نماینده مهدى (عج )(آیت الله عبدالحسین دستغیب)

سیدى در حالى که دو بچه اش را به همراه داشت از روستاهاى بوشهر به شیراز آمده ، در حوزه علمیه شیراز از یکى از طلاب سراغ منزل آقاى دستغیب را مى گرفت . لباسهایش روستایى بود و گیوه هاى ملکى به پا داشت . به او گفته شد با آقاى دستغیب چکار دارید؟
– عرض داشتم .
چون اصرار کردند، در حالى که نگاه به یکى از بچه ها که صورتى زرد و جسمى نحیف داشت ، کرده ، پاسخ داد: بچه ام مریض شده بود. او را به بوشهر بردم جوابش کردند و گفتند: باید زود او را به شیراز برسانى . من که پولى نداشتم تا خرج سفر و دوا و درمان کنم ، سرگردان و درمانده شدم . در آن حال به حضرت مهدى (عج ) متوسل شدم . ناگهان دریافتم که حضرت مهدى مرا پذیرفته و به من گفتند: ناراحت نباش ! به شیراز برو آنجا نماینده ما آقاى دستغیب کمک مى کند و کارت را اصلاح مى نماید.
آن سید را به خانه آقاى دستغیب بردند و چون آنجا رسیدند به محض ورود آن پیرمرد، آیه الله دستغیب با او احوالپرسى گرمى کرد و بدون آنکه حرفى زده شود یا خودش سؤ ال بکند، گفت : بچه ات را همراه آورده اى ؟ حالش ‍ خوب است ؟ غصه نخور، خودم تمام خرجش را به عهده مى گیرم .
 گلشن ابرار ج۲//جمعی از پژهشگران حوزه علمیه قم

 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *