زندگینامه پیرـ آمده امیلین ـ پروب ژوبر(متوفی۱۸۴۷م)

ژوبر، پیرـ آمده امیلین ـ پروب ، خاورشناس فرانسوى و سفیر ناپلئون بناپارت در ایران و عثمانى. وی در ۱۱۹۳/۱۷۷۹ در شهر اکس ـ آن ـ پرووانس به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در زادگاهش به پایان رساند. در ۱۲۰۷/۱۷۹۳، با شدت گرفتن ناآرامیها در پى انقلاب فرانسه، با خانواده‌اش به پاریس رفت. در آنجا به‌سبب بیکارى پدرش، که وکیل مجلس و از سوى انقلابیون تحت تعقیب بود، همراه و برادرش ناگزیر در چاپخانه‌اى مشغول به کار شد.

ژوبر پس از ناکامى در گذراندن امتحان ورودى مدرسۀ پلى‌تکنیک، در کلاسهاى ترکى و عربى و فارسى مدرسۀ زبانهاى شرقى شرکت کرد و به ‌سبب پیشرفت و علاقه‌اش در این رشته، توجه استادانش، از جمله لانگلس و سیلوستر دو ساسى ، را به خود جلب کرد و قرار شد به ‌عنوان مترجم به سفارت فرانسه در قسطنطنیه اعزام گردد، لیکن به تصمیم وانتور ، کنسول پیشین فرانسه در قاهره، در ۱۲۰۳/۱۷۸۹ برای مترجمی به همراه لشکریان ناپلئون به مصر رفت (ژوبر، ص ۱ـ۲؛ همان، مقدمه مصاحب، ص ۲ـ۷).

با درگذشت وانتور، ژوبر جانشین او شد و خدمات مهمى کرد. پس از یک سال اقامت در مصر، به فرانسه بازگشت و در مدرسۀ زبانهاى شرقى به تدریس ترکى پرداخت و در وزارت امور خارجه به ترجمه مشغول شد (همان، مقدمۀ مصاحب، ص ۸، ۱۳). در ۱۲۱۶/۱۸۰۱، به همراه ژنرال سباستیانى ، براى انعقاد قراردادهاى بازرگانى، به مصر و سوریه رفت (ژوبر، ص۱۸۰). در عکا با جزارپاشا( حاکم آنجا که به بى‌رحمى مشهور بود و در مقابل محاصرۀ سال ۱۲۱۴/۱۷۹۹ ناپلئون، از شهر دفاع کرده بود) به مذاکره پرداخت و توانست رضایت او را براى رفت و آمد تاجران فرانسوى به این شهر به‌ دست آورد (ژوبر، ص۱۸۰ـ۱۸۴).

در ۱۲۲۱/۱۸۰۶، وی محرمانه و برای برانگیختن دربار ایران برضد اتحاد انگلستان و روسیه و عثمانى، از سوى ناپلئون عازم ایران شد، اما در بایزید (در شمال‌شرقى ترکیه) محمودپاشا او را اسیر و حدود هشت ماه در سیاه‌چالى زندانى کرد، تا اینکه با وساطت دربار ایران، آزاد و راهى ایران شد (ژوبر، ص ۳، ۳۹ـ۴۳، ۳۷۱، ۴۱۲).

وى در تبریز با عباس‌میرزا* و در تهران با فتح‌علیشاه قاجار* ملاقات نمود. سپس ایران به اروپا بازگشت (ژوبر، ص ۱۵۹ـ۱۶۰، ۱۷۰ـ۱۷۸، ۲۲۱ـ۲۲۶). در ۱۲۲۲/۱۸۰۷ نشان لژیون دونور گرفت و به شوالیه ملقب شد. وى با نوشتن خاطرات سفرهاى خود به شرق شهرتى یافت و در حکومت صد روزۀ ناپلئون، در سفارت فرانسه در قسطنطنیه بود.

پس از شکست ناپلئون در واترلو، ژوبر به فرانسه بازگشت و به‌ سبب طرفدارى‌اش از ناپلئون، مشاغلش را از دست داد و حتى مدتى مخفیانه زندگى کرد. در ۱۲۳۳/۱۸۱۸ برای امور تجارى به قفقاز و چین رفت و پس از بازگشت به فرانسه، به‌تدریج مقامهاى از دست رفته‌اش را به دست آورد. در پى جنگ روسیه و عثمانى (۱۲۴۴ـ۱۲۴۵/ ۱۸۲۸ـ۱۸۲۹) و انعقاد پیمان آدریانوپل نیز ژوبر نقش فعالى داشت (ژوبر، مقدمۀ مصاحب، ص ۲۱ـ۲۶).

پس از آن، بیشتر به کارهاى پژوهشى پرداخت. مشهورترین اثر وى شرح سفرش به شرق است که مسافرت به ارمنستان و ایران نام دارد و توصیف بسیار جالبى از وضع دربار و سرزمین ایران به دست مى‌دهد. او آداب و رسوم ایرانیان و عثمانیها را مقایسه کرده و دربارۀ قشون و تجارت و راههاى ایران اطلاعات سودمندى داده است (ژوبر، ص ۲۲۴، ۲۵۰، ۲۶۴، ۲۷۴، ۲۸۲، ۳۱۳ـ۳۱۴).

از این اثر سه ترجمه در در دست است:

از محمود هدایت در ۱۳۲۲، محمود مصاحب و علیقلى اعتماد مقدّم، که در ۱۳۴۷ش هر دو ترجمه در تهران به ‌چاپ رسیده است. سفرنامۀ ژوبر دو ضمیمه دارد: یکى نگاهى به گیلان و مازندران (رجوع کنید به ژوبر، ص ۴۱۷ـ۴۶۵) و دیگرى یادداشتهاى لاپى فرمانده سواره‌نظام (رجوع کنید به همان، ص ۴۶۵ـ۴۷۰)، که علینقى اعتمادمقدم این بخش را ترجمه کرده است.

در ۱۲۴۰/۱۸۲۵ ژوبر  اصول دستور زبان ترکى و اظهارنظر دربارۀ یک نسخه خطى ترکى اویغورى، و در ۱۲۴۱/۱۸۲۶ مسافرت از اورنبورگ به بخارا را نوشت.

در ۱۲۴۲/۱۸۲۷، خلاصه‌اى از متن بختیارنامه را از روى نسخۀ خطى اویغورى منتشر کرد (ژوبر، مقدمۀ مصاحب، ص ۳۱ـ۳۲). سپس به ترجمۀ جغرافیاى ادریسى یا نزهه‌المشتاق فى اختراق الآفاق پرداخت که پس از هشت سال کار، در دو مجلد در پاریس( ۱۲۵۲-۱۲۵۶/۱۸۳۶ـ۱۸۴۰) منتشر شد.

ژوبر با بسیارى از زبانهاى شرق آشنایى داشت و افزون بر فارسى و عربى و ترکى، اویغورى و بربرى نیز مى‌دانست و مقالات گوناگونى از او در نشریات انجمن آسیایى چاپ شده است (ژوبر، مقدمۀ مصاحب، ص ۳۳ـ۳۴).

رحلت

وی در ۱۲۶۳/۱۸۴۷، پس از یک دوره کوتاه بیمارى، درگذشت.



منابع :

(۱) پ. ام. ژوبر، مسافرت به ارمنستان و ایران، ترجمۀ محمود مصاحب، تهران ۱۳۴۷ش؛
(۲) P. Amédéc Jaubert, voyage en Arménie et en Perse, Paris 1821.

 دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۶ 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *