اولین معلم طب در مدرسه دارالفنون ، پزشک دربار ناصرالدین شاه و ایرانگرد محقق اتریشی . در ۱۲ نوامبر ۱۸۱۸/۱۳محرم ۱۲۳۴ در ناحیه ای از ایالت بوهِم در غرب چکوسلواکی زاده شد. تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دانشگاههای پراگ و وین به پایان برد و در ۱۸۴۶/ ۱۲۶۲ گواهینامه پزشکی گرفت (اوبرمایرـ مرناخ ، ص ۱۷۰).
ابتدا یک سال در بیمارستان عمومی سلطنتی وین به طبابت پرداخت و دو سال نیز پزشک کارخانه پالایشگاه قند در شهر کلوباوک بود. به سبب اینکه محیط درمانگاه تجارب علمی وی را محدود می کرد، به وین بازگشت (وورتسباخ ، ص ۷۳) و تا هنگام سفر به ایران (۱۸۵۱/ ۱۲۶۷) فقط به جرّاحی و تحقیق در علوم طبیعی پرداخت (اوبرمایر ـ مرناخ ، همانجا). در این سال میرزا داوودخان ارمنی ، نماینده تجاری دولت ایران ، به منظور استخدام چند مهندس ، افسر نظامی ، پزشک و کارشناس فنّی برای تدریس در مدرسه جدیدالتأسیس دارالفنون تهران ، به وین رفت (پوهانکا و تورنر ، ص ۲۶ـ۲۷). پولاک ــ که به مطالعه در مشرق زمین علاقه داشت ــ از پیشنهاد داوودخان استقبال کرد (وورتسباخ ، ص ۷۴) و در ۱۸۵۱/ ۱۲۶۷ به تهران آمد (هورن ، ج ۲، ص ۶۰۰).
پولاک از تأخیر شش ماهه برنامه های درسی دارالفنون استفاده کرد و با وجود بیماری ، به فراگیری زبان فارسی پرداخت (وورتسباخ ، همانجا). فقدان کتب درسی ، ناآشنایی ایرانیان با زبانهای اروپایی ، لزوم ترجمه اصطلاحات پزشکی و فنّی و یافتن واژه های معادل و از همه مهمتر نبودن وسایل و تجهیزات عمل تشریح ، از جمله موانع و مسائل عمده آموزشی بود که پولاک در رفع آنها بجدّ کوشید و توفیق یافت .
او در سال اول اقامت خود، دروس را به زبان فرانسوی که بیشتر شاگردان کم وبیش با آن آشنایی داشتند، به کمک مترجم تدریس می کرد و سال بعد توانست مطالب را شخصاً به فارسی تفهیم نماید. تألیف راهنمای آناتومی ، فرهنگ اصطلاحات پزشکی به زبانهای فارسی ـ عربی ـ لاتینی (به کمک دستیاران و شاگردانش )، کتاب درسی فیزیولوژی ، و رساله های مفید دیگری که طی این سالها در دسترس شاگردان گذاشت ، علاقه مفرط وی را به تدریس و خدمات علمی نشان می دهد. احداث بخش جرّاحی و تأسیس بخش ِ سیّارِ معاینه و تجویز ــ که تا آن زمان در ایران سابقه نداشت او را پزشکی حاذق و دلسوز به جامعه معرفی کرد و برشهرتش افزود، به طوری که پس از درگذشت ارنست کلوکه (۱۸۵۵/ ۱۲۷۲)، پزشک فرانسوی دربار قاجار، ناصرالدین شاه ، دکتر پولاک را حکیم باشی مخصوص کرد و به سبب چاپ و نشر کتاب درسی راهنمای آناتومی ، مدال خورشید و نشان عالی درجه دو به وی اعطا نمود (همانجا؛ پولاک ، یادداشت مترجم ، ص ۵ ـ ۸). وی در این سال و در پی ابتلا به بیماری ، به مازندران رفت تا از آب گرم معدنی روستای اَسْک (اسْکوچشمه ) در دهستان لاریجان استفاده کند. آشنایی وی با توده مردم و علاقه شدیدش به دیدنیها و آثار تاریخی و تحقیق در منابع اقلیمی و جغرافیایی و طبیعی ، در طول مسافرتهای بیشمار در آبادیها شهرها و ولایات به شناخت عمیق او از ایران و ایرانیان وتألیف کتاب ایران : سرزمین و مردم آن که ترجمه فارسی آن با عنوان سفرنامه پولاک منتشر شده است ــ انجامید (وورتسباخ ، همانجا).
این کتاب حاصل مطالعات و تجارب علمی عملی او طی ده سال اقامت در ایران است و بخش مهم آن درباره انواع بیماریها و گیاهان شفابخش است . او در تألیف این کتاب از یادداشتهای سودمند همکار آلمانی خود، دکتر هانچه که مقیم رشت بود، نیز بهره گرفته است (پولاک ، ص ۱۰). او این کتاب را در ۱۸۶۵/ ۱۲۸۲ در دو جلد در لایپزیگ آلمان منتشر کرد.
پولاک در ۱۸۶۰/ ۱۲۷۷، با وجود دارا بودن اعتبار، مزایا و مقام والا در ایران ، به وطن خویش بازگشت . او هموطنان پژوهشگر و علاقه مند و بعضاً ماجراجوی خود را به سفر و کشف علمی در ایران ترغیب می نمود (گابریل ، ۱۳۴۸ ش ، ص ۲۸۵).
برخی از زمین شناسان ، جغرافیدانان و گیاه شناسان اتریشی که در نیمه دوم قرن نوزدهم / سیزدهم در دشتها و صحراهای مرکزی ایران ، کرانه های جنوبی دریای مازندران و بویژه در مناطق البرز و الوند کشفیاتی کرده اند و مقالات و کتابهای مفیدی در این زمینه ها نگاشته اند، بی گمان از تشویقها و کوششهای وی متأثر بوده اند (همان ، ص ۲۸۴ـ۲۸۵، ۲۸۷). پولاک ۲۲ سال بعد از مراجعت به وین ، باردیگر در ۱۸۸۲/ ۱۲۹۹ با هزینه شخصی و همراه دو پژوهشگر اتریشی ، پیشلر و وِهنر ، به ایران آمد (اوبرمایرـ مرناخ ، ص ۱۷۰). اعتمادالسلطنه ورود او را در هفتم شعبان ۱۲۹۹ «به جهت بعضی اکتشافات تاریخی » خبر داده است (ص ۱۷۹). پولاک در سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا به ملاقات او می رفت و گاهی به عنوان مترجم وی را همراهی می کرد. او در سفر اول ناصرالدین شاه در ۵ جمادی الا´خره ۱۲۹۰/ ۳۱ ژوئیه ۱۸۷۳، به ملاقات شاه رفت (ناصرالدین قاجار، ۱۳۶۲ ش ، ص ۱۹۱). دو روزبعد در مراسم رسمی بازدید شاه از غرفه ایران در نخستین نمایشگاه بین المللی وین ، پولاک ــ که قبلاً در نگارش دفترچه ای به زبان فارسی با عنوان «حضور ایران در نمایشگاه وین »شرکت داشت
مترجم ناصرالدین شاه و فرانسوا ژوزف ،پادشاه اتریش ، بود (پوهانکا و تورنر، ص ۷۰). در سفر سوم ناصرالدین شاه (۱۳۰۶ـ۱۳۰۷/ ۱۸۸۹)، به هنگام اقامت در برلین ، پولاک از وین به دیدن او رفت . ناصرالدین شاه ازاین دیدار چنین یاد می کند: «او هم همان حکیم پولاک هفده بیست سال قبل است ، همان طور فارسی حرف می زند و همان عادات و اخلاق و وضع را دارد» (۱۳۶۹ـ۱۳۷۳ ش ، کتاب اول ، ص ۲۳۰).
شدت علاقه پولاک به تحقیقات جدید علمی درباره ایران به حدّی بود که در ۱۸۸۵/ ۱۳۰۲ هزینه سفر اکتشافی یک گیاه شناس به نام اشتاپف و دو زمین شناس به اسامی رودلر و ناپ را به مناطق ناشناخته ایران شخصاً پرداخت (اوبرمایر ـ مرناخ ، همانجا؛قس گابریل ، ۱۳۴۸ ش ، ص ۲۶۰، ۲۸۵). اشتاپف نیز به افتخار پولاک نام نوع جدیدی از گل لبلاب (نیلوفر صحرایی ) را پولاکیا گذاشت .
حاصل پربار این تحقیقات گیاه شناختی به موزه تاریخ طبیعی وین انتقال یافت (اوبرمایر ـ مرناخ ، همانجا). تحقیقات ارزنده ا.تیتسه در نواحی البرز شرقی ، بین شاهرود و گرگان و البرز وسطا، کرج و دره چالوس و جبهه شمالی کوههای تخت سلیمان ــ که در گزارشهای علمی و مقالات و کتابها مورد استفاده پژوهشگران بعدی قرار گرفت ــ نتیجه تشویقهای پولاک بوده است (گابریل ، ۱۳۴۸ ش ، ص ۲۸۵ـ ۲۸۷، ۴۸۷؛گابریل ، ۱۹۶۹، ص ۷؛
برای نام آثار علمی پولاک رجوع کنید به وورتسباخ ، ص ۷۴ـ۷۵؛گابریل ، ۱۳۴۸ ش ، ص ۴۸۶؛پولاک ، یادداشت مترجم ، ص ۵ ـ ۸).
منابع :
۱- محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه ،روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه ، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۷ ش؛
(۲) یاکوب ادوارد پولاک ، سفرنامه پولاک ، ترجمه کیکاووس جهانداری ، تهران ۱۳۶۱ ش ؛آلفونس گابریل ، تحقیقات جغرافیائی راجع به ایران ، ترجمه
(۳) فتحعلی خواجه نوری ، چاپ هومان خواجه نوری ، تهران ۱۳۴۸ ش ؛ناصرالدین قاجار، شاه ایران ، روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه
(۴) در سفر سوّم فرنگستان ، چاپ محمد اسماعیل رضوانی و فاطمه قاضیها، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۳ ش ؛
(۵) همو، سفرنامه ناصرالدین شاه ، اصفهان ۱۳۶۲ ش ؛
(۶) A .Gabriel, Vergessene Persienreisende , Wien 1969;
(۷) Paul Horn, “Geschichte Irans in islamitischer Zeit”, in Grundriss der iranischen Philologie , ed. W. Geiger and E.Kuhn, vol.II, Strassburg 1896-1904, repr. Berlin 1974;
(۸) Eva Obermayer-Marnach, عsterreichisches Biographisches Lexikon 1815-1950 , vol.VIII, Wien 1983;
(۹) Reinhard Pohanka and Ingrid Thurner, Der Khan aus Tirol , Wien 1988;
(۱۰) von C.Wurzbach, Biographisches Lexikon des Kaiserthums Oesterreich, Wien 1872.
دانشنامه جهان اسلام جلد ۵