راه رسیدن به کمالات عالیه
س ۴۸۵– راه رسیدن به کمالات عالیه چیست ؟
ج – از قرآن و سنت به دست مى آید که طریق رسیدن به کمالات عالیه ، انقطاع کلى از ما سوى الله است . و ملاک وصول به کمال ، رفع تعلقات یعنى بریدن از همه چیز، حتى از خود و خواسته هاى خویش است .
راه هاى خودسازى
س ۴۸۶– مگر چند راه به خدا داریم که خداوند در قرآن کریم (سبل ) را با صیغه جمع ذکر نموده و مى فرماید: و الذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا (عنکبوت : ۶۹)و کسانى که درباره ما بکوشند، به یقین آنان را به راه هاى خود رهنمون مى گردیم .
ج – در روایت آمده است : الطرق الى الله بعدد انفاس الخلائق به شماره خلائق به سوى خدا راه وجود دارد.بنابراین ، هر کس طریقى خاص به خداى متعال دارد.
س ۴۸۷– یعنى براى هر فردى راهى غیر از شرع وجود دارد؟
ج – پس شرع چیست ؟! یعنى راه هاى معرفت خداوند سبحان با بیان معصوم و پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلم و امام علیه السلام ، به شماره خلائق است . یکى از این راه ها، معرفت نفس است که بهترین راه ، و وجه موصول و اقرب طرق است ، و راه هاى دیگر هم داریم .
اساسا در تقرب الى الله تعالى در شرع بیاناتى داریم ، بیانات نبى اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم و ائمه هدى علیهم السلام بیانات شرعى است ، و طریق معرفت نفس در آیات و روایات بیان شده است ؛ ولى عموم علماى عامه این را عنوان کرده اند که طریق معرفت نفس اقرب است ولى در شرع بیان نشده است ، و عرفا از پیش خود بدان عمل کرده اند، و مرض خدا قرار گرفته است ، و از این راه ، مشایخ هر کدام راهى را که نزدیکتر تشخیص داده اند به مریدانشان القاء کرده و دستور داده اند. و این (طریقت )نامیده شده است .و کار به جایى رسیده که (شریعت ) در یک طرف ، و (طریقت ) در طرف مقابل قرار گرفته است ، و علت این امر راهمان عدم بیان شرع دانسته اند. لیکن صحیح این است که آیات کریمه و روایات این راه را بیان کرده اند.
تلازم علم و عمل
س ۴۸۸– آیا علم و عمل و درجات آن دو با هم تلازم دارند؟
ج – علم و عمل با هم یک نوع ارتباط دارند و علم ، عمل را در پى دارد.
س ۴۸۹– آیا علم علت تامه براى عمل است ؟
ج – علت تامه نیست و نمى تواند باشد، خداوند سبحان مى فرماید: و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا (نمل : ۱۴)و با آن که دل هایشان بدان یقین داشت ، از روى ظلم و تکبر آن را انکار کردند.علم یک نوع اقتضاء است براى عمل ، نه تمام علت و علت تامه . خداوند متعال هم مى فرماید: آنان نفسشان یقین داشت ولى با این حال انکار کردند. اگر رابطه علم و عمل علیت ، و علم ، علت بود، تخلف صورت نمى گرفت پس علم علت تامه براى عمل نیست .
س ۴۹۰– اگر آنان واقعا معرفت داشتند، مخالفت نمى کردند.
ج – ولى خداوند سبحان مى فرماید: و استیقنتها انفسمهم و یقین همان معرفت است .
س ۴۹۱– پس چه چیز موجب مى شود که انسان بر خلاف علمش ، عمل کند؟
ج – هوى و هوس و پیروى از تمایلات نفسانى ، محرک انسان به سوى عمل مى گردد، و اراده از آنها منبعث مى شود.
چه چیز موجب محبت حضرت حق مى شود؟
س ۴۹۲– چه چیز موجب محبت حضرت حق مى شود؟
ج – ذکر و یاد او، ذکر موجب زیادى معرفت ، و زیادى معرفت موجب زیادى محبت مى گردد تا مرحله فناء که در این صورت خوف و ترس از نامطلوب در او نمى ماند. خداوند سبحان مى فرماید: الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون (یونس : ۶۲)آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مى شوند.
کمال توبه و معرفت واقعى چیست ؟
س ۴۹۳– کمال توبه و معرفت واقعى چیست ؟
ج – کمال توبه براى هر کس میسر نیست ؛ زیرا توبه رجوع به صفت عزت خداوند متعال است ، و عزت خدا همان خویشتن دارى اوست و اینکه نمى خواهد کسى در مقابلش اناگو باشد. تائب باید به مقامى برسد، که من و تو در میان نبیند، و غیر حق از ماسوى و حتى خود را نیابد، و معرفت بدون رسیدن به مقام عزت حاصل نمى شود، زیرا در مناجات شعبانیه مى خوانیم : و الحقنى بنور عزک الابهج ، فاکون لک عارفا، و عن سواک منحرف و مرا به نور درخشان صفت عزتت بپیوند، تا شناساى تو گشته ، و از غیر تو منحرف گردم . یعنى از ماسوى چشم بپوشم و غیر تو را نبینم .
مراحل توبه چیست ؟
س ۴۹۴– مراحل توبه چیست ؟
ج – توبه دو بازگشت از خداوند متعال به بنده ، و یک بازگشت از بنده به سوى خداوند سبحان است . نخست خداوند به بنده توبه و رجوع نموده و او را متوجه گناهش مى کند، سپس بنده به سوى خداوند توبه و بازگشت مى کند، آنگاه خداوند با مغفرت به سوى بنده رجوع نموده و توبه او را مى پذیرد. خداوند سبحان مى فرماید: لقد تاب الله على النبى و المهاجرین و الانصار… ثم تاب الله علیهم لیتوبوا، ان الله هو التواب الرحیم . (توبه : ۱۱۷ و ۱۱۸)به یقین خدا بر پیامبر و مهاجران و انصار رجوع نمود… پس خدا به آنان توفیق توبه داد، تا توبه کنند، بى تردید خدا توبه پذیر و مهربان است .
آثار گناهان در پدیده هاى طبیعى
س ۴۹۵– آیا گناهان در موجودات نیز اثر مى گذارند؟ براى نمونه خسوف و کسوف نیز مربوط به اعمال بندگان است ؟
ج – هر پر کاهى که در ته چاهى حرکت مى کند، (موج بر مى دارد و) تا به آسمانها اثر دارد. خداوند متعال مى فرماید: و لو اهل القرى آمنوا و اتقوا، لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض (اعراف : ۹۶)و اگر مردم آبادى ها ایمان آورده و به تقوا گرایند، قطعا برکاتى از آسمان زمین بر ایشان مى گشاییم .
از این آیه شریفه استفاده مى شود که گناهان در جلب خیرات و نزول برکات اثر دارند. بنابراین ، در کسوف خورشید و خسوف ماه نیز که از جمله خیرات و برکات هستند، اثر دارند. علماى نجوم نوشته اند: خسوف تا سه ماه در موجودات از قبیل نباتات و حیوانات اثرات بد مى گذارد و به حال آنها ضرر دارند؛ چه رسد به گرفتگى خورشید با آن فوایدى که نور خورشید براى موجودات دارد.
آثار ویژه هر یک از گناهان
س ۴۹۶– در دعاى کمیل مى خوانیم : اللهم اغفرلى الذنوب التى تهتک العصم ، اللهم اغفرلى الذنوب التى تنزل النقم . خداوندا، گناهانى را که پرده ها را مى درد بر من ببخشاى ، خدایا، گناهانى را که عذابها را نازل مى کند بر من بیآموز.آیا از این جملات استفاده مى شود که هر کدام از گناهان اثر خاصى دارند؟
ج – بله ، چنانکه گناهان با هم فرق دارند، تبعات و آثار آنها نیز فرق دارند، و هر گناهى اثر خاصى دارد که در دعا به بعضى از آنها اشاره شده است .
معناى وسیع مغفرت
س ۴۹۷– آیا در مغفرت ، تحقق گناه لازم است ، تا اطلاق غفران بر خداوند صحیح باشد؟
ج – تحقق گناه ثابت در اطلاق غفران بر خداوند متعال لازم نیست ؛ زیرا در جایى از قرآن کریم با اینکه عمل در مقام اضطرار است و معصیت نیست ، تعبیر به مغفرت نموده و مى فرماید: فمن اضطر فى مخمصه غیر متجانف لاثم ، فان الله غفور رحیم (مائده : ۳)پس هرگاه کسى در روزگار مجاعت و سختى از روى اضطرار و ناچارى بى آنکه به گناه متمایل باشد (اگر از آنچه منع شده است بخورد)، بى تردید خدا بسیار آمرزنده و مهربان است .
درمحضر علامه طباطبایی//محمدحسین رخشاد