آیت الله سید رضا بهاء الدینیحکایات عرفای برجسته

سوء قصد به خانه ما(آیت الله بها الدینی)

یک خاطره‏اى هم از سال ۱۳۶۰ دارم. در آن سال، بنى‏صدر به ایلام آمد و ما که از نیات و اهداف او باخبر بودیم، خانواده‏ هاى شهدا و بچه‏ هاى حزب‏الله را جمع کردیم و در صالح آباد، کنار گلزار شهدا، شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر دادیم. وضع بدى به وجود آمد، به طورى که یکى از افراد، زد و عینک بنى‏ صدر را انداخت. شب همان روز بود که امام او را از فرماندهى کل قوا عزل کرد. بعد از هفت، هشت روز، نارنجکى داخل خانه ما در ایلام انداختند.

من اذان صبح به طرف تهران حرکت کرده بودم. آن شب به ما تلفن کردند که به خانه شما نارنجک انداخته‏ اند و کمى خسارت وارد شده است و خانواده هم زخمى شده است ما هم به سرعت به طرف ایلام به راه افتادیم، و با این که قصد داشتیم در قم توقفى داشته باشیم، توقف نکردیم. بعد از مدتى که به قم آمدیم و خدمت ایشان رسیدیم، تا وارد شدیم فرمود: همان شب به ما گفتند که خانه شما نارنجک انداخته‏ اند.

سلوک معنوی (گفتارها و مصاحبه ها و خاطراتی از آیت الله بهاءالدینی ره) // اکبر اسدی 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=