عرفا-دعرفای قرن دوازدهمعرفای قرن یازدهم

زندگینامه شیخ محمد دارابی( قرن‌ یازدهم‌ و دوازدهم‌)

 محمدبن‌ محمد ، عارف‌ و شاعر و تذکره‌نویس‌ قرن‌ یازدهم‌ و دوازدهم‌. سال‌ تولد و وفات‌ وی مشخص‌ نیست‌؛ اما، باتوجه‌ به‌ وقایع‌ زندگی او و شاگردان‌ و معاصرانش‌ که‌ از وی روایت‌ کرده‌اند، عمر او قریب‌ به‌ ۱۳۰ سال‌ بوده‌ و در حدود ۱۱۳۰ در شیراز وفات‌ کرده‌ است‌ (حزین‌ لاهیجی، ۱۳۷۵ الف‌ ، ص‌ ۱۷۸؛ آقابزرگ‌ طهرانی، ۱۴۰۳، ج‌ ۹، بخش‌ ۲، ص‌ ۶۶۵). او را ملاشاه‌ محمد و با شهرت‌ اصطهباناتی، دارابی، دارابجردی و شیرازی خوانده‌اند (نصرآبادی، ص‌۲۷۰؛ افندی اصبهانی، ج‌ ۵، ص‌ ۲۷۴ـ۲۷۵؛ آقابزرگ‌ طهرانی، ۱۳۷۲، ص‌۳۳۰ـ۳۳۱).

آقابزرگ‌ طهرانی (همان‌، ص‌ ۳۳۱ـ۳۳۲) شاه‌محمد دارابی اصطهباناتی را غیر از شاه‌محمد دارابجردی، که‌ در هند شهید شده‌، دانسته‌ است‌ و استناد او در بارۀ شهادت‌ دارابجردی در هند به‌ گزارش‌ صبح‌ گلشن‌ است‌. به‌ نظر وی (همانجا)، چنانچه‌ بتوان‌ در روایت‌ مذکور تردید کرد میتوان‌ به‌ یکی بودن‌ این‌ دو نفر حکم‌ کرد. اما، باتوجه‌ به‌ اینکه‌ در صبح‌ گلشن‌ (ص‌۲۲۰) گزارشی در بارۀ شهادت‌ دارابی نیامده‌ است‌، میتوان‌ القاب‌ و عناوین‌ مذکور را متعلق‌ به‌ یک‌ نفر دانست‌.

دارابی ظاهراً در حلقۀ ادبی محمد مسیح‌، متخلص‌ به‌ معنی، در شیراز شرکت‌ میکرده‌ (امداد، ص‌ ۴۴ـ۴۵) و با توجه‌ به‌ آنچه‌ در تذکرۀ لطایف‌ الخیال‌ نوشته‌، در جوانی شاگرد شیخ‌بهائی بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به گلچین‌ معانی، ۱۳۶۹، ج‌ ۲، ص‌ ۸۵۱). این‌ احتمال‌ هم‌ مطرح‌ شده‌ که‌ وی شاگرد ملاصدرا (متوفی ۱۰۵۰) بوده‌ و به‌ واسطۀ او، از شاگردان‌ شیخ‌بهائی به‌شمار آمده‌ است‌ (رجوع کنید به صدوقیسها، ص‌ ۱۱۹ـ۱۲۰؛ نیزرجوع کنید به امین‌ الشریعه‌ خویی، ج‌ ۱، مقدمۀ خواجوی، ص‌ بیست‌ودو).

شاگردان

دارابی فقه‌ و حدیث‌ و حکمت‌ درس‌ میداده‌ است‌ و حزین‌ لاهیجی (متوفی ۱۱۸۰)، محمد مؤمن‌ جزائری (متوفی ۱۱۳۰) و قطب‌الدین‌ نِیریزی (متوفی ۱۱۷۳) از شاگردان‌ وی بوده‌ و از او به‌ بزرگی یاد کرده‌اند ( رجوع کنید به حزین‌، ۱۳۷۵ ب‌ ، ص‌ ۱۱۱ـ۱۱۲؛ دارابی، مقدمۀ تبریزی، ص‌ ب‌، ح‌؛ کشمیری، ص‌ ۱۷۲ـ۱۷۴).

از حاشیۀ نسخه‌ای از لطایف‌ الخیال‌ ( رجوع کنید به کتابخانۀ ملک‌، ش‌ ۴۳۲۵)، به‌ نوشتۀ خود دارابی، میتوان‌ به‌ جنبه‌هایی از زندگی و احوال‌ او پی برد؛ از جمله‌ اینکه‌ او در ۱۰۶۲ به‌ هند رفته‌ و بین‌ سالهای ۱۰۷۶ و ۱۰۷۸ مشغول‌ تألیف‌ لطایف‌ الخیال‌ بوده‌ است‌ و در همین‌ ایام‌ به‌ مکه ‌وعتبات‌ عراق‌ و نواحی گوناگون‌ ایران‌، از جمله‌ شوشتر و مشهد و اصفهان‌، سفر کرده‌ و در تاریخی نامعلوم‌ به‌ هند بازگشته‌، اما در اواخر عمر به‌ ایران‌ آمده‌ و در شیراز از دنیا رفته‌ است‌ (نقوی، ص‌ ۲۰۲ـ۲۰۵؛ گلچین‌ معانی، ۱۳۴۷، ج‌ ۲، ص‌ ۸۷ـ۹۰؛ همو، ۱۳۶۹، ج‌ ۲، ص‌ ۸۵۱). هنگام‌ وفات‌ دارابی، حزین‌ لاهیجی در شیراز حضور داشته‌، اما تاریخ‌ وفات‌ وی را ضبط‌ نکرده‌ است‌ ( رجوع کنید به حزین‌، همانجاها).

آثار دارابی عبارت‌اند از:

۱) تذکرۀ لطایف‌ الخیال‌ ، در شرح‌حال‌ شاعران‌ قدیم‌ و هم‌ روزگار مؤلف‌ از حافظ‌ تا حسین‌ قدسی کربلایی که‌ به‌ ترتیبِ محل‌ سکونت‌ یا زادگاه‌ سرایندگان‌ مرتب‌ شده‌ است‌. این‌ اثر از حیث‌ گزارش‌ احوال‌ شاعران‌ و معاصران‌ دارابی، منبعی ارزشمند و مهم‌ است‌ ( رجوع کنید به گلچین‌ معانی، ۱۳۴۷، ج‌ ۲، ص‌ ۸۷ ـ۹۹؛ نقوی، ص‌ ۲۰۲ـ۲۰۹؛ منزوی، ج‌ ۱۱، ص‌ ۷۴۰؛ افشار و دانش‌پژوه‌، ج‌ ۴، ص‌ ۷۰۶).

۲) معراج‌ الکمال‌ ، در شرح‌ اصطلاحات‌ شیخ‌ و ارشاد و مرید و استرشاد.

۳) ریاض‌/ روضه‌العارفین‌ ، در شرح‌ صحیفۀ سجادیه‌ (آقابزرگ‌ طهرانی، ۱۳۷۲، ص‌ ۳۳۱؛ همو، ۱۴۰۳، ج‌ ۱۱، ص‌ ۳۳۰).

۴) رساله‌ای در باب‌ عالم‌ مثال‌، که‌ در آن‌ گفته‌ است‌ عالم‌ مثال‌ از طریق‌ دلایل‌ عقلی اثبات‌شدنی نیست‌، بلکه‌ از طریق‌ کتاب‌ و سنّت‌ و مکاشفه‌ به‌ اثبات‌ میرسد (همو، ۱۴۰۳، ج‌ ۱، ص‌ ۹۶ـ۹۷).

۵) رساله‌ای در مصطلحات‌ موسیقی و آرای دانشمندان‌ اسلامی در بارۀ غنا، با عنوان‌ مقامات‌ السالکین‌ ، از آثار او شمرده‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به دانش‌پژوه‌، ص‌ ۱۶۷). ۶) لطیفۀ غیبی ، در شرح‌ اشعار مشکل‌ دیوان‌ حافظ‌ به‌ همراه‌ توضیح‌ برخی اصطلاحات‌ اهل‌ تصوف‌ و عرفان‌ که‌ در ۱۳۵۷ در شیراز با همین‌ عنوان‌ چاپ‌ شده‌ است‌.

دارابی دیوان‌ شعر هم‌ داشته‌ و در اشعارش‌، «شاه‌» و «عارف‌» تخلص‌ میکرده‌ است‌؛ ازاین‌رو، تذکره‌نویسان‌ شرح‌حال‌ او را ذیلِ دو عنوان‌ ذکر کرده‌اند (رجوع کنید به حزین‌ لاهیجی، ۱۳۷۵ ب‌ ، ص‌ ۱۱۲؛ آقابزرگ‌ طهرانی، ۱۴۰۳، ج‌ ۹، بخش‌ ۳، ص‌ ۹۹۶ـ۹۹۷؛ گلچین‌ معانی، ۱۳۶۹، ج‌ ۲، ص‌ ۸۵۲).



منابع‌:
(۱) محمدمحسن‌ آقابزرگ‌ طهرانی، الذریعه‌ ؛
(۲) همو، طبقات‌ اعلام‌الشیعه‌ ؛
(۳) الکواکب‌ المنتشره‌ فی القرن‌الثانی بعدالعشره‌، تهران‌، ۱۳۷۲؛
(۴) ایرج‌ افشار و محمدتقی دانش‌پژوه‌، فهرست‌ کتاب‌های خطی ملی ملک‌ ، تهران‌ ۱۳۶۴؛
(۵) عبداللّه‌ افندی الاصبهانی، ریاض‌ العلماء و حیاض‌الفضلاء ، چاپ‌ سیدمحمود مرعشی، قم‌، ۱۴۰۱؛
(۶) حسن‌ امداد، انجمنهای ادبی شیراز ، (از واخر قرن‌ دهم‌ تا به امروز)، تهران‌، ۱۳۷۲؛
(۷) ابوالقاسم‌ امین‌الشریعه‌ خویی، میزان‌ الصواب‌ در شرح‌ فضل‌الخطاب‌ سیدقطب‌الدین‌ نیریزی، چاپ‌ محمد خواجوی، تهران‌، ۱۳۸۳؛
(۸) محمدعلی مزین‌لاهیجی، تاریخ‌ و سفرنامه‌ خرین‌ ، چاپ‌ علی دوانی، تهران‌، ۱۳۷۵ الف‌ ، همو، تذکره‌المعاصرین‌ ، چاپ‌ معصومه‌ سامک‌، تهران‌، ۱۳۷۵ ب‌ ؛
(۹) سیدعلی حسن‌خان‌، صبح‌ گلشن‌ ، کلکته‌، ۱۲۹۵؛
(۱۰) مولی شاه‌محمد دارابی، لطیفه‌ غیبی ، شیراز، ۱۳۵۷؛
(۱۱) محمدتقی دانش‌پژوه‌، مداومت‌ در اصول‌ موسیقی ایران‌: نمونه‌ای از فهرست‌ آثار دانشمندان‌ ایران‌ و اسلامی در غناء و موسیقی ، تهران‌، ۱۳۵۵؛
(۱۲) منوچهر صدوقی شما، تحریرثانی تاریخ‌ حکماء و عرفای متأخر ، تهران‌، ۱۳۸۱؛
(۱۳) میرزا محمدعلی کشمیری، نجوم‌السماء فی تراجم‌العلماء ، قم‌، ۱۳۹۴؛
(۱۴) احمد گلچین‌ معانی، کاروان‌ هند ، مشهد، ۱۳۶۹؛
(۱۵) همو، تاریخ‌ تذکره‌های فارسی ، تهران‌، ۱۳۶۳/۱۳۴۷، احمد منزوی، فهرست‌ مشترک‌ نسخه‌های خطی فارسی پاکستان‌ ، اسلام‌آباد، ۱۳۶۹/۱۴۱۰/۱۹۹۰؛
(۱۶) محمدطاهر نصرآبادی، تذکره‌ نصرآبادی ، احمد مدقق‌ یزدی، یزد، ۱۳۷۸؛
(۱۷) سیدعلی رضا نقوی، تذکره‌نویسی نارسی در هند و پاکستان‌ ، تهران‌، ۱۳۴۳٫

دانشنامه جهان اسلام  جلد ۱۵ 

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. با سلام و خسته نباشید
    محمدبن محمد دارابی، صاحب لطیفه غیبی اهل داراب فارس هستند و نسل اندر نسل داراب شهر ایشان بوده است.این موضوع را به قلم خودشان در صفحه 104 لطیفه غیبی که در کتابخانه ملی ایران موجود است نوشته اند.
    همچنین طبق فرهنگنامه ایران و هندی استاد نبی هادی ایشان صاحب تذکره لطائف الخیال و لطیفه غیبی هستند که در هندوستان بوده اند.در مورد گزارش سفر ایشان به هندوستان نیز مراجعه بفرمایید به لطیفه غیبی در کتابخانه ملی ایران که خودشان داستانی از استقرارشان در احمدآباد هندوستان نوشته اند….

    محمدبن محمد دارابی و مولانا شاه محمد دارابگردی متخلص به عارف و شاه یکی هستند.همچنین بنگرید کتاب اثرآفرینان جبد سوم…ذیل ملا شاه محمد دارابجردی و شرح صحیح نگاشته شده…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=