۱- اجزاى حرام گوسفند
روزى امیرالمومنین علیه السلام به بازار قصابها گذر نموده آنان را از فروختن هفت چیز از گوسفند نهى کرد:
۱- خون .
۲- گوشه هاى دل .
۳- سپرز.
۴- رگ نخاع .
۵- غده ها.
۶- خصیه ها.
۷- آلت نرى .
یکى از قصابها گفت : یا امیرالمومنین ! سپرز و کبد یکى هستند و فرقى بین آنها نیست .
امام علیه السلام به او فرمود: چنین نیست اکنون دو ظرف آب برایم بیاور دو ظرف آب ، و کبد و سپرزى براى آن حضرت آوردند، آنگاه فرمود: کبد و سپرز را از وسط بشکافید و سپس دستور داد آنها را در آب بخیسانند، و چون چنین کردند کبد سفید شده چیزى از آن کم نگردید ولى سپرز سفید نشده و تمامش مبدل به خون گردیده و به صورت پوست و مقدارى رگ درآمد، در این هنگام آن حضرت علیه السلام به معترض رو کرده و فرمود: این که دیدى فرق آنها بود، کبد گوشت است و سپرز خون.
۲- حیا و عفت زنان
سروى در مناقب آورده : چهل زن نزد عمر رفته از او از شهوت آدمى پرسش نمودند.
عمر گفت : مرد داراى یک جزء و زن داراى نه جزء است .
پرسیدند، پس چگونه است که مردان از انواع زنان دائم و متعه و کنیز استفاده مى کنند ولى براى زنان جزء یک مرد جایز نیست ؟!
عمر پاسخشان را ندانست ، از امیرالمومنین علیه السلام سوال کرد امیرالمومنین به آنان دستور داد هر کدام ظرفى پر از آب بیاورند، و آنگاه فرمود تا همه آبها را در ظرف بزرگى بریزند و سپس به هر یک فرمود: حالا هر کدامتان آبى را که ریخته اید بردارد.
گفتند: قابل تمیز نیست .
امام علیه السلام نتیجه گرفت که اگر آن قانون نبود فرق بین اولاد و نسب ممکن نبود و میراث و نسب باطل مى گشت.
مؤ لّف :
خداوند این موضوع را با زیادى صبر و حیا و عفت زنان جبران نموده چنانچه این مطلب در روایتى که اصبغ بن نباته از آن حضرت علیه السلام نقل کرده آمده است . و نیز در خبر مسعده آمده که خداوند به هر زنى صبر و پایدارى ده مرد را اعطا کرده است .
۳- اسکات
هنگامى که حضرت امیر علیه السلام بر اهل بصره پیروز گردید و اسیرانشان را آزاد کرد بعضى از یاران آن حضرت به امام علیه السلام عرضه داشتند: چگونه خونهاى آنان بر ما حلال بود ولى اسیرانشان بر ما حرام ؟ حضرت فرمود: چگونه حلال باشد بر شما زنان و فرزندانى که در مملکت اسلام و مسلمانان زندگى مى کنند، آنچه را که دشمن در لشکرگاه خود بر جاى گذاشته براى شما غنیمت است ، ولى آنچه که در خانه ها پنهان کرده بر شما حلال نیست . و چون بر گفتار خویش اصرار ورزیدند آن حضرت علیه السلام به منظور اسکات آنان به ایشان فرمود: پسر بر عایشه (همسر رسول خدا) قرعه بزنید، قرعه به نام هر کس در آمد عایشه را به او خواهم داد. آنان به خود آمده توبه و استغفار نموده و از نزد آن حضرت خارج شدند .
۴- اعور
مردى نزد حضرت امیر علیه السلام آمده گفت : من هم شما را دوست دارم و هم فلان دشمنتان را.
امام علیه السلام به او فرمود: تو الان اعور (یک چشمى ) هستى ، یا تمام کور شو و یا تمام روشن
قضاوتهای امیرالمومنین علی علیه السلام//آیه الله علامه محمد تقی تستری