زندگینامه بحیرا [راهبی پیشگوی پیامبری حضرت رسول(ص)در کودکی بود]

Untitled

بحیرا ، راهبی از اهل کتاب که بر اساس روایتی مشهور، حضرت محمد صلّی اللّه علیه وآله وسلّم را در نوجوانی دید و نبوت وی را پیشگویی کرد. درباره هویت و سرگذشت او و همچنین در جزئیات این روایت ، و بندرت در اصل وقوع آن ، اختلاف نظرهایی وجود دارد.

نامش را بَحیری یا بَحیرا (ابن اسحاق ، ص ۷۳؛ ابن هشام ، ج ۱، ص ۱۹۱؛ ذهبی ، ص ۶۰)، سَرْجِس (مسعودی ، ج ۱، ص ۸۳) از قبیله عبدالقیس (ابن هشام ، همانجا؛ ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۵۰)، بُحیری یا بُحیرا (ابن سعد، ترجمه فارسی ، ج ۱، ص ۱۱۶؛ و اکثر منابع متأخر، همچون حسن ابراهیم حسن ، ج ۱، ص ۷۵) ضبط کرده اند که صورت اخیر کاملاً متأخر و احتمالاً برای آن است که به واژه ای غیر عربی ، وزن آشنا و معمول در عربی داده شود (نولدکه ، ص ۷۰۴). اما برخی نیز چون طبری (سلسله اول ، ص ۱۱۲۵) و ترمذی (ج ۵، ص ۵۹۰ـ۵۹۱) نام او را ذکر نکرده اند.

واژه بحْیرا از آرامی بخیره به معنی برگزیده است (نولدکه ، ص ۷۰۵). با توجه به این معنی ، شاید بحیرا صفت سرجیوس راهب بوده که بعدها جانشین نام خاص وی در منابع اسلامی شده است . او را حِبْری یعنی دانشمندی یهود از شهر تیماء (در اطراف شام ؛ابن هشام ، همانجا)، راهبی نصرانی (ابن اسحاق ، همانجا)، سریانی (نولدکه ، ص ۷۰۵) یا نسطوری پیرو آریوس (رشید رضا، ص ۷۲) دانسته اند که در علم هیئت و نجوم دست داشت و منکر الوهیت مسیح و تثلیث و قائل به وحدانیت خداوند بود (بستانی ، ذیل «بحیرا»).

به این سبب ، از کلیسای برّیه الشام و سپس طور سینا طرد شد و ناگزیر در دیری در بُصری اقامت گزید (ابن هشام ، ج ۱، ص ۱۹۱؛سامی ، ذیل «بحیرا»)، در همین مکان ، با پیامبر دیدار کرد (بلعمی ، ج ۱، ص ۲۰، محل این دیدار را دروازه نصیبین ذکر کرده است ).

در مقام پارسایی او روایت است که هاتف غیبی ، بحیرا، رئاب الشّنّی از عبدالقیس و نفر سومِ مُنْتَظَر (حضرت محمدصلّی اللّه علیه وآله وسلّم ) را بهترین کسان اعلام کرده است (ابن قتیبه ، ص ۲۹). جاحظ او را مصداق مسیحیانی دانسته است که در قرآن (مائده : ۸۲) از آنان به نیکی یاد می شود (ص ۲۵۹). این مسئله ، علاوه بر بیان مرتبت او، نشان می دهد که جاحظ هویت تاریخی وی را مسلَّم می دانسته است . سامی (همانجا) به اشتباه بحیرا را معلم سلمان فارسی دانسته که شاید از سخن جاحظ ، آنجا که وی را همانند معلمان مسیحی سلمان در زمره مسیحیان مورد تأیید قرآن آورده است (ص ۲۵۹) منشأ گرفته باشد. به گفته ابن حجر عسقلانی (۱۳۹۰، ج ۳، ص ۳۹) بحیرا بعثت را درک نکرده است .

سلسله روایت دیدار بحیرا با پیامبر خبر واحد است ، چرا که همگی به قُراد ابونوح می رسد که وی نیز با واسطه از ابوموسی اشعری روایت کرده است (ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۴۶ـ۲۴۷؛بیهقی ، ج ۱، ص ۱۹۵ـ۱۹۶؛سیوطی ، ج ۱، ص ۸۳). براساس این روایت ، کاروانی از قریش به قصد تجارت به سوی شام حرکت کرد که ابوطالب به اصرار پیامبر، که در آن هنگام نُه (بلعمی ، ج ۱، ص ۲۰ـ۲۱؛
یعقوبی ، ج ۱، ص ۳۶۹) یا دوازده ساله بود (ابن سعد، ترجمه فارسی ، ج ۱، ص ۱۱۶)، او را نیز با خود برد. کاروان ، در بُصرای شام ، نزدیک صومعه ای ، توقف کرد.

نخستین اختلاف در گزارش این رویداد در اینجاست که برخی بحیرا را، منتظر فرستاده موعود و پرسشگر از کاروانهای پیشین (خرگوشی ، ص ۴۶)، و بعضی منتظری گوشه نشین معرفی کرده اند که تا آن زمان از صومعه خود بیرون نمی آمد و با کسی سخن نمی گفت (ابن هشام ، ج ۱، ص ۱۹۱ـ۱۹۲؛ابن اسحاق ، ص ۷۳). بحیرا با دیدن برخی نشانه های غیرطبیعی چون تعظیم وصلای سنگها بر پیامبر، ابری که همواره بر سر پیامبر حرکت می کرده و بر وی سایه می افکنده ، و درختی که به مجرد نشستن پیامبر در پناه آن ، شاخه های خود را به سوی او می گشوده است (ابن هشام ، ج ۱، ص ۱۹۲؛ترجمه فارسی ، ج ۱، ص ۱۵۹؛خرگوشی ، ص ۴۵)، حضرت را در میان کاروانیان می شناسد و آنان را به طعام دعوت می کند تا با کودک مورد نظرش ، بیشتر سخن بگوید. اما کاروانیان پیامبر را به سبب خردسالی در کنار بنه کاروان به مراقبت می گمارند و بحیرا با پی بردن به این نکته خواستار گفتگو با کودک می شود (همانجایها). روایت نادری نیز، زمان این گفتگو را صبح فردای رسیدن کاروان به بصری می داند.

براساس این روایت ، گفتگوی میان پیامبر اکرم و بحیرا هنگامی صورت گرفت که کاروانیان خفته بودند (بلعمی ، ج ۱، ص ۲۰ـ۲۱). جزئیات و تفصیل آن در روایات یکسان نیست . برخی آن را گفت و شنودی کوتاه گزارش کرده اند که بحیرا طی آن تنها نبوت پیامبر را باگفتن این عبارت که «او سرور جهانیان است » (ذهبی ، ص ۵۵) پیشگویی کرده است (ابن سعد، ج ۱، ص ۱۲۰ به نقل از ابی مِجْلَز)، و بعضی بتفصیل بیشتر پرداخته اند، از جمله آنکه بحیرا از خوابهای پیامبر می پرسد، او را به لات و عزی سوگند می دهد که پیامبر از آنها تبرّی می جوید (ابن هشام ، ج ۱، ص ۱۹۳؛ابن اسحاق ، ص ۷۵؛ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۴۵)، و مهرنبوت را میان دو کتف حضرت می بیند و در پایان این دیدار، ابوطالب را از آینده کودک آگاه و سفارش می کند که از یهود (ابن کثیر، همانجا؛ابن سعد، ج ۱، ص ۱۲۰) و نصاری یا رومیان (طبری ، سلسله اول ، ص ۱۱۲۶) یا هر دو (بلعمی ، ج ۱، ص ۲۱) یا چنانکه مسعودی گفته است از اهل کتاب (ج ۱، ص ۸۳) با تأکید بر یهود (ج ۳، ص ۲۶) حفظ کند. در برخی منابع ، از تلاش بحیرا برای منصرف کردن سه تن یهودی به نامهای زبیر (ابن اسحاق ، ص ۷۵) یا زریر (ابن هشام ، ج ۱، ص ۱۹۴) یا زعبیر (بیهقی ، ج ۱، ص ۱۹۸) و ثمام (همانجا) یا تمّام (ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۴۵) و دریس (ابن اسحاق ، همانجا) از کشتن پیامبر اکرم سخن رفته است .

در ادامه روایت نیز دو گزارش هست :

انصراف ابوطالب از سفر و بازگشت وی به مکه (بلعمی ، ج ۱، ص ۲۱)؛ادامه سفر او به شام و فرستادن رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با ابوبکر و بلال به مکه که بحیرا کلوچه و زیتون همراه ایشان می کند (طبری ، سلسله اول ، ص ۱۱۲۶(به هرحال ، درباره روایت دیدار پیامبر با بحیرا، بخصوص روایت اخیر، تردیدهایی وجود دارد. برخی با تطبیق تاریخ واقعه و سن ابوبکر وبلال که هر دو از پیامبر کوچکتر بودند و نمی توانستند محافظت او را به عهده بگیرند، این بخش را از افزوده های بعدی و گواهی بر ساختگی بودن تمام روایت دانسته اند (معروف حسنی ، ص ۵۳ ـ۵۴). بعضی نیز احتمال داده اند که این گزارش بعدها به منظور اثبات نزدیکی ابوبکر به پیامبر و تفضیل وی بر دیگر صحابه ساخته و ملحق شده باشد (عاملی ، ج ۱، جزء۱، ص ۹۳).

چنانکه ابوسعید خرگوشی نیز که ملاقات ابوبکر و بحیرا را در گونه دیگر این روایت نقل می کند (رجوع کنید به سطور بعد)، آن را گواهی بر حقانیت خلافت ابوبکر حتی پیش از بعثت دانسته است (ص ۴۹۰( دیدار بحیرا و پیامبر، در منابع چندی ، در سفر آن حضرت با ابوبکر به شام که در جوانی آن دو صورت گرفته ذکر شده است که در آن ، وقایعی شبیه به رخدادهای روایت نخستین واقع می شود. بحیرا آسودن پیامبر را در زیردرختی که تنها حضرت عیسی علیه السّلام پیشتر در زیر آن آرمیده بود، می بیند و او را می شناسد و نبوتش را پیشگویی می کند.

به هر حال ، این روایت که ابن منده نقل کرده ، با سند ضعیفی ، به ابن عباس منتهی می شود و اگر وقوع این سفر صحیح باشد، باید آن را دومین سفر پیامبر محسوب داشت (سیوطی ، ج ۱، ص ۸۶ ؛ابن اثیر، ج ۱، ص ۱۹۹(این دیدار بویژه در آثار جدلی مسیحیت از جمله > وقایعنامه < تئوفانس قسطنطنیه ای (نولدکه ، ص ۶۹۹) دستمایه دشمنانی بوده است که با شک در رسالت پیامبر، آموزه های اسلام را مجموعه ای از اخبار و روایات و عقایدی قلمداد کرده اند که وی در سفرهای پیاپی از اخبار یهود و راهبان مسیحی شنیده است (معروف حسنی ، ص ۵۳ ـ۵۵؛رشید رضا، ص ۷۲ که بویژه جز نفس ملاقات پیامبر و بحیرا دیگر نکات را اضافات بعدی و کاملاً مشکوک دانسته است ).

این مسئله و همچنین منتهی شدن همه روایات به ابوموسی اشعری ، که با تأخیری هفت ساله به اسلام گروید؛و نیز این واقعیت که هیچیک از صحابه به جز او به چنین رویدادی اشاره نکرده اند، اعتبار این روایت را مخدوش کرده است (عاملی ، ج ۱، جزء ۱، ص ۹۲ـ۹۳). این نکته نیز که در قرآن به هیچیک از سفرهای پیامبر پیش از بعثت اشاره ای قطعی نشده است ، از نکات مورد تأکیدِ تردید کنندگان است ، گرچه نکته اخیر قابل پاسخگویی است ، زیرا بسیاری از رویدادهای زندگی پیامبر که مورد توافق و نقل اجماع است ، چنین وضعی داشته است .

داده های محدود و پراکنده و غیر مستند درباره هویت و زندگانی بحیرا موجب تردید شده است تا آنجا که او را شخصیتی افسانه ای و شبحی مشکوک و دست نیافتنی به شمار آورده اند (ماسینیون ، ص ۱۰(با اینهمه ، تعبیر «حَسَنٌ غریب » ترمذی درباره این حدیث قابل تأمل است (ج ۵، ص ۵۹۰ـ۵۹۱). ازینرو بیشتر سیره نویسان از قدیم (علاوه بر موارد مذکور در متن می توان از حاکم ، ابونعیم ، خرائطی ، ابن عساکر وابن ابی شیبه نام برد، سهیلی ، ج ۲، ص ۲۲۴) و مورخان تاریخ اسلام و زندگانی پیامبر در دوران معاصر همچون حسن ابراهیم حسن (همانجا) و زریاب خویی (ص ۹۱ـ۹۲)، وقوع ماجرا را به اجمال پذیرفته اند وشهرت آن نزد «اهل مغازی » احتمال وقوع آن را افزایش می دهد (سیوطی ، ج ۱، ص ۸۴(نام بحیرا در سفر تجاری پیامبر به شام ، در ۱۶ ذیحجه سال بیست و پنجم عام الفیل همراه مَیْسَرَه ، غلام خدیجه علیهاالسلام به میان آمده است . در خلال این دیدار بحیرا نه تنها پیامبری حضرت را با جزئیاتی مشابه ، بلکه خلافت ابوبکر را نیز پیشگویی می کند (خرگوشی ، ص ۴۹۰).

با وجود تشابه درمحتوای گفتگو و محل واقعه ، ابن سعد (ج ۱، ص ۱۳۰) و سیوطی (ج ۱، ص ۹۱) نام راهب را نسطور ذکر می کنند. طبری (سلسله اول ، ص ۱۱۲۸) با اشاره به این سفر باز نام راهب را ذکر نمی کند. در روایت محمدبن عبدالله بن عمر از این سفر، نام و نقش بحیرا و دیدار او و پیامبر بتمامی غایب است (ص ۳۴(

از بحیرا بار دیگر در زمره هشت تن اهل شام که با جعفر از حبشه بازگشتند، نام برده می شود. اگر چنین کسی واقعاً وجود داشته باشد، بی تردید غیر از بحیرای راهب بوده است و ابن حجر عسقلانی (۱۳۲۸، ج ۱، ص ۱۷، ۱۳۹) و ابن اثیر (ج ۱، ص ۱۹۹ـ۲۰۰) به این نکته تصریح دارند.

آنچه درباره بحیرا در متون روم شرقی آمده این است که پس از نزول وحی ، حضرت خدیجه علیهاالسلام چون هیجان زاید الوصف پیامبر را دید، برای استفسار از سبب رویداد نزد این راهب رفت و او با مطمئن ساختن وی از اینکه بر پیامبر وحی نازل شده است ، او را آرام کرد (تئوفانس ، وقایعنامه  ، به نقل نولدکه ، ص ۶۹۹).

روایات درباره بحیرا در مکاشفات بحیرا که در شکل فعلی ، اشوعیب نامی در قرنهای ۵ و ۶/ ۱۱ و ۱۲ آن را تدوین کرده ، بتفصیل آمده است که طی آن از ملاقات سرجیوس بحیرا در کوه سینا با پیامبر و گفتگوهای او با محمد جوان در یثرب صحبت و ادعا می شود که به انتقال افکار و آموزشهای او به پیامبر منجر، و سبب آن شده است که او اعراب را از وجود خدای یکتا آگاه کند. در این اثر تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر انکار شود ( د. اسلام ، چاپ اول ، ذیل واژه ).

در دوره جنگهای صلیبی ، متون مربوط به بحیرا به لاتین ترجمه شد اما حتی پیش از این تاریخ نیز، سرودن اشعار و نوشتن متونی در مخالفت با پیامبر و اسلام سابقه داشت . هدف اصلی اینگونه مطالب آن است که برخلاف قرآن و دیدگاه مسلمانان ، داناییهای پیامبر را بر آموزشهای مردِ خردمندی منتسب نمایند (برای بحثهای بعدی خاورشناسان رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل واژه ).



منابع :

(۱) علاوه بر قرآن ؛
(۲) ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه ، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳؛
(۳) ابن اسحاق ، کتاب السیر و المغازی ، چاپ سهیل زکار، قم ۱۳۶۸ ش ؛
(۴) ابن حجر عسقلانی ، کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه ، مصر ۱۳۲۸؛
(۵) همو، لسان المیزان ، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱؛
(۶) ابن سعد، الطبقات الکبری ، چاپ احسان عباس ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۷) همان ، ترجمه محمود مهدوی دامغانی ، تهران ۱۳۶۵ـ ۱۳۶۹ ش ؛
(۸) ابن قتیبه ، کتاب المعارف ، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۵۰، ابن کثیر، السیره النبویه ، چاپ مصطفی عبدالواحد، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۹) ابن هشام ، السیره النبویه ، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۰) همان ، ترجمه فارسی ، سیرت رسول اللّه ، ترجمه و انشای رفیع الدّین اسحاق بن محمّد همدانی ، چاپ اصغر مهدوی ، تهران ۱۳۶۱ ش ؛بطرس بستانی ، کتاب

(۱۱) دائره المعارف ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۲) محمدبن محمد بلعمی ، تاریخنامه طبری ، چاپ محمد روشن ، تهران ۱۳۶۶ ش ؛
(۱۳) احمدبن حسین بیهقی ، دلائل النبوّه ، ترجمه محمود مهدوی دامغانی ، تهران ۱۳۶۱ ش ؛
(۱۴) محمدبن عیسی ترمذی ، الجامع الصحیح ، ج ۵، چاپ ابراهیم عطوه عوض ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۵) عمروبن بحر جاحظ ، رسائل الجاحظ ، الرسائل الکلامیّه ، چاپ علی ابوملحم ، بیروت ۱۹۸۷؛
(۱۶) حسن ابراهیم حسن ، تاریخ الاسلام ، بیروت ۱۹۶۴ـ۱۹۶۷؛
(۱۷) هاشم معروف حسنی ، سیره المصطفی ، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۱۸) عبدالملک بن محمد خرگوشی ، شرف النبی (ص ) ، ترجمه نجم الدین محمود راوندی ، چاپ محمد روشن ، تهران ۱۳۶۱ ش ؛
(۱۹) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام ، السیره النبویه ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۲۰) محمد رشید رضا، الوحی المحمّدی ، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۰؛
(۲۱) عباس زریاب خویی ، سیره رسول اللّه ، تهران ۱۳۷۰ ش ؛
(۲۲) شمس الدین سامی ، قاموس الاعلام ، چاپ مهران ، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸؛
(۲۳) عبدالرحمان بن عبدالله سهیلی ، الروض الاُنُف ، چاپ عبدالرحمن وکیل ، قاهره ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۲۴) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی ، الخصائص الکبری ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۲۵) جعفر مرتضی عاملی ، الصحیح من سیره النبی الاعظم صلی اللّه علیه وآله وسلّم ، قم ۱۴۰۳؛
(۲۶) محمدبن جریر طبری ، تاریخ الرسل و الملوک ، چاپ دخویه ، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۸۹۶؛
(۲۷) چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛
(۲۸) محمّدبن عبداللّه بن عمر، خلاصه سیرت رسول اللّه (ص ) ، چاپ اصغر مهدوی و مهدی قمی نژاد، تهران ۱۳۶۸ ش ؛
(۲۹) علی بن حسین مسعودی ، مروج الذهب و معادن الجوهر ، چاپ شارل پلا، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹؛
(۳۰) احمدبن اسحاق یعقوبی ، تاریخ یعقوبی ، ترجمه محمدابراهیم آیتی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛

(۳۱) EI 1 , s.v. ûBah ¦ â ¤ ra ¦ ý (by A.J. Wensinck);
(۳۲) EI 2 , s.v. ûBah ¦ â ¤ ra ¦ ý (by A. Abel);
(۳۳) Louis Massignon, Salma ª n Pa ª k , Tours 1934;
(۳۴) T. Nخldeke, ûHatte Muh ¤ ammad christliche Lehrer?ý ZDMG , XII (1858).

دانشنامه جهان اسلام جلد ۲

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *