زنجان، به سال ۱۳۱۹ هجری شمسی مردی آورد که فرشته علم در لحظه ولادت آهنگ فرود آمدن بر قلب او کرد و بالهای خود را بر چشمان او سایید. حضرت آیت الله محمد شجاعی در سال ۱۳۱۹ هجری شمسی در زنجان دیده به هستی باز کردند. ایشان نیز، چون عضوی از منظومه خورشیدی عالمان، در همان آغاز طفولیت، آثار استادی و فرزانگی بر چهره داشت و چشمهای باطن بین را به فردایی درخشنده در عرصه ایمان و اجتهاد و مجاهده نوید میداد.
تحصیلات ابتدایی را در زادگاه به سرانجام رساند و پس از آن بیدرنگ، به سال ۱۳۳۱ هجری شمسی، راه اکتساب علوم آل محمد، صلوات اله علیهم اجمعین، را در حوزه علمیه زنجان در پیش گرفت. مقدمات حوزوی و نیز … در همانجا آموخت و از لمعات آن توشههای نور برگرفت و برای شناخت قوانین اصول فقه، کتاب فوانین در اصول را آموخت و سپس آموختن منظومتین مرحوم سبزواری را بابی برای ورود به کهکشان زیبای حکمت الهی قرار داد.
اساتید
حصرت آیت الله استاد محمد شجاعی به سال ۱۳۳۵ هجری شمسی، از گوشههای حجرات حوزه علمیه زنجان، به سرزمین دانش و تقوا، قم، هجرت کردند ـ سرزمینی که آشنایی با بزرگان عرصه علم و اجتهاد و فلسفه و عرفان واستفاده از آنان از مهمترین برکات آن بود. در همانجا رسایل آموخت و رسالت علماندوزی را به کمال رساند. مکاسب فرا گرفت و تقوا و دانش کسب کرد و کفایه را در خود به کفایت به اندکی از زندگی دنیا بدل ساخت.
آنگاه از دروازهای متون نوشته شده خارج گردید و خود را به باب شهر درس خارج از اصول فقه فقیهی اصولی و عارفی فیلسوف،حضرت امام خمینی (ره)، رساند تا او را به اصولیترین مبانی علم اصول فقه رهنمون گرداند و هم فروع را نزد وی روشن و آشکار سازد.
همزمان، تلمند در محضر فقهی حضرت آیت الله العظمی محقق داماد (ره) و شرکت در درس خارج فقه ایشان راه استنباط احکام شرعی و اجتهاد را برای او هموار نمود.
علاوه بر این بهرههای مقطعی ایشان از درسهای خارج فقه و اصول برخی از آیات عظام چون ابرهای عابر بهاری او را نه سیراب، بلکه غرق در فراوانی فهم نمود. اما بهرههایی که از مائده آسمانی حضرت علامه طباطبایی (ره) بر گرفت، غذای روح سالیان او را رقم زد و او را به شاگرد ممتاز و مخصوص علامه طباطبایی رضوان اله علیه بدل ساخت. آموختن فلسفه، شفا یافتن از حکمت الهی سینوی در درس شفا و سفر از خویش به خدا، همراه با خلق، در درس اسفار صد را با حضور در کلاسهای درس عمومی، و بهرهمندیاز خلوت آکنده از اسرار درسهای خصوصی حضرت علامه (ره) گوشههایی از این خوشهچینی معنوی از بوستان علم و حکمت بود.
ارتباط علمی و معنوی تنگاتنگ میان استادی علامه و شاگردی عالم، او را در شمار نزدیکان حضرت طباطبایی در آورده بود تا آنجا که همه رسالههای دستنویس علامه را که مزین به دستخط نورانی ایشان بود و استنساخ آنها را به بعضی از شاگردانشان اجازه میدادند، استنساخ نمود و این افتخار را هم نصیب خود داشت. به هر حال، بهرهمندی استاد حضرت آیت الله شجاعی از سایه پرمهر و پرخیز استادی وارسته و واصل چون حضرت علامه طباطبایی حقیقتی است که آثار و برکات آن همچنان در دل و جان ایشان جاری است.
گواه ارادت و لطف متقابل او و علامه (ره) همین بس زمانی، با درگذشت پدربزرگوار استاد (آیت الله شجاعی) که علامه طباطبایی به منظور مسافرت تابستانی به زنجان عزیمت نموده و ایامی را در این شهر اقامت میکنند، از درگذشت پدر ایشان مطلع میکردند، و به دیدار و تسلیت شاگردی میشتابند و منزل پدری ایشان را به نور حضور خویش منور مینمایند. به همین دلیل، سالها بعد که قرار بود منزل پدری حضرت آیت الله شجاعی برای مرمت و بازسازی تخریب گردد، به یمن همین خاطره تابناک و ارزشمند، با اکراه تمام، تخریب آن اتاق نورانی را به اطرافیان اجازت فرمودند. زی طلبگی از ارزشمندترین دستاویزهایی است که تمام عالمان ربانی، به ویژه در دوران جوانی، خود را به زیور آن آراستهاند. ایشان نیز در دوران جوانی، طلبگی را با مرام سادگی عجین ساختند.
در نز د خدا، شکم پر مبغوض است و از مبغوض حکیم، حکمت بر نمیآید. این است که خالی نگه داشتن اندرون از طعام، سر اولیای خداست در وصول به حکمتهای ناب آسمانی.
اندرون از طعام خالی دار
تا در آن نور کبریا بینی
حضرت آیت الله شجاعی نیز در زمره پارسایانی بود که فقر شدید دوران جوان نه تنها مخل علم آموزی و تهذیب او نگردید، بلکه اراده او را در طی طریق تقوی و دانش صد چندان نمود. او، که گاه از شدت فقر، استطاعت خرید حتی یک قرص نان سنگک ۴ ریالی را هم نداشت و سه سال تمام در نهایت فقر، از نان سیر نگشت، با تمامی این مشقات لحظهای از آموختن نیاسود. او هر روز پس از نماز صبح تا ساعت ۱۲ شب به جز یک ساعت در ظهر، به قصد ادای فریضه و تناول غذایی مختصر، به سختی به درس و مطالعه میپرداخت. با اینهمه سختکوشی، ایشان در بیاناتشان با تواضعی ستودنی از اینکه در مقاطع مختلف عمر خویش اوقاتی را بیهوده ضایع کرده است تاسف دایم دارند.
در آن زمان که به دلیل کمبود بعضی از کتابهای درسی و عدم گسترش صنعت چاپ، طلاب پرتلاش ناچار به استنساخ بعضی از کتابها بودند، گاه، نوبت استنساخ ایشان به دیر هنگام میافتاد و دشواری دیگری بر مشقات ایشان میافزود. برای مثال تنها وقتی که برای استنساخ کتاب شفا (که فقط پنج نسخه در کلاس درس موجود بود) در اختیار استاد قرار داشت، ۱۱ تا ۱۲ هر شب در آن زمان بوده است.
دراین ساعت هر شب میرفتند و کتاب را از صاحب آن میگرفتند و درس فردا را استنساخ مینمودند و کتاب را بر میگرداندند. امان این صفرا، در کام علم خواه او انگبین فزود. شاید درک این ماجرا دشوار باشد، اما گواه گویایی است بر جدیت ایشان در علم آموزی در کنار تمام مرارت هایش. ایشان بعد از تاهل در محلههای فقیرنشین قم با اجاره کردن یک و گاهی دو اتاق کوچک به تحصیل ادامه میدادند. در آن روزگار در بعضی از این محلهها فقط یک روز در میان امکان استفاده از برق را داشتند، آنهم تنها استفاده از یک لامپ ۲۵ واتی، لاجرم، شبهایی که برق در اختیار نبود، با بازکردن در چراغ والور به نور کمرنگ شعله بسنده میکردند و به مطالعه و نوشتن میپرداختند و از لحظهلحظه عمر برای دانستن و فهمیدن بهره میبردند.
در سال ۱۳۴۶ هجری شمسی، باگذشت چهارسال از تبعید حضرت امام خمینی (ره)، پس از وقایع خرداد ۱۳۴۲ و تعطیلی دروس ایشان و همچنین درگذشت حضرت آیت الله محقق داماد و نیز درس حضرت علامه به منظور ادامه تالیف و تکمیل اثرعظیمالقدر خود، المیزان، استاد شجاعی، که هر تابستان در زنجان اقامت میکردند و در آغاز سال تحصیلی هر سال مجددا به قم باز میگشتند، در این سال (۱۳۴۶ هجری شمسی) با تعطیل شدن تمام درسهایشان در قم، دیگر به قم باز نمیگردند این واقعه اگرچه برای استاد غم انگیز و سنگین بود، امام آثار مبارکی داشت و منشا برکات و سرآغاز تشکیل جلسات و مباحث معارفی و تهذیب نفس و تفسیر حضرت آیت الله شجاعی در زنجان گردید.
زندان
این عالم فرزانه از زمره اوتادی است که به عینه علم را با عمل و جهاد را با اجتهاد در آمیخت. او که فضای فاسد رژیم ستمشاهی را مخل مبانی شریعت و معاند با احکام نورانی اسلام میدید، براساس آنچه از تفکر ناب محمدی (ص) حضرت امام (ره) آموخته بود، در اوج خفقان رژیم طاغوت، در خلال مباحث اخلاقی و دینی خود به طرح اعتراضات سیاسی نیز میپرداخت و به همین دلیل توسط ساواک زنجان مکرر مورد مؤاخذه و سؤال و جواب و تهدید قرار میگرفت ولیکن به کار خود ادامه میداد. تا اینکه در سال ۱۳۵۱ هجری شمسی توسط مامورانی که از ساواک تهران آمده بودند با کمک ساواک زنجان دستگیر و دو شبانه روز به دست ماموران اعزامی از تهران در شهر بانی زنجان مورد آزار و شکنجه بسیار سخت قرار گرفت و سپس، بعد از دو روز، به ساواک تهران منتقل گردید و دو ماه در کمیته ضد خرابکاری که کمیته مشترک ساواک و شهربانی بود به جهت فعالیتهای گوناگون بر علیه رژیم، به صورت شد ید و خطرناکی آزار و شکنجه شد. او دراین ایام مصداق کریمه ”واوذوافی سبیلی…“ بود.
بعد از آن ۸ ماه دیگر در زندان قصر تحت مراقبت شدید زندانی بود و تنها با توکل کامل به خدای متعال و انقطاع از ما سوی الله و توسل به حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین خصوصا در آویختن دامان حضرت ثامن الحج، علی بن موسی الرضا، صلوات الله و سلامه علیه، توانست از مهلکه رژیم طاغوت جان به سلامت به در برد و سایه پر بار خود را بر سر مشتاقان توحید و حکمت و تهذیب حفظ نماید. ادامه راه جهاد و اجتهاد و دغدغه اصلاح جامعه، بعد از مدتی مجددا او را در چنگال خون آلود ساواک انداخت و بار دیگر فصلی از شکنجههای طاقت فرسا را بر جسم مهذب او روا داشت. اما پس از زمان کوتاهی باز با عنایات خاصه ربوبی و توجهات مخصوص حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین از زندان رژیم آزاد گردید.
جلسات درس وبحث
با به ثمر نشستن نهال انقلاب اسلامی ایران، حضرت استاد، که عرصه سیاست هم برای او میدان عبودیت و بندگی خدا و خدمت به خلق بود، نمایندگی مردم زنجان را با اصرار زیاد خود مردم آن دیار در دوره اول مجلس شورای اسلامی پذیرفتند، اما چندی نگذشت که به دلیل شدت کسالات به جا مانده از دوران زندان، از این سمت استعفا نموده و از آن پس، با اقامت در تهران، با تشکیل جلسات درس و بحث در باب تزکیه و خودسازی، تفسیر و معارف قرآنی دیگر، راه را بر جویندگانی بسیار، هموار ساختند.
جلسات عمومی و خصوصی درسها و مباحث عرفانی، تفسیری و معارفی استاد در دو دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی در زنجان و دو دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی در تهران بیشک گواراترین سرچشمههای زلال حکمت و عمل را در کام طالبین جویندگان معرفت روا داشته است که ثمره آن شاگردان و بهرهمندان زیاد از این محافل است. ابداعات و ابتکارات زیبا و مؤثر عرفانی و معارفی همراه با استدلالات و براهین قوی و تحلیلهای مخصوص در استفاده از آیات قرآن کریم و روایات و ادعیه معصومین، سلام الله علیهم اجمعین، در مباحث خودسازی و تزکیه النفس، تفسیر و معارف جقه الهیه، شیوه منحصر به فرد این استاد عالیقدر است.
جالب آنکه سلیقه عرفانی و ذوقی استاد و علاقه ایشان به ارباب معرفت، از جمله مولوی و حافظ، بر زیبایی کلام و اندیشه ایشان، صورتی دیگر بخشیده و جامهای زربفت از لطایف پوشانده است. آنچه درشرح زندگانی ایشان نباید مغفول بماند، این است که ایشان نیز درست مانند استاد خود، حضرت علامه طباطبایی، در تمام پیشرفتهای علمی و عرفانی، خود را مرهون فداکاریها و زحمات همسر فداکار خود میدانند و وجود چنین همسری را از تفضلات حضرت حق بر میشمرند.
حاصل عمر با برکت ایشان در عرصه علم و عمل تاکنون آثار ارزشمندی را به جا نهاده که مشتاقان حقایق الهی را از زخارف دیگر بینیاز میکند.
آثار
این گنجینه گرانبها شامل آثار زیر است:
۱ـ کتاب معاد یا بازگشت به سوی خدا در دو جلد چاپ شرکت انتشار
۲ـ کتاب مقالات درباره تزکیه و خودسازی در سه جلد انتشارات سروش
۳ـ انسان و خلافت الهی
۴ ـ ۶ جلد کتاب برگرفته از برخی از مباحث استاد در جلساتشان درخصوص معاد در خصوص خواب با تنظیم حجه الاسلام کاشفی، چاپ کانون اندیشه جوان با عناوین: بازگشت به هستی، عروج روح، قیام قیامت، تجسم عمل شفاعت، مواقف حشر، و نشانههای خواب
مجموعه آثار آیت الله محمد شجاعی:
۱- مقالات، سه جلد، چاپ از انتشارات سروش
۲- معاد یا بازگشت به سوی خدا، دو جلد، چاپ شرکت انتشار.
۳- انسان و خلافت الهی، یک جلد
۴- اسماء حسنی، یک جلد، چاپ دوم از انتشارات سروش
۵- پنج رساله، یک جلد، چاپ اول از مرکز مطالعات بنیادین خاورمیانه
۶- ملائکه، یک جلد، چاپ دوم
۷- بقیه الله …، یک جلد، چاپ اول
۸- خواب و نشانهای آن، یک جلد، چاپ سوم
۹- بازگشت به هستی، یک جلد، چاپ دوم
۱۰- عروج روح، یک جلد، چاپ دوم
۱۱- قیام قیامت، یک جلد، چاپ دوم
۱۲- مواقف حشر، یک جلد، چاپ دوم
۱۳- تجسم عمل و شفاعت، یک جلد، چاپ دوم
۱۴- مرگ تا قیامت، یک جلد، چاپ دوم
منتشر میشودِ:
۱- خواب و نشانهای آن، چاپ چهارم.
۲- دروس تزکیه، در چند جلد، چاپ اول.
۳ـ آرشیو نوار بزرگی شامل مباحث ارزشمند ایشان درباره خودسازی و تزکیه، تفسیر، و معارف مختلف. نکته دیگری که شایان ذکر است آنکه مباحث گرانمایه این استاد فرزانه در باب تزکیه و خودسازی با عنوان برنامه” کیمیای وصال“ از سال ۷۹ تا کنون از رادیو قرآن برای علاقمندان پخش شده است. بیشک کیمیای کلام و اندیشه این عالم ربانی مس وجود را به طلای ناب بدل میکند:
دست از مس وجود چون مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
همچنین مباحث تفسیری استاد با عنوان برنامه ” در مکتب وحی“ از سال ۸۱ تاکنون تشنگان معارف و ذخایر آیات نورانی قرآن کریم را جرعه نوش کرده است. لیست سوره های تفسیر شده در این برنامه: سوره حدید،حجرات،ق، نباء،هود،نازعات.
رحلت
آیتالله محمد شجاعی از اساتید اخلاق ظهر دوشنبه ۷ دیماه سال ۹۴شمسی در سن هفتاد وچهار سالگی در یکی از بیمارستانهای تهران دار فانی را وداع گفت.وپیکر مطهر این عالم عامل در قم تشییع وهمانجا به خاک سپرده شد.
با سلام خداوند روح این استاد را قرین رحمت فرماید من جلسات زیادی از حضور ایشان استفاده کرده ام در زمان قبل از انقلاب در هیئت حیدری در زنجان تفسیر قرآن می گفتند خیلی جذاب بود ولی پس از دستگیری ایشان هیئت منحل شد ، و مدتی نیز در مسجد اسحق میرزا تفسیر می گفتند مسجد پر می شد در باره آخرت چنان حرف می زدند مثل اینکه ایشان از قیامت برگشته اند شاگردان زیادی تربیت کردند .
در زمان پس از انقلاب علمای زنجان از جمله آیت الله عبدالرحیم واسعی و … زیاد اصرار کردند و تکلیف کردند که نمایندگی مردم را بپذیرد و ناچار قبول کردند همه رای دادند ولی در جریان استیضاح ابوالحسن بنی صدر ایشان رای منفی دادند و در زنجان گروهی معلوم الحال مرگ بر فلانی سر دادند و ایشان فوری استعفا دادند اصلا راضی نبودند نماینده شوند بعد از آن به تهران مهاجرت در انجا اقامت کردند روحشان شاد باد
کتاب مقالات ایشان را که در مورد تزکیه و سلوک است خواندهام و دنبال بقیه کتابهاشون هستم.
بسیار عالی و تأثیر گذار است.
خدایش رحمت کند.