پرسش وپاسخ از علامه طباطبایی

مراتب و معانى یقین و شرایط استجابت دعا

س ۵۴۴ مراتب یقین و معانى آنها را بیان فرمایید.
ج مراتب یقین عبارتند از: علم الیقین ، عین الیقین ، و حق الیقین .
هرگاه انسان به چیزى یقین پید ا کند، به گونه اى که هیچ گونه شک و شبهه در آن راه نداشته باشد، این یقین ، (علم الیقین ) نامیده مى شود، ولى در هر حال این گونه آگاهى ، درک شیئى غایب است ، مانند اینکه انسان بدان مریضى درد دارد.
از این بالاتر، (  عین الیقین ) است یعنى چیزى را که انسان یقینا درک کرده ولى براى او غایب بوده بیاید، مانند درک و مشاهده کردن مریض ، بیمارى و درد خود را.
و (حق الیقین ) آن است که کینونت وجودى انسان یقین گردد.
مثلا وقتى پروانه شمع را از دور مى بیند، به آن علم الیقین دارد؛ و نزدیک شدن آن به شمع ، عین الیقین است ، و حق الیقین آن وقتى است که یقین آن ، ثبوت خارجى و واقعى پیدا کند و آن هنگامى که صورت مى گیرد که خود را در شمع بیفکند و بسوزد.
حضرت استاد قدس سره درجایى این گونه مثال مى زدند: انسان که سوز آتش را درک مى کند و به آن یقین دارد، علم الیقین است ، و اگر آتش را لمس کند همچون ذغال در کنار آتش ، و سوز آتش را دریابد این عین الیقین است . و چنانکه تمام آتش شود و بسوزد همچون ذغال گداخته که اثرى از تیرگى در او باقى نماند و تمام آتش شود که اول و آخر او و ظاهر و باطن او آتش گردد، در این صورت که با تمام وجود سوز آتش را دریافته و بدان رسیده و کینونت وجود او آتش گشته ، این را حق الیقین مى گویند.

علامت قبولى عبادت چیست ؟

س ۵۴۵ علامت قبولى عبادت چیست ؟
ج در روایت آمده است : (عبادتى که مورد قبول شده باشد، یک نوع خضوع و خشیت مى آورد.)

معناى دعا

س ۵۴۶ مرقوم فرموده اید: (دعا عبارت است از اینکه دعا کننده نخست مدعو را به خود متوجه کند) مقصودتان از این کلام چیست ؟
ج دعا، خواندن است ، یعنى متوجه کردن دل شنونده به سوى خواننده .

شرایط استجابت دعا

س ۵۴۷ خداوند متعال مى فرماید: ادعونى ، استجب لکم (غافر: ۶۰)
مرا بخوانید تا دعاى شما را اجابت کنم .
آیا مى توان گفت : این کلام مطلق است ، و بیانگر آن است که هر کس خدا را بخواند، دعایش مستجاب مى گردد؛ و اختصاص به مضطرى که دستش از اسباب مادى و عوامل بیرونى کوتاه شده ، ندارد؟
ج مطلق به این معنى است حقیقتا بخواهد و خدا را بخواند و (ادعونى ) باشد، یعنى : اولا دعوت و خواستن و طلب باشد، و راستى بخواهد نه اینکه لقلقه زبان باشد که لفظ (ادعو) آن را مى رساند.
دوم اینکه از خدا بخواهد، که لفظ (نى ) این معنى را مى رساند.
بنابراین ، اگر دل دعا کننده به هزار جا توجه داشته باشد، در آنجا (ادعو) یعنى دعوت و خواستن محقق نیست ، زیرا بى توجه است .

و اگر به یک سبب از هزاران اسباب خارجى اعتماد کند، از خدا نخواسته و در اینجا (نى ) محقق نیست . مانند بیمارى که دلبند طبیب و دواست و آنها را نیز مؤ ثر مى داند، و توجه ندارد که لا مؤ ثر فى الوجود الا الله (هیچ تاءثیر گذارى در پهنه هستى بجز خداوند وجود ندارد.)
بر این پایه ، اجابت دعا و قبولى آن دو قید و شرط دارد: یکى ، دعوت یعنى خواستن ، دوم ، از خدا خواستن و لاغیر. و این دو شرط جهت اجابت دعا از آیه دیگر نیز استفاده مى شود آنجا که مى فرماید: و اذا سالک عبادى عنى ، فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان . (بقره : ۱۸۶)
و هرگاه بندگان من ، از تو درباره من بپرسند، (بگو): من نزدیکم ، و دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا بخواند، اجابت مى کنم .

خداوند متعال در این آیه شریفه مى فرماید: اجیب دعوه الداع اذا دعان پس شرط اول اجابت آن است که دعا کننده حقیقتا دعا کند (دعوه الداع ) و براستى بخواهد، و شرط دوم اینکه خدا را بخواند، (اذا دعان ) واز او بخواهد.

اگر این دو شرط که از (دعا) و (نى ) استفاده مى شود تحقق یافت ، به نص قرآن دعا به هدف اجابت رسیده و رد نخواهد شد. مانند دعاى بیمارى که دستش از طبیب و دوا کوتاه شده ، و قلبش از علل مادى و طبیعى ماءیوس گشته و مضطر شود و توجه به وسایط نداشته باشد، و گرنه مضطر نخواهد بود، و حال دعا و دعا براى او و از او محقق نخواهد شد.

س ۵۴۸ آیا استجابت دعا شرطى دارد؟
ج خداوند متعال مى فرماید: ادعونى ، استجب لکم . (غافر: ۶۰)
مرا بخوانید، تا دعایتان را اجابت نمایم .
از این آیه شریفه بر مى آید که در دعا دو چیز معتبر است :
یکى اینکه : شخص حقیقتا دعا کند و راستى بخواهد، و از قبیل سخریه و استهزاء، یا عدم التفات نباشد، زیرا مى فرماید: (ادعوا): (بخوانید)
دوم اینکه : خدا را بخواند چنانکه مى فرماید: (نى ): (مرا) و قطع علایق از غیر خدا کند، و خیال نکند که مستقلا از وسایط کارى ساخته است .

س ۵۴۹ خداوند متعال در آیه ذیل چه مى خواهد فرماید: و اذا سالک عبادى عنى ، فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوالى ، و لیؤ منوا بى ، لعلهم یرشدون . (بقره : ۱۸۶)
و هرگاه بندگان من ، از تو درباره من بپرسند (بگو:) من نزدیکم و دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا بخواند، اجابت مى کنم ، پس ‍ آنان به من پاسخ مثبت دهند و به من ایمان آورند، باشد که رشد یابند.
ج این آیه شریفه به دعا کردن ترغیب مى کند. گویا خداوند متعال مى خواهد بفرماید: من به دعا و دعاکنندگان علاقمند هستم و بندگانم را (عبادى )، به دعا و نیایش و عرض حاجت به درگاهم مى خوانم پس آنان به نداى من لبیک گویند: (فلیستجیوالى ) و شرط استجابت دعا را دو چیز ذکر مى نماید: یکى اصل دعا و حقیقتا در خواست نمودن ، که در (اذا دعا) نهفته است . و دیگرى از او خواستن ، که از (نى ) بر مى آید.

س ۵۵۰ دعا در چه صورت مستجباب مى شود؟
ج خداوند متعال مى فرماید: و اذا سالک عبادى عنى ، فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان (بقره : ۱۸۵)
و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، (بگو:) من نزدیکم و دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا بخواند، اجابت مى کنم .
و نیز مى فرماید:
( ادعونى ، استجب لکم . (بقره : ۱۸۵)
مرا بخوانید تا دعایتان را اجابت کنم .
از این دو آیه شریفه استفاده مى شود که استجابت دعا دو شرط دارد:
یکى اینکه : دعا و خواست جدى و حقیقتى باشد، نه صورت دعا.
دوم اینکه : درخواست از خدا باشد، نه از غیر او.
تذکر: چنانکه در مقدمه کتاب یادآور شدیم ترتیب سؤ الهاى این کتاب به گونه اى که در مجالس و در محضر استاد بزرگوار قدس سره مطرح شده نیست و ما آنها را به مناسبت در یک جا و دنبال هم ذکر نموده ایم .

عدم منافات دعا با مقام تسلیم

س ۵۵۱ آیا دعا با مقام تسلیم و خشنودى از قضا و قدر الهى منافات دارد؟ چنانکه وقتى حضرت ابراهیم علیه السّلام با منجنیق به آتش انداخته شد و جبرئیل علیه السّلام به ایشان گفت : (الک حاجه ): (آیا خواسته اى دارى ؟) و حضرت جواب داد: (اما الیک فلا.) (به تو، خیر)، تا اینکه از جبرئیل علیه السلام خواست که از خداوند بخواهد تا او را از آتش نجات دهد و فرمود (به این مضمون ):
حسبى من سوالى علمه بحالى .(۲۰۰) همین که خدا حال مرا مى داند، از در خواست نمودن من کفایت مى کند.
ج دعا دو گونه است : یک نوع عرض حال است مانند این که جناب ابوذر رحمه الله مریض شد و عثمان به عیادت او رفت و به او گفت :
(لم لاتداوى عند الطبیب ؟)
چرا براى مداوا به نزد طبیب نمى روى ؟
و جناب ابوذر رحمه الله فرمود:
(الطبیب امرضنى .) طبیب (خداوند) خود مرا بیمار نموده است .
و نوع دیگر دعا، عرض و در خواست حاجت با زبان است آن نیز مطلوب و پسندیده است . خداوند متعال مى فرماید: قال ربکم : ادعونى ، استجب لکم . (غافر: ۶۰)
و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید، تا دعاى شما را اجابت کنم .
همچنین مى فرماید: یساله من فى السموات و الارض ، کل یوم هو فى شاءن (الرحمن : ۲۹)
تمام موجوداتى که در آسمانها و زمین هستند از او در خواست مى کنند، هر روز (و لحظه ) او در کار (جدید) است .
همچنین مى فرماید: و اذا سالک عبادى عنى ، فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان . (بقره : ۱۸۶)
– و هرگاه بندگانم درباره ، من از تو بپرسند (بگو:) به یقین من نزدیکم و دعاى دعا کننده را هرگاه که مرا بخواند اجابت مى نمایم .

تعریف شکر

س ۵۵۲ در تعریف شکر گفته شده است : هو عرفان النعمه من المنعم ، و الفرح به ، و العمل بموجب الفرح .
شکر عبارت است از شناخت نعمت از منعم ، و شادمانى به آن ، و عمل بر اساس موجب شادمانى

آیا این معنى با گفتار خداوند سبحان منافات ندارد که مى فرماید: و لاتفرحوا بما آتاکم . (حدید: ۲۳)
و به آنچه خداوند به شما عطا فرموده ، شادمان نگردید.
ج آنچه مذموم است این است که انسان خود را مالک نعمت بداند و بگوید: من مالک آن هستم ، اما فرح و شادى از جهت اینکه مورد نظر و لطف خداوند قرار گرفته ، اشکال ندارد.

درمحضر علامه طباطبایی//محمدحسین رخشاد

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=