فصل بیست و چهارم : اصطلاحات شرعى

۱- معناى جزء

مردى به جزئى از مال خود وصیت کرد، پس از مرگش ورثه در معناى جزء اختلاف کردند در این باره از امیر المومنین علیه السلام نظر خواستند، آن حضرت علیه السلام فرمود: یک هفتم اموالش را در مورد وصیت صرف کنند و به آیه شریفه استشهاد نمود: لها سبعه لبواب لکل باب منهم جزء مقسوم ؛ جهنم داراى هفت در است ، براى هر درى گروه معنى از گمراهان .

 

 

۲- معناى سهم

مردى به سهمى از مال خود وصیت کرد، پس از فوتش ورثه در معناى سهم اختلاف کردندامیرالمومنین علیه السلام فرمود: یک هشتم مالش را بیرون بیاورند و این آیه را تلاوتفرمود: انما الصدقات للفقراء و المساکین . و آنان هشت صنفند براى هرکدامشان یک سهم.

 

 

۳- معناى قدیم

مردى به آزاد نمودن غلامان قدیم خود وصیت کرد، وصى معناى قدیم را ندانست ، آن را از حضرت امیر علیه السلام پرسش نمود. امام فرمود: هر غلامى که شش ماه در ملک او بوده باید آزاد شود، و این آیه را تلاوت فرمود: والقمر قدرناه منازل حتى عاد کالعرجون القدیم ؛ براى ماه منزلها مقرر داشتیم (تا در آخر ماه ) چون چوب خوشه خرماى خشکیده برگردد. و آب کش خرما پس از شش ماه از چیدن میوه اش باریک و خمیده مى شود .

 

 

۴- معناى حین

مردى نذر کرده بود حینى روزه بگیرد، حضرت امیر علیه السلام فرمود: باید شش ماه روزه بگیرد به دلیل آیه شریفه توتى اکلها کل حین باذن ربها؛ میوه اش را در هر وقتى به فرمان پروردگارش مى دهد و آن شش ماه است .

 

 

۵- معناى شى ء

مردى به شى ء (چیزى ) از مالش وصیت کرد، معناى شى ء را از امام سجاد علیه السلام پرسیدند، آن حضرت فرمود: شى ء در کتاب على علیه السلام یک ششم است .

 

 

۶- معناى سفله

مردى نزد عمر آمده و گفت : همسرم به من گفته سفله (فرومایه )، من به او گفته اگر سفله باشم تو طلاق هستى . عمر به وى گفت اگر دنباله رو افراد قصه گو و معرکه گیر هستى ، و به دربار پادشاهان مى روى سفله اى و زنت از تو جداست .
حضرت امیر علیه السلام به وى فرمود: اگر از آنچه که مى گویى و یا در باره ات مى گویند باکت نیست ، سفله مى باشى .

 

 

۷- معناى زمان

مردى نذر کرد زمانى روزه بگیرد، امیرالمومنین علیه السلام فرمود: زمان پنج ماه است و حین ششماه

 

 

۸- معناى لا شى ء

از جمله سوالات کتبى پادشاه روم از معاویه یکى معناى لا شى ء بود معاویه پاسخش را ندانست . عمروبن عاص از قضیه با خبر گردید، به معاویه گفت : اسب خوبى براى فروش ‍ به لشکرگاه على علیه السلام بفرست و به فرستاده بگو اگر قیمت اسب را از تو پرسیدند بگو لا شى ء امید است بدین وسیله مشکل حل مى شود از این رو مردى اسبى برداشت و به لشکرگاه على علیه السلام رهسپار گردید، اتفاقا حضرت امیر با قنبر از کنار مرد عبور مى کردند، على علیه السلام به قنبر فرمود: برو اسب را از این مرد بخر. قنبر نزد مرد رفت و به وى گفت : اسبت را به چند مى فروشى ؟گفت : به لا شى ء.
على علیه السلام به قنبر فرمود: اسب را از او بگیر، مرد گفت : پس لا شى ء را به من بده .
امیرالمومنین علیه السلام او را در بیابان برد و سراب را به وى نشان داد و به او فرمود: این لا شى ء است .
مرد گفت : از کجا مى گوئى ؟
على علیه السلام : بدلیل آیه قرآن یحسبه الظلمان ماءا حتى اذا جاءه لم یجده شیئا ؛ تشنه سراب را آب مى پندارد و چون بدان نزدیک شود نمى یابد او را چیزى .

 

 

۹- معناى اکراه و اجبار

حضرت امیر علیه السلام فرمود: سوگند بر قطع خویشاوندى و بر ستم نمودن و در صورت اکراه و اجبار اثرى ندارد. فرق اکراه و اجبار را از آن حضرت پرسیدند فرمود: اکراه از طرف پادشاه است و اجبار از زن و فرزند

 

 

۱۰- معناى قامت

امام صادق علیه السلام فرمود: در کتاب على علیه السلام قامت یک نزاع و دو قامت دو ذراع است .

مؤ لّف :یعنى قامتى که در روایات به عنوان آخر وقت نافله ظهر معین شده ذراع است ، و دو قامتى که به عنوان آخر وقت نافله عصر آمده و دو ذراع ، و مقصود قامت انسان یا دو قامت انسان نیست . و علت این اطلاق این است که قامت رحل پیغمبر صلى الله علیه و آله یک ذراع بوده است چنانچه شیخ در تهذیب  در باب اوقات نماز آن نقل کرده است و در این باره نیز اخبارى از عترت طاهرین آن حضرت علیه السلام وارد شده است : از جمله در معناى کثیر.

چنانچه خطیب در تاریخ بغداد آورده که متوکل (خلیفه عباسى ) بیمار شده بود نذر کرد که با بهبودى از مرض مال کثیرى در راه خدا انفاق کند و چون شفا یافت و خواست به نذر خود وفا کند معناى مال کثیر را نمى دانست ، آن را از فقهاى عامه پرسش نمود، آنان در معنایش اختلاف کردند؛ برخى مى گفتند: ده هزار درهم و بعضى مى گفتند: صد هزار درهم .

متوکل مساءله را از امام هادى علیه السلام سوال کرد، آن حضرت فرمود: مال کثیر هشتاد و سه است به دلیل آیه قرآن : ولقد نصرکم الله فى مواطن کثیره ؛ خداوند شما را در جاهاى بسیارى یارى کرده است و آنها هشتاد و سه مورد بوده اند.

و از جمله در معناى قلیل چنانچه صدوق (ره ) در معانى الاخبار از امام باقر علیه السلام درباره قول خداى تعالى : و ما آمن معه الا قلیل ؛ ایمان نیاورد با او (حضرت نوح ) مگر عده قلیلى نقل کرده که فرمود: آنان هشت نفر بوده اند.

و نیز امام صادق علیه السلام درباره کسى که چنین نذر کرده :انا اهدى هذا الطعام فرمود: چیزى بر او نیست ؛ زیرا کلمه هدى اصطلاح خاصى است در مورد قربانى کردن شتر .

و در باره کسى که به عنوان هدى  نذر کرده فرمود: باید شترى را تقلید و اشعار نموده آن را به عرفات برد و در منى نحر نماید. و کسى که نذر کرده جزورى  قربانى کند، فرمود: هر جا بخواهد آن را نحر مى کند.

 

قضاوتهای امیرالمومنین علی علیه السلام//آیه الله علامه محمد تقی تستری

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *