علما قرن سومعلما-ععلمای قرن چهارم

زندگینامه محمد بن مسعود عیاشى سمرقندى (متوفى حدود ۳۲۰ ه.ق)

گفتار استاد:

«یکى دیگر از فقهاى بنام و معروف آن زمان که معاصر با على بن بابویه قمى،بلکه اندکى بر او تقدم زمانى دارد،عیاشى سمرقندى،صاحب تفسیر معروف‏است.او مردى جامع بوده است، گرچه شهرتش به تفسیر است.ابن ندیم در«الفهرست‏»مى ‏گوید:«کتب او در خراسان رواج فراوان دارد.در عین حال تاکنون ما ندیده ‏ایم که در فقه آراء او نقل شده باشد.کتب فقهى او از بین رفته ‏است.»

عیاشى ابتدا سنى بوده و بعد شیعه شد.ثروت فراوانى از پدر به او ارث رسید و اوتمام آنها را صرف جمع‏ آورى و نسخه‏ بردارى کتب و تعلیم و تعلم و تربیت ‏شاگردان کرد.برخى جعفر بن قولویه را که استاد شیخ مفید بوده است(در فقه)هم دوره على بن بابویه و قهرا از فقهاء دوره غیبت صغرى شمرده ‏اند و گفته‏اند:که‏ جعفر بن قولویه شاگرد سعد بن عبد الله اشعرى معروف بوده است. (۱) ولى با توجه ‏به اینکه او استاد شیخ مفید بوده است و در سال‏۳۶۷ و یا ۳۶۸ ه.ق درگذشته ‏است،نمى ‏توان او را معاصر على بن بابویه و از علماى عصر غیبت ‏شمرد. آنکه ازعلماى غیبت صغرى است پدرش محمد بن قولویه است.» (۲)

عیاشى کیست؟

محمد بن مسعود بن محمد بن عیاشى سمرقندى کوفى،کنیه‏اش‏«ابو النضر»،معروف به‏«عیاشى‏»،فقیه بزرگوار و عالم وارسته ‏اى است که در رشته‏ هاى فقه،ادب،حدیث و تفسیر تبحر فراوان داشته است.او از اعیان علماء و از اکابر فقهاى شیعه درعهد مرحوم ثقه الاسلام کلینى،و استاد کلینى بوده است.

گفتار مرحوم مدرس:

صاحب ریحانه الادب مى ‏نویسد:

«کشى،صاحب رجال معروف نیز از تلامذه و شاگردان او بوده و از او روایت مى ‏کند.او در علم و فضل و فهم و ادب،تبحر و تنوع علمى،یکتاى زمان خود بوده ‏است.او در علم طب،نجوم،قیافه و فقه بیش از ۲۰۰ جلد کتاب دارد که در الفهرست ‏ابن ندیم بیش از ۱۵۰ جلد از آنها را یاد کرده است.و مهم‏ترین آنها تفسیر اوست که براساس اخبار و احادیث اهل بیت اطهار(ع)مشى نموده است و بیشتر شبیه تفسیر فرات‏و تفسیر على بن ابراهیم مى ‏باشد.» (۳)

قرین سعادت:

عیاشى در آغاز با توجه به محیط نشو و نماى خود که حدود سمرقند و بخارابوده است و اکثر ساکنان آن دیار از فقه اهل سنت پیروى مى‏کردند،پیرو مکتب فقهى‏ اهل سنت‏بود،ولى در اثر مطالعه و ممارست در کتابهاى شیعه،توفیق قرین او گردید ومکتب پر فیض فقه جعفرى را پذیرفت و تمامى ترکه پدر را که بالغ بر سیصد هزار دینارآن روز بود،در راه علم و نشر حدیث، انفاق و خرج نمود.گویند خانه ‏اش همانندمسجد پر از جمعیت قارى،محدث،عالم،دانشجو و مفسر مى ‏گردید.در آن خانه یکى ‏به تالیف،دیگرى به مقابله،و جمعى به دست نویسى و جمعى به تعلیقه وحاشیه پردازى اشتغال مى ‏ورزیدند و او را دو گونه مجلس بود،یکى براى عوام و توده ‏مردم،و دیگرى براى خواص و دانشجویان علوم و معارف اسلامى. (۴)

گفتار مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانى:

علامه بزرگوار مرحوم آیه الله حاج آقا بزرگ تهرانى درباره او مى ‏فرماید:

«صاحب تفسیر عیاشى بالغ بر ۲۰۰ جلد کتاب در زمینه‏ هاى مختلف علوم ‏اسلامى نگاشته است.او از مشایخ و اساتید روایتى کشى صاحب رجال معروف و ازهم دوره ‏هاى ثقه الاسلام کلینى مى ‏باشد و فرزندش جعفر از کتابهاى او روایت مى ‏کندکه یکى از آنها همین تفسیر موجود است که نیمه اول آن تا سوره کهف در خزانه ‏کتابخانه آستان قدس رضوى مشهد،و در کتابخانه خیابانى در تبریز و در کتابخانه‏ شیخ الاسلام در زنجان و در کتابخانه سید حسن صدر الدین در کاظمین موجود است ‏که از نسخه اخیره،مرحوم شیخ محمد همدانى و دیگران استنساخ کرده ‏اند و جاى‏ تاسف است که اسانید آن حذف شده است.»

و در پایان مى ‏افزاید:

علامه مجلسى(ره)در آغاز بحار الانوار گفته است:«دو نسخه قدیمى از تفسیرعیاشى را مشاهده کرده است که اساتید آن به علت اختصار حذف گردیده است.» (۵)

گفتار آیه الله سید حسن صدر:

صاحب کتاب‏«تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام‏»در اثر ارزنده خویش دو بار از اوذکرى به میان آورده است.یک بار او را در عداد اهل سیره و تاریخ،و بار دیگر در جمع‏ مفسرین و آشنایان با علوم قرآن آورده است.

بار نخست در مورد ایشان مى ‏گوید:

«عیاشى محمد بن مسعود،بزرگى از بزرگان اصحاب ما است که در کثرت‏ تصنیف و تالیف شهرت بسزایى دارد و از کتابهایى که در زمینه سیره و تاریخ دارد،کتاب‏«مکه و الحرام‏»، کتاب‏«المعاریض‏»(در شعر)،کتاب الشعر،الانبیاء و الاولیاء،سیره ابى ‏بکر،سیره عمر،سیره عثمان،سیره معاویه و…مى ‏باشد.او در طبقه و ردیف‏ثقه الاسلام کلینى از علماء قرن سوم نام برده شده است.» (۶)

بار دیگر او را در ردیف مفسرین عالی قدر قرآن ذکر کرده است و در آن بخش نیزمى ‏نویسد:«او از اعیان و بزرگان این طایفه است.تالیف و تصنیف فراوانى دارد.اوتفسیرى در دو مجلد بزرگ نگاشته است که متاسفانه اکنون تنها جزء اول آن در اختیارما است.این عالم بزرگ قریب ۲۰۰ جلد کتاب دارد که همگى خوب و زیبا بوده ‏اند.اودر طبقه شیخ کلینى،از علماى قرن سوم مى‏ باشد.» (۷)

استاد علامه طباطبایى در پیشگفتارى که در سال ۱۳۸۰ ه.ق بر تفسیر عیاشى‏ نگاشته‏ اند،او را با جلالت قدر و علو منزلت مى ‏ستایند و گفتار بزرگان را در حق اوبازگو مى ‏نمایند و احتمال وجود جزء دوم تفسیر را در برخى از کتابخانه ‏هاى مناطق ‏جنوبى ایران ذکر مى‏ نمایند.» (۸)

ارادت به اهل بیت(ع):

در مورد عشق و علاقه او نسبت‏ به خاندان رسالت،کافى است ‏به مطلبى که‏ مرحوم آیه الله العظمى بروجردى(اعلى الله مقامه الشریف)در کتاب پر ارج‏«جامع ‏احادیث الشیعه‏»در مورد رجوع به اهل بیت(ع)از تفسیر عیاشى نقل کرده است،بسنده ‏نماییم.

او از تفسیر عیاشى از عبد الله بن جندب،از امام رضا(ع)نقل مى ‏کند که این‏ مردم،شیطان آنان را مغرور ساخت و امور دین را بر آنان ملتبس نمود و هدایت را ازپیش خود خواستند و مطالب ناروایى از پیش خود گفتند و از این زاویه بود که گرفتارهلاکت گردیدند.در صورتى که وظیفه آنان توقف در جایگاه تحیر بود و چیزى را که‏ نمى ‏دانستند وظیفه آنان رجوع به اهل و عالم آن مساله بود.چون قرآن مجید دستورمى ‏دهد:اگر آنان به خدا و رسول و اولو الامر،و به کسانى که از قرآن استنباط مى ‏کنند وعالم و آشنا به حلال و حرام هستند رجوع مى ‏کردند، هرگز به ضلالت نمى‏ افتادند،چون آنان هستند که حجت‏ خدا بر مردم مى ‏باشند.» (۹)

گفتار صاحب سفینه:

مرحوم شیخ عباس قمى(ره)در مورد او گوید:«او یکى از بزرگان اصحاب مااست که در نوجوانى بصیرت یافت و به فقه امامیه رو آورد و از اصحاب و شاگردان‏ على بن الحسن فتال و جمعى دیگر از مشایخ کوفه،بغداد،قم مى ‏باشد.او در راه علم وحدیث آنچه از پدر ارث برده بود را انفاق نمود…» (۱۰)

گفتار مؤلف جامع الرواه:

محمد بن على اردبیلى غروى،مؤلف کتاب‏«جامع الرواه‏»در مورد او همان ‏مطالب گذشته را بازگو مى‏ کند و جلالت قدر و وسعت معلومات او را در نقل حدیث و روایت مى ‏ستاید و تالیفات او را بالغ بر ۲۰۰ جلد مى ‏شمارد.» (۱۱)

تالیفات او:

ابن ندیم در فن ۵ از مقاله پنجم،به تفصیل به تالیفات او متعرض شده است و برحسب ترتیب خود مؤلف کتابهاى او را مى ‏آورد و با شمارشى که به عمل آمد،تعداد مضبوط آنها ۲۰۸ جلد است که از آن تعداد۲۷ جلد مفقود شده است و در دسترس ‏نیست.» (۱۲)

از مهم‏ترین تالیفات او،تفسیر شریف عیاشى مى ‏باشد که نیمه نخستین آن دردسترس مى ‏باشد و نیمه دوم آن در اختیار نیست،هر چند برخى احتمال داده ‏اند که درجنوب کشور بوده باشد.

اسامى برخى دیگر از تالیفات او را ابن ندیم به این صورت آورده است:الصلوه،الطهاره،مختصر الصلوه،مختصر الحیض،الجنائز،مختصر الجنائز،المناسک،العالم ‏و المتعلم،الدعوات،الزکاه، الاشربه،حد الشار الاضاحى….

فرزندان او:

از او پسر فاضل و با کمالى به یادگار مانده است‏ به نام‏«جعفر»که صاحب فضل ودانش و اطلاع بوده است و هم اوست که از کتابهاى پدرش روایت مى ‏نماید.صاحب ‏کتاب‏«جامع الرواه‏»در حق او گوید:

«او فرد فاضلى است که تمام کتابهاى پدر را روایت کرده است و ابو مفضل ‏شیبانى از او روایت مى ‏کند و حدیثى در باب مقدار زکات را او و هم ابن قولویه از اونقل کرده ‏اند.» (۱۳)

وفات او:

تاریخ دقیق درگذشت این عالم بزرگ و فقیه وارسته،با همه بررسى که صورت‏ گرفت،باز تا کنون براى نگارنده درست مشخص نگردید،فقط‏«زرکلى‏»صاحب‏الاعلام آن را ۳۲۰ ه.ق یادداشت کرده است،ولى معلوم نیست از چه ماخذى گرفته ‏است.احتمال مى ‏رود با توجه به هم دوره بودن با ثقه الاسلام کلینى،وفات او نیز درهمان حدود سالهاى وفات مرحوم کلینى رخ داده باشد.در صورتى که اطلاعاتى در این ‏باره کسب گردید،درج خواهد شد.

فقهای نامدار شیعه//عقیقی بخشایشی



۱- الکنى و الالقاب شیخ عباس قمى

۲- آشنایى با علوم اسلامى،ص ۲۹۴٫

۳- ریحانه الادب،ج ۴،ص ۲۲۰٫

۴- ریحانه الادب،ج ۴،ص ۲۲۱٫

۵- الذریعه الى تصانیف شیعه،ج ۴،ص ۲۹۵٫

۶- تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام،ص ۲۶۰

۷- مدرک سابق،ص ۳۳۲٫

۸- مقدمه علامه طباطبائى(ره)بر تفسیر عیاشى،ص‏۳٫

۹- جامع احادیث‏شیعه،ج ۱،ص‏۱۷۳

۱۰- سفینه البحار،ج ۲،ص ۲۰۰۱،چاپ محمودى

۱۱- جامع الرواه،ج ۲،ص ۱۹۲،چاپ مصطفوى.

۱۲- فهرست ابن ندیم،ص‏۲۴۶

۱۳- جامع الرواه،ج ۱،ص ۱۶۱- طبقات مفسران شیعه،ج ۱،ص ۵۸۲،چاپ دفتر نشر نوید اسلام.علاوه بر منابع فوق مى‏توان به:پیشگفتار تفسیر مطبوع عیاشى- معجم رجال الحدیث، ج‏۱۷،ص‏۲۴۰- ۲۲۴،کد معرفى ۱۱۷۶۸- الاعلام زرکلى،ج‏۷،ص ۹۵- منهج المقال،ص‏۳۱۹- طبقات مفسران‏شیعه،ج ۱،۵۸۵- ۵۸۲ مراجعه نمود.

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=