اصحاب حضرت رسول(ص)

زندگینامه حَنظَلَه بن رَبیع « حنظله کاتب»(متوفی۵۰ه ق)

 حَنظَلَه بن رَبیع بن صَیْفى اُسَیِّدى، کنیه اش ابورِبْعى، معروف به حنظله کاتب، از صحابه پیامبر اکرم. وى از نوادگان اُسَیّدبن عمرو بود. اسیّد از بنوشُرَیْف و از بزرگان بنى تمیم به شمار مىرفت (رجوع کنید به ابنسعد، ج ۶، ص ۵۵).

درباره تاریخ ولادت وى اطلاعى نیست. به نظر مى رسد در خانوادهاى اهل دانش رشد کرده باشد؛ عموى او، اکثمبن صیفى*، حکیم مشهور عرب بود (ابنحِبّان، ج ۳، ص ۹۲) و حنظله از معدود کسانى بود که مىتوانست بنویسد (رجوع کنید به ابنسعد، همانجا؛ سمعانى، ج ۵، ص ۶).

ابن سعد (همانجا) درباره سبب شهرت وى به کاتب، به نقل از محمدبن عمر واقدى، گفته است که حنظلهبن ربیع نامهاى براى پیامبر کتابت کرد و پس از آن به این نام شهرت یافت. در منابع متأخرتر فقط گفته شده است که وى جزو کسانى بود که براى پیامبر کتابت مىکرد (براى نمونه رجوع کنید به ابنحبّان، همانجا؛ابنعساکر، ج ۱۵، ص ۳۲۲). ابوبکراحمدبن عبداللّه برقى (متوفى ح ۲۷۰) درباره منشأ شهرت او به کاتب گفته که او جزو نویسندگان وحى بوده است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج ۱۵، ص ۳۲۵)، اما در صحت این گفته تردید وجود دارد.

احتمالا گفته ابن سعد در توضیح سبب شهرت او به کاتب، دقیقترین توضیح است. ابنعبدربّه (ج ۴، ص ۱۴۷ـ ۱۴۸) نیز گفته است که حنظلهبن ربیع در نبود دیگر نویسندگان پیامبر، کار کتابت را برعهده داشت. ابنابىالحدید (ج ۱، ص ۳۳۸) اشاره کرده که نظر سیرهنگاران درباره کاتبان پیامبر آن است که عدهاى فقط وحى را کتابت مىکردند و برخى دیگر، مکاتبات سیاسى، نیازهاى شخصى پیامبر و فهرست صدقات جمع آورى شده را مىنوشتند، که حنظلهبن ربیع از افراد اخیر بوده است.

از حوادث زمان پیامبر، که نام حنظله در آنها ذکر شده، مأموریت وى درباره صلح یا عدم صلح اهل طائف با مسلمانان است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج ۱۵، ص ۳۲۷).

حنظله در زمان ابوبکر، بههمراه خالدبن ولید*، در فتوحات شرکت جست (رجوع کنید به همان، ج۱۵، ص ۳۲۲) و در جنگ قادسیه*، علاوه بر آنکه فرمانده بخشى از سپاه مسلمانان بود (رجوع کنید به طبرى، ج ۳، ص ۵۶۰)، شاهد صلحنامه میان مسلمانان و برخى از مردمان اهل حیره نیز بود (براى متن این صلحنامه رجوع کنید به همان، ج ۳، ص ۳۶۷ـ۳۶۸).

پیش از جنگ، وى از کسانى بود که به دربار یزدگرد رفت و او را به اسلام فراخواند (رجوع کنید به ابنعبدربّه، ج ۴، ص ۱۴۸). پس از جنگ قادسیه و توجه مسلمانان به مناطق شام، وى به همراه خالد به دمشق رفت و سپس، به فرمان وى، راهى مدینه شد تا خمس غنایم را به ابوبکر تحویل دهد (ابنعساکر، ج ۱۵، ص ۳۲۲ـ۳۲۳).

او از مخالفان حضرت على علیهالسلام در جنگ جمل و صفّین بود (رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص ۹۷؛ابنعبدالبرّ، ج ۱، ص ۳۷۹). از برخى مطالب نقل شده درباره وى، استنباط مى شود که از هواداران عثمان بوده است. وى در سوگ عثمان اشعارى سرود و با تجلیل از عثمان، قاتلان وى را فراموشکنندگان وصایاى پیامبر معرفى کرد و گفت با کسى که پس از عثمان عهدهدار امور مسلمانان گردد، بیعت نمىکند (رجوع کنید به ابنعساکر، ج ۳۹، ص ۵۴۲ـ۵۴۳).

حنظله، به سبب آنچه توهین به عثمان تلقى مى کرد، کوفه را به قصد قَرْقیسیا ترک کرد (ثقفى، ج ۲، ص ۵۵۳)، و این، دلیلى بر گرایش او به عثمان است. حنظله قبل از جنگ صفین، با گروهى نزد حضرت على علیهالسلام رفت تا ایشان را از جنگ بازدارد. یاران امام بر این باور بودند که وى با معاویه مکاتبات پنهانى دارد؛ازاینرو، حضرت درباره موضع او از وى سؤال کردند و او با اظهار بى طرفى، خشم بزرگان قبیله خود را، که طرفدار حضرت بودند، برانگیخت.

وى با اشاره به اینکه از همه نسبت به امور آگاهتر است، مهلت خواست و به منزلش رفت و سپس شبانه به سوى معاویه گریخت، اما در جنگ شرکت نکرد (نصربن مزاحم، ص ۹۶ـ۹۷؛ابنابى الحدید، ج ۳، ص ۱۷۵ـ۱۷۶). سال مرگ او مشخص نیست.

رحلت

ابن حبّان (ج ۳، ص ۹۲) از درگذشت او در ایام خلافت معاویه سخن گفته و صفدى (ج ۱۳، ص ۲۰۹) نوشته است که وى در سال ۵۰ درگذشت.

در مجامع حدیثى، چند روایت از او هست که متضمن مفاهیم اخلاقى و فقهى است. در این میان، حدیثِ «نفاقِ» او معروف است و حتى از او با نام «صاحب حدیث النفاق» یاد شده است (رجوع کنید به سمعانى، ج ۵، ص ۶). حنظله در این خبر خود را منافق خوانده و در معناى آن گفته است هنگامىکه نزد پیامبر هستیم و آن حضرت از بهشت و دوزخ سخن مى گوید، به یاد آخرت مىافتیم، اما چون نزد همسر و فرزندان خود مىرویم، از یاد خدا غافل مىشویم (براى متن حدیث رجوع کنید به ابنعساکر، ج ۱۵، ص ۳۲۲ـ۳۲۳). کسانى از او حدیث نقل کرده اند، از جمله ابوعثمان نَهْدى، حسن بصرى و قَتاده (رجوع کنید به همان، ج ۱۵، ص ۳۲۲؛مِزّى، ج ۷، ص ۴۳۹).



منابع:

(۱) ابنابىالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۲) ابنحِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۳) ابنسعد (بیروت)؛
(۴) ابنعبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفه الاصحاب، چاپ علىمحمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۵) ابنعبدربّه، العقدالفرید، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰؛
(۶) ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ على شیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
(۷) ابراهیمبن محمد ثقفى، الغارات، چاپ جلالالدین محدث ارموى، تهران ۱۳۵۵ش؛
(۸) سمعانى؛
(۹) صفدى؛
(۱۰) طبرى، تاریخ (بیروت)؛
(۱۱) یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تهذیبالکمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۱۲) نصربن مزاحم، وقعه صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴٫

دانشنامه جهان اسلام  جلد ۱۴

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=