اصحاب حضرت امیرالمومنین علی(ع)اصحاب حضرت رسول(ص)

زندگینامه حُذَیفه بن یمان(متوفی۳۶ه ق)(صحابى مشهور پیامبر اکرم)

حُذَیفه بن یمان ، کنیه‌اش ابوعبداللّه، صحابى مشهور پیامبر اکرم. پدرش، حِسْل یا حُسَیل، از قبیله عَبْس یمن، و مشهور به یمان بود (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ۷، ص ۳۱۷، ج ۸، ص ۳۲۰؛ ابن‌اثیر، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، ج ۱، ص ۳۹۰). این واژه در اصل یمانى، یعنى منسوب به یمن، بوده (رجوع کنید به ابن‌اثیر، ۱۴۱۴، ج ۳، ص ۴۱۷) سپس «ى» نسبت از آن حذف شده است.

یمان پیش از ظهور اسلام به مدینه رفت و با خاندان عبدالاشهل، از شاخه اوس، هم‌پیمان شد و رباب، دختر کعب، را از آن خاندان به همسرى برگزید (ابن‌سعد، ج ۷، ص ۳۱۷؛ ابن‌اثیر، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، همانجا). او، از رباب جز حذیفه، سه پسر دیگر به نامهاى سعد (ابن‌سعد، ج ۶، ص ۲۱۵)، صفوان (همان، ج ۷، ص ۳۱۷) و مُدْلج (همان، ج ۸، ص ۳۴۲) و دخترانى به نامهاى لیلى (همان، ج ۳، ص ۴۴۱)، سلمه (ابن‌سعد، همانجا) و فاطمه (همان، ج ۸، ص ۳۲۵) داشت (همان، ج ۸، ص ۳۲۰).

حذیفه که از نخستین اسلام‌آورندگان بود (رجوع کنید به همان، ج ۳، ص ۲۵۰)، به همراه پدرش براى شرکت در جنگ به سوى مدینه حرکت کرد. در میان راه مشرکان آن دو را دستگیر کردند و از ایشان پیمان گرفتند که در جنگ بدر شرکت نکنند و سپس آنان را رها ساختند. آن دو، به فرمان رسول اکرم، بر پیمان خود وفادار ماندند و در جنگ بدر شرکت نکردند (ابن‌اثیر، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، ج ۱، ص ۳۹۱؛ نیز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ۷، ص ۳۱۷). به همین سبب، درباره اینکه حذیفه از مهاجران یا انصار بود اختلاف‌نظر وجود دارد. نوشته‌اند که رسول خدا حذیفه را در این باره مخیر فرمود و او انتساب به انصار را برگزید (رجوع کنید به ابن‌قتیبه، ص ۲۶۳؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج ۲، ص ۴۰) و پیامبر نیز آن را تصویب کرد (ابن‌قتیبه، همانجا).

حذیفه و پدرش، که پیرى فرتوت بود (طبرى، ج ۲، ص۵۳۰)، در جنگ احد شرکت کرد و مسلمانان ناآگاهانه پدرش را کشتند (واقدى، ج ۱، ص ۳۰۱؛ ابن‌سعد، ج ۲، ص ۴۳). حذیفه براى قاتلان پدرش آمرزش خواست و چون رسول خدا خواست خون‌بهاى او را از بیت‌المال بپردازد، حذیفه آن را بخشید (واقدى، ج ۱، ص ۲۳۳ـ۲۳۴).

حذیفه در جنگ خندق، پس از عقب‌نشینى احزاب از مدینه، در شبى بسیار سرد و طوفانى از سوى پیامبر مأموریت یافت که به میان دشمن برود و از آنان خبر بیاورد و او وظیفه‌اش را به‌خوبى به انجام رساند (رجوع کنید به همان، ج ۲، ص ۴۸۸ـ۴۹۱؛ ابن‌سعد، ج ۲، ص ۶۹). وى در غزوات دیگرِ رسول خدا نیز همراه ایشان بود (ابن‌سعد، ج ۶، ص ۱۵). به هنگام بستن پیمان برادرى میان مهاجران و انصار، به فرمان پیامبر میان او و عمار پیمان برادرى بسته شد (ابن‌هشام، ج ۱، ص ۳۵۵؛ ابن‌سعد، ج ۳، ص ۲۵۰). او در روزگار خلافت عمر به حکومت مدائن گمارده شد (ابن‌سعد، ج ۷، ص ۳۱۷).

رحلت

حذیفه در آغاز سال سی‌وششم هجرى، چهل شب پس از کشته شدن عثمان و آغاز بیعت مردم با على علیه‌السلام، در مدائن درگذشت (همانجا)؛ اما به نقل برخى مؤلفان شیعه (مثلاً رجوع کنید به ابن‌بابویه، ص۴۹۰؛ فتال نیشابورى، ج ۲، ص ۲۸۶) حذیفه پس از شهادت عمار، یعنى سال سى و هفتم هجرى، زنده بوده است. فرزندزادگان حذیفه تا سده سوم در مدائن برجاى بودند (ابن‌سعد، همانجا).

شرح‌حال‌نگاران از حذیفه با عنوان «صاحب سرّ» (رازدار) رسول خدا یاد کرده‌اند (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، قسم ۱، ص۳۳۵؛ ابن‌اثیر، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶؛ ابن‌حجر عسقلانى، همانجاها)، زیرا پیامبر خبر بسیارى از حوادث و فتنه‌هاى آینده را با او در میان گذاشته بود و از باطن بسیارى افراد به او خبر داده و برخى منافقان را به او شناسانده بود (رجوع کنید به مروزى، ص ۱۴؛ ابن‌سعد، ج ۲، ص ۳۴۶)، به‌ویژه رسول خدا به هنگام بازگشت از تبوک*، نام تک‌تک منافقانى را که قصد راندن مرکب وى را داشتند، به او گفت (رجوع کنید به واقدى، ج ۳، ص ۱۰۴۲ـ ۱۰۴۴؛ قطب راوندى، ج ۲، ص ۵۰۴ـ۵۰۵).

از همین‌رو، رسول اکرم درباره حذیفه و على علیه‌السلام فرمود: «آنان بهتر از همه مردم، منافقان را می‌شناسند» (طبرسى، ج ۱، ص ۱۲۷). عمر نیز از حذیفه پیروى می‌کرد؛ اگر او در تشییع جنازه‌اى حاضر نمی‌شد، درمی‌یافت که آن مرده از منافقان بوده و او نیز در آن مراسم شرکت نمی‌کرد (رجوع کنید به واقدى، ج ۳، ص ۱۰۴۵؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجا). از حذیفه کسان بسیارى نقل روایت کرده‌اند (رجوع کنید به مزّى، ج ۵، ص ۴۹۷ـ۴۹۹). او به پرهیزکارى، دنیاگریزى و دورى از ثروت‌اندوزى معروف بود (رجوع کنید به ابونعیم اصفهانى، ج ۱، ص۲۷۰ـ۲۸۳؛ ابن‌جوزى، ج ۱، ص ۲۴۹ـ۲۵۱).

عمر وى را جانشین فرمانده جنگ نهاوند کرد و او پس از کشته شدنِ نعمان‌بن مقرن، فرماندهى سپاه را برعهده گرفت و نهاوند را گشود (مقدسى، ج ۵، ص ۱۸۱؛ ابن‌اثیر، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، همانجا). چند شهر دیگر ایران را نیز فتح کرد (رجوع کنید به ابن‌اثیر، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، همانجا).

حذیفه از کسانى بود که به روزگار خلافت عثمان در خاک‌سپارى ابوذر شرکت کرد (یعقوبى، ج ۲، ص ۱۷۳) و از گزارش‌دهندگان و گواهان باده‌نوشىِ ولیدبن عُقْبه بود (همان، ج ۲، ص ۱۶۵) و همو بود که، پس از آگاهى از اختلاف مصاحف، تدوین قرآن واحد را به عثمان پیشنهاد داد (رجوع کنید به ابن‌شبّه نمیرى، ج ۳، ص ۹۹۲؛ ابن‌ندیم، ص ۲۷). وى در میان اصحاب حضرت على، یکى از ارکان چهارگانه یاد شده است (طوسى، ص ۶۰).

کشى (ص ۶ـ۷) در خبرى، حذیفه را در زمره هفت‌تنى دانسته که به‌سبب ایشان، عنایتهاى خدا بر مردم ارزانى می‌شده است و همانها در نمازگزاردن بر پیکر فاطمه زهرا علیهاالسلام و خاک‌سپارى او حضور داشته‌اند. هنگامى که على علیه‌السلام براى شرکت در جنگ جمل* به منطقه ذوقار رسید، حذیفه به یاران خود گفت خود را به امیرالمؤمنین و وصى سیدالمرسلین برسانید که حق در یارى دادن اوست (ابن‌ابی‌الحدید، ج ۲، ص ۱۸۸).

از او روایاتى در شأن و منزلت امام على (رجوع کنید به مفید، ج ۱، ص ۹۱) و اهل بیت رسول خدا علیهم‌السلام (رجوع کنید به اربلى، ج ۲، ص ۹۵، ۲۱۹) نقل شده است. حذیفه در روایتى، تصریح پیامبر بر امامان دوازده‌گانه پس از خود را نقل کرده است (رجوع کنید به خزاز رازى، ص ۱۳۶).

مسعودى (ج ۳، ص ۱۳۱) به همراهى دو پسر حذیفه به نامهاى صفوان و سعد با على علیه‌السلام در جنگ صفّین اشاره کرده و آنان را از شهیدان این جنگ دانسته است، ولى به نوشته طبرى (ج ۵، ص ۵۵۵)، سعد پسر حذیفه هنگام قیام توابین زنده بوده و سلیمان‌بن صُرَد* خزاعى در نامه‌اى از او یارى خواسته و سعد نیز آمادگى خود را اعلام کرده است.



منابع :

(۱) ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی‌تا.)؛
(۲) ابن‌اثیر، اسدالغابه فى معرفه الصحابه، قاهره ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶، چاپ افست بیروت (بی‌تا.)؛
(۳) همو، اللباب فى تهذیب الانساب، بیروت ۱۴۱۴ /۱۹۹۴؛
(۴) ابن‌بابویه، الامالى، قم ۱۴۱۷؛
(۵) ابن‌جوزى، کتاب صفه الصفوه، حیدرآباد، دکن ۱۳۵۵ ـ ۱۳۵۶؛
(۶) ابن‌حجر عسقلانى، الاصابه فى تمییز الصحابه، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی‌محمد معوض، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵؛
(۷) ابن‌سعد (بیروت)؛
(۸) ابن‌شبّه نمیرى، کتاب تاریخ‌المدینهالمنوره : اخبارالمدینه النبویه، چاپ فهیم محمد شلتوت، (جدّه) ۱۳۹۹/۱۹۷۹، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
(۹) ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفه الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوى، قاهره (۱۳۸۰/ ۱۹۶۰)؛
(۱۰) ابن‌ قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
(۱۱) ابن‌ندیم (تهران)؛
(۱۲) ابن‌هشام، السیرهالنبویه، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۱۳) ابونعیم اصفهانى، حیلهالاولیاء و طبقات‌الأصفیاء، چاپ محمدامین خانجى، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۱۴) علی‌بن عیسی‌اِربلى، کشف‌الغمهفی‌معرفهالائمه، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵؛
(۱۵) علی‌بن محمد خزاز رازى، کفایه الاثر فى النص علی‌الائمه الاثنی‌عشر، چاپ عبداللطیف حسینى کوه کمرى خوئى، قم ۱۴۰۱؛
(۱۶) احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی‌خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
(۱۷) طبرى، تاریخ (بیروت)؛
(۱۸) محمدبن‌حسن طوسى، رجال الطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۵؛
(۱۹) محمدبن حسن فتال نیشابورى، روضه الواعظین، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
(۲۰) سعیدبن هبهاللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم ۱۴۰۹؛
(۲۱) محمدبن عمر کشى، اختیار معرفهالرجال، (تلخیص) محمدبن‌حسن طوسى، چاپ حسن مصطفوى، مشهد ۱۳۴۸ش؛
(۲۲) نعیم‌بن حماد مروزى، کتاب‌الفتن، چاپ سهیل‌زکار، (بیروت) ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
(۲۳) یوسف‌بن عبدالرحمان مزّى، تهذیب الکمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۲۴) مسعودى، مروج (پاریس)؛
(۲۵) محمدبن محمد مفید، الارشاد فى معرفه حجج‌اللّه علی‌العباد، قم: دار المفید، (بی‌تا.)؛
(۲۶) مطهربن طاهر مقدسى، کتاب‌البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲؛
(۲۷) محمدبن عمر واقدى، کتاب المغازى، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶؛
(۲۸) یعقوبى، تاریخ.

دانشنامه جهان اسلام  جلد ۱۲ 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=