حکایات متفرقه

غذاى خلیفه !(بهلول)

روزى در مجلس (هارون الرشید) (پنجمین خلیفه عباسى ) که جمعى از اشراف حاضر بودند صحبت از بهلول و دیوانگى او شد. هنگام خوردن غذا، سفره سلطنتى پهن شد، یک ظرف غذاى مخصوص در جلو هارون گذارند.
هارون غذاى خود را به یکى از غلامان داد و گفت : این غذا را براى بهلول ببر، تا شاید بهلول را جذب خود کند.
وقتى غلام غذا را نزد بهلول که در خرابه اى نشسته بود گذاشت ، دید چند سگ در چند قدمى ، لاشه الاغى را دارند مى درند و مى خورند.

بهلول غذا را قبول نکرد و به غلام گفت : این غذا را نزد آن سگها بگذار، غلام گفت : این غذاى مخصوص خلیفه بوده و به احترام تو، برایت فرستاده است ، توهین به مقام خلیفه نکن .
بهلول گفت : آهسته سخن بگو که اگر سگها هم بفهمند، از این غذا نمى خورند (چه آن که اموال در تصرف خلیفه حلال و حرامش معلوم نیست ).

حکایتهاى شنیدنى ۱/۱۲۰٫

یکصد موضوع ۵۰۰ داستان//سید علی اکبر صداقت

 

 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=