آن حجت اهل معاملت، آن برهان ارباب مشاهدت، آن امام اولاد نبى، آن گزیده احفاد على، آن صاحب باطن و ظاهر، ابو جعفر محمد باقر- رضى اللّه عنه- به حکم آن که ابتداء این طایفه از جعفر صادق کرده شد که از فرزندان مصطفى است- علیه الصّلاه و السّلام- ختم این طایفه هم بر ایشان کرده مى آید. گویند که کنیت او ابو عبد اللّه بود و او را باقر خواندندى. مخصوص بود به دقایق علوم و لطایف اشارت، و او را کرامات مشهور است به آیات باهر و براهین زاهر. و مىآرند در تفسیر این آیت که فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن بالله فرموده است که: «بازدارنده تو از مطالعه حق طاغوت است، بنگر تا [به] چه محجوبى؟ بدان حجاب از وى بازمانده اى. به ترک آن حجاب بگوى که به کشف ابدى برسى؛ و محجوب ممنوع باشد، و ممنوعى نباید که دعوت قربت کند».
نقل است که از یکى از خواصّ او پرسیدند که: «او شب چون مىگذراند؟». گفت:«چون از شب لختى برود و او از اوراد فارغ شود، به آواز بلند گوید: الهى و سیدى! شب درآمد و ولایت تصرّف ملوک به سر آمد، و ستارگان ظاهر شدند و خلایق بخفتند و صوت مردمان بیارامید و مردم از در خلق رمیدند و بایستهاى خود بنهفتند و به نوم درها فروبستند و پاسبانان برگماشتند، و آنها که بدیشان حاجتى داشتند فروگذاشتند. بار خدایا! تو زندهاى و پایندهاى و ببینندهاى. غنودن بر تو روا نیست و آن که تو را بدین صفت نداند هیچ نعمت را مقرّ نیست. تو آن خداوندى که ردّ سائل بر تو روا نباشد. آن که دعا کند از مؤمنان، بر درگاه است سائل را بازندارى. بار خدایا! چون مرگ و گور و حساب را یاد کنم چگونه از دنیا بهرهیى پس از تو خواهم؟ از آن که تو را دانم و از تو جویم، از آن که تو را مىخوانم، راحتى در حال مرگ، بىبرگ و عیشى در حال حساب بىعقاب. این مى گفتى و مى گریستى». تا شبى او را کسى گفت: «یا سیّدى چند گویى؟».
گفت: «اى دوست! یعقوب را یک یوسف گم شد، چنان بگریست- علیه السّلام- که چشمهایش سفید شد. من ده کس از اجداد خود یعنى حسین و قبیله او را در کربلا گم کردهام. کم از آن که در فراق ایشان دیدهها سفید کنم؟»- و این مناجات به عربى بود. به غایت فصیح، اما ترک تطویل کرده معانى آن را به پارسى آوردیم، تا مکرّر نشود، و به جهت تبرّک ختم کتاب را ذکر او کردیم- این بگفت و جان به حق تسلیم کرد. رضى اللّه عنه و عن اسلافه و حشرنا اللّه مع اجداده و معه، آمّین یا ربّ العالمین و صلى اللّه على خیر خلقه محمد و آله اجمعین و نجّنا برحمتک یا ارحم الرّاحمین.
تذکره الأولیاء//فرید الدین عطار نیشابورى