بِن گوریون ، دیوید، از طراحان حکومت اسرائیلی در سرزمین فلسطین و اولین نخست وزیر آن (۱۳۲۷ـ۱۳۳۲ ش / ۱۹۴۸ـ۱۹۵۳). نام واقعی او دیوید گرین بود (پالمر، ص ۳۵؛ شریده ، ص ۷۵) اما در جریان فعالیت سیاسیش نام بن گوریون (شیرزاد) را برای خود برگزید.
وی در ۱۳۰۴/۱۸۸۶ در شهر کوچک پلونسک در لهستان ـ که در آن زمان جزو قلمرو روسیه بود ـ به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در مدرسه ارتدوکس هبرو گذراند. در ۱۳۲۲/۱۹۰۴ با خانواده اش به ورشو رفت و در آنجا به تحصیل ادامه داد. از همان آغاز جوانی فعالیت جدّی خود را در حزب کارگران صهیون (پوعالی زیون ) آغاز کرد در ۱۳۲۴/۱۹۰۶ به فلسطین مهاجرت کرد و در کیبوتسِ (مجتمع کشاورزی ) پتاح تکفاح به کشاورزی مشغول شد و در عین حال به فعالیت خود در حزب کارگران صهیون ادامه داد و در ۱۳۲۸/۱۹۱۰ به کمک یکی از نزدیکترین دوستانش به نام اسحاق بن زوی ، شاخه ای از این حزب را با عنوان «ها احدوت » (حزب وحدت ) در فلسطین تأسیس کرد (شریده ، همانجا).
او در همان سال به هیئت تحریریه که مجله ای ترجمان (ارگان ) حزب احدوت بود پیوست و مقالات متعددی در حمایت از صهیونیسم نوشت ( د. جودائیکا ، ذیل مادّه ). سال بعد، برای تحصیل در رشته حقوق به استانبول و سپس به سالونیک رفت ، اما به سبب فعالیتهای تبلیغاتیش برای ترویج صهیونیسم ، جمال پاشا، والی عثمانی در شام ، دستور اخراج او و بن زوی را از سراسر قلمرو عثمانی صادر کرد.
بن گوریون پس از اخراج از فلسطین ، به امریکا رفت و در آنجا فعالیت گسترده ای را برای گسترش اندیشه صهیونیسم و نیز تحکیم روابط میان جنبشهای کارگری یهود در فلسطین و امریکا آغاز کرد. وی همچنین در ایجاد «گردان یهودی » در ارتش بریتانیا برای جنگ علیه عثمانی سهم بسزایی داشت و خود نیز در ۱۳۳۴/۱۹۱۵ از نخستین داوطلبان برای شرکت در جنگ بود (شریده ؛ پالمر، همانجاها؛ کورزمن ، ص ۱۰۹ـ۱۱۳). وی در دوران جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ۱۹۱۸) در لژیون یهود خدمت کرد و در انتقال تدریجی یهودیان به فلسطین بسیار کوشید (ساجدی ، ص ۱۰۱).
پس از پایان جنگ جهانی اول و شکست عثمانی ، بن گوریون به فلسطین بازگشت و تحت پوشش جنبشهای کارگری ، به فعالیتهای حزبی پرداخت ، از جمله تأسیس حزب «احدوت ها عفوداه » (حزب کارگران متحد) و تشکیل اتحادیه بزرگ کارگری موسوم به هستدروت که خود طی سالهای ۱۲۹۹ـ۱۳۱۴ ش / ۱۹۲۰ـ ۱۹۳۵ دبیرکل آن بود.
طی سالهای ۱۳۱۴ـ۱۳۲۷ ش / ۱۹۳۵ـ ۱۹۴۸، بن گوریون ریاست هیئت اجرایی آژانس یهود را برعهده داشت و مبارزه سیاسی و نظامی صهیونیستها را برای ایجاد دولتی یهودی در فلسطین رهبری کرد (شریده ، همانجا). وی در ۱۳۱۶ ش / ۱۹۳۷ پیشنهاد کمیسیون پیل را مبنی بر تقسیم فلسطین و تأسیس دولت یهود در بخش کوچکی از آن پذیرفت (علی بابائی ، ج ۳،ص ۵۹)، حال آنکه برخی از همکارانش در رهبری حزب ماپای (حزب کارگران اسرائیل ) با این طرح مخالف بودند.
با آغاز جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ـ۱۹۴۵) بن گوریون به رغم مطالب کتاب سفید بریتانیا درباره فلسطین < ، تصمیم به همکاری کامل با انگلیسیها گرفت ( دایره المعارف خاورمیانه معاصر ، ذیل مادّه ) و همین امر موجب شد تا او به عنوان هم پیمان دولت قیّم بر فلسطین ، فرصت خوبی برای ترویج اندیشه صهیونیسم در فلسطین داشته باشد. در ۱۳۲۱ ش /۱۹۴۲ بن گوریون یکی از صاحبان اصلی «طرح بالتیمور» مبنی بر ایجاد دولت یهود در فلسطین به عنوان هدف صهیونیسم بود (شریده ، ص ۷۶).
پس از جنگ ، با همکاری امریکاییها توانست تسهیلاتی را برای ادامه مهاجرت یهودیان به فلسطین فراهم سازد (صالح ، ص ۴۲۰). همچنین وی در بُعد نظامی ، مخفیانه و به رغم تظاهر به مخالفت با تروریسم ، فعالیت سازمان «هاگانا » جناح نظامی صهیونیستها در فلسطین را، رهبری می کرد و بارها در انجام عملیات تروریستی با گروههای زیرزمینی اشترن و ارگون ، وابسته به جناح راست افراطی ، همکاری نزدیک داشت (شریده ، همانجا).
در ۱۳۲۶ ش /۱۹۴۷ بن گوریون قطعنامه سازمان ملل متحد مبنی بر تقسیم فلسطین به دو دولت یهودی و عرب فلسطین را پذیرفت و این بیشتر بدان جهت بود که وی مطمئن بود عربها این قطعنامه را رد می کنند. در ۱۳۲۷ ش / ۱۹۴۸ با اعلان تشکیل دولت اسرائیل ، بن گوریون به عنوان اولین نخست وزیر اسرائیل برگزیده شد. پس از اعلان تشکیل دولت اسرائیل ، جنگ بین چهار کشور عرب با اسرائیلیها آغاز شد و بن گوریون با منحل کردن سازمانهای شبه نظامی و برکنار کردن سران و فرماندهان آنها، این سازمانها را در ارتش ادغام کرد و خود در مقام نخست وزیر و وزیر دفاع فرماندهی جنگ علیه ارتشهای عرب را به عهده گرفت (کورزمن ، اطلاعات روکش کتاب ؛ شریده ، همانجا). مهمترین اقدام او جذب صدها هزار تن از یهودیان به فلسطین بود (پالمر، همانجا).
در ۱۳۳۲ ش / ۱۹۵۳ بن گوریون از همه مسئولیتهای خود استعفا کرد و نخست وزیری را به موشه شارت واگذاشت و خود در یک شهرک صهیونیستی در صحرای نَقَب سکنی گزید، اما همچنان مرکز ثقل امور سیاسی اسرائیل محسوب می شد (شریده ، ص ۷۷). در ۱۳۳۴ ش / ۱۹۵۵ پس از استعفای لاون از وزارت دفاع ـ به سبب رسوایی او و آشکارشدن فعالیت جاسوسی اسرائیل در مصر ـ بن گوریون به وزارت دفاع بازگشت و در پایان همان سال بار دیگر نخست وزیر شد. در ۱۳۳۵ ش / ۱۹۵۶ پس از آنکه جمال * عبدالناصر، رئیس جمهوری مصر، تنگه سوئز را ملی کرد، بن گوریون در برنامه ریزی برای حمله سه جانبه فرانسه ـ انگلستان ـ اسرائیل به مصر، بسیار مؤثر بود ( > دایره المعارف خاورمیانه معاصر ، همانجا).
در ۱۳۳۶ـ۱۳۳۷ ش / اواخر ۱۹۵۷ و اوایل ۱۹۵۸، بن گوریون نظریه معروف خود موسوم به «نظریه پیرامون » را به اجرا درآورد و از طریق ایجاد ارتباطات مخفی با محمدرضا پهلوی * ، شاه ایران ، عدنان مندرس ، نخست وزیر ترکیه و هایلا/ هایله سلاسی امپراتور اتیوپی ـ که هر سه در اردوگاه ضد کمونیسم و مخالف ناصریسم بودند ـ توانست پیمانی چهار جانبه و اعلام نشده ، برای محاصره جهان عرب ، بویژه مصر، به وجود آورد (کورزمن ، ص ۴۰۵ـ۴۰۷).
در ۱۳۴۲ ش /۱۹۶۳ بن گوریون خود را بازنشسته کرد (پالمر، همانجا) و لوی اشکول ، در هر دو مقام ، جانشین او شد. با این حال بن گوریون به فعالیتهای حزبی در رأس «ماپای » ادامه داد. مرگ وی در دهم آذر ۱۳۵۲/ اول دسامبر ۱۹۷۳ در ۸۷ سالگی روی داد.
یهودیان طرفدار بن گوریون درباره وی بسیار مبالغه کرده و از وی با عناوین «معمار دولت اسرائیل »، «پدر اسرائیل »، «پیامبر مسلّح » یا «پیامبر مدرن » یاد کرده اند.
منابع :
(۱) احمد ساجدی ، مشاهیر سیاسی قرن بیستم ، تهران ۱۳۷۴ ش ؛
(۲) محمد شریده ، شخصیات اسرائیلیه ، بیروت ۱۹۹۵؛
(۳) محسن محمد صالح ، التیار الاسلامی فی فلسطین ۱۹۴۸ـ۱۹۱۷ ، کویت ۱۹۸۹؛
(۴) غلامرضا علی بابائی ، فرهنگ تاریخی ـ سیاسی ایران و خاورمیانه ، تهران ۱۳۷۴ ش ؛
(۵) Encyclopaedia Judaica , Jerusalem 1978-1982, s.v. “Ben – Gurion, David” (by Yehuda Slutsky);
(۶) Encyclopedia of the modern Middle East , eds. Reeva S. Simon, Philip Mattar, and Richard W. Bulliet, New York 1996, s.v. “Ben- Gurion, David” (by Gregory S. Mahler);
(۷) Dan Kurzman, Ben Gurion prophet of fire , New York 1983;
(۸) Alan Palmer, Who’s who in world politics , London 1996.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۴