«حسن بن یوسف بن على بن مطهر حلى،معروف به«علامه حلى»یکى ازاعجوبه هاى روزگار است.در فقه،اصول و کلام و منطق و فلسفه و رجال و غیره کتاب نوشته است.در حدود صد کتاب از آثار خطى یا چاپى او شناخته شده که بعضى از آنها به تنهایى(مانند تذکره الفقهاء) کافى است که نبوغ او را نشان دهد.
علامه کتب زیادى دارد که غالب آنها مانند کتابهاى محقق حلى در زمانهاى بعد ازاو از طرف فقها،شرح و حاشیه شده است.کتب معروف فقهى علامه عبارت است از ارشاد،تبصره المتعلمین،قواعد،تحریر،تذکره الفقهاء،مختلف الشیعه،المنتهى و…
علامه اساتید زیادى داشته است.در فقه شاگرد دائى خود محقق حلى و در فلسفه و منطق شاگرد خواجه نصیر الدین طوسى بوده است.فقه تسنن را نزد علماى اهل تسنن تحصیل کرده است.علامه در سال ۶۴۸ متولد و در سال۷۲۶ درگذشته است.» (۱)
علامه بزرگوار،آیه الله شیخ حسن بن یوسف بن مطهر حلى،(متوفى۷۲۶ ه.ق)فقیه بزرگوار و متعهد اسلام،رئیس طائفه و فقیه بزرگوار شیعه،صاحب ابتکارات ونوآوریها،داراى شخصیت معنوى بسیار جلیل القدرى مى باشد که ریاست و مرجعیت شیعه در قرن هفتم هجرى به او منتهى گردیده است.
موقعیت ممتاز علمى و اجتماعى او،بالاتر از آن است که در یک مقال یا نوشتارکوتاه بگنجد،یا شان و اعتبار علمى و اجتماعى او در یک فصل بازگو گردد،و درمحدوده مختصر نگارى گزیرى نیست جز آنکه خلاصهاى از گفته ها و نوشته هاى رجال تحقیق و تخصص را که آشنایى کامل با نحوه فعالیت و اندیشه هاى فقهى و علمى اودارند بازگو نماییم و سپس به بررسى و تجزیه و تحلیل مطالب آنان در مورد این شخصیت عالیقدر بپردازیم.
ولادت او:
این ستاره فروزان آسمان علم و فقاهت در روز۲۹ ماه مبارک رمضان سال ۶۴۸هجرى در شهر حله پا به عرصه وجود نهاد و ماده تاریخ آن«لطف رحمت»مى باشد.
تولد او در یک خانواده علمى و روحانى بوده است.
از اوان کودکى به تحصیل علم و کسب کمال پرداخت.ادبیات عرب و علوم مقدماتى و متداول عصر را در حله نزد پدر دانشمندش و سایر علماى بزرگ آن منطقه،همچون دایى بزرگوارش محقق حلى و پسر عم مادرش شیخ نجیب الدین یحیى بن سعید و سید احمد بن طاوس و رضى الدین على بن طاوس و حکیم مشهور ابن میثم بحرانى مؤلف شرح نهج البلاغه آموخت. هنوز سنین عمرش به حد بلوغ نرسیده بودکه از تحصیل علوم مقدماتى فراغت یافت و به مقام عالى اجتهاد نائل آمد و از همان روزها آوازه فضل و نبوغ و هوش سرشار او همه جا طنین افکند و آینده بسیار درخشانى را به او نوید داد.
عصر زندگى او:
علامه در زادگاه خود رشد کرد و همانجا به ادامه تحصیل مشغول گردید و در آن زمان کشور ایران در آتش بیداد اولاد چنگیزخان مغول مى سوخت و شهرهاى مرکزى ایران،یکى پس از دیگرى سقوط مى کرد،و اهالى آن شهرها با اندک بهانه تا آخرین نفرقتل عام مى شدند.چیزى نگذشت که هلاکو نواده چنگیزخان آهنگ فتح عراق کرد و در سال۶۵۶ لشکر به بغداد فرستاد و منطقه عراق را دچار وحشت و اضطراب نمود.دراین موقع علامه حلى هشت ساله بود.
اساتید او:
او در معقول و منقول،محضر اساتید بزرگوارى را درک کرده است
اساتیدمعقول
۱-خواجه نصیر الدین طوسى
۲-کاتبى قزوینى
۳-حکیم منطقى شافعى معروف به دبیران را نام برد
از اساتید منقول
۴- دایى با فضیلت خویش،محقق حلى
۵-والد ماجد خویش
۶-شیخ سدید الدین یوسف
۷-سید احمد بن طاوس
۸-برادرش سیدعلى بن طاوس
۹-ابن میثم بحرانى
۱۰پسر عموى مادر خویش
۱۱-شیخ نجیب الدین یحیى
۱۲-شیخ تقى الدین عبد الله بن جعفر بن على صباغ حنفى
۱۳-شیخ عز الدین فاروقى
مشایخ روایتى او:
از مشایخ روایتى او علاوه بر اساتید مذکور،خود از شیخ مفید الدین بن جهم فقیه اسلامى و شیخ نجیب الدین محمد بن نماى حلى و سید عبد الکریم بن طاوس صاحب کتاب «فرحه الغرى» و على بن عیسى اربلى صاحب کتاب «کشف الغمه» نامبرد.
شاگردان او:
او داراى حوزه وسیع و پربرکتى بوده است و شاگردان متعددى از مکتب فقه واصول او فارغ التحصیل گردیده اند و جالب توجه آن است که خواجه نصیر الدین طوسى را از شاگردان فقهى او به شمار آورده اند،آنچنان که او استاد معقول و ریاضیات علامه بوده است و این نوع مبادله و تفاهم فرهنگى در جمع دانشمندان ما بى سابقه نبوده است.
تالیفات او:
علامه حلى یکى از پرکارترین و موفق ترین فقهاى نامدار شیعه از نظر تالیف به شمار مى آید و طبق احصاء و شمارشى که از تالیفات او به عمل آورده اند،با تقسیم بهروزه اى عمر او،به هر روز آن تا هزار سطر رسیده است و این امر،از کرامتها و تاییدات الهى حکایت دارد،حالا آیا او هم مانند مرحوم مجلسى از دستیاران و معاونان وشاگردان خویش بهره جسته است یا آنکه اغلب اوقات خود را به تالیف و تصنیف اشتغال ورزیده است،چندان مهم نیست،آنچه بالعیان و بالمشاهده مى بینیم،این است که کثرت و اتقان و استحکام تالیفات او از یک عمر پربرکت و توام با توفیق،حکایتها دارد و نوع تالیفات او نشانگر این معنى است که از فکر وقاد و نظر صائب خود او سریان و جریان پیدا کرده است،چون ابتکارات و تراو شهاى فکرى برجسته رانمى توان بر عهده فرد امین یا فاضل دیگرى گذاشت،یا محصول فکرى آنان را به حساب خویش گذاشت،و نوع آثار علامه از قسم اول مى باشد و این احتمال هم وجوددارد که علامه تکمیل کتابهاى ناقص خود را بر عهده فرزند مجتهدش فخر المحققین نهاده باشد،که اصل فکر مربوط به خود او بوده و تنظیم و تحریر و تنسیق مربوط به دیگران بوده باشد.چون فخر المحققین با عمر پر برکت هشتاد و یک ساله خویش درتکمیل کتابهاى پدر کوشیده است،و از خود او و به نام او چندان کتاب باقى نمانده است.
گفتار تفرشى:
سید مصطفى تفرشى،صاحب کتاب «نقد الرجال» مى گوید: «علامه آن قدرفضیلت و شان و اعتبار دارد که بهتر آن است که توصیف نشود،چون توصیفها وتعریفهاى من چیزى بر شان او نمى افزاید.او بیش از ۷۰ جلد کتاب دارد که هر کدام نشانگر نوعى از فضیلت و نبوغ و علم و دانش اوست…» (۲)
صاحب روضات بعد از نقل این سخن مى افزاید: «او بیش از ۹۰ جلد تالیف دارد.» (۳) ولى به تعبیر استاد شهید مطهرى،او در حدود ۱۰۰ جلد کتاب شناخته شده وناشناخته دارد،چون خود علامه در کتاب «الخلاصه» بیش از این رقم را معرفى نموده است.
عالم متتبع و دانشمند نامى مرحوم مدرس صاحب کتاب ریحانه الادب در شرح حال او بیش از ۱۲۰ جلد کتاب را با نام و عنوان تحقیقى آنها نام مى برد و ما برخى ازآنها را برگزیده و در اینجا مى آوریم و طالبان تفصیل را به خود آن کتاب ارجاع مى دهیم:
۱-الابحاث المفیده فی تحصیل العقیده(کلام)
۲-ابطال الجبر(کلام)
۳-الفین بین الصدق و المین(در امامت و ولایت)
۴-تبصره المتعلمین فی احکام الدین که بارها در ایران به چاپ رسیده است.
۵-تذکره الفقهاء(در فقه استدلالى)در دو مجلد محتوى اکثر ابواب فقه
۶-تسلیک الاذهان الى احکام الایمان(در فقه)در یک مجلد
۷-تلخیص الکشاف(در تفسیر قرآن مجید)
۸-تلخیص المرام فی معرفه الاحکام(در فقه)
۹-شرح تجرید خواجه نصیر الدین طوسى که به کشف المراد معروف است.
۱۰-منهاج الاستقامه که ابن تیمیه در رد آن چند مقاله نوشته و پاسخ شنیدهاست.
۱۱-القواعد که در آن کتاب بیش از ۴۰ هزار فرع فقهى را عنوان نموده است(در۱۰ جلد)
۱۲-الارشاد (۴)
و جز اینها یکصد و ده جلد دیگر تالیف دارد که اسامى آنها در منبع فوق الذکرآمده است.
گفتار صاحب مستدرک:
محدث متتبع و دانشمند نامى،محدث نورى(ره)در کتاب مستدرک وسایل الشیعه در مورد او چنین مى نگارد:
«علامه حلى شیخ بزرگوار و جلیل القدر اقیانوس علوم،و غواص فضائل وحکمتها،حافظ ناموس هدایت و ارشاد و شکننده ناقوس ضلالت،پاسدار حریم دین،زائل کننده آثار فسادگران. او در جمع علماء و دانشمندان اسلام،همانند بدر(ماه شب چهارده)در میان ستارگان مى درخشد و نسبت به دشمنان و بدخواهان سیاه دل،شدیدتر از عذاب زهرناک و برنده تر از شمشیر مسموم است.او دارنده مقامات فاخره وکرامات درخشان و سعادتهاى ظاهرى است.او زبان گویاى فقهاء و متکلمین،محدثین،مفسرین و ترجمان حکماء و عرفاى سالکین متبحر است.او فردى است که لقب «آیهالله» تام و کامل،شایسته اوست.(۵)
گفتار صاحب ریاض:
رجالى معروف،صاحب ریاض العلماء درباره او گوید: «پیشواى وارسته،عالمعامل،فاضل کامل، شاعر ماهر،علامه علماء،فهامه فضلاء،استاد جهان،معروف دربین ما به «علامه على الاطلاق» موصوف با نهایت علم،فهم،کمال.او فرزند خواهرمحقق مى باشد و او «آیه الله» روى زمین مى باشد.او حقوق بى شمارى از نظر زبان،بیان و قلم بر عهده طائفه شیعه امامیه دارد.او جامع علوم مختلف و مصنف در رشته هاىگوناگون آن بود.او به تنهایى فقیه،حکیم،متکلم، محدث،اصولى،ادیب و شاعرماهرى بود.من برخى از اشعار او را در اردبیل دیدم که به کمال جودت طبع او در نظم وشعر دلالت دارد.» (۶)
دانشمندان اهل سنت و علامه:
تجلیل و توصیف از مقام علمى علامه حلى اختصاص به علماء شیعه ندارد،بلکه دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد توصیف و تجلیل قرار داده اند.از باب نمونه،ابن حجر عسقلانى در کتاب «لسان المیزان» درباره او گوید:
«ابن یوسف بن المطهر الحلى،عالم شیعه و پیشوا و مؤلف آنان است.او آیت حق در ذکاوت بود. «المختصر» ابن حاجب را شرح زیبایى نمود.او همان فردى است که شیخ تقى الدین بن تیمیه در کتاب خود ردى بر او نوشته است و کتاب او معروف به «رد بر رافضى» است.ابن مطهر بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود.هنگامى که کتاب ردیه ابن تیمیه به دست او رسید،گفت: اگر او مى فهمید که من چه مى گویم،به اوپاسخ مى دادم.» (۷)
از این نوع کلمات و سخنان توصیفى،در مورد آن مجتهد والامقام به کثرت وفراوانى وجود دارد که به نقل یک نمونه بسنده گردید.
وفات او:
او پس از عمرى تلاش و کوشش در راه احیاى شریعت،در یازدهم یا بیست ویکم محرم الحرام۷۲۶ هجرت در حله وفات یافت و جنازه او به نجف اشرف حملگردید و در جنب رواق مطهر مرتضوى(ع)از ایوان طلا دفن شد و در مقابل آن،مزارشیخ احمد مقدس اردبیلى قرار گرفته است.
در نخبه المقال در ماده تاریخ وفات آیه الله علامه حلى چنین آمده است:و آیه الله بن یوسف الحسن سبط مطهر فریده الزمن علامه الدهر جلیل قدره ولد«رحمه»و «عز» عمره
(آیه الله فرزند یوسف که نامش حسن است،نواده مطهر یکتاى عصر خویشاست.او علامه دهر و جلیل القدر بوده،ولادتش کلمه«رحمت»(۶۴۸)و عمرش کلمه«عز»(۷۷)مى باشد.) حقیقتا ولادت او رحمت و زندگى او عز و شرف و سربلندىاسلام و مسلمین بود.
فقهای نامدار شیعه//عقیقی بخشایشی
۱- آشنایى با علوم اسلامى،ص ۳۰۱٫
۲- ریحانه الادب،ج ۴،صفحات۱۷۶- ۱۷۸ چاپ کتابفروشى خیام.
۳- روضات الجنات،ج ۲،ص ۲۷۰- افرادى که طالب تحقیق بیشتر در این زمینه مىباشند، مىتوانند به:
روضات الجنات،ج ۱،ص ۲۹۴ و ج ۲،صفحات۲۶۹ تا۲۸۶ و۳۵۶- ریاض العلماء،ج ۲- ریحانهالادب،ج ۴،ص۱۶۷- مجله مکتب اسلام،سال ۴،شمارههاى۶،۷،۸،۹ به قلم آقاى دوانى- تاسیسالشیعه لعلوم الاسلام،تالیف سید حسن صدر،صفحات ۳۴ تا۳۶،و دیگر کتابهاى مربوطه مراجعه نمایند.
۴- ریحانه الادب،ج ۴،ص۱۷۹٫
۵- فایده سوم از خاتمه مستدرک،ص۴۵۹،جزء سوم چاپ سنگى.
۶- ریاض العلماء،ص۳۵۷٫
۷- لسان المیزان،ج ۲،ص۳۱۷،چاپ حیدر آباد دکن.
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به این خوبی سپاسگزارم