گفتار استاد:
«یکى دیگر از فقهاى بنام و معروف آن زمان که معاصر با على بن بابویه قمى،بلکه اندکى بر او تقدم زمانى دارد،عیاشى سمرقندى،صاحب تفسیر معروفاست.او مردى جامع بوده است، گرچه شهرتش به تفسیر است.ابن ندیم در«الفهرست»مى گوید:«کتب او در خراسان رواج فراوان دارد.در عین حال تاکنون ما ندیده ایم که در فقه آراء او نقل شده باشد.کتب فقهى او از بین رفته است.»
عیاشى ابتدا سنى بوده و بعد شیعه شد.ثروت فراوانى از پدر به او ارث رسید و اوتمام آنها را صرف جمع آورى و نسخه بردارى کتب و تعلیم و تعلم و تربیت شاگردان کرد.برخى جعفر بن قولویه را که استاد شیخ مفید بوده است(در فقه)هم دوره على بن بابویه و قهرا از فقهاء دوره غیبت صغرى شمرده اند و گفتهاند:که جعفر بن قولویه شاگرد سعد بن عبد الله اشعرى معروف بوده است. (۱) ولى با توجه به اینکه او استاد شیخ مفید بوده است و در سال۳۶۷ و یا ۳۶۸ ه.ق درگذشته است،نمى توان او را معاصر على بن بابویه و از علماى عصر غیبت شمرد. آنکه ازعلماى غیبت صغرى است پدرش محمد بن قولویه است.» (۲)
عیاشى کیست؟
محمد بن مسعود بن محمد بن عیاشى سمرقندى کوفى،کنیهاش«ابو النضر»،معروف به«عیاشى»،فقیه بزرگوار و عالم وارسته اى است که در رشته هاى فقه،ادب،حدیث و تفسیر تبحر فراوان داشته است.او از اعیان علماء و از اکابر فقهاى شیعه درعهد مرحوم ثقه الاسلام کلینى،و استاد کلینى بوده است.
گفتار مرحوم مدرس:
صاحب ریحانه الادب مى نویسد:
«کشى،صاحب رجال معروف نیز از تلامذه و شاگردان او بوده و از او روایت مى کند.او در علم و فضل و فهم و ادب،تبحر و تنوع علمى،یکتاى زمان خود بوده است.او در علم طب،نجوم،قیافه و فقه بیش از ۲۰۰ جلد کتاب دارد که در الفهرست ابن ندیم بیش از ۱۵۰ جلد از آنها را یاد کرده است.و مهمترین آنها تفسیر اوست که براساس اخبار و احادیث اهل بیت اطهار(ع)مشى نموده است و بیشتر شبیه تفسیر فراتو تفسیر على بن ابراهیم مى باشد.» (۳)
قرین سعادت:
عیاشى در آغاز با توجه به محیط نشو و نماى خود که حدود سمرقند و بخارابوده است و اکثر ساکنان آن دیار از فقه اهل سنت پیروى مىکردند،پیرو مکتب فقهى اهل سنتبود،ولى در اثر مطالعه و ممارست در کتابهاى شیعه،توفیق قرین او گردید ومکتب پر فیض فقه جعفرى را پذیرفت و تمامى ترکه پدر را که بالغ بر سیصد هزار دینارآن روز بود،در راه علم و نشر حدیث، انفاق و خرج نمود.گویند خانه اش همانندمسجد پر از جمعیت قارى،محدث،عالم،دانشجو و مفسر مى گردید.در آن خانه یکى به تالیف،دیگرى به مقابله،و جمعى به دست نویسى و جمعى به تعلیقه وحاشیه پردازى اشتغال مى ورزیدند و او را دو گونه مجلس بود،یکى براى عوام و توده مردم،و دیگرى براى خواص و دانشجویان علوم و معارف اسلامى. (۴)
گفتار مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانى:
علامه بزرگوار مرحوم آیه الله حاج آقا بزرگ تهرانى درباره او مى فرماید:
«صاحب تفسیر عیاشى بالغ بر ۲۰۰ جلد کتاب در زمینه هاى مختلف علوم اسلامى نگاشته است.او از مشایخ و اساتید روایتى کشى صاحب رجال معروف و ازهم دوره هاى ثقه الاسلام کلینى مى باشد و فرزندش جعفر از کتابهاى او روایت مى کندکه یکى از آنها همین تفسیر موجود است که نیمه اول آن تا سوره کهف در خزانه کتابخانه آستان قدس رضوى مشهد،و در کتابخانه خیابانى در تبریز و در کتابخانه شیخ الاسلام در زنجان و در کتابخانه سید حسن صدر الدین در کاظمین موجود است که از نسخه اخیره،مرحوم شیخ محمد همدانى و دیگران استنساخ کرده اند و جاى تاسف است که اسانید آن حذف شده است.»
و در پایان مى افزاید:
علامه مجلسى(ره)در آغاز بحار الانوار گفته است:«دو نسخه قدیمى از تفسیرعیاشى را مشاهده کرده است که اساتید آن به علت اختصار حذف گردیده است.» (۵)
گفتار آیه الله سید حسن صدر:
صاحب کتاب«تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام»در اثر ارزنده خویش دو بار از اوذکرى به میان آورده است.یک بار او را در عداد اهل سیره و تاریخ،و بار دیگر در جمع مفسرین و آشنایان با علوم قرآن آورده است.
بار نخست در مورد ایشان مى گوید:
«عیاشى محمد بن مسعود،بزرگى از بزرگان اصحاب ما است که در کثرت تصنیف و تالیف شهرت بسزایى دارد و از کتابهایى که در زمینه سیره و تاریخ دارد،کتاب«مکه و الحرام»، کتاب«المعاریض»(در شعر)،کتاب الشعر،الانبیاء و الاولیاء،سیره ابى بکر،سیره عمر،سیره عثمان،سیره معاویه و…مى باشد.او در طبقه و ردیفثقه الاسلام کلینى از علماء قرن سوم نام برده شده است.» (۶)
بار دیگر او را در ردیف مفسرین عالی قدر قرآن ذکر کرده است و در آن بخش نیزمى نویسد:«او از اعیان و بزرگان این طایفه است.تالیف و تصنیف فراوانى دارد.اوتفسیرى در دو مجلد بزرگ نگاشته است که متاسفانه اکنون تنها جزء اول آن در اختیارما است.این عالم بزرگ قریب ۲۰۰ جلد کتاب دارد که همگى خوب و زیبا بوده اند.اودر طبقه شیخ کلینى،از علماى قرن سوم مى باشد.» (۷)
استاد علامه طباطبایى در پیشگفتارى که در سال ۱۳۸۰ ه.ق بر تفسیر عیاشى نگاشته اند،او را با جلالت قدر و علو منزلت مى ستایند و گفتار بزرگان را در حق اوبازگو مى نمایند و احتمال وجود جزء دوم تفسیر را در برخى از کتابخانه هاى مناطق جنوبى ایران ذکر مى نمایند.» (۸)
ارادت به اهل بیت(ع):
در مورد عشق و علاقه او نسبت به خاندان رسالت،کافى است به مطلبى که مرحوم آیه الله العظمى بروجردى(اعلى الله مقامه الشریف)در کتاب پر ارج«جامع احادیث الشیعه»در مورد رجوع به اهل بیت(ع)از تفسیر عیاشى نقل کرده است،بسنده نماییم.
او از تفسیر عیاشى از عبد الله بن جندب،از امام رضا(ع)نقل مى کند که این مردم،شیطان آنان را مغرور ساخت و امور دین را بر آنان ملتبس نمود و هدایت را ازپیش خود خواستند و مطالب ناروایى از پیش خود گفتند و از این زاویه بود که گرفتارهلاکت گردیدند.در صورتى که وظیفه آنان توقف در جایگاه تحیر بود و چیزى را که نمى دانستند وظیفه آنان رجوع به اهل و عالم آن مساله بود.چون قرآن مجید دستورمى دهد:اگر آنان به خدا و رسول و اولو الامر،و به کسانى که از قرآن استنباط مى کنند وعالم و آشنا به حلال و حرام هستند رجوع مى کردند، هرگز به ضلالت نمى افتادند،چون آنان هستند که حجت خدا بر مردم مى باشند.» (۹)
گفتار صاحب سفینه:
مرحوم شیخ عباس قمى(ره)در مورد او گوید:«او یکى از بزرگان اصحاب مااست که در نوجوانى بصیرت یافت و به فقه امامیه رو آورد و از اصحاب و شاگردان على بن الحسن فتال و جمعى دیگر از مشایخ کوفه،بغداد،قم مى باشد.او در راه علم وحدیث آنچه از پدر ارث برده بود را انفاق نمود…» (۱۰)
گفتار مؤلف جامع الرواه:
محمد بن على اردبیلى غروى،مؤلف کتاب«جامع الرواه»در مورد او همان مطالب گذشته را بازگو مى کند و جلالت قدر و وسعت معلومات او را در نقل حدیث و روایت مى ستاید و تالیفات او را بالغ بر ۲۰۰ جلد مى شمارد.» (۱۱)
تالیفات او:
ابن ندیم در فن ۵ از مقاله پنجم،به تفصیل به تالیفات او متعرض شده است و برحسب ترتیب خود مؤلف کتابهاى او را مى آورد و با شمارشى که به عمل آمد،تعداد مضبوط آنها ۲۰۸ جلد است که از آن تعداد۲۷ جلد مفقود شده است و در دسترس نیست.» (۱۲)
از مهمترین تالیفات او،تفسیر شریف عیاشى مى باشد که نیمه نخستین آن دردسترس مى باشد و نیمه دوم آن در اختیار نیست،هر چند برخى احتمال داده اند که درجنوب کشور بوده باشد.
اسامى برخى دیگر از تالیفات او را ابن ندیم به این صورت آورده است:الصلوه،الطهاره،مختصر الصلوه،مختصر الحیض،الجنائز،مختصر الجنائز،المناسک،العالم و المتعلم،الدعوات،الزکاه، الاشربه،حد الشار الاضاحى….
فرزندان او:
از او پسر فاضل و با کمالى به یادگار مانده است به نام«جعفر»که صاحب فضل ودانش و اطلاع بوده است و هم اوست که از کتابهاى پدرش روایت مى نماید.صاحب کتاب«جامع الرواه»در حق او گوید:
«او فرد فاضلى است که تمام کتابهاى پدر را روایت کرده است و ابو مفضل شیبانى از او روایت مى کند و حدیثى در باب مقدار زکات را او و هم ابن قولویه از اونقل کرده اند.» (۱۳)
وفات او:
تاریخ دقیق درگذشت این عالم بزرگ و فقیه وارسته،با همه بررسى که صورت گرفت،باز تا کنون براى نگارنده درست مشخص نگردید،فقط«زرکلى»صاحبالاعلام آن را ۳۲۰ ه.ق یادداشت کرده است،ولى معلوم نیست از چه ماخذى گرفته است.احتمال مى رود با توجه به هم دوره بودن با ثقه الاسلام کلینى،وفات او نیز درهمان حدود سالهاى وفات مرحوم کلینى رخ داده باشد.در صورتى که اطلاعاتى در این باره کسب گردید،درج خواهد شد.
فقهای نامدار شیعه//عقیقی بخشایشی
۱- الکنى و الالقاب شیخ عباس قمى
۲- آشنایى با علوم اسلامى،ص ۲۹۴٫
۳- ریحانه الادب،ج ۴،ص ۲۲۰٫
۴- ریحانه الادب،ج ۴،ص ۲۲۱٫
۵- الذریعه الى تصانیف شیعه،ج ۴،ص ۲۹۵٫
۶- تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام،ص ۲۶۰
۷- مدرک سابق،ص ۳۳۲٫
۸- مقدمه علامه طباطبائى(ره)بر تفسیر عیاشى،ص۳٫
۹- جامع احادیثشیعه،ج ۱،ص۱۷۳
۱۰- سفینه البحار،ج ۲،ص ۲۰۰۱،چاپ محمودى
۱۱- جامع الرواه،ج ۲،ص ۱۹۲،چاپ مصطفوى.
۱۲- فهرست ابن ندیم،ص۲۴۶
۱۳- جامع الرواه،ج ۱،ص ۱۶۱- طبقات مفسران شیعه،ج ۱،ص ۵۸۲،چاپ دفتر نشر نوید اسلام.علاوه بر منابع فوق مىتوان به:پیشگفتار تفسیر مطبوع عیاشى- معجم رجال الحدیث، ج۱۷،ص۲۴۰- ۲۲۴،کد معرفى ۱۱۷۶۸- الاعلام زرکلى،ج۷،ص ۹۵- منهج المقال،ص۳۱۹- طبقات مفسرانشیعه،ج ۱،۵۸۵- ۵۸۲ مراجعه نمود.