عرفا-جعرفا-ژعرفای قرن پنجمعرفای قرن ششم

زندگینامه شیخ احمد جامی (ژنده پیل)قسمت اخر

نفوذ شیخ در هند:

نفوذ شیخ احمد بوسیله بازماندگانش بهندوستان هم رسیده و در آن سرزمین نیز قرنها وى را اعتبارى کامل بخشیده است. از جهت تاریخى هنوز درست روشن نیست که کى و از چه راه رابطه خاندان احمد با هندوستان آغاز گردیده. تنها روایت قدیم دراین‏باره همان شرح خواندنى و جالب توجهى است که ابن بطوطه در خصوص شهاب الدین نوشته که در بالا یاد شد. ولى خویشاوندى شاهان مغولى هند با دودمان احمد از نظر تاریخى بستگى باین شهاب الدین ندارد، از محتویات کتاب همایون‏نامه تألیف گلبدن بگم خواهر شاه ناصر الدین همایون و پاره‏اى از اشارات مورخینى مانند ابو الفضل‏ علّامى در اکبرنامه و میر معصوم بهکرى در تاریخ سند چنین بر مى‏آید که ماهم- بگم زن به ابرو و مادر همایون و همچنین حمیده بانو ملقب بمریم مکانى که زن همایون و مادر اکبر بوده، هر دو از نسل شیخ احمد بوده‏اند و باین ترتیب نسبت هر دو پادشاه نامدار تیمورى هند یعنى همایون و اکبر از سوى مادر بوى مى‏رسد[۱].

همایون در سال ۹۵۰ هجرى در جنگى با شیرشاه افغانى شکست یافت و به ایران گریخت و چندى آواره شهرها بود. در خراسان به زیارت تربت شیخ جام شتافت و دو بیتى زیر را بر روى مرمر دور مزار شیخ نگاشت:[۲]

اى رحمت تو عذرپذیر همه کس‏ ظاهر بجناب تو ضمیر همه کس‏
درگاه تو قبله‏گاه همه خلق (؟) لطفت به کرشمه دستگیر همه کس‏

سرگشته بادیه بى‏ سرانجامى محمد همایون ۱۴ شوال سنه ۹۵۱

انتساب همایون و اکبر به خاندان شیخ احمد جام در آغاز این قرن هنوز جاى تردید بود ولى امروز دیگر بحث دراین‏باره پایان یافته و درستى این انتساب پذیرفته شده است. در چاپ نخستین دائره المعارف اسلام ذیل مقاله «همایون» حمیده بانو زن همایون و مادر اکبر از دودمان شیخ جام خوانده شده است و در چاپ جدید نویسنده مقاله «اکبر» بهمین اکتفا کرده که مى‏نویسد حمیده بانو مادر اکبر ایرانى بود.

دیگر از مشاهیرى که از پشت شیخ احمد در هندوستان برخاسته‏اند یکى شاهزاده محمد دارا شکوه برادر اورنگ زیب و مؤلف سفینه الاولیاء و مجمع البحرین و حسنات العارفین و نادر الکائنات است که در ۱۰۶۹ هجرى کشته شد. دیگر شاعرى با تخلص هجرى مى‏باشد که بداونى او را در شمار شاعران‏ عهد اکبر آورده مى‏گوید که وى دیوانى مشتمل بر پنج هزار بیت تألیف کرده است‏[۳]. یک نسخه خطى از این دیوان در کتابخانه دیوان هند موجود و محفوظ مى‏باشد[۴].

منابع آگاهى از شیخ احمد جام‏

قدیم‏ترین نویسندگانى که از شیخ احمد یادى کرده‏اند بترتیب تاریخى عبارتند از[۵]:

۱- سیف بن محمد بن یعقوب هروى در تاریخ‏نامه هرات که آن را میان سالهاى ۷۱۸ و ۷۲۲ هجرى نوشته و در چند جا بمناسبات تاریخى از اعقاب احمد نام برده است‏[۶].

۲- حمد اللّه مستوفى قزوینى در تاریخ گزیده و نزهه القلوب بذکر نام و لقب و مدفن او اکتفا کرده و نخستین کسى مى‏باشد که لقب ژنده‏پیل را آورده است‏[۷].

۳- فصیحى خوافى در مجمل خود اطلاعاتى درباره احمد و خاندان او بدست مى‏دهد. متأسفانه نگارنده به نسخه‏هاى خطى این کتاب دسترس نیافتم ولى آن را با عطف به یادداشت علامه قزوینى در حاشیه ص ۳۱۷ کتاب شدّ الازار جزو منابع مى‏آورم.[۸]

۴- ابن بطوطه دو بار از شیخ احمد یاد کرده یکى هنگام عبور از جام که داستان سبب توبه شیخ را نوشته و دیگر در هندوستان در ذکر شهاب الدین جامى بشرحى که گذشت‏[۹].

۵- امیر على‏شیر نوائى در مجالس النفائس (تألیف به سال ۸۹۶) یکى از نبیرگان احمد را نام برده و یک بیت از اشعار او نقل کرده است‏[۱۰].

۶- دولتشاه سمرقندى در ضمن شرح احوال شاه قاسم انوار از ارادت او نسبت بشیخ احمد سخن رانده و چند بیت نیز بدین مناسبت از او نقل نموده است‏[۱۱].

۷- نخستین کتابى که مقاله مفصل‏ترى درباره شیخ دارد نفحات الانس مولانا عبد الرحمن جامى است. مطالب این مقاله تماما از کتاب مقامات که ذکر آن بتفصیل بیاید و خلاصه المقامات تألیف خواجه ابو المکارم علاء الملک جامى گرفته شده و شامل چندین حکایت از کرامات ژنده‏پیل مى‏باشد. علاوه بر این مقاله در چند موضع دیگر کتاب نیز بمناسبت سخنى از شیخ رفته است‏[۱۲].

۸- روضات الجنات فى اوصاف مدینه هرات تألیف معین الدین محمد زمچى اسفزارى در سال‏هاى ۸۹۷ تا ۸۹۹ هجرى شرح حال شیخ احمد را بالنسبه مفصل با نقل چند حکایت خاصه از اوان روزگار شیخ آورده و پیداست که از کتاب مقامات و نفحات الانس جامى استفاده برده است (چاپ دانشگاه طهران بخش یکم ص ۲۳۰- ۲۳۵). علاوه بر این در وصف زین الدین ابو بکر تایبادى‏ (ص ۲۲۶) و شرح نسب شمس الدین محمد قاضى القضاه (ص ۲۱۶) ذکرى از شیخ احمد آورده و در موضع دیگر این دو بیت را از او نقل کرده است (ص ۳۲۳):

خوش باش که در ازل بپرداخته‏اند کار من و تو بى‏من و تو ساخته‏اند
شطرنج قضا و کعبتین تقدیر نرد من و تو بى‏من و تو باخته‏اند

۹- مجالس العشاق، که بقولى نوشته سلطان حسین بن سلطان منصور بن بایقرا (متوفى در ۹۱۱ هجرى) و بقول دیگر تألیف کمال الدین حسین گازر گاهى (متوفى در ۹۳۰) مى‏باشد، برسم خویش مقاله‏اى مشتمل بر داستان عشق شیخ احمد نسبت به پسر امیر انر از سرداران سنجر آورده که تماما ساختگى است. درباره روابط سلطان سنجر با شیخ احمد و دوستى امیر انر با او مطالبى در این کتاب هست که شاید خالى از فائده تاریخى نباشد. این کتاب قدیم‏ترین منبعى مى‏باشد که اشعارى از شیخ احمد نقل کرده است‏[۱۳].

۱۰- در کتاب مزارات کرمان از آثار نیمه اول سده دهم از رابطه معنوى زاهدى بنام بابا ابراهیم گرمسیرى با شیخ احمد یاد شده است‏[۱۴].

۱۱- حبیب السیر احوال شیخ را باختصار بیان کرده و در جاهاى مختلف نیز گاه بمناسبتى از فرزندان و اخلاف او نام برده است‏[۱۵].

۱۲- قاضى نور اللّه شوشترى درباره شیخ احمد و جدّ بزرگ او جریر بن عبد اللّه بجلى هریک مقاله‏اى آورده و کوشیده که شیعى بودن آنان را ثابت کند[۱۶].

۱۳- امین احمد رازى در هفت اقلیم (تألیف به سال ۱۰۲۸ هجرى) اطلاعات‏

مقامات ژنده پیل، مقدمه، ص: ۷۰

مختصرى راجع بشیخ نقل کرده و چند بیت از اشعار او را براى نمونه آورده که شاید منابع متأخر از آن رونویس کرده‏اند[۱۷].

۱۴- حاجى خلیفه پنج کتاب از آثار شیخ را نام مى‏برد و هربار سال وفات او را ذکر مى‏کند[۱۸].

۱۵- سفینه الاولیاء تألیف دارا شکوه به سال ۱۰۴۹ هجرى نیز مشتمل بر شرح حال مختصر احمد است و تازه‏اى ندارد[۱۹].

۱۶- آتشکده آذر که میان سالهاى ۱۱۷۴ تا ۱۱۹۳ هجرى نوشته شده حاوى توضیحى کوتاه راجع به زندگانى شیخ است و سه رباعى تازه از او نقل مى‏ کند[۲۰].

۱۷- صحف ابراهیم تألیف على ابراهیم خان خلیل در سال ۱۲۰۵ هجرى که تذکره بسیار مفصلى است از شعراى فارسى زبان، همان مطالب گذشتگان را مختصرا تکرار مى‏ کند[۲۱].

۱۸- روضات الجنات مطالب خود را از مجالس المؤمنین برداشته است‏[۲۲].

۱۹ و ۲۰- مجمع الفصحاء و ریاض العارفین هر دو شامل سرگذشت کوتاه شیخ و نمونه‏هائى از شعر او مى‏باشد[۲۳].

۲۱- محمد حسن خان صنیع الدوله در جلد چهارم مرآه البلدان (چاپ طهران ۱۲۹۷ هجرى ص ۹۲) مختصرى از احوال شیخ را از خلاصه المقامات نقل‏ کرده است، آنچه در این کتاب تازه و قابل استفاده مى‏باشد شرحى است که مؤلف در باب وضع گنبد و بقعه شیخ و مسجد و خانقاه تربت جام نگاشته و تاریخ تخریب‏ها و مرمت‏هائى را که بقعه و بارگاه شیخ در طى قرون متوالى بدان دچار گشته یکایک یاد کرده است.

۲۲- طرائق الحقائق تألیف میرزا معصوم نایب الصدر در سال ۱۳۱۸ هجرى آخرین منبعى است که اصالت دارد و درباره شیخ احمد و خاندان او مطالبى نوشته است‏[۲۴] مطالبى که نویسندگان متأخر در کتب یا مقالات خود آورده‏اند سراسر اقتباس از منابع قدیمه است و تحقیق مستقل و نکته تازه‏اى ندارد.

علاوه بر این‏ها باید از رساله دیگرى نیز نام برد که از حیث اهمیت بر اکثر یا همه آنها برترى دارد و آن نوشته‏ایست ضمیمه نسخه موجود کتاب مقامات. از این رساله در ضمن بحث از کتاب مقامات و نسخه اساس این کتاب گفتگو خواهیم کرد.

منابع غربى:

اطلاع اروپائیان از شیخ احمد و نوشته‏هایشان درباره او بوسیله سیاحان از ابتداى قرن نوزدهم آغاز گردیده است. فریزر) resarF .B .J (در سالهاى ۱۸۲۱ و ۱۸۲۲ سفرى بخراسان نموده و جام را دیده و در سفرنامه خویش از شیخ سخن رانده است‏[۲۵]. پس از او کنلى) yllonoC (در ۱۸۳۰ و سپس نیکلا دو خانیکف) ffokinahK ed salociN (در ۱۸۵۸ و ییت) etaY .E .C (در ۱۸۹۴ جام را دیده و راجع بشیخ احمد همان مطالبى را که در منابع فارسى آمده است نقل نموده‏اند. نى الیاس) sailE yeN (در ۱۸۹۷ رباعى شاه ناصر الدین همایون را که شرحش گذشت با ترجمه انگلیسى آن در مجله انجمن همایونى آسیائى‏  SARJ(چاپ کرد. سپس هرمان اته) ehtE .H (در کتاب معروف اساس فقه اللغه ایرانى مختصرى راجع به زندگانى احمد نوشته و صورت تألیفات او را آورده است‏[۲۶]. این در حقیقت نخستین گزارش درباره شیخ احمد است در یکى از کتب علمى اروپائیان. ارنست دیتز) ztiD tsnrE (در ۱۹۱۸ در ضمن کتابى که راجع به ابنیه تاریخى خراسان نوشته با استفاده از منابع سابق چند سطرى هم در باب زندگانى و کتب احمد آورده است ولى اهمیت کتاب او در اطلاعاتى است که از وضع مسجد و خانقاه مجاور مزار شیخ بدست مى‏دهد که باین تفصیل و دقت با عکسهاى نفیس در هیچ کتاب دیگرى نیست‏[۲۷].

نخستین مقاله علمى مفصل را در این خصوص دانشمند روسى ولادیمیر ایوانف به سال ۱۹۱۷ درSARJ بعنوان مقدمه بر کتاب خلاصه المقامات که خود او نسخه آن را در ۱۹۱۵ در بخارا یافته بود منتشر ساخت‏[۲۸]. آخرین و کاملترین تحقیق اروپائیان درباره ژنده‏پیل مقاله دقیق استادانه‏ایست که فریتز مایر) reieM .F (در ۱۹۴۳ در مجله انجمن خاورشناسان آلمان) GMDZ (انتشار داده است. هدف این مقاله تحقیق درباره منابع نفحات الانس بوده و قسمت اعظم آن اختصاص بتطبیق نفحات الانس با مقامات و خلاصه المقامات دارد و استاد مایر بمناسبت موضوع و براى شناساندن کتاب مقامات باختصار نیز از زندگانى و آثار شیخ احمد بحث کرده است‏[۲۹]. محرک وى در نوشتن مقاله مزبور کشف‏ نسخه کاملى از مقامات تألیف محمد غزنوى یعنى متن کتاب حاضر بود که اینک ما بدان مى‏پردازیم.

کتاب مقامات‏

نسخه کامل منحصر بفرد این کتاب را استاد هلموت ریتر در مجموعه نافذ پاشا در استانبول کشف نمود. این نسخه داراى ۱۵۶ ورق است و در ماه رجب ۸۲۵ هجرى کتابت یافته. خط آن نستعلیق متوسط و هر صفحه‏اش داراى ۱۷ سطر است. در آغاز نسخه رساله سمرقندیه از تألیفات شیخ احمد قرار دارد، سپس از ورق‏ b 38 تاb 132 اختصاص بمقامات تألیف محمد غزنوى دارد و بیست و چهار ورق اخیر آن نیز مشتمل بر دو رساله مختلف از یکى از فرزندان و یکى از اعقاب شیخ و مجددا جزئى از رساله سمرقندیه مى ‏باشد.

هرچند خط این نسخه بدون دشوارى خوانده مى‏شود ولى پاره‏اى از لغات بواسطه محو شدن جوهر یا سوراخ شدن کاغذ یا گاهى کم دقتى کاتب در رونویسى و نقطه‏گذارى خوانا نیست. گاهى کلمه واحد در جاهاى مختلف با املاى مختلف نوشته شده مانند سارقچه و سارغچه (ص ۱۵۷)، امقان، امعان و امغان در صفحه ۶۳ و ۶۶ و ۱۲۲ و ۱۵۳ (اسم محلى است)، صاغو در صفحه ۵۷ و صاغون صفحه ۱۰۵ (اسم جائى است). گاهى نیز یک یا چند لغت و جمله از قلم کاتب افتاده است مانند صفحه ۱۳۶ سطر ۴ و در صفحه ۱۵۸ سطر ۲ و در صفحه ۱۸۴ سطر ۱۰٫

مؤلف مقامات:

مؤلف مقامات خواجه سدید الدین محمد بن موسى بن یعقوب غزنوى از امامان غزنه بوده و مکتبى و شاگردانى داشته است. تولد وى باید در اوائل سده ششم هجرى بوده باشد. وى شرح نخستین برخورد خویش را با ژنده‏پیل در مقدمه کتاب مقامات آورده است. او با گروهى از یاران خویش براى‏ زیارت حج به مکه مى‏رفت. چون بجام رسیدند غزنوى با خود اندیشید که بروم و شیخ احمد را که این‏قدر آوازه او در همه سوى پیچیده است دیدن کنم. چون داخل خانقاه شد یکى از پسران احمد وعظ مى‏گفت. در این مجلس غزنوى کراماتى مشاهده کرد و وجود شیخ چندان در او نفوذ کرد که دست از سفر مکه بداشت و مقیم خانقاه شد و شاگردى احمد برگزید. پس از آن هفت بار به غزنه رفت ولى هربار به نزد شیخ بازگشت چون در هیچ جاى آرام نمى‏یافت. اطلاعات ما از حیات محمد غزنوى بسیار اندک است. از روایات کتاب مقامات برمى‏آید که وى یک‏بار سخت مریض شد و به دعاى شیخ شفا یافت (حکایت ۳۲). وقتى قصد رفتن به غزنه را داشت، ولى شیخ به او رخصت نداد. محمد غزنوى دچار چشم دردى سخت شد که دو سال ادامه یافت و سرانجام به دعاى احمد بهبود یافت (حکایت ۳۵).

وى برادرى داشت که یک‏بار بدست افغانان اسیر گردید (حکایت ۱۲۳). تاریخ تولد و وفات وى معلوم نیست وى از بحثى که درباره تاریخ تألیف کتاب مقامات ذیلا مى‏آید این نتیجه حاصل مى‏شود که وى باید عمرى دراز یافته و شاید نزدیک بصد سال زیسته باشد.

منابع گم‏شده:

کتاب مقامات تألیف محمد غزنوى یعنى متن حاضر، هرچند بزرگ‏ترین و شاید مهم‏ترین تألیف درباره احمد جام است ولى یگانه اثر منحصر بفرد نیست.

۱- نخستین کتاب در شرح حال و مقامات شیخ ژنده‏پیل باید تألیفى بوده باشد بقلم امام رضى الدین على بن ابراهیم الیاس تایبادى که امروز در دست نیست. محمد غزنوى مى‏نویسد: «دیگر این کرامت‏ها خواجه امام رضى الدین جمال اسلام على بن ابراهیم الیاس تایبادى رحمه اللّه علیه روایت کرده و آن را سه مرتبه نهاده: اول آنچه از شیخ الاسلام شنیده است و دیگر آنچه خود دیده است و سه دیگر آنچه از یاران معتمد و ائمه متدیّن شنیده به روایت …» (شماره ۱۷۳). محمد غزنوى از این منبع در تألیف خویش استفاده نموده ولى بجز همان نقل قول شیخ که «او گفت پیش از آنکه توبه کردم …» (ص ۱۹۸) معلوم نیست که دیگر کدام حکایات از این منبع گرفته شده است.

۲- دیگر از منابع مفقوده کتابى است با عنوان «مقامات تألیف شیخ احمدترخستانى». بقول نویسنده خلاصه المقامات این ترخستانى ابو سعید ابو الخیر را دیده و خود از اقطاب روزگار بوده، سپس به خدمت شیخ جام رسیده و کراماتى را که از او در زمان حیات و پس از مرگ دیده جمع و تدوین کرده است. از این شخص در مقامات محمد غزنوى ذکرى نیست.

۳- سدیگر کتابى بوده تألیف درویش على بوزجانى در ۹۲۹ هجرى که خانیکف شخصا نسخه آن را دیده است. مطالب این کتاب قطعا اقتباس از مقامات محمد غزنوى و خلاصه المقامات بوده و گمان نمى‏رود که مشتمل بر نکته تازه‏اى بوده است.

۴- چهارم تاج الدین محمود بوزجانى مى‏باشد که نیز کتابى نوشته بوده و در خلاصه المقامات از آن نام برده شده است.

۵- پنجم کتاب خلاصه المقامات تألیف خواجه ابو المکارم بن علاء الملک جامى است که بعد از مقامات محمد غزنوى مهم‏ترین مأخذ درباره زندگانى و آثار شیخ احمد جام مى‏باشد که بدست ما رسیده است. مؤلف خلاصه المقامات یکى از اعقاب شیخ احمد بوده و در نفحات الانس آنجا که سخن از شمس الدین محمد کوسوى مى‏رود یاد شده است‏[۳۱]. وى خلاصه المقامات را در سال ۸۴۰ هجرى تألیف نموده و چنانکه عنوان کتاب نیز دلالت مى‏کند مقامات تألیف محمد غزنوى را در آن خلاصه کرده است. ولى وى علاوه بر مقامات محمد غزنوى بمنابع گمشده سابق الذکر هم دسترسى داشته و لهذا گاهى حاوى اطلاعاتى مفصل و دقیق است که در کتاب حاضر وجود ندارد. حسن دیگر این تألیف آنست که تا حدى منظم و مبوّب است و اطلاعات راجع به خاندان و فرزندان شیخ در آن کامل‏تر و دقیق‏تر مى‏باشد. مولانا عبد الرحمن جامى در تألیف‏ نفحات الانس علاوه بر مقامات محمد غزنوى از این کتاب هم استفاده کرده ولى از ذکر آن خوددارى ورزیده است.

نسخه‏اى از خلاصه المقامات را چنانکه پیشتر نیز گذشت، خاورشناس روسى ایوانف، در بخارا یافت و آن را در مجله انجمن همایونى آسیائى انگلستان به سال ۱۹۱۷ با مقدمه‏اى بزبان انگلیسى بچاپ رسانید. این نسخه ناقص و چاپ آن نیز پر از خطا و اشتباه است. وى بعدها نسخه دیگرى از همین کتاب را در کتابخانه انجمن همایونى آسیائى بنگال پیدا کرد و شرح آن را در مقاله‏اى در مجله انجمن آسیائى انگلستان به سال ۱۹۲۲ درج نمود[۳۲].

دو رساله ضمیمه مقامات:

نسخه مقامات تألیف محمد غزنوى که اینک بچاپ مى‏رسد علاوه بر رساله سمرقندیه که مجموعه‏اى از جوابهاى شیخ احمد به چند پرسش است داراى دو فصل یا مقاله ضمیمه مى‏باشد که چون به‏منزله تکمله مقامات محسوب مى‏گردد آنها را بچاپ مى‏رسانم.

نخست رساله کوچکى است تألیف کوچک‏ترین پسر شیخ احمد یعنى شهاب الدین اسماعیل. وى در این رساله کوشیده است از راه چند دلیل معقول و منطقى بزرگوارى پدرش شیخ احمد را براى کسانى که معتقد بکرامات نبودند ثابت کند. ظاهرا پیروان احمد را بیشتر مردمى خوش‏باور و ساده تشکیل مى‏دادند و از چندین حکایت موجود در مقامات برمى‏آید که شیخ در تمام دوران زندگانیش با طبقه‏اى از مخالفین که غالبا علما و فقها و اهل فهم و دانش بودند و به‏آسانى زیر بار اصول و مبانى صوفیانه و روایات گروه پیروان دلداده نمى‏رفتند در نبرد بوده است. شهاب الدین اسماعیل پسر او در این رساله باین گروه مردم پاسخ مى‏دهد و تألیفات شیخ را با وجود بمکتب نرفتن و درس نیاموختن و تربیت‏ فرزندانى برومند را که هریک در روزگار خویش امامى و پیشوائى هستند معجز حقیقى شیخ و دلیل بر بزرگى او مى‏شمرد. این رساله را مولانا عبد الرحمن جامى نیز دیده و از آن در تألیف نفحات الانس استفاده کرده است (رجوع شود به جدول تطبیقى که استاد مایر در مقاله خود آورده است). تاریخ تألیف البته قرن ششم است و تقریبا در یک زمان با کتاب مقامات بوجود آمده است.

ضمیمه دوم رساله یا مقاله‏ایست در شرح کراماتى که پس از وفات شیخ الاسلام بروز کرده است، از قبیل معالجه بیمارى معتقد یا هلاک دشمنى بزرگ که قصد آزار فرزندان یا اعقاب شیخ را داشته است یا بخواب اشخاص آمدن و آنان را از امور مخفیه خبر دادن و امثال آن.

تاریخ تألیف این مقاله بحکم دو موضع کتاب باید در حدود ۷۵۱- ۷۵۲ باشد (رک: حکایت ۱۱، ص ۳۱۲). ولى در یکجا نیز چنین آمده است: «آن چنان بود که برادرم عماد الدین رحمه اللّه علیه بعد از وفات شیخ الاسلام به چند سال به دیه استاد رفته بود» (حکایت ۴، ص ۲۹۹). مى‏دانیم که عماد الدین نام یکى از پسران شیخ است و ذکر «بعد از وفات شیخ الاسلام به چند سال» نشان مى‏دهد که مقصود فرزند شیخ است نه کسى از نوادگان او. بنابراین رساله مزبور اثر قلم دو تن یا بیشتر در زمانهاى متفاوت است. شاید جزئى که پسر شیخ نوشته دنباله همان رساله نخستین است و مؤلف آن شهاب الدین اسماعیل مى‏باشد. به‏هرحال مقاله‏ایست که در حقیقت تتمه مقامات محسوب مى‏شود.

رساله سمرقندیه:

پیش از این گذشت که رساله سمرقندیه مجموعه‏ایست از مکاتیب شیخ احمد در پاسخ به پرسش‏هائى که از اطراف خاصه از سمرقند بدو رسیده است. مجموعه حاضر که کتاب مقامات جزئى از آنست با رساله سمرقندیه آغاز مى‏گردد، ولى اول آن افتاده یعنى آنچه از رساله سمرقندیه در این مخطوطه آمده ناقص است. ولى خاتمه رساله نیز ناقص مى‏باشد. پیش از آنکه رساله مزبور پایان یابد کتاب مقامات آغاز شده است. یک جزء از رساله سمرقندیه که در اول مخطوطه آمده پس از پایان یافتن مقامات دوباره نقل گردیده است. من با تطبیق این دو جزء آنچه را از این رساله موجود است در خاتمه کتاب حاضر بچاپ مى‏رسانم و گمان مى‏کنم فایده آن کمتر از خود کتاب مقامات نباشد.[۳۳]

مقامات ژنده پیل// سدید الدین محمد غزنوى



[۱] ( ۱)- همایون‏نامه تألیف گلبدن بگم. متن فارسى با ترجمه انگلیسى و توضیحات ازettennA egdireveB .S لندن ۱۹۰۲٫

[۲] ( ۲)- بنقل از مجله انجمن همایونى آسیائى)SARJ ( سال ۱۸۹۷، ص ۴۷٫

[۳] ( ۱)- منتخب التواریخ، ج سیم ص ۳۸۶، چاپ کلکته ۱۸۹۶ میلادى.

[۴] ( ۲)- فهرست نسخ خطى کتابخانه دیوان هند تألیف هرمان اته، ص ۷۹۳٫

[۵] ( ۳)- بعید نیست که این فهرست ناقص باشد و با کثرت کتب چاپ نشده فارسى هنوز بتوان منابع جدیدى پیدا کرد. اگر از خوانندگان کسى به چنین کتبى برخورد البته این فهرست را تکمیل خواهد نمود.

[۶] ( ۴)- تاریخ‏نامه هرات چاپ پرفسور محمد زبیر الصدیقى، کلکته ۱۹۴۴، ص ۳۹۷، ۴۳۷ تا ۴۳۹، ۶۹۱، ۷۷۲ تا ۷۷۳ و چند موضع دیگر.

[۷] ( ۵)- تاریخ گزیده ص ۷۹۲ و نزهه القلوب ص ۱۵۴٫

[۸] (*)- این کتاب بهمت جناب آقاى محمود فرخ در دو مجلد در سالهاى ۱۳۳۹- ۱۳۴۰ در مشهد بچاپ رسیده است و اخبار موجود در آنکه بیشتر مربوط به اخلاف شیخ احمد است در حواشى کتاب روضه الریاحین نقل گردیده است. آنچه درباره خود شیخ جام آورده است تازه نیست و نکته ناگفته‏اى ندارد.

[۹] ( ۱)- الرحله ج ۳ ص ۷۳ تا ۷۵ و ص ۲۹۳ و ۴۴۴، چاپ پاریس.

[۱۰] ( ۲)- مجالس النفائس، ص ۱۰۵ و ۲۸۰، چاپ آقاى على اصغر حکمت، طهران ۱۳۲۳ شمسى.

[۱۱] ( ۳)- تذکره- الشعراء، ص ۳۴۸ چاپ لیدن.

[۱۲] ( ۴)- نفحات الانس ص ۳۷۹، ۴۰۵، ۴۱۷، ۵۷۴، ۵۷۶، چاپ کلکته ۱۸۵۹ میلادى. استاد فریتز مایر در مقاله محققانه خویش که بعدا ذکر آن مى‏آید نفحات را با مقامات و خلاصه المقامات بدقت مقایسه کرده و جدولى از اقتباسات نفحات از دو منبع مذکور ترتیب داده است.

[۱۳] ( ۱)- نسخه خطى ایاصوفیا، شماره ۴۲۳۸، ورق ۶۰ تا ۶۳٫

[۱۴] ( ۲)- مزارات کرمان تألیف محرابى کرمانى ص ۷۰، چاپ هاشمى کرمانى، طهران ۱۳۳۰ شمسى.

[۱۵] ( ۳)- حبیب السیر ج ۲ ص ۳۲۳، چاپ طهران ۱۳۳۳ شمسى.

[۱۶] ( ۴)- مجالس المؤمنین ص ۱۰۲ و ۲۶۲، چاپ سنگى طهران ۱۲۶۸ هجرى قمرى.

[۱۷] ( ۱)- هفت اقلیم، نسخه دیوان هند ص ۲۶۰٫

[۱۸] ( ۲)- کشف الظنون، چاپ ۱۳۱۱ قمرى در مصر: ۱/ ۱۶۸ انیس اللابثین و سراج السائرین( بجاى انیس التائبین. سراج السائرین مى‏دانیم که کتابى مستقل است) ۱/ ۱۸۲ بحار الحقیقه ۱/ ۵۰۳ دیوان ۱/ ۵۵۵ رساله السمرقندى ۲/ ۴۸۶ مفتاح النجاه.

[۱۹] ( ۳)- فهرست اته، ص ۳۰۵٫

[۲۰] ( ۴)- آتشکده ص ۷۸ چاپ بمبى ۱۲۹۹ قمرى.

[۲۱] ( ۵)- نسخه خطى کتابخانه سلطنتى آلمان، شماره ۶۶۳ از فهرست پرچ)hcstreP (.

[۲۲] ( ۶)- روضات الجنات ص ۸۰ چاپ طهران ۱۳۰۶٫

[۲۳] ( ۷)- مجمع الفصحاء ۱/ ۶۷، چاپ ۱۲۹۵ قمرى/ ریاض العارفین ص ۵۱ چاپ ۱۳۱۶ شمسى.

[۲۴] ( ۱)- طرائق الحقائق ۲/ ۲۶۱، چاپ ۱۳۱۸ قمرى.

[۲۵] ( ۲)-

. ۱۸۲۲ sid 1821 nerhaJ ned ni nasaruhc ni dnu hcan esieR: resarF. B. J dnaB. negnubierhcseb esieR netsgithciw red kehtoilbiB eueN ni tztesreb? U 1829 ramieW. 495. S, 52

[۲۶] ( ۱)-

۱۹۰۴- ۱۸۹۵ grubssartS, 284. S 2 dnaB. eigololihP nehcsinarI red ssirdnurG

[۲۷] ( ۲)-

. ۱۹۱۸ nilreB, 80. S, I dnaB. rel? amkneduaB ehcsinasaruhC: zeiD tsnrE

[۲۸] ( ۳)-

. P, 1917 SARJ. m? aJ i damhA hkyahS fo eihpargoiB. A: wonavI. W 307- 291

[۲۹] ( ۴)-

ednuknelleuQ ruz dnu s’m? aG i- damhA eihpargoiB ruZ: reieM ztirF 67- 47. S, 1943, 97 dnaB, GMDZ. snu- l’ut? ahafaN s’im? aG nov

[۳۰] ( ۱)- آیا این خواجه امام ظهیر بیهقى همان دانشمند معروف مؤلف کتابهاى تتمه صوان الحکمه و تاریخ بیهق و آثار عدیده دیگر است یا شخصى گمنام، بحثى است که در این مختصر نمى‏گنجد.

بنظر نگارنده یکى بودن آن دو بعید نیست زیرا وصف« از مشاهیر علما و افراد حکما» مناسب شخصى گمنام نیست و بعلاوه در ضمن کتبى که یاقوت در معجم الادبا( چاپ مارگلیوث ج ۵ ص ۲۰۸) بحکیم و دانشمند معروف نسبت مى‏دهد( بنقل از کتاب مشارب التجارب خود امام ظهیر) عنوانهائى هست که مى‏تواند اسم کتابى در تفسیر قرآن باشد مانند: اسئله القرآن مع الاجوبه و اعجاز القرآن که نظائر آن را حاجى خلیفه بعنوان تفسیر قرآن نقل کرده است( رک بکشف الظنون ج ۱ ص ۱۰۰ و ۱۲۰ و ۳۰۲، چاپ مصر ۱۳۱۱ هجرى قمرى). و اینکه در مقامات نوشته« پس از سى و اند سال» بنظر من قاطع نیست و مى‏تواند ناشى از سهل‏انگارى محمد غزنوى در حساب دقیق و ضبط صحیح– وقایع باشد و بهر جهت این اظهار را نباید برهان خلل‏ناپذیر در رد این نظر شمرد و گفت دانشمند معروف صاحب تاریخ بیهق در ۵۶۵ هجرى قمرى در گذشته و حال آنکه امام ظهیر مذکور در مقامات محمد غزنوى در حدود ۵۷۰ نسبت بشیخ احمد ارادت یافته است.

[۳۱] ( ۱)- نفحات الانس جامى، چاپ ناساولیس، ص ۵۷۴٫

[۳۲] ( ۱)- فهرست نسخ خطى فارسى کتابخانه انجمن آسیائى بنگال، ج ۱، شماره ۲۴٫

[۳۳] سدید الدین محمد غزنوى، مقامات ژنده پیل، ۱جلد، شرکت انتشارات علمى فرهنگى – تهران، چاپ: سوم، ۱۳۸۴٫

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=