محمدیوسف فرزند باباجان بیگ ، مترجم ، تاریخنگار، شاعر و خوشنویس سده سیزدهم . در ۱۲۷۴ ش / ۱۸۵۸ در روستای «بدرخان » از حوالی شهر خیوه به دنیا آمد و در ۱۳۰۲ ش / ۱۹۲۳ در خوارزم وفات یافت ( د. ازبکستان ، ج ۲، ص ۲۴؛ د. تاجیکی ، ج ۱، ص ۳۴۹). پدر بیانی ، نوه «التوآذرخان »، خان خوارزم (۱۲۱۹ـ۱۲۲۱/ ۱۸۰۴ـ ۱۸۰۶) بود (بیانی خوارزمی ، ۱۹۹۱، ص ۱۸۴؛ د. ازبکستان ، همانجا).
وی پس از دبیرستان ، در مدرسه های عالی به تحصیل تاریخ ، ادبیات و پزشکی پرداخت و در انواع خط بخصوص ثلث ، کوفی ، ریحانی و شکسته مهارت یافت . آثاری از خط وی در کتابخانه ها در دست است . بیانی به شاعری نیز پرداخت و در گونه های سنتی شعر ترکی و فارسی طبع آزمایی کرد؛ دو نسخه دستنویس از دیوان اشعار او (به شماره های ۱۱۲۰، ۶ر۶۶۶۶) در پژوهشگاه خاورشناسی «بیرونی » تاشکند موجود است ( > فرهنگستان علوم ازبکستان < ، ج ۷، ص ۲۰۷ـ ۲۰۸).
شعرهای فارسی او در خلال آثار منثورش ، در جُنگها و بیاضها، از جمله در گنجینه دستنویسهای «میرزایف » در فرهنگستان علوم تاجیکستان (نسخه های خطی ش ۲۳۳۳، ۱۸۵۳، ۶۷۵) نقل شده است ( > فرهنگستان علوم تاجیکستان < ، ج ۵، ص ۲۰، ۱۱۰، ۱۷۹). وی موسیقی شناس و موسیقیدان هم بود، بویژه سازهای تنبور و کمانچه را خوب می نواخت ( د.ازبکستان ، همانجا).
به گفته ای ، منصبی در دربار نداشت (بیانی خوارزمی ، ۱۹۶۲، ص ۳)، ولی به قولی دیگر، از مقربان دربار و دیوان بیگی بود ( > مشرق زمین بوستان حکمت < ، ص ۳۵۸). بیانی ، که از مردان روشنفکر زمان خود بود،
دو اثر مهم دارد که عبارت است از:
شجره خوارزمشاهی (۱۳۲۹ـ۱۳۳۲/ ۱۹۱۱ـ۱۹۱۴)، درباره سرزمین خوارزم از زمان استیلای مغول تا ابتدای سده بیستم که دو نسخه خطی از آن در فرهنگستان علوم ازبکستان (شماره های ۲۷۴ و ۹۵۹۶) نگهداری می شود و متن مختصرش چاپ و نشر شده است ؛
تاریخ خوارزم که در تکمیل وقایع کتاب نخست نوشته شده و هشت باب (از شانزده باب ) آن اکنون در دست نیست (بیانی خوارزمی ،۱۹۹۱، ص ۱۷۸؛ د. ازبکستان ، همانجا).
بخش عمده آثار بیانی را ترجمه تشکیل داده است .
در ۱۳۱۹/۱۹۰۱ کتاب صحایف الاخبار درویش احمد رااز عربی به ترکی و
در ۱۳۳۴/۱۹۱۵ شیبانی نامه کمال الدین بناییِ هروی * را از فارسی به ترکی برگرداند.
از ترجمه های ارزنده او تاریخ طبری است که بر پایه تحریر فارسی بلعمی به ترکی صورت گرفته است ( د. ازبکستان ؛ د. تاجیکی ، همانجاها).
راجع به روزگار و آثار بیانی و بویژه خدماتش در تاریخنگاری ، به کتابی با نام آثار تاریخی مؤنس ، آگهی وبیانی ، که به قلم دکتر منیروف ، در ۱۳۳۹ ش /۱۹۶۰ در تاشکند منتشر شده است ( د.ازبکستان ، همانجا)، می توان مراجعه کرد.
منابع :
(۱) Akademii nauk Tadz §ikeska ¦y, Katala ¦g Va ¦sta ¦c §nikh ruka ¦pisey Akademii nauk Tadz §ikska ¦y SSR, vol.5, ed. A. M. Mirzoeva and A. E. Bertelsa, Dushanbe 1974;
(۲) Akademii nauk Uzbekska ¦y, Sa ¦branie va ¦sta ¦c §nikh ruka ¦pisey Akademii nauk Uzbekska ¦y SSR, vol.7, ed. A. Yrunbaeva and L. M. Epifanovoy, Tashkent 1964;
(۳) Mohammad Yusu ¦f Baya ¦n ¦âKha ¦razm ¦â, Ghazallar, ed. S. Ghan ¦âyewa ¦, Tashkent 1962;
(۴) idem, Shajara-ye Kha ¦razmsha ¦h i ¦, ed. Nus ¤rat Alla ¦h Jum ـ ayuf and Ik ¤bala ¦y Az ¦âza ¦wa, Tashkent 1991;
(۵) Ensiklopediya ¦yi Sa ¦vetii Ta ¦jik , vol. I, Dushanbe 1978;
(۶) Mashrik ¤zamin-h ¤ikmat bu ¦sta ¦ni , trans. and compiled by H amidjan Hamidi and Mahmud Hasani , Tashkent 1997;
(۷) Uzbek Savet Ensiklopediyasi, Tashkent 1971-1980.
دانشنامه جهان اسلامجلد ۵