پرسش وپاسخ از علامه طباطبایی

چگونه توبه باعث آمرزش گناه مى شود؟طاعت و بندگى چیست ؟روش کسب فضایل اخلاقى

س ۴۹۸ چگونه توبه باعث آمرزش گنهکاران مى گردد و توبه کنندگان مورد عذاب واقع نمى شوند؟
ج زیرا خداوند متعال به وسیله توبه از آن ها خشنود مى گردد، و در حقیقت توبه نظیر آب کرى است که همه چیز را پاک مى کند.

س ۴۹۹ براى نمونه کسى که هفتاد سال گناه کرده ، چگونه با توبه پاکیزه مى گردد؟
ج وقت ى خداوند متعال از ذات وجود گناهگار راضى شد، گناه را به حسنه و کار نیک مبدل مى سازد و به آن مى فرماید:(کونى حسنات به حسنه و کار نیک تبدیل شو.
چنانکه خود در جایى مى فرماید: الا من تاب و آمن ، و عمل صالحا، فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحیما (فرقان : ۷۰)مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند، پس خداوند بدى هایشان را به نیکى ها تبدیل مى کند، و خط همواره آمرزنده مهربان است .
چنان که در مقابل ، (حبط) نیز داریم . (مائده : ۵، انعام : ۸۸، هود: ۱۶، بقره : ۲۱۷ و…)

س ۵۰۰ آیا از این فعل ، انقلاب ماهیت لازم نمى آید؟
ج خیر، عملى که کرده مورد رضاى خدا نبوده ، با توبه خدا از او راضى مى شود، و ذات که پاک شد، اثر آن نیز پاک مى گردد.

طلب مغفرت ، حاجتى که یک عمر مورد طلب معصوم علیه السّلام قرار گرفته است

س ۵۰۱ در فرازى از مناجات شعبانیه مى خوانیم : الهى ، ما اظنک تردنى فى حاجه قد افنیت عمرى فى طلبها منک . معبودا، گمان نمى کنم که مرا که عمرم را در راه در خواست یک حاجت از تو، تلف کردم محروم کنى .منظور چه حاجتى است که یک عمر مورد طلب قرار گرفته است ؟
ج مقصود طلب مغفرت است .

علمى بودن فعل نفسانى

س ۵۰۲ آیا امکان دارد فعل نفسانى ، غیر علمى باشد؟
ج نفس مدبر بدن است و یک سلسله قوى و عواطفى دارد، بنابراین تمام افعال با واسطه یا بى واسطه ، فعل نفس ‍ است ؛ ولى همه افعال نفس ، تابع علم نیست ، مانند جحود، التزام ، تجزم و تبانى .

س ۵۰۳ آیا جحد و انکار علمى نیست ؟
ج یعنى فعل ارادى مسبوق به علم نیست ، زیرا مبادى فعل ارادى ، مانند علم به فایده و شوق و… را ندارد.

روش کسب فضایل اخلاقى

س ۵۰۴ در حالات مرحوم حاجى سبزوارى آورده اند که پسر ایشان از دنیا رفت ، و هیچ تزلزلى براى او حاصل نگشت ، این چه نوع قوت قلب است ؟
ج نزد مرحوم آقا سید حسین بادکوبه اى قدس سره کتاب (شفاء) ابن سینا را مى خواندیم ، و محل درس در پشت بام مدرسه بادکوبه در نجف اشرف بود، همین که درس را شروع کردند، یک نفر خبر آورد که فرزندشان از دنیا رفته . فرمودند: بعد از درس مى آیم ، و هیچ تزلزل پیدا نکردند.
و مرحوم حاج سید على قاضى قدس سره خانه زیبایى داشت ، یکى از اهل کوچه با ایشان برخورد کرده و ایشان با حال خنده به او فرموده بود: خانه خراب شد!

س ۵۰۵ آیا این گونه حالتها را مى شود کسب کرد؟
ج در علم اخلاق گفته اند که این گونه حالات از راه تکرار عمل به دست مى آید، مثلا آدم ترسو، باید به جاهاى هولناک برود تا تدریجا براى او عادى شود و ملکه شجاعت را پیدا کند. و همچنین درباره صبر گفته اند: فواید صبر را ملاحظه کند و اعمال را که موجب حصول ملکه صبر مى شود، انجام دهد تا به ملکه صبر دست یابد.

طاعت و بندگى چیست ؟

س ۵۰۶ آیا منظور از طاعات و بندگى ، ذکر و توجه به خداست ؟
ج البته همینطور است ، و این مسلم است ، زیرا دین حکم است ، و اوامر و نواهى حکمند، و خداوند سبحان مى فرماید: ان الحکم الا الله (انعام : ۱۷، یوسف : ۴۰ و ۴۷)حکم و فرمانروایى تنها براى خداست .پس دین تنها براى خداست .

معناى اعراض از ذکر

س ۵۰۷ در تفسیر آیه شریفه من اعرض عن ذکرى … (هر کس از یاد من دل بگرداند…) فرموده اید: (سبیل خدا، ذکر خداست ، و عبادت بدون خطور و حضور قلبى ، اعراض از ذکر خدا است .)آیا این استفاده از کلام شما درست است ؟
ج تقریبا.

س ۵۰۸ آیا از کسانى که در راه خدا نیستند (اهل معصیت و اهل غفلت ) نیز باید اعراض کرد؟
ج بله ، از آنها هم باید اعراض کرد. خداوند سبحان خطاب به پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم مى فرماید: فاعرض عن من تولى عن ذکرنا، و لم یرد الا الحیاه الدنیا (نجم : ۲۹)پس از هر کس که از یاد ما روى برتافته و جز زندگى دنیا را اراده نکرده است ، روى برتاب .

س ۵۰۹ آیا این خطاب متوجه دیگران هم مى شود؟
ج بله ، لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه … (احزاب : ۲۱): (قطعا براى شما در اقتدا به رسول خدا، الگویى نیکوست …)

س ۵۱۰ منظور از اعراض از اهل غفلت چیست ؟
ج معاشرت نکردن و نیز پیروى ننمودن از آنان .

غریم لایقضى دینه

س ۵۱۱ معناى این جمله چیست که در بعضى روایات آمده است : (انسان هر چه عبادت انجام دهد، نباید از خود، راضى باشد)؟

 ج این رضایت و خشنودى از خود همان (عجب ) است ، و مقصود از این روایات آن است که انسان همواره نسبت به اعمال خود ناراضى باشد. در روایت دیگر درباره خداوند متعال آمده است : غریم لایضى دینهخداوند، طلبکارى است که هیچگاه بدهى او پرداخت نمى گردد.یعنى خداوند نسبت به بندگان خویش حقوقى دارد که هیچ کس کما هو حقه و چنانکه باید نمى تواند آن را ادا کند.

حضرت استاد قدس سره را جلسه اى دیگر مى فرموند: صحیح نیست که عبارت معروف ما عرفناک حق معرفتک (خدایا، تو را چنانکه تویى نشناخته ایم ) از لسان معصومین علیهم السلام نسبت به خداوند متعال صادر شود، و در هیچ یک از مجامع روایى از آن حضرت نقل نشده است . بلکه صحیح همان عبارت ما عبدناک حق عبادتک (۱۷۶) (خدایا، تو را چنانکه شاید نپرستیده ایم .) مى باشد.

معناى آتیناه حکما و علما

س ۵۱۲ مقصود از (حکم ) و (علم ) در آیه : آتیناه حکما و علما (به او حکمت و دانش عطا کردیم .) چیست ؟
ج گویا منظور از (حکم ) مسائل دینى و مراد از (علم ) معارف است ، که درباره حضرت موسى و یحیى و یوسف و برخى دیگر از پیامبران علیهم السلام آمده است ….؟

معناى احسان و مقامات محسنین

س ۵۱۳ خداوند سبحان درباره حضرت یوسف مى فرماید: و لما بلغ اشده ، آتیناه حکما و علما، و کذلک نجزى المحسنین (یوسف : ۲۲)
و چون به حد رشد رسید، او را حکمت و دانش عطا کردیم . و نیکوکاران را چنین پاداش مى دهیم .

ج محسنین یعنى نیکوکاران ، یعنى کارى که مى کنند نیک است و بدکار نیستند. خود حضرت یوسف علیه السّلام به خود محسن مى گوید. آنجا که خطاب به برادرانش فرمود: انا یوسف و هذا اوحى ، قد من الله علینا، انه من یتق و یصبر، فان الله لایضیع اجر المحسنین . (یوسف : ۹۰)
من یوسفم و این برادر من است ، به راستى که خدا بر ما منّت نهاده است ، بى گمان هر که تقوا و صبر پیشه کند، خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمى کند.

س ۵۱۴ آیا از جمله کذلک نجزى المحسنین مى توان استفاده کرد که به هر محسن و نیکوکارى چنین پاداش داده مى شود؟
ج این تعمیم براى هر کس نیست که هر محسنى خواه پیغمبر باشد یا غیر پیغمبر، پاداش جزاى او یکى باشد.

س ۵۱۵ (المحسنین ) جمع محلى به لام است و افاده عموم مى کند، یعنى براى هر محسن چنین است .
ج از عبارت (کذلک نجزى المحسنین ) تنها استفاده مى شود که خداوند به هر محسن و نیکوکار نعمت و پاداش ‍ عنایت مى کند، و استفاده نمى شود که احسان در همه موارد یکسان است ، و جزاى خداوند متعال هم در حق آنان یک نواخت باید باشد.

س ۵۱۶ احسان چیست ؟
ج احسان در روایت نبوى صلى اللّه علیه و آله و سلم این گونه تفسیر شده است : ان تعبد الله کانک تراه ، فان لم تکن تراه فانه یراک . احسان آن است که خدا را به گونه اى عبادت کنى که گویى او را مى بینى ، و اگر تو او را نمى بینى ، قطعا او ترا مى بیند.

س ۵۱۷ آیا این روایت از طریق شیعه هم وارد شده است ؟
ج بعید العهدم به یاد ندارم ، باید داشته باشیم . به نظر مى رسد از طریق عامه و خاصه وارد شده است .

س ۵۱۸ آیا ایتاى حکم و علم ، مافوق احسان به معناى گذشته است که ان تعبدلله کانک تراه ….؟

ج حکم و علم مراتب دارد و در رابطه با هر یک از محسنین به یک معنى است .

س ۵۱۹ آیا امکان دارد این (کان ) به (ان ) تبدیل شود؟
ج حضرت رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم به جوانى فرمودند:(کیف انت ؟)حالت چطور است ؟
وى در جواب عرض کرد: … کانى انظر الى عرض ربى و قد وضع للحساب ، کانى انظر الى اهل الجنه یتزاورون فى الجنه ، و کانى اسمع عواء اهل النار فى النار …. گویى مى بینم که عرش پروردگارم براى حساب رسى (روز قیامت ) نهاده شده ، و گویى بهشتیان را مى بینم که در بهشت به دیدار یکدیگر مى روند، و گویى زوزه اهل جهنم را در جهنم مى شنوم .

س ۵۲۰ پس معلوم میشود که حقیقت آخرت را درک مى کرده است ؟
ج از جمله ان لکل یقین حقیقه (براى هر یقینى ، واقعیتى است ). و نیز از جمله که مى فرماید: هذا عبد نور الله قلبه بالایمان . (این بنده ایت است که خداوند دل او را با نور ایمان منور ساخته است .) معلوم مى شود که مشاهده بوده است .

س ۵۲۱ آیا (ان ) از (کان ) برتر نیست ؟
ج اگر (ان ) مى گفت ، استفاده مى شد که بهشت و جهنم مادى را مى دیده ، و حال آنکه مثال بهشت و جهنم را مى دیده است .

س ۵۲۲ در حدیثى از امام صادق علیه السّلام آمده است : لازلت اکررها حتى سمعتها من قائلها.پیوسته آیه را تکرار مى کردم تا اینکه آن را از گوینده اش (خداوند سبحان ) شنیدم .آیا بیان سمعتها من قائلها (از گوینده اش ( خدا) شنیدم ) از بیان (کانى ) در حدیث گذشته برتر نیست تا در نتیجه مقام حضرت صادق علیه السّلام از محسنین بالاترباشد؟

ج مرحوم شیخ بهائى رحمه الله در آخر کتاب (مفتاح الفلاح ) نقل مى کند که حضرت صادق علیه السّلام آیه (ایاک نعبد) (فاتحه (حمد): ۵): (تنها تو را مى پرستیم ) را تکرار کرد تا اینکه افتاد و از هوش رفت بعد از به هوش آمدن . فرمود: کررتها حتى سمعتها من قائلها. از این بیان نمى توان فهمید که از محسنین بالاتر بوده اند. محسنین کسانى هستند که خداوند سبحان را چنان عبادت مى کنند که گویى او را مى بینند (حتى کانهم یرونه ) و عبارت منقول از حضرت صادق علیه السّلام نیز کررتها حتى سمعتها من قائلها آمده است ، عبارت دو گونه است .

س ۵۲۳ آیه (حارثه بن مالک ) مى خواست اهل بهشت و جهنم را به پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلم معرفى کند و از پس پرده خبر دهد؟
ج بله ، لذا پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: بیشتر پرده بر ندار.(حسبک )
س ۵۲۴ آیا از اینجا استفاده نمى شود که وى حقیقت آخرت را درک مى کرده است ؟
ج گویا چنین است .

امیرالمؤ منین علیه السلام ، سرچشمه عرفان حقیقى

س ۵۲۵ عرفان حقیقى از حضرت امیر المؤ منان علیه السّلام بوده یا از رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم و آیا (زید بن حارثه ) تربیت یافته امیر المؤ منان علیه السّلام بوده است ؟
ج (کمیل )، (رشید)، (میثم تمار) و عده اى دیگر حقایق عرفانى را از حضرت امیر مومنان علیه السّلام نقل مى کنند؛ امام خود حضرت امیر علیه السّلام تربیت شده حضرت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلم است ، صحابه نیز تربیت یافته حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم هستند.

حیات طیبه در قرآن کریم

س ۵۲۶ مقصود از (حیات طیبه ) در آیه شریفه ذیل چیست ؟ خداوند سبحان مى فرماید: من عمل صالحا من ذکر او انثى و هو مؤ من ، فلنحیینه حیاه طیبه … (نحل : ۹۷)هر کس از مرد یا زن کار شایسته انجام دهد و مومن باشد، قطعا او را زندگى خوشگوار، (حیات حقیقى ) مى بخشیم …

ج مراد حیات معنوى ، و حیات قرب و مشاهده است که شرط آن بندگى و اخلاص در بندگى است . حیات ظاهرى همین خوردن و خوابیدن و… است و حیات معنوى به انجام اعمالى است که در آنها مشاهده حق و تقرب به حق باشد.

معناى انى جاعل فى الارض خلیفه

س ۵۲۷ معناى خلیفه در آیه شریفه (انى جاعل فى الارض خلیفه ) (بقره : ۳۰): (من در زمین جانشینى گماشتم ) چیست ؟

ج یعنى ، گویا خداى روى زمین بودن و سرپرستى عالم را بر عهده داشتن . در روایتى بدن مضمون آمده است : حضرت آدم علیه السلام در بهشت دوست و خلیلى از ملائکه داشت ، بعد از هبوط حضرت آدم علیه السّلام براى دورى خیلى به آن ملک سخت مى گذشت ، لذا از خداوند متعال خواست به دیدار حضرت آدم علیه السّلام برود، خداوند اجازه داد و وى هبوط کرد. وقتى حضرت آدم علیه السّلام او را دید گریه کرد. آن ملک به حضرت دلدارى داد و گفت : وقتى که خداوند مى خواست تو را خلق کند، به ما ملائکه فرمود: انى جاعل فى الارض خلیفه و تو از اول براى عالم خاکى خلق شده بودى و باید از اینجا بالا روى .

امکان نیل به مقام محمود

س ۵۲۸ آیا در خواست مقام محمود از خداوند فایده اى به حال ما دارد؟ و آیا ممکن است کسى غیر از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به آن مقام برسد؟

ج بله ، چرا ممکن نیست ، براى کسى که تابع و پیرو آن بزرگواران علیهم السلام باشد.آنها اولا و بالذات واجد این مقام هستند، و دیگران هم از آنها و در طول آنها دارند. ابتدا پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم ، بعد امیرالمؤ منین علیه السّلام سپس ائمه علیهم السلام بعد اولیاء اخیار.

تفاوت معناى عقل و لُبّ

س ۵۲۹ تفاوت عقل و لُبّ چیست ؟

ج عقل به خیر و شر هدایت مى کند، و لب به توحید و معرفت . و اولوا الالباب کسانى هستند که به حقیقت راه یافته اند. خداوند سبحان مى فرماید: ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولى الالباب ، الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و على جنوبهم … (آل عمران : ۱۹۰ و ۱۹۱)مسلما در آفرینش آسمانها و زمین ، و در پى یکدیگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانه هاى روشنى وجود دارد، همان کسانى که خدا را در حال ایستاده و نشسته ، و وقتى که به پهلو آرمیده اند، یاد مى کنند…

در حدیث قرب نوافل نیز آمده است : کنت سمعه الذى یسمع به و بصره الذى یبصر به و… و در حدیث معراج نیز آمده است و لاقومن له مقام عقله ، و لاستغفرقن عقله بمعرفتى  (و قطعا خود به جاى عقل او قرار مى گیرم ، و عقل او را در معرفت خویش غرقه مى کنم .) که از آن هم استفاده مى شود: و کنت عقله الذى یعقل به .

معناى حدیث یا موسى ، انى انا الله فوق العباد

س ۵۳۰ معناى این حدیث قدسى چیست که خداوند متعال مى فرماید: یا موسى ، انى انا الله فوق العباد، و العباد دونى ، و کل لى داخرون ، فاتهم نفسک على نفسک . اى موسى ، من خدایم و بالاتر از بندگان و آنها پایین تر از من و همگى در برابر من کوچک و خوارند، بنابراین (همواره ) نفس خود را متهم کن .

ج یعنى وقتى که دانستى خداوند متعال قاهر، و مخلوقات ، ما دون او، داخر و خردند، باید نفس خود را ذلیل بشمارى و خیال نکنى که از تو کارى ساخته است .ما هیچیم و در ظلمت و ظلمتکده هستیم و تنها امید و توجه ما باید به خدا باشد، و خیال نکنیم در امور کار سازیم .

معناى حدیث اخلص فى المساله لربک

س ۵۳۱ معناى این فرمایش که در نامه حضرت امیر مؤ منان علیه السلام به امام حسن مجتبى علیه السّلام آمده چیست ؟ اخلص فى المساله لربک ، فان بیده العطاء و الحرمان  در درخواست و دعا به درگاه پروردگارت اخلاص داشته باش ، زیرا که بخشش و محروم ساختن (هر دو) به دست اوست .

ج یعنى در سوال و خواستن حوایج ، توجه قلبى ات تنها به خداوند باشد، زیرا همه خیرات از ناحیه او مى رسد، و محرومیت نیز از اوست ، هم عطا و هم حرمان به دست اوست ، لذا نباید به غیر او توجه داشت ، بلکه تنها باید از او در خواست نموده ، چنانکه قرآن مى فرماید: و اذا سالک عبادى عنى ، فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان ، فلیستجیبوا لى و لیؤ منوا بى لعلهم یرشدون . (بقره : ۱۸۶)و هرگاه بندگان من ، از تو درباره من بپرسند، (بگو:) من نزدیکم ، و دعاى کننده را به هنگامى که مرا بخواند، اجابت کنم ، پس آنان باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.

معناى صدق فى المواطن

س ۵۳۲ فرمایش حضرت امیر مؤ منان علیه السّلام در جواب پرسش صعصعه بن صوحان چیست ؟ آنجا که صعصعه عرض ‍ کرد.(اى الناس اکرم ؟)
چه کسى از همه مردم گرامى تر است .حضرت علیه السّلام فرمود:من صدق فى المواطن  کسى که در تمام جایگاهها راستگو باشد.

ج مقصود از (مواطن ) مراتب تقوى است ، یعنى صبر و تسلیم و…که مواطن و منازل تقوى هستند، یعنى تقوى را با همه مراتب کمالات و مراحلش که خاشعیت ، صابرین ، مخبتین و مؤ منین دارند، صادقانه تحصیل نماید.

معناى راس الحکمه مخافه الله

س ۵۳۳ مقصود از این روایت منقول از امام صادق علیه السلام چیست که مى فرماید:راءس الحکمه مخافه الله  سرآمد (راه تحصیل ) حکمت ، خوف خداست .

ج یعنى حکمت به وسیله امورى حاصل مى شود، که بالاترین آن مخافه الله است ، که همان خوف و خشیت باطنى ، مى باشد.

معناى من تخشع لى ، تخشع له کل شى ء

س ۵۳۴ معناى این حدیث قدسى چیست که خداوند سبحان مى فرماید:من تخشع لى ، تخشع له کل شى ء هر کس در برابر من فروتنى کند، تمام موجودات براى او فروتنى خواهند کرد.

ج کلمه (خوف ) در خوئف ظاهرى استعمال مى شود، و خشیت به امر باطنى مربوط است . و خشوع موجودات عبارت است از خضوع و انکسار و انقیاد آنها نسبت به کسى که به کمال رسیده باشد. و علت خشوع آنها براى صاحب کمال و معرفت آن است که ولى خدا مقامش بالاتر از بقیه موجودات و مجراى فیض براى پایین ترها مى باشد، و همه اشیاء در تحت اختیار و اراده او هستند، و معجزات انبیا و کرامات انبیاء علیهم السلام از قبیل نسوزاندن آتش ، سخن گفتن سنگریزه ، غرق نکردن دریا، شکافتن ماه ، و جوشید چشمه از سنگ ، انواعى از خشوع موجوات در برابر اولیاى خدا مى باشد.

معناى اعمل لکل یوم بما فیه ترشد

س ۵۳۵ معناى این روایت چیست که مى فرماید: اعمل لکل یوم بما فیه ترشد در هر روز به آنچه که در آن رهنمون مى گردى عمل کن .

ج منظور سازگارى با سختى یا گشایش وارده ، و رضا به قضاى الهى است در هر روز به آنچه پیش مى آید.
و یا مقصود عمل به دستورات شرعى و تکالیف عبادى است که در هر روز و شب وارد است و موجب ارشاد به توحید مى گردد، زیرا هر عبادت (چه واجب و چه مستحب ) دریچه اى از قرب خداوند سبحان را به سوى بنده باز مى کند.

درمحضر علامه طباطبایی//محمدحسین رخشاد

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=