ابواسحاق ابراهیم بن محمد ، محدّث ، فقیه ، مورخ و مؤلف پر اثر شیعه امامی سده سوم . نیای اعلایش ، سعدبن مسعود ثقفی ، عموی مختار ثقفی و از صحابه امام علی علیه السلام بود که آن حضرت وی را والی مداین کرد (نجاشی ، ص ۱۶ـ۱۷؛ طوسی ، ۱۴۲۰، ص ۱۲). از جد او، سعیدبن هلال ، نیز در شمار اصحاب امام صادق علیه السلام یاد شده است (طوسی ، ۱۳۸۰، ص ۲۰۵).
از تاریخ ولادت ثقفی آگاهی نداریم ، اما بنا بر روایت وی از اَبان بن عثمان بَجَلی ( رجوع کنید به قمی ، ج ۲، ص ۳۱۲) و دیگر مشایخی که در دهه دوم سده سوم درگذشته اند ( رجوع کنید بهثقفی ، ج ۱، مقدمه مُحدّث اُرمَوی ، ص نو، نح )، احتمالاً در حدود ۲۰۰ یا اواخر سده دوم به دنیا آمده است .
ثقفی در کوفه به دنیا آمد. در همانجا نشو و نما یافت و به سماع حدیث پرداخت و محضر برخی مشایخ این شهر را درک کرد (همان مقدمه ، ص نح ). در میان مشایخ او نامِ شماری از بزرگان عامه و خاصه دیده می شود از آن جمله اند: اَبان بن عثمان بَجَلی کوفی (اَبانِاَحمَر)، مورخ اخباری و از صحابه امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام (قمی ، همانجا؛ طوسی ، ۱۴۲۰، ص ۴۷)، ابونُعیم فضل بن دُکَین و اسماعیل بن ابان وَرّاق ازدی ( رجوع کنید به ثقفی ، ص ۲، ۳۸، ۴۱ـ۴۲؛ ابونُعیم ، ج ۱، ص ۱۸۷؛ سمعانی ، ج ۱، ص ۵۱۱)، علی بن مُعلّی ‘ (خوئی ، ج ۱، ص ۲۸۳)، عبّادبن یعقوب و عباس بن بکّار (ابن حجر عسقلانی ، ج ۱، ص ۱۰۲؛ برای مشایخ روایی ثقفی در الغارات رجوع کنید بهثقفی ، همان مقدمه ، ص نو ـ نز).
ثقفی در اوایل عمر زیدی مذهب بود و سپس به امامیه گروید. وی بعدها از کوفه به اصفهان مهاجرت کرد و در آنجا اقامت گزید (نجاشی ، ص ۱۷؛ طوسی ، ۱۴۲۰، ص ۱۲؛ صَفَدی ، ج ۶، ص ۱۲۱)؛ ازاین رو، ابن ندیم (ص ۲۷۹) وی را اصفهانی خوانده است . روایت نجاشی (همانجا) و دیگران (مثلاً رجوع کنید بهابن حجر عسقلانی ، همانجا؛ داوودی ، ج ۱، ص ۲۰) در باره سبب هجرت ثقفی به اصفهان ، از استواری و پایداری او در اعتقاد به تشیع حکایت دارد.
بنا بر این روایات ، برخی از علمای کوفه ، کتاب المعرفه را، که ثقفی در مناقب اهل بیت علیهم السلام و مثالب دشمنان ایشان تألیف کرده بود، موافق تقیه ندانستند و از وی خواستند از نشر آن صرف نظر کند لیکن وی ، که از صحت روایات خود در این کتاب مطمئن بود، سوگند خورد که این کتاب را در اصفهان ، که گفته می شد دورترین شهر از آرا و عقاید شیعه است ، نشر و روایت کند و چنین کرد. ثقفی در اصفهان به تبلیغ و ترویج تشیع پرداخت (ذهبی ، حوادث و وفیات ۲۸۱ـ۲۹۰ ه ، ص ۱۱۲ـ۱۱۳). گفته شده که گروهی از علمای شیعه در قم ، از جمله ابوجعفر احمدبن محمدبن خالد بَرْقی * ، به اصفهان نزد ثقفی رفتند و از او خواستند به قم نقل مکان کند، اما وی نپذیرفت (نجاشی ، همانجا؛ طوسی ، ۱۴۲۰، ص ۱۳) و ظاهراً تا آخر عمر در اصفهان به سر برد و در ۲۸۳ در همانجا درگذشت (ابن حجر عسقلانی ؛ داوودی ، همانجاها؛ ثقفی ، همان مقدمه ، ص نط ).
ثقفی اگرچه زمان ائمه علیهم السلام را درک کرده ، مستقیماً از آنان حدیثی روایت نکرده (طوسی ، ۱۳۸۰، ص ۴۵۱؛ ثقفی ، همان مقدمه ، ص نح )، اما برخی از احادیث ائمه را به صورت مُرسَل روایت کرده است (برای نمونه رجوع کنید به ابن قُولُوَیه ، ص ۳۴۵؛ طوسی ، ۱۴۰۱، ج ۶، ص ۵۴).
از برجسته ترین راویان ثقفی ، احمدبن محمدبن خالد برقی ( رجوع کنید به ج ۱، ص ۲۸۷، ج ۲، ص ۴۸۹) و صفّار قمی ( رجوع کنید به ص ۵۱ ـ ۵۲، ۸۸ و جاهای دیگر، به واسطه عبداللّه بن محمد) هستند. به جز این ، ثقفی شاگردان و راویان بسیاری داشته است ؛ از جمله راویان تألیفات او عبارت اند از: عبدالرحمان بن ابراهیم مُسْتَمْلی ، احمدبن علویّه اصفهانی معروف به ابن اَسوَد (نجاشی : ابوالاسود)، حسن بن علی بن عبدالکریم زعفرانی (نجاشی ، ص ۱۸؛ طوسی ، ۱۴۲۰، ص ۱۴ـ۱۵)، عباس بن سَریّ (سِندی ) و محمدبن زید رَطّاب (نجاشی ، ص ۱۷ـ ۱۸؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۱، ص ۱۰۳؛ برای شماری دیگر از راویان و شاگردان ثقفی رجوع کنید بهنوری ، ج ۴، ص ۲۴؛ ثقفی ، همان مقدمه ، ص نز ـ نح ).
علمای رجال شیعه عموماً ثقفی را ستوده و از وی در شمار رُوات موثق و معتمد یاد کرده اند ( رجوع کنید به ابن طاووس ، ۱۴۱۴، ج ۱، ص ۵۸، با این ملاحظه که نام او اشتباهاً به صورت اسحاق بن ابراهیم الثقفی آمده ؛ ابن داوود حلّی ، ص ۳۳؛ علامه حلّی ، ص ۴۹ـ۵۰؛ مجلسی ، ۱۳۷۸ ش ، ص ۱۵؛ مازندرانی حائری ، ج ۱، ص ۱۹۶، به نقل از تعلیقه وحید بهبهانی ؛ نوری ، همانجا). خوئی (ج ۱، ص ۲۸۲) قرار گرفتن ثقفی در اِسناد تفسیر قمی و در طریق روایی ابن قولویه را در دلالت بر وثاقت او کافی دانسته است . ابن ندیم (همانجا) نیز ثقفی را از علمای موثق می داند. با این حال برخی از علمای اهل سنّت ، وی را به سبب شیعی بودن ، «جرح » و حدیثش را ترک کرده اند. ابونُعَیم اصفهانی وی را از شیعیان غالی (غالیاً فی الرفض ؛ در باره مراد از این تعبیر رجوع کنید بهابن حجرعسقلانی ، همان ، ص ۲۰) دانسته و در باره برادر کوچک ترش ، علی بن محمد ثقفی (متوفی ۲۸۲)، که او نیز در اصفهان اقامت داشته و ظاهراً بر مذهب سنّت بوده ، شرحی مبسوط تر آورده است (ج ۱، ص ۱۸۷، ج ۲، ص ۷؛ نیز رجوع کنید بهابن حجر عسقلانی ، همان ، ص ۱۰۲). علی از برادرش ابراهیم دوری گزیده بود (سمعانی ، همانجا).
آثار
از میان تألیفات بسیار ابراهیم ثقفی ، که شمار آنها به بیش از پنجاه می رسیده ( رجوع کنید به طوسی ، ۱۴۲۰، ص ۱۳ـ۱۴؛ قس نجاشی ، همانجا؛ یاقوت حموی ، ج ۱، ص ۱۰۵؛ ذهبی ، حوادث و وفیات ۲۸۱ـ۲۹۰ ه ، ص ۱۱۳؛ صفدی ، ج ۶، ص ۱۲۱؛ ابن حجر عسقلانی ، همانجا؛ امین ، ج ۲، ص ۲۰۹ـ۲۱۰)، تنها اَلغْارات باقی مانده که مؤلف در آن تجاوزات و حملات پراکنده و غافلگیرانه سرداران معاویه به مناطقی از قلمرو امام علی علیه السلام را گزارش کرده است . به نظر می آید که نام کتاب بر گرفته از یکی از سخنان امام است ( رجوع کنید به نهج البلاغه ، خطبه ۲۷: شُنَّت عَلیکُمُ الغَاراتُ).
الغارات شرح رویدادها و تاریخ دوره پایانی حکومت امام علی علیه السلام است و همچنین قسمتهایی از سیره شخصی و حکومتی و خطبه ها و نامه های آن حضرت را در بر دارد و پاره ای از اطلاعات ارزشمند آن را در منابع دیگر نمی توان یافت . مؤلف پس از مقدمه ، مطالب را با نظم ، دقت نظر، واقع نگری و پرهیز از تعصب دسته بندی کرده است . ثقفی در این کتاب احادیث را عموماً از راویان مشهور و مقبول اهل سنّت نقل کرده و جز چند مورد از ائمه علیهم السلام روایت نکرده است (ثقفی ، همان مقدمه ، ص سط ـ ع ). الغارات از منابع مؤلفان اهل سنّت و شیعه بوده و ابن ابی الحدید احادیث بسیاری از این کتاب را در شرح نهج البلاغه نقل کرده است ( رجوع کنید بهاسماعیلیان ، ص ۴۴۱؛سزگین ، ج ۱، ص ۳۲۱؛ترجمه عربی ، ج ۱، جزء ۲، ص ۱۵۵).
مجلسی نیز در بحارالانوار از این کتاب بهره بسیار برده است (برای نمونه رجوع کنید بهج ۳۴، ص ۴۶ به بعد، ۱۶۳ـ ۱۶۵، ۲۰۸ـ۲۰۹ و جاهای دیگر). الغارات منبعی معتبر نزد نویسندگان شیعه بوده است (نوری ، ج ۴، ص ۲۴) و بسیاری نیز روایاتی را با حذف اسانید ظاهراً از این کتاب نقل کرده اند (ثقفی ، همان مقدمه ، ص عب ). ابن طاووس (علی بن موسی )، کتاب از میان رفته مقتل امیرالمؤمنین را، که در سیاهه آثار ثقفی به عنوان تألیفی مستقل یاد شده است ( رجوع کنید به نجاشی ، ص ۱۷؛طوسی ، ۱۴۲۰، ص ۱۳)، جزء دوم الغارات شمرده و خطبه شقشقیّه را از آن نقل کرده است ( رجوع کنید به۱۴۲۰، ج ۲، ص ۱۲۴ـ ۱۲۶).
عبدالکریم بن احمدبن موسی بن طاووس (ص ۴۴ـ ۴۵) نیز از نسخه ای کهن از مقتل امیرالمؤمنین (تحریر ۳۵۵) استفاده کرده است . الغارات را نخستین بار سیدجلال الدین محدّث ارموی ، بر اساس نسخه ای ظاهراً متعلق به سده یازدهم و با مقابله با بخشهای منقول از این کتاب در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و بحارالانوار مجلسی ، با مقدمه و تعلیقات عالمانه و فهارس در ۱۳۵۴ ش در تهران منتشر کرد. عبدالزهراء حسینی خطیب نیز در ۱۴۰۷ در بیروت بار دیگر آن را چاپ کرد. محمدباقر کَمَره ای در ۱۳۵۶ ش و عبدالمحمد آیتی در ۱۳۷۱ ش ، این کتاب را به فارسی ترجمه کرده اند.
ثقفی را باید در شمار مورخان بزرگ اخباری دانست (صفدی ، همانجا؛قس یاقوت حموی ، همانجا، که عبارتِ ( کانَ اخباریاً ) به صورت «کان جباراً» تصحیف شده است ) و برخی تک نگاشتهای او، مانند المبتدأ و السیره و المغازی ، را می توان بخشهایی از تاریخی عمومی به شمار آورد. دیگر آثار تاریخی ثقفی زنجیره ای پیوسته از حوادث تاریخ اسلام تا قیام مختار، و سپس حوادثی پراکنده تا اوایل خلافت عباسیان را در بر می گیرد (نجاشی ، ص ۱۷ـ ۱۸؛طوسی ، ۱۴۲۰، ص ۱۳ـ۱۴). کتاب تاریخ ثقفی ، مشتمل بر جزئیاتی در باره ظلمهایی که بر امام علی علیه السلام شده و نیز مثالب خلفا(همانجاها)، ظاهراً در دسترس ابن طاووس بوده است ( رجوع کنید به ابن طاووس ، ۱۴۲۰، ج ۲، ص ۲۱۱؛نیز رجوع کنید بهکولبرگ ، ص ۳۶۲ـ۳۶۳).
از کتاب المعرفه ، که به طرق روایی مختلف در میان علمای شیعه تداول داشته ( رجوع کنید به طوسی ، ۱۴۲۰، ص ۱۴ـ ۱۵)، تنها نقل قولهایی در برخی منابع دیده می شود از جمله طَبْرِسی در اِعلام الوَری ‘ (ج ۱، ص ۳۶۵ـ۳۶۷) حدیث پیامبراکرم را که روز خیبر در فضیلت علی فرمود، از آن روایت کرده است .
به گفته ابن طاووس ، که نسخه ای کهن و ظاهراً به خط مؤلف از المعرفه را در اختیار داشته ، کتاب دارای چهار جزء و مشتمل بر احادیثی به روایت رجال اهل سنّت بوده است . وی قسمتهایی از این کتاب را در باره فضائل امام علی و اینکه پیامبر اکرم آن حضرت را امیرالمؤمنین نامید، نقل کرده است ( رجوع کنید به ۱۴۱۰، ص ۱۹۳ـ ۲۰۹). ابن طاووس در کتابهای دیگر خود نیز از المعرفه استفاده کرده و مطالعه آن را به منزله کتابی مهم به فرزند خویش سفارش نموده است (۱۳۷۵ ش ، ص ۸۲، ۱۲۵؛همو، ۱۳۷۹ ش ، ص ۱۴۱ـ۱۴۲؛همو، ۱۴۲۰، ج ۲، ص ۱۹۴).
ثقفی را در زمره فقهای شیعه نیز به شمار آورده اند (ابن ندیم ، همانجا). در فهرست آثار وی عناوینی مانند الجامع الکبیر فی الفقه و الجامع الصغیر (نجاشی ، ص ۱۷؛طوسی ، ۱۴۲۰، ص ۱۳) و جامع الفقه و الاحکام که ظاهراً تألیفی مستقل از آن دو بوده است (نجاشی ، ص ۱۸؛آقابزرگ طهرانی ، ج ۵، ص ۶۴ـ ۶۵) دیده می شود. الحلال و الحرام ، دیگر اثر فقهی ثقفی که ابن طاووس نسخه ای کهن و زیبا از آن را در اختیار داشته و از آن نقل کرده ( رجوع کنید به ۱۴۱۴، ج ۱، ص ۵۸)، احتمالاً نام دیگر یکی از کتابهای پیشین بوده است ( رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، ج ۷، ص ۶۱؛ثقفی ، همان مقدمه ، ص سه ـ سز؛کولبرگ ، ص ۱۸۱).
پاره ای روایات فقهی ثقفی در کتب اربعه و دیگرمنابع فقهی محفوظ مانده است (برای نمونه رجوع کنید به کلینی ، ج ۲، ص ۱۷، ج ۳، ص ۷۰، ج ۷، ص ۲۶۲، ۴۲۸ـ۴۲۹؛ابن بابویه ، ج ۳، ص ۱۹، ج ۴، ص ۵۱۴؛طوسی ، ۱۴۰۱، ج ۶، ص ۵۴، ۱۵۷، ۲۹۰؛شهید اول ، ج ۴، ص ۱۶۱). بجز این ، روایات فراوانی از وی در منابع حدیثی نقل شده است ( رجوع کنید به ثقفی ، همان مقدمه ، ص ع ـ عا).
منابع :
(۱) آقابزرگ طهرانی ؛
(۲) ابن بابویه ، کتاب من لایحضره الفقیه ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم ۱۴۱۴؛
(۳) ابن حجر عسقلانی ، لسان المیزان ، حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱؛
(۴) ابن داوود حلّی ، کتاب الرجال ، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم ، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۵) ابن طاووس (عبدالکریم بن احمد)، فرحه الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، چاپ تحسین آل شبیب موسوی ، ( قم ) ۱۴۱۹/۱۹۹۸؛
(۶) ابن طاووس (علی بن موسی )، اقبال الاعمال ، چاپ جواد قیومی اصفهانی ، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۵؛
(۷) همو، سعدالسعود للنفوس ، چاپ فارس تبریزیان حسون ، قم ۱۳۷۹ ش ؛
(۸) همو، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف ، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹؛
(۹) همو، کشف المحجه لثمره المهجه ، چاپ محمد حسون ، قم ۱۳۷۵ ش ؛
(۱۰) همو، الیقین باختصاص مولانا علی ( ع ) بامره المومنین ، چاپ انصاری ، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹؛
(۱۱) ابن قولویه ، کامل الزیارات ، چاپ جواد قیومی ، قم ۱۴۱۷؛
(۱۲) ابن ندیم ؛
(۱۳) احمدبن عبداللّه ابونعیم ، کتاب ذکر اخبار اصبهان ، چاپ سون ددرینگ ، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(۱۴) اسداللّه اسماعیلیان ، شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید: الفهارس ، قم ?( ۱۳۹۷ ) ؛
(۱۵) امین ؛احمدبن محمد برقی ، کتاب المحاسن ، چاپ جلال الدین محدّث ارموی ، قم
(۱۶) ?( ۱۳۳۱ ش ) ؛
(۱۷) ابراهیم بن محمدثقفی ، الغارات ، چاپ جلال الدین محدّث ارموی ، تهران ۱۳۵۵ ش ؛
(۱۸) خوئی ؛
(۱۹) محمدبن علی داوودی ، طبقات المفسرین ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۰) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، حوادث و وفیات ۲۸۱ـ۲۹۰ ه .، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛فؤاد سزگین ، تاریخ التراث
(۲۱) العربی ، ج ۱، جزء ۲، نقله الی العربیه محمود فهمی حجازی ، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۲) سمعانی ؛
(۲۳) محمدبن مکی شهید اول ، ذکری الشیعه فی احکام الشریعه ، قم ۱۴۱۹؛
(۲۴) محمدبن حسن صفار قمی ، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص » ، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی ، قم ۱۴۰۴؛
(۲۵) صفدی ؛
(۲۶) فضل بن حسن طبرسی ، اعلام الوری باعلام الهدی ، قم ۱۴۱۷؛
(۲۷) محمدبن حسن طوسی ، تهذیب الاحکام ، چاپ حسن موسوی خرسان ، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
(۲۸) همو، رجال الطوسی ، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛
(۲۹) همو، فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماءالمصنفین و اصحاب الاصول ، چاپ عبدالعزیز طباطبائی ، قم ۱۴۲۰؛
(۳۰) حسن بن یوسف علامه حلّی ، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال ، چاپ جواد قیومی ، ( قم ) ۱۴۱۷؛
(۳۱) علی بن ابی طالب (ع )، امام اول ، نهج البلاغه ، چاپ صبحی صالح ، بیروت ?( ۱۳۸۷ ) ، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۳۲) علی بن ابراهیم قمی ، تفسیرالقمی ، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱؛
(۳۳) کلینی ؛
(۳۴) محمدبن اسماعیل مازندرانی حائری ، منتهی المقال فی احوال الرجال ، قم ۱۴۱۶؛
(۳۵) محمدباقربن محمدتقی مجلسی ؛
(۳۶) بحارالانوار ، ج ۳۴، چاپ محمدباقر محمودی ، تهران ۱۴۱۳/۱۹۹۲؛
(۳۷) همو، الوجیزه فی الرجال ، چاپ محمدکاظم رحمان ستایش ، تهران ۱۳۷۸ ش ؛
(۳۸) احمدبن علی نجاشی ، فهرست اسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی ، قم ۱۴۰۷؛
(۳۹) حسین بن محمدتقی نوری ، خاتمه مستدرک الوسائل ، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰؛
(۴۰) یاقوت حموی ، معجم الادباء ، چاپ احسان عباس ، بیروت ۱۹۹۳؛
(۴۱) Etan Kohlberg, Amedieval Muslim Scholar at work: Ibn T ¤a ¦wu ¦s and his library , Leiden 1992;
(۴۲) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967-1984.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۹