گفتار استاد:
«شیخ ابو جعفر طوسى،معروف به«شیخ الطائفه»از ستارگان بسیار درخشان جهاناسلام است.در فقه و اصول و حدیث و تفسیر و کلام و رجال تالیفات فراواندارد.اهل خراسان است. در سال ۳۸۵ متولد شده و در سال ۴۰۸ یعنى در۲۳سالگى به بغداد مهاجرت کرد و تا پایان عمر در عراق ماند و پس از استادش سیدمرتضى علم الهدى،ریاست علمى و فتوائى شیعه به او منتقل گردید.
مدت پنج سال پیش شیخ مفید درس خوانده است.سالیان دراز از خدمت شاگردمبرز شیخ مفید،سید مرتضى بهره مند شده است.استادش سید مرتضى در سال۴۳۶ درگذشت و او ۲۴ سال دیگر پس از استادش در قید حیات بود.دوازده سال بعد از سید در بغداد ماند،ولى بعد به علت یک سلسله آشوبها که خانه وکاشانه اش به تاراج رفت،به نجف مهاجرت کرد و حوزه علمیه را در آنجا تاسیس کرد و در سال ۴۶۰ در همانجا درگذشت.قبرش در نجف معروف است.
شیخ طوسى کتابى در فقه دارد به نام«النهایه»که در قدیم الایام کتاب درسى طلاب بوده است. کتاب دیگرى دارد به نام«المبسوط»که فقه را وارد مرحله جدیدى کرده است و در عصر خودش مشروح ترین کتاب فقهى بوده است.کتاب دیگرى دارد به نام«الخلاف»که در آنجا هم آراء فقهاء اهل سنت را بیان کرده،و هم راى شیعه را.شیخ طوسى کتابهاى دیگرى نیز در فقه دارد،قدماء تا حدود یک قرن پیش،اگر در فقه«شیخ»را به طور مطلق مى گفتند،[منظور آنان] شیخ طوسى بودو اگر«شیخان»مى گفتند مقصود شیخ مفید و شیخ طوسى بوده است.
شیخ طوسى یکى از چند چهره معروفى است که در سراسر فقه نامشان برده مى شود.خاندان شیخ طوسى تا چند نسل همه از علماء و فقهاء بوده اند.پسرش شیخ ابو على ملقب به«مفید ثانى»،فقیه جلیل القدرى است و بنا بر نقل مستدرک(ج۳،ص ۴۹۸)او کتابى دارد به نام«امالى»و کتاب«النهایه»پدرش را نیز شرح کرده است.
مطابق نقل کتاب«لؤلؤه البحرین»دختران شیخ طوسى نیز فقیهه و فاضله بوده اند.
شیخ ابو على فرزندى دارد به نام«شیخ ابو الحسن»،بعد از پدرش مرجعیت وریاست حوزه علمیه به او منتقل گردید و بنا بر نقل«ابن عماد حنبلى»در کتاب شذرات الذهب فی اخبار من ذهب(ج ۴،ص۱۲۶ و۱۲۷)در زمان این فردبزرگ،زاهد و عالم،بوده است عماد طبرى گفته است اگر صلوات بر غیر انبیاءروا بود،من بر این مرد صلوات مى فرستادم.او(پسر شیخ)در سال ۵۴۰ درگذشته است.» (۲)
ولادت:
فقیه بزرگوار،محدث کبیر،مفسر نامى،دانشمند پرآوازه،شیخ الطائفه،ابو جعفرمحمد بن حسن بن على طوسى،در رمضان سال ۳۸۵ ه.ق در شهر«طوس»خراساندیده به جهان گشود. پس از طى تحصیلات مقدماتى در زادگاه خود،در سال ۴۰۸ ه.قهنگامى که۲۳ ساله بود،به بغداد عزیمت نمود.
در آن هنگام ریاست مذهب جعفرى در زمان غیبت امام زمان(عج)با شیخبزرگوار و بزرگ پرچمدار شیعه،محمد بن محمد عکبرى بغدادى،معروف به شیخمفید بود.پس شیخ طوسى ملازمت او را اختیار کرد و شاگردى او را پذیرفت و تا پایانزندگى او از محضرش بهره ها برد.
در همین زمان از محضر مشایخ دیگر،مانند:حسین بن عبید الله غضایرى(م ۴۱۱)،ابن جنید اسکافى(م ۳۸۱)و احمد بن محمد بن موسى معروف به ابى الصلت اهوازى نیز کسب فیض نمود.
وى به علت هوش سرشار و ذکاوت فوق العاده اش مورد توجه استاد بزرگوارش شیخ مفید قرار گرفت.بدین جهت اکثر اوقات را با شیخ به سر مى برد تا اینکه دررمضان سال۴۱۳ ه.ق شیخ مفید به جوار رحمت الهى شتافت.پس از رحلت این مجتهد سترگ شیعه،ریاست مذهب شیعه به داناترین و والا مقامترین شاگردش یعنى سید مرتضى علم الهدى(برادر سید رضى،گرد آورنده نهج البلاغه)رسید.بدین خاطرشیخ طوسى بدو پیوست و از علوم الهى سرشارى که از زبان او جارى مى گردید،مستفیض شده و از چشمه گواراى علم و دانش او سیراب و بهره مند گشت.
سید مرتضى نیز که در او لیاقت و استعداد کامل را دیده بود،او را مورد عنایات وتوجهات خاصه خود قرار داده و او را به تدریس واداشت و مقررى قابل توجهى(۱۲دینار در ماه)براى او تعیین نمود.بدین ترتیب شیخ طوسى۲۳ سال نیز در ملازمت آن عالم بزرگوار به سر برد تا اینکه سید در ربیع الاول سال۴۳۶ ه.ق،در سن ۸۱ سالگى درگذشت.
بعد از رحلت آیه الله سید مرتضى علم الهدى،رهبرى و پرچمدارى شیعه به شیخ طوسى رسید.در این هنگام منزل شیخ در محله کرخ بغداد،پناهگاه و مقصد ومقصود مسلمانان بود. جهت درک محضر او علماء و دانشمندان بسیارى از سراسرسرزمین اسلامى،قصد بغداد را مى نمودند تا افتخار مجالست و شاگردى او را دریابند واز چشمه خروشان علم الهدى که بر زبان او جارى مى شد،استفاده برند.
بدینگونه شماره شاگردان وى از فقهاء و مجتهدین و علماء شیعه،به بیش ازسیصد تن رسید و در همان وقت چند صد نفر از علماى اهل سنت نیز از محضر اواستفاده مى کردند.
کتابهاى مرجع:
شیخ طوسى مؤلف دو کتاب از کتب اساسى و مرجع چهارگانه شیعه است.این کتابها به نامهاى:«تهذیب الاحکام»و«الاستبصار»مى باشند و هر دو در زمینه روایات و احادیثى است که جنبه فقهى و حکمى دارند.قابل توجه است که کتب اربعه به وسیله سه نفر نوشته شده است که نام هر سه نفر آنان«محمد»مى باشد.فی المثل:«محمد بن یعقوب کلینى»،«الکافى»را نوشته و در آن بیش از ۱۶۰۰۰ حدیث را جمع آورى کرده است.و شیخ صدوق،«محمد بن بابویه»کتاب«من لا یحضره الفقیه»را در احکام فقه تالیف کرده است و شیخ طوسى،«محمد بن حسن»نیز دو کتاب دیگر از اصول اربعه،یعنى«التهذیب»و«الاستبصار»را نوشته است.به این ترتیب به این سه نفر،«محمدوناوائل»گویند.
سه نفر دیگر از بزرگترین علماى شیعه در اعصار اخیر کتابهاى مهم دیگرى نگاشته اند که«محمدون اواخر»نامیده مى شوند که عبارتند از:«علامه محمد باقرمجلسى»،مؤلف دائره المعارف عظیم«بحار الانوار»در ۱۱۰ جلد،و«محمد بن محسنفیض کاشانى»مؤلف کتاب گرانقدر«الوافى»و«محمد بن حر عاملى»،مؤلف کتابگران بهاى«وسائل الشیعه»در ۲۰ جلد.پس این هفت کتاب ارزشمند را در مجموع کتبسبعه شیعه مى نامند.
کرسى تدریس در بغداد:
آوازه علم و دانش و ورع و زهد و تقواى شیخ طوسى،همچنانکه از مرزهاى عراق گذشته و به اقصى نقاط دنیا رسیده بود،از دیواره هزار کنگره هزار قصر با عظمت خلیفه عباسى نیز گذشت، به طورى که«القائم بامر الله»خلیفه عباسى،با همکارى آل بویه کرسى تدریس کلام را در مرکز خلافت براى او برقرار نمود.در آن روزگار بر این کرسى،عظمت و رتبه والایى قائل بودند،به طورى که آن را به بزرگترین دانشمند کشورواگذار مى نمودند و این نشانه آن است که در آن زمان بالاتر و والاتر از شیخ طوسى درتمام بغداد و سرزمینهاى اسلامى فرد دیگرى موجود نبود که شایستگى تدریس راداشته باشد.
در آن روزگار خاندان ایرانى«آل بویه»در واقع امر بر بغداد حکومت مى کردند و خلفاى عباسى بیشتر از یک مقام تشریفاتى،عنوانى نداشتند.به طوریکه آل بویه هرگاه اراده مى کردند، مى توانستند آنان را کنار زده،فرزند یا یکى از نزدیکان خلیفه را به حکومت ظاهرى منصوب نمایند.این نوع نمایشات براى ساکت کردن مردم عراق بودکه بسیارى از آنها از اهل نت بودند و خلیفه را«امیر المؤمنین»و خلیفه الله و ظل الله فی الارض مى دانستند!
آل بویه که خاندان شیعه بودند،در ترویجشیعه و رهانیدن آنان از ظلم و ستم دیگران،نقش بسیار مهمى را ایفا کردند،و نخستین بار شعائر و شعارهاى شیعه را مطرح ساختند.
در سال۴۴۷ ه.ق،ترکان سلجوقى با استفاده از ضعف آل بویه به بغداد حمله نموده و با اشغال آن،حکومت آل بویه را منقرض نمودند.در این هنگام عده اى ازاوباش و اراذل به رهبرى عمید الملک وزیر متعصب طغرل بیک،به محله هاىشیعه نشین حمله کرده،به قتل و غارت آنان پرداختند و بدین ترتیب یک قرن آزادى شیعیان در عراق به سر رسید.قرنى که با ظهور شیخ صدوق و سید مرتضى و سیدرضى و شیخ مفید،و بره هاى از حیات علمى شیخ طوسى(ره) همراه بود.در این یک قرن حکومت آل بویه،بسیارى از کتب معروف شیعه نگاشته شد و شیعیان توانستندمراسم مذهبى خود را از قبیل عزادارى عاشورا و دیگر مراسم و شعائر را آزادانه انجامدهند.
اما با سقوط آل بویه و روى کار آمدن خاندان سلجوقى،وضع به یک باره دگرگون گردید و دوباره آزار و اذیت شیعیان و قتل عام آنان آغاز گردید و شیعیان مجبور شدند براى حفظ جان و ناموس خود تقیه نمایند.با حمله افراد متعصب و اراذل و اوباش به صفهاى عزادارى سید الشهداء(ع)،مراسم عزادارى شیعیان نیز به ظاهرمتوقف گردید و بسیارى از عزاداران کشته شدند.
در یکى از این حملات که تحت نظارت وزیر عبد الملک انجام گرفت،بسیارى از شیعیان کشته شده و بسیارى از خانه ها و مغازه ها و مراکز علمى و کتابخانه هاى شیعى به آتش کشیده شده و غارت گردید.شیخ طوسى نیز از این غارت در امان نماند،زیراهمان طور که نوشته آمد،وى داراى بزرگترین کرسى تدریس در بغداد بود.عده اى ازعلماء اهل سنت که این موضوع را خوش نداشتند و به شیخ حسادت مى کردند،بارهاکوشیده بودند که با تهمت و افتراء شیخ را از این منصب کنار نمایند.
اما این حسادتها،بالاخره کار خود را کرد و اراذل و اوباش به خانه شیخ حمله برده و آن را به آتش کشیده و بسیارى از اموالش را به غارت بردند.کرسى تدریس شیخ نیز به آتش کشیده شد و کتابخانه بزرگ و معروف او نیز که محزن گنجینه ها و ذخائرعلمى بود،طعمه حریق گشت و بسیارى از کتب نفیس و بى مانند او نیز در آتش جهل وتعصب نابود گردید.
علاوه بر آن کتابخانهاى که به دستور شاهپور بن اردشیر وزیربهاء الدوله دیلمى ساخته شده بود و یکى از بزرگترین و عظیمترین و معروفترین ومعتبرترین کتابخانه هاى آن روزگار بود،و هزاران جلد کتاب خطى و نفیس که از روى کتابهاى مختلف از سراسر جهان آن روز استنساخ شده بود و در آن نگهدارى مى شد،وقرآنهاى تذهیب کارى شده و قرآنهایى که به وسیله بزرگترین خطاطان عرب نوشته شده بود و به نفاست این کتابخانه مى افزود،تماما توسط عده اى از جاهلان متعصب وگمراه به آتش کشیده شد و تعداد زیادى از کتب منحصر به فرد،از جمله تعداد زیادى ازکتابها و تالیفات خود شیخ از بین رفت.» (۳)
بعد از این حادثه،اراذل و او باش به خانه شیخ حمله کردند تا وى را به قتل برسانند،ولى چون او را نیافتند،وسایل منزل و کتابهاى او را به بازار آورده،پرچم ها وعلم هایى که شیعیان در عاشورا از آن استفاده مى نمودند،بر آنها افزوده و همگى را به آتش کشانده و نابود ساختند.
در تاریخ ادبیات دکتر صفا،به نقل از«کامل التواریخ»ابن اثیر،حوادث۴۹۹ آمده است:«در محرم سال ۴۴۵،بین شیعه و سنى بغداد اختلافاتى که از اواخر سال ۴۴۴بروز کرده بود، شدت گرفت و دسته هایى از ترکان نیز در تعصبات شرکت جسته،درنتیجه بسیارى از خانه هاى محله کرخ بغداد که مسکن شیعیان بود و خانه هاى محلات دیگر طعمه آتش و با خاک یکسان شد.در سال۴۴۹ خانه ابو جعفر طوسى،فقیه امامى در کرخ به باد غارت متعصبان رفت.» (۴)
بعد از این حادثه اسفبار که ضایعات جبران ناپذیرى به جهان علم وارد ساخت،شیخ از بغداد خارج شده و به صورت متوارى به نجف اشرف رسید.
«نجف اشرف»در آن هنگام ده کوچکى بود که عده معدودى از شیعیان مشتاق،در جوار بارگاه مولاى متقیان امیر المؤمنین على(ع)زندگى مى کردند.
بعد از فروکش کردن خشم و طغیان جاهلان،شیخ در نجف اشرف حوزه علمیه اى تاسیس نموده که بزرگترین حوزه علمیه در میان شیعیان گردید. (۵)
گفتار نجاشى:
نجاشى(متوفى ۴۵۰ ه.ق)،معاصر او در شان شیخ مى نویسد:
«ابو جعفر محمد بن حسن بن على طوسى،بزرگى از اصحاب ما،ثقه،عین ازشاگردان استاد ما ابو عبد الله(مفید)مى باشد،او تالیفاتى دارد.یکى از آنها«تهذیبالاحکام»و آن کتاب بس بزرگى است،و دیگرى الاستبصار-النهایه-المفصح(درامامت)-ما لا یسع المکلف الاخلال به کتاب العده(در اصول فقه)-کتاب الرجال منروى عن النبى(ص)و عن الائمه(ع)-کتاب فهرست کتب الشیعه و اسامى المصنفینالمبوسط(در فقه)-مقدمهاى در مدخل علم کلام-الایحاز(در ارث)-مساله فى العملبخبر الواحد-کتاب ما یعلل و ما لا یعلل-کتاب الجمل و العقود-تلخیص الشافى(درامامت)-مساله فى الاحوال-کتاب التبیان فى تفسیر القرآن-شرح المقدمه-ریاضهالعقول-تمهید الاصول،و شرح جمل العلم و العمل…» (۶)
گفتار حاج آقا بزرگ تهرانى:
شیخ آقا بزرگ تهرانى،در مقدمه تفسیر«التبیان»تالیف شیخ طوسى،از ۴۸ کتاب وى نام برده است.این کتابها را مى توان در موضوعات زیر دسته بندى نمود:
۱-تفسیر قرآن،۳ کتاب
۲-فقه و احکام ۱۱ کتاب
۳-اصول فقه ۲ کتاب
۴-اخبار و احادیث۳ کتاب
۵-رجال و درایه۳ کتاب
۶-کلام و عقائد۱۶ کتاب
۷-ادعیه و مناجات ۵ کتاب
۸-مقتل و تاریخ ۲ کتاب
۹-پاسخ مسائل۳ کتاب (۷)
برخى از عناوین کتابها به این قرار مى باشد:
النهایه-الخلاف-المبسوط-عده الاصول-تفسیر التبیان-تلخیص الشافى الغیبه-الفهرست-رجال-مصباح المتهجد و…
۱-النهایه:
این کتاب که یکى از نخستین آثار شیخ است.وى فتاواى خود را درمسائل فقهى به عبارات و روایات نوشته و مسائلى را که درباره آن روایت یا حدیثى نیافته است متعرض نگردیده است. این کتاب تا عصر محقق همانند شرائع محقق مطرح بود.
۲-المبسوط:
بر خلاف نهایه،اگر چه کتابى است فقهى،ولى در آن شیخ اجتهادنموده است و مسائل را با دید کلامى و اصولى بررسى کرده و فتوا داده است.این کتابفتاواى اجتهادى شیخ مى باشد.از کتابهاى دیگر شیخ این کتابها را مى توان نام برد:
۳-الخلاف:
در این کتاب مباحث اخلاقى و موارد مورد اتفاق فریقین را بازگوکرده است.
«مفصح»(در امامت)،«لا یسع المکلف الاخلال به»(در اصول)،«عده الاصول»(در علم اصول)، «الرجال»که نام رجالى است که از اصحاب پیامبر اکرم(ص)و یارانائمه معصومین(ع)روایت کردهاند.«فهرست»که فهرست کتب شیعه و نام مؤلفان آنهامى باشد.«مقدمه»در علم کلام، «ایجاز»در فرائض رساله،«مساله در عمل به خبرواحد»رساله«ما یعلل و ما لا یعلل»،کتاب«ریاض العقول»که شرح مقدمه و در علم کلاماست.«تمهید الاصول»که شرح«جمل العلم و العمل»سید مرتضى علم الهدى است.
کتاب«جمل العلم و العمل»،«کتابهاى عقود و تلخیص الشافى»در امامت.کتاب«التبیان»در تفسیر قرآن.تفسیر التبیان در ۲۰ مجلد قرار دارد.این کتاب در سالیان اخیربه صورت ۱۰ مجلد به چاپ رسیده است.این تفسیر نخستین تفسیر استدلالى شیعهاست.زیرا قبل از آن کتابهاى تفسیرى شیعه همگى روائى(یعنى مجموعه روایات واحادیث پیرامون آیات)بودند.
این ابتکار شیخ،بعدها پىگیرى شد و بدین ترتیب یک سرى از ارزشمندترینتفاسیر استدلالى شیعه به وجود آمد.از جمله«تفسیر مجمع البیان»طبرسى در ۱۰ جلد،تفسیر گازر، تفسیر المنهج،تفسیر خلاصه المنهج،تفسیر ابو الفتح رازى و اخیرا تفسیرالمیزان و تفسیر نمونه و دهها تفسیر دیگر که ما در کتاب«طبقات مفسران شیعه»درمجلدات پنجگانه شرح و تفصیل آنها را داده ایم.
دیگر کتابهاى شیخ عبارتند از:
رساله در تحریم فقاع(آب جو)
مسائل دمشقیه(که دوازده مساله است.)
مسائل حلبیه مسائل حائریه
مسائل الیاسیه(که صد مساله است.)
مسائل جیلانیه(که ۲۴ مساله است)
مسائل در فرق میان نبى و امام
رساله نقض بر ابن شاذان
رساله مختصر(در ادعیه و مناسک حج)
رساله مسائل ابن براج
کتاب مختصر مصباح المجتهد(در ادعیه که همانند مفاتیح الجنان ثقه المحدثین شیخ عباس قمى رایج بین مردم بوده است.)
کتاب انس التوحید(در ادعیه)
کتاب الاقتصار فیما یجب على العباد
کتاب مختصر المصباح
کتاب اخبار مختار بن ابى عبیده ثقفى
کتاب مقتل الحسین(در حادثه دلخراش کربلا)
کتاب اختیار الرجال کشى
کتاب مجالس(در اخبار و احادیث)
کتاب هدایه المسترشد و بصیره المتعبد
کتابى در اصول و عقاید و کلام
مسائل رازیه در وعید
مسائل فارسیه(در آیات قرآن)
و کتاب الغیبه که در مورد زندگانى حضرت ولى عصر بقیه الله الاعظم نوشته شده است و یکى از محکمترین و استدلالى ترین کتب شیعه تا زمان خود شیخ و حتى امروز مى باشد.در این کتاب به تمامى سؤالات و اشکالات مخالفین در مورد غیبت،تولد وطول عمر حضرت مهدى(عج)پاسخ داده شده است.این کتاب در سالهاى اخیر به فارسى ترجمه شده است،ولى اینک نایاب مى باشد.
مقام و موقعیت شیخ طوسى:
شیخ مفید که استاد شیخ طوسى است،نخستین شخصیت علمى در شیعه استکه علم کلام را تنظیم و تبویب نمود و آن را به عظمت و اعتبار خود رسانید.شیخ طوسى نیز اکثر کتب خود را در علم اصول و عقاید با بیانات کلامى درآمیخته است.اینکار شیخ به علماى دیگر نیز جرات داد که تفسیر قرآن را با مشربهاى عقیدتى و فکرى گوناگونى عرضه بدارند.بدین ترتیب پس از شیخ،تفاسیرى با مشربهاى فلسفى وعرفانى و علمى به وجود آمد که تاثیر مهمى در تغییر افکار مسلمین باقى گذاشت.
یکى دیگر از تاثیرات و ابتکارات شیخ طوسى،استفاده از احادیث اهل سنت واستنتاج از مسائل کلامى آنان مى باشد.این استفاده باعث ورود فرهنگ اهل سنت درکتب شیعه و انتقال آراء شیعه به دیگران بود.تفاسیر مهمى چون مجمع البیان و تفسیرابو الفتوح رازى نیز از این تاثیر فرهنگى در امان نمانده و یک سرى مسائلى را که مورداختلاف و یا انکار شیعیان مى باشد،در متن خود آوردند که اخیرا عالم وارسته ومجاهد،علامه مرتضى عسکرى با تحقیقات سى ساله خود ریشه این کجرویها را یافته و آنها را افشا نمود که تحقیقات ایشان در جاى خود ارزشمند مى باشد. (۸)
مجتهدى که مرجعیت مجتهدان را داشت:
از خصوصیات دیگر شیخ طوسى آن است که تا مدت طولانى فقهاى شیعه راتحت تاثیر آراء خود قرار داد،به طوریکه هیچ یک از فقها جرات نیافتند که در برابر آراء فقهى شیخ،نظریات خود را ابراز نمایند.البته این مسائل باعث رکود تکامل فقهى دربره هاى از زمان گردید،ولى بعدها با درخششى که برخى از فقهاء از نسل آن بزرگ فقیه نمودند،این سد شکسته گردید و آراء و نظریات فقهى جدید در عرصه زندگى مسلمانان طلوع و تجلى نمود و افکار و آراء جدید فقهى در عرصه زندگى مردم تابش نمود.و این یک حادثه تاریخى درک موقعیت شیخ طوسى را براى ما تسهیل مى نماید.
در درک عظمت وى کافى است در نظر داشته باشیم که تا سالها بعد از وى با وجود انبوه دانشمندان شیعه،هیچ عالمى توفیق نیافت که شخصیت علمى و موقعیت او را تحت الشعاع خود قرار دهد.در علوم کلامى و فلسفى و معقول و منقول،تا ظهور خواجه نصیر الدین طوسى(متوفى ۶۷۲)و علامه بى مانند حسن بن یوسف مطهر حلى(متوفى۷۲۶)،هیچ کس یاراى برابرى با عقاید کلامى وى را نداشت.در تفسیر قرآن تاپیش از مجمع البیان امین الاسلام طبرسى(متوفى ۵۴۸)هیچ کتاب تفسیرى همتاى«التبیان»او وجود نداشته است. مجمع البیان نیز همچنانکه مؤلفش گوید،از دریاى بى کران معارف تبیان اقتباس نموده و خوشه هایى چیده است.
در فقه و اصول نیز تمام فقهاى بعد از او،ناقل فتاواى وى بودهاند و به احترام فقاهت و دانش او از خود راى و نظرى ابراز نمى داشتند تا اینکه محمد بن ادریس حلى(متوفى ۵۹۸)برخاست و اجتهاد و مکتب فقهى شیعه را با جرات و تهور خاصى ازحالت رکود موجود و وضع یک نواخت بیرون آورد.
گفتار بحر العلوم:
علامه سید مهدى بحر العلوم که خود از پیشوایان مکتب جعفرى و از باتقواترین علماى جهان اسلام مى باشد،در مورد شیخ طوسى مى گوید:
«محمد بن حسن طوسى،سرآمد طائفه امامیه و پرچمدار شریعت اسلام وپیشواى فرقه شیعه بعد از ائمه معصومین(سلام الله علیهم)است.او در آنچه متعلق بهدین و مذهب است، مورد اعتماد ماست.او محقق اصول و فروع و تهذیب کنند معقول و منقول است.شیخ الطائفه ما و رئیس شیعه على الاطلاق است.» (۹)
فرزندان شیخ:
از شیخ الطائفه یک پسر به نام شیخ حسن به یادگار مانده است که معروف به«شیخ ابو على طوسى»است و او را در علم و عقل،همتاى پدر عالیقدرش دانسته اند.
مکتب فقهى و مرجعیت و حوزه درس او با شایستگى لازم به او رسید.او در سال ۴۵۵،یعنى پنج سال قبل از رحلت پدر به دریافت اجازه اجتهاد نائل آمد.
مؤلف قاموس الرجال مى نویسد:«او فقیه،ثقه و بزرگوار است.تمام تصانیف پدر را بر خودش قرائت نموده است.ابن شهر آشوب گفته است:«از تالیفات او،«المرشد الى سبیل التعبد»مى باشد.»شیخ شوشترى مى افزاید:«او نیز همانند پدر«امالى»دارد.» (۱۰)
وفات شیخ:
شیخ بزرگوار ما در شب دوشنبه بیست و دوم ماه محرم سال چهارصد و شصت به رحمت ایزدى پیوست.در نجف اشرف در خانه خویش به خاک سپرده شد.اکنون خانه او مسجد شده است.بدین ترتیب جهان اسلام یکى از بزرگترین و نامورترین فقیهان خود را از دست داد. شخصیتى که در تاریخ کمتر به نظیر او در جامعیت برخورده ایم و هنوز فقهاى ما از پرتو وجود او برخوردار هستند. (۱۱)
فقهای نامدار شیعه//عقیقی بخشایشی
۱- نگارش و تهیه این مقاله،توسط آقاى جهانشاه دارستانى دانشجوى دانشگاه علم و صنعت گروه ۸۸صورت گرفته است.
۲- آشنایى با علوم اسلامى،ص ۲۹۵٫
۳- زیربناى تمدن و علوم اسلامى،تالیف نگارنده،صفحات ۱۵۰ تا ۱۷۰٫
۴- تاریخ ادبیات ایران،نوشته دکتر ذبیح الله صفا،ج ۲،ص۱۹۷٫
۵- قصص العلماء،تالیف میرزا محمد تنکابنى،ص۴۱۶ به بعد- تتمه المنتهى،تالیف شیخ عباس قمى،حوادث قرن چهارم و پنجم،ص ۴۵۰٫
۶- رجال نجاشى،ص۴۰۳،چاپ جامعه مدرسین قم.
۷- مقدمه التبیان،تالیف حاج آقا بزرگ تهرانى.
۸- یادنامه هزاره شیخ طوسى،تالیف على دوانى،مقدمه.
۹- روضات الجنات،ج۶،ص ۲۲۰٫
۱۰- قاموس الرجال،ج۳،ص ۳۵۸،کد معرفى ۲۰۲۴٫
۱۱- مقاله شیخ آقا بزرگ تهرانى به نقل از مقدمه ترجمه الغیبه شیخ طوسى(به نام تحفه قدسى).