؟ آن شخص جواب مى دهد: یکى شیخ مفید و دیگرى علاّمه مجلسى است .
او مى پرسد آن کتابها چیست ؟ آن شخص جواب مى دهد که تاءلیفات آن دو عالم است . اما کتابهایى که جلوى علامه مجلسى قرار دارد بیشتر است . هرگاه یک نفر از علما احتیاج به شفاعت پیدا مى کند، یکى از آن دو عالم (شیخ مفید یا علاّمه مجلسى ) از او شفاعت کرده بخشوده مى شود. در این حال از خواب بیدار مى شود.
کرامات مرعشیّه//علی رستمی چافی