شاعران مکتبى و مدافعان ولایت اهلبیت (علیهم السلام) پیوسته از عقیده و ایمان خویش، مشعلى افروخته و از هنر و ادب خود، سلاحى ساختهاند، تا از «حق» دفاعکنند و با «باطل» بستیزند.
آشنایى با این چهرههاى پرفروغ، اهل ذوق و هنر را امید و الهام و جهت مى بخشد، تا از تواناییهاى قلمى و بیانى و هنرى خویش، استفاده بجا و بهینه کنند و به حقگسترى و شورافکنى و شعورپراکنى در میان امت محمد ( صلی الله علیه و آله) و جامعه بشرى بپردازند. از اینرو، آشنایى با زندگینامه این چهرهها، سازنده و الهامدهنده است.
در فرهنگ و ادب غنى و پرمایه شیعه، آفاق روشنى از این مضامین و جلوههاى متعالى وجوددارد که مى سزد نسل امروز و مشتاقان فرهنگ اهلبیت پیامبر، به آن توجهى در خور کنند و این چهرههاى فرهنگساز را بشناسند و بشناسانند.
آشنایى با شاعران متعهد شیعه، در همین راستا قراردارد. و از همین شماره، این فصل را آغاز مى کنیم، آن هم از شاعر بلندآوازه و انقلاب ولایى شیعه، «کمیت بن زید اسدى».
گرچه پیش از کمیت هم، شاعرانى بودهاند که در راستاى فرهنگ اهلبیت (علیهم السلام) و دفاع از ولایت، شعر را در خدمت عقیده گرفتهاند، ولى برخى از آنان سابقه خوبى ندارند، برخى شان هم در ادامه راه و اواخر عمر، لغزشهاى سیاسى و عدول از جبهه حق و کوتاهآمدن در دفاع از ولایت داشته اند. کمیت اسدى، شاعرى است که چه در سابقه و چه لاحقه، پروندهاى روشن و شخصیتى بارز دارد. از این رو سرآغاز این سلسله نوشتار قرار گرفتهاست.
سال ۶۰ هجرى بود که در قبیله «بنى اسد» فرزندى چشم به جهان گشود که مى بایست بار رسالت عاشوراى خونین را به دوش کشد و به تبیین مظلومیت «آلالله» بپردازد.
«کمیت»، از همان کودکى روحى بلند و حساس و رفتارى شگفت و تحسین برانگیز داشت که نوعى نبوغ و خارقالعاده بودن را نشان مىداد. از دوران خردسالى، با شاعر بلندپایه، «فرزدق» و شعرهاى او آشناشد و قدم در وادى شعر و ادب گذاشت، بگونه اى که از همان آغاز، نامش بر سر زبانها افتاد و بستگان نزدیکش هم به جنبه هاى برجسته فکر و ذوق و دیدگاه او، پى بردند.
«کمیت اسدى»، دوران سه امام معصوم را درک کرد: امام سجاد(علیه السلام)، امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام). و دل و جان و ذوق و زبان خود را وقف ترویج مکتب ائمه و نشر فضائل خاندان پیامبر کرد. امامان نیز به وى عنایت خاصى داشتند و او را حمایت و ستایش مى کردند. روزى که کمیت، قصیده معروف خویش (من لقلب متیم مستهام) را در محضر امام زین العابدین(علیه السلام) خواند، حضرت فرمود: ما از پاداش خدمت تو ناتوانیم، اما خداوند، از اجر سروده تو ناتوان نیست. خدایا کمیت را از کرم خویش محروم مگردان. و آنگاه دستورداد تا مبلغى بعنوان صله به او دادند، همراه با یکدست لباسى که با بدن مطهر امام، متبرک شده بود.
یکى از سروده هاى معروف او قصیده «هاشمیات» است. این شعر بلند، خیلى سریع در زمان خود شاعر پخش و همه جا مطرح شد، چرا که ستمها و زشتیهاى امویان را برملا ساخته بود و به خاطر همین شاعر از سوى طاغوتهاى اموى تحت تعقیب بود و براى سرش جایزه تعیین کرده بودند.
در جایى از این شعر، مى گوید:
«در عشق ورزى به آل محمد(صلی الله علیه و آله)، انگشت نما شده ام. گروهى مرا به سبب دوستى با خاندان رسول، تکفیر مى کنند، اما تکفیر و عیب جویى آنان در نظرم هیچ است.»
وقتى در مدینه خدمت امام محمد باقر(علیه السلام) رسید و قصیدهاش را بر آن حضرت خواند، حضرت او را مورد تفقد و دلجویى و محبت قرارداد و دعایش کرد. دعاى امام این بود که: «تا وقتى که از اهلبیت علیهم السلام و حق دفاع مىکنى، روح القدس پشتیبان و تایید کنندهات باد!»
اینگونه برخوردها، نشان دهنده جایگاه والا و قدر و منزلت او نزد ائمه(علیهم السلام) بود.
کمیت، در بدیهه سرایى شاعرى چیره دست و پرتوان بود و با توانایى شعرى بالایى که داشت، در هرجا و زمینه مناسب، به نشر فضائل خاندان رسالت و افشاى ستمگران مى پرداخت.
که آن را نزد امام صادق(علیه السلام) خواند و امام، تعلیقه اى هم بر سروده او زد، سپس شعرش را ستود و در حق او دعاکرد. (۱) یکى از قصاید معروف کمیت نیز به «قصیده میمیه» است (من لقلب متیم مستهام)
یک بار هم که در «منا» خدمت حضرت صادق(علیه السلام) رسید، یکى از اشعارش را که در مدح اهلبیت علیهم السلام بود خواند و چون به مقطعى رسید که حوادث جانسوز کربلا و مظلومیت شهداى عاشورا را باز مى گفت، امام با چشمانى گریان دست به دعا برداشت و از خداوند خواست که گناهان گذشته و آینده و پنهان و آشکار کمیت را ببخشاید و او را مورد لطف و عنایت و رضایت خویش قراردهد. (۲)
مجموعه سرودههاى او در دو جلد، به نام «شعر الکمیت بن زید الاسدى» گردآورى و چاپ شده است.
برجستگیها:
برخى از جهاتى که به کمیت اسدى شخصیت والا و دوست داشتنى بخشیدهاست، از این قرار است:
۱- حافظ قرآن بودن
۲- فقیه و دینشناس بودن
۳- سخنورى و شیوایى بیان
۴- نسابه بودن و آگاهى از تبارشناسى
۵- خوشنویسى و کتابت زیبا
۶- مهارت در علم کلام و جدل با مخالفان
۷- تیراندازى
۸- تکسوارى
۹- شجاعت و بى باکى
۱۰- کرم و سخاوت (۳)
این خصال برجسته، شخصیت او را ممتازتر ساخته بود و نشانه غناى محتوا و جامعیت این موالى اهلبیت علیهم السلام و مدافع حریم ولایت بود.
دلیرى او در ورود به عرصه پرخطر انتقاد از حکام جور، و نشر فضایل اهلبیت عصمت علیهم السلام مشهود بود و بدینسبب، پیوسته در تعقیبش بودند و او پیوسته در هجوم و گریز. موسىوار به هدایت مىپرداخت و در این راه، خانهبه دوش بود. سرودههایش سرشار از روح حماسه و معنویت و فضیلتبود و چونان درفشى افراشته، به حق فرا مى خواند و بى لیاقتى بنى امیه و ناشایستگى آنان را براى حکومت بر مسلمین مطرح مى ساخت.
«جاحظ» گفتهاست: کمیت نخستین کسى است که در شیعه باب مناظره و احتجاج و جدل مکتبى و دینى را گشود. و دیگرى گفته است: کمیت، اولین کسى است که در شعرش، آشکارا از محبت اهلبیت علیهم السلام دم زده است.
همچنانکه گفته شد، اشعار او گاهى پیش از خودش سرزمینها و دلها را فتح مى کرد و آفاق را در مى نوردید و زبان به زبان در میان شیعیان مطرح مى شد و این یکى از بزرگترین موفقیتهاى او در سرودن شعر مکتبى و موضعدار بود. گفتهاند که در کوفه، هرکس شعر کمیت را نمىدانست، او را شیعه نمى دانستند.
فرجام پرافتخار
شهادت، پایان پرافتخار این عمر پرکرامت بود. مرحوم علامه امینى درباره زندگى و شهادت کمیت اسدى چنین مى نگارد:
«کمیت، در سال شصتم هجرى، در همان سال شهادت سبط شهید، امام حسین(علیه السلام) تولدیافت و در سال۱۲۶هجرى در زمان خلافت مروان به شهادت رسید. در دنیا خوشبخت زیست و عمرى خداپسند و حیاتى سعادتمندانه داشت و همه حیاتش را در راهى که خدا برایش برگزیدهبود، گذراند و تا توانست، به هدایتگرى مردم پرداخت و به برکت دعاى امام زینالعابدین(علیه السلام) شربت شهادت نوشید.»
پسر کمیت نقل مى کند که در واپسین لحظات حیات پدرم بالاى سرش بودم، آخرین نفسها را مى کشید. بیهوش مى شد و لحظه اى که به هوش مى آمد، سهبار مى گفت: «اللهم آل محمدا».
پایانبخش سخن را، گفتارى از شهید مطهرى قرار مى دهیم که نوشته است:
«کمیت اسدى دارد با اشعارش مکتب حسین(علیه السلام) را نشان مى دهد. کمیت اسدى با همان اشعارش از یک سپاه بیشتر براى بنى امیه ضررداشت. این مرد، کى بود؟ یک روضه خوانى بود اما چه روضه خوانى؟ شعرى مى گفت که تکان مى داد دنیا را، تکان مى داد دستگاه خلافت وقت را این مرد، به خاطر همین اشعار و همین نوع مرثیه خوانى، چه سختیها کشید و چه روزگارها دید و به چه وضع او را کشتند …». (۴)
این سخن، نشاندهنده موضع حق و جهتگیرى صحیحى است که شاعر شیعى در تبیین ارزشها و ترسیم واقعیتها باید داشتهباشد و به «جهل» و «خرافه» راهندهد که در عرصه باورهاى مردم رخنهکند و جولان دهد. وقتى «شعر» تاثیرى گسترده و بردى وسیع دارد، سزاوار نیست که این سلاح فرهنگى بطور ضعیف یا ناشایستبه کار گرفته شود. هم شاعران مسؤولند، هم مرثیهخوانان و مداحان گرانقدر. (۵)
۱- ادبالطف، جواد شبر، ج۱، ص۱۸۴٫
۲- الغدیر، ج۲، ص۱۹۳٫
۳- تلخیص شده از: «کمیت اسدى، حدیث حریت»، ص۱۹۰٫
۴- ده گفتار، ص۲۱۵ (انتشارات حکمت ).
۵- درباره شخصیت کمیت، از جمله مى توانید به منابع زیر مراجعه کنید: «الکمیتبن زید الاسدى، بین العقیده والسیاسه»، على نجیب عطوى، «اعیان الشیعه»، سیدمحسن امین، ج۹، ص۳۳، «کمیت اسدى، حدیثحریت»، محمد صحتى.