محمدبن حسن، محدّث و فقیه نامور امامى قرن یازدهم و از عالمان مهاجر جبلعامل به ایران. وى به «صاحب وسائل» نیز مشهور است. بیشتر اطلاعات درباره زندگى او، براساس شرححالى است که خود در کتابش، املالآمل (قسم ۱، ص ۱۴۱ـ۱۵۴)، آورده و نیز مطالبى که در شرححال اقوام خود ذکر کرده (رجوع کنید به همان، قسم ۱، ص ۳۲، ۶۶ـ ۶۷، ۷۸ و جاهاى دیگر) و در دیگر منابع، با تفاوتهاى اندکى، تکرار شده است (براى نمونه رجوع کنید به محبى، خلاصهالاثر، ج ۳، ص ۴۳۲ـ ۴۳۵؛افندى اصفهانى، ج ۵، ص ۶۲ـ۷۵؛بحرانى، لؤلؤه البحرین، ص ۷۶ـ ۸۰؛خوانسارى، ج ۷، ص ۹۶ـ ۱۰۴). در سلافه العصر، که بعد از املالآمل کهنترین منبع در شرححال حرّعاملى است، بیشتر به جنبههاى ادبى زندگى او توجه شده است (رجوع کنید به مدنى، ص ۳۵۹ـ ۳۶۰).
وى در ۸ رجب ۱۰۳۳ در روستاى مَشْغَرى/ مشغره از مناطق مشهور و کهن در جبلعامل*، به دنیا آمد (حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۴۱؛افندى اصفهانى، ج ۵، ص ۶۳؛درباره روستاى مذکور رجوع کنید به سمعانى، ج ۵، ص ۳۰۵؛یاقوت حموى، ذیل «مشغر»). بهنوشته قمى (۱۳۸۴ش، ص ۲۴۲، به نقل از برادر شیخحرّ عاملى، احمدبن الحسن در الدُّرالمَسْلوک) نسب خاندان حرّعاملى به حرّبن یزید ریاحى* میرسد. امین (ج ۲، ص ۴۹۴) گرچه دلیلى بر صحت این نسبت نیافته، به نقل از یکى از افراد خاندان حرّ، که معاصر امین بوده، نسبنامهاى را آورده، ولى در هیچیک از آثار شیخحرّ عاملى به چنین مطلبى اشاره نشده است (رجوع کنید به قمى، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص ۷۵۶؛امین، ج ۲، ص ۴۹۴؛مروّه، ص ۹۰). تعبیر محقق کرکى در اجازه به نیاى اعلاى شیخحرّ عاملى، حسینبن شمسالدین محمد (رجوع کنید به سطور بعد) حاکى از آن است که این شمسالدین ملقب به حرّ بوده است (الحرّ لقباً).
حرّعاملى در خانوادهاى اهل علم و ادب و فقاهت بالید (خوانسارى، ج ۷، ص ۱۰۴؛صدر، ج ۱، ص ۲۲۲). نخستین فرد شناخته شده خاندان او، حسینبن شمسالدین محمد حرّبن شمسالدین محمدبن مکى است که محقق کرکى در ۹۰۳ در دمشق به او اجازه روایت داد (براى متن اجازه رجوع کنید به مجلسى، ج ۱۰۵، ص ۵۴ـ۵۷). مهاجر (۲۰۰۵، ص ۲۳۲) بر این اساس، از سکونت حسینبن شمسالدین و اجداد او در دمشق سخن گفته است. حرّ عاملى از این نیاى اعلاى خود نامى نبرده و تنها از فرزند او، محمدبن حسین مشغرى، یاد کرده است (۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۵۴). احتمالا محمدبن حسین نخستین فرد از خاندان شیخ حرّ بوده، که به دلیل تغییر اوضاع سیاسى دمشق و منضم شدن شام به قلمرو عثمانى، پس از نبرد مَرْج دابِق در ۹۲۲، در مَشغَره سکونت گزیده است (مهاجر، ۲۰۰۵، ص ۲۳۲ـ۲۳۴). به نوشته مهاجر (۲۰۰۵، ص ۲۳۳)، محمدبن حسین نزد فقیهان جبل عامل تحصیل نکرد و تنها استاد وى پدرش بود. فرزندان او، محمدبن محمد و عبدالسلام و على، در مشغره و جُبَع اقامت داشتند (همان، ص ۲۳۵).
جد پدرى شیخ حرّ، علیبن شمسالدین محمد حرّعاملى، عالم و ادیب فاضلى بود که شیخحرّ او را در املالآمل (قسم ۱، ص ۱۲۹) ستوده و گفته است که وى در نجف اشرف مسموم و شهید شد. جد مادرى شیخحرّ، عبدالسلامبن شمسالدین محمد حرّعاملى (۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۰۷) در احکام فقهى بسیار متبحر بود. پدر شیخحرّ، حسنبن على، عالم و فقیه و ادیب فاضلى بود که در ۱۰۶۲ در مسیر زیارت مشهد رضوى، در بسطام از دنیا رفت و فرزندش، زینالعابدین، جنازه او را به مشهد برد و در پایین پاى امام رضا علیهالسلام دفن کرد. شیخحرّعاملى خبر درگذشت او را در سفر حج دوم خود شنید و در رثاى او قصیدهاى طولانى سرود (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۶۵ـ۶۶؛امین، ج ۵، ص ۲۱۲). عموى او، محمدبن علیبن محمد، سفرنامهاى به نام الرحله و دیوان شعر بزرگى داشته و شیخحرّ آثار برخى عالمان عاملى را از طریق او روایت کرده است (حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص۱۷۰؛افندى اصفهانى، ج ۵، ص ۱۳۶؛براى توضیح درباره خاندان حرّ عاملى رجوع کنید به مهاجر، ۱۴۱۰، ص ۲۹ـ۴۳؛همو، ۲۰۰۵، ص ۲۲۹ـ۲۴۱). محمدبن علیبن محمد در جبلعامل سکونت گزید و امروزه خاندان حرّ عاملى ساکن در لبنان از نسل اویند (رجوع کنید به مهاجر، ۲۰۰۵، ص ۲۳۷ـ۲۳۸).
اساتید
شیخحرّ مقدمات علوم را در مشغره و نزد خویشان خود، که از عالمان مشهور جبلعامل بودند، آموخت. در این مرحله وى نزد پدر، عمو (محمدبن على حرّ)، جد مادریاش شیخعبدالسلام، دایى پدرش علیبن محمود عاملى مشغرى که خود آثار فقهى چندى نگاشته بود، و کسان دیگر از عالمان شیعى ساکن در مشغره، به تحصیل علوم دینى پرداخت (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۰۷، ۱۲۵، ۱۳۴، ۱۴۱؛افندى اصفهانى، ج ۴، ص ۲۵۵). پس از آن به جبع رفت و در آنجا نزد زینالدینبن محمدبن حسنبن زینالدین، نواده شهیدثانى و شیخحسینبن حسن ظهیرى و عالمان دیگر به فراگیرى فقه و دیگر علوم و متون متداول پرداخت. همچنین برخى کتابهاى نحو و فقه و سایر علوم را نزد ظهیرى خواند (حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۵۸ـ۵۹، ۹۲، ۱۴۱ـ۱۴۲). ظهیرى نخستین شیخِ اجازه حرّعاملى بود که در ۱۰۵۱ به او اجازه روایت داد (همان، قسم ۱، ص۷۰؛
مجلسى، ج ۱۰۷، ص ۱۰۴، ۱۰۹). وى تا چهل سالگى، که در جبل عامل سکونت داشت، دو بار به سفر حج رفت (حرّعاملى، قسم ۱، ص ۱۴۲).
حرّ عاملى، علاوه بر ظهیرى، از کسان بسیارى اجازه روایت داشته است، از جمله از علیبن محمود عاملى، که طریق اتصال روایى حرّعاملى بهبرخى عالمان جبلعامل بودهاست (رجوع کنید به همان، قسم ۱، ص ۱۳۴)؛و محمدباقر مجلسى، که به یکدیگر اجازه روایت دادهاند (همو، ۱۴۰۹ـ۱۴۱۲، ج:۳۰ خاتمه، ص :۱۷۳ هر آخِرُ مَنْ اَجازَلى و أَجزتُ له؛براى متن اجازه شیخحرّ به مجلسى رجوع کنید به مجلسى، ج۱۰۷، ص۱۰۳ـ۱۰۶). حرّعاملى در وسائلالشیعه (ج۳۰، ص ۱۶۷ـ۱۹۰) فهرست کاملى از استادان و طرق خود در روایت آثار امامیه را ذکر کرده است (نیز رجوع کنید به همو، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۱۶، ۱۳۹؛
مجلسى، ج ۱۰۷، ص ۱۰۴ـ ۱۰۵، ۱۰۹ـ۱۱۱). وى در میان فقها، محدّثان و ادیبان عصر خود کاملا شناخته شده بود و کسانى چون محمدبن على اردبیلى (ج ۲، ص۹۰)، سیدعلیخان مدنى (ص ۳۵۹)، ضیاءالدین یوسفبن یحیى حسنى صنعانى (ج ۳، ص ۹۲ـ۹۳) و شیخعبداللّهبن صالح سماهیجى (ص ۱۰۳) وى را ستودهاند.
حرّعاملى در ۱۰۷۳ از جبلعامل به عراق رفت و سپس براى زیارت امام رضا علیهالسلام راهى ایران شد و چون مشهد را براى اقامت مناسب دید، تا آخر عمر در آنجا ماند و به تدریس و تألیف پرداخت (رجوع کنید به همانجا). او در ۱۰۸۷ (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۴۰۳، ص ۳۶۲ـ۳۶۳، که رؤیایى از سفر سوم حج خود نقل کرده است) و ۱۰۸۸ به حج رفت و در حادثهاى که به متهم شدن شیعیان و قتل شمارى از حجاج ایرانى انجامید، احتمالاً او نیز با مشکلاتى روبهرو شد. محبى (خلاصهالاثر، ج ۳، ص ۴۳۲ـ ۴۳۳) به این که واقعه اشاره کرده، اما به اشتباه، مطالب راجع به نذر محمدبن على حرّ عاملى را به شیخ حرّ عاملى نسبت داده هر چند در اینکه چنین حادثهاى براى شیخ حرّ رخ داده باشد، تردید است. حسنى صنعانى (ج ۳، ص۹۰) ــ که منبع محبى در قل شرح حال حرّعاملى بوده ــ ماجراى نذر را در شرح حال محمدبن على حرّعاملى آورده است. حرّعاملى در مدت اقامتش در ایران، دوبار براى زیارت عتبات به عراق سفر کرد (حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۴۲).
یک بار نیز به اصفهان رفت و در همان سفر علامه مجلسى را ملاقات کرد و از او اجازه روایت گرفت (رجوع کنید به همانجا). در همین سفر، منصب قاضیالقضاتى و شیخالاسلامى خراسان، از سوى شاه سلیمان صفوى به او رسید، گرچه از پذیرش آن خوددارى میکرد (سماهیجى، ص ۱۰۳؛قمى، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص ۷۵۶). او به اقامه نماز جماعت نیز میپرداخت، اما توان برگزارى نماز جمعه را که قائل به وجوب آن بود نداشت، چرا که امام جمعه منصوب را نامناسب و موظف از سوى جائر میدانست و، از سوى دیگر به دلیل کهولت سن برایش امکانپذیر نبود که خود نماز را در مکانى دیگر با فاصله یک فرسخ، به جاآورد (رجوع کنید به سماهیجى، همانجا). او در ۲۱ رمضان ۱۱۰۴ (قس همان، ص:۱۰۵ ۱۱۰۱) در مشهد درگذشت و در محدوده حرم رضوى (واقع در شمالشرقى صحن عتیق) به خاک سپرده شد (رجوع کنید به سماهیجى، همانجا؛قمى، ۱۳۸۵ش، همانجا، به نقل از الدُّرالمَسْلوک). در سالهاى اخیر مقبرهاى براى او ساختهاند و یکى از بستهاى پیرامون حرم رضوى که در جهت قبر او قرار دارد، «بست شیخ حرّ» نامیده شده است. شیخحرّ چهار پسر به نامهاى محمدرضا، حسن، احمد، محمود و دخترى داشت که به امّ سید صالح مشهور بود و همسر شاگرد حرّعاملى، سیدمحمدبن ابراهیم شرفالدین (نیاى مادرى سیدحسن صدر)، بود (حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۵۷؛همو، اثباتالهداه، ج ۱، مقدمه شهابالدین مرعشى نجفى، ص ه ؛مرعشى نجفى، ص ۸۳؛صدر، ج ۱، ص ۳۰۲ـ۳۰۳). از محمدرضا، همچون پدرش، به عنوان فقیه و محدّثى اخبارى یاد شده است. از جمله آثار او تدوین مجموعهاى از اشعار شیخبهایى بوده است (حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، همانجا؛افندى اصفهانى، ج ۵، ص۹۰). وى در ۱۱۱۰ درگذشت و در کنار پدرش به خاک سپرده شد (صدر، ج ۱، ص ۳۴۶ـ۳۴۷).
برادر کوچکتر حرّ، احمدبن حسن، نیز از عالمان امامى بود و به تاریخنگارى علاقه خاص داشت. وى کتابى در تفسیر قرآن، دو اثر تاریخى، حاشیهاى بر المختصر النافع و چند اثر دیگر تألیف کرده است (حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۳۱ـ۳۲). کتاب الدُّرالمَسْلوک فى أخبار الأنبیاء و الأوصیاء و الخلفاء و الملوک او تاریخ عمومى است که در آن به ذکر حوادث تا سال ۱۸۰۶ پرداخته (براى نسخههاى کتاب رجوع کنید به حسینى اشکورى، ج ۳، ص ۹ـ۱۰؛فکرت، ص ۲۴۴) و در پایان، اطلاعاتى درباره خود، مانند سفر به عتبات در ۱۰۷۰، سفر حج در ۱۰۷۱ و مجاورت در مشهد در ۱۰۸۴ ذکر کرده است. وى در این بخش از کتاب خود اشاره کرده که در ۱۰۸۴ که وى در مشهد سکونت گزیده بود، زلزلهاى رخ داد که به ویرانى گنبد حرم و دو مناره مسجدجامع انجامید و به فرمان شاهسلیمان صفوى، بار دیگر بناهاى ویران شده، بازسازى شد. وى بعد از درگذشت برادرش، شیخ حرّ، شیخالاسلام مشهد شد. در ۱۱۱۵ شاهسلطان حسین او را به اصفهان فراخواند. در ۱۱۲۰ فرزندش صالح به دنیا آمد. پس از این تاریخ اطلاع دیگرى از او در دست نیست (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ۸، ص ۷۰ـ۷۱، به نقل از الدرالمسلوک). دیگر برادر حرّعاملى، شیخ زینالعابدین، نیز از عالمان امامى بوده و شعر نیز میسروده است. شرحى با عنوان المناسک المَرویه فى شرح الإثنَىْ عشریه الحَجّیه بر رساله حج شیخبهایى و اثرى در تاریخ به زبان فارسى نوشته است.
رحلت
وى در هنگام بازگشت از سفر حج، در ۱۰۷۸ در صنعا درگذشت (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۹۸ـ۱۰۰). دیگر برادر حرّ، شیخعلى، نیز عالمى فاضل بود که نزد پدرش و شیخحرّ تحصیل کرد. وى در ۱۰۷۸ درگذشت (همان، قسم ۱، ص ۱۱۸؛افندى اصفهانى، ج ۳، ص۴۱۰).
شاگردان
مجلس درس حرّعاملى بسیار پررونق بود. او شاگردان بسیارى، خاصه در دوران اقامت در مشهد، پرورش داد (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۷۹؛بحرانى، لؤلؤهالبحرین، ص ۵۱).
از جمله شاگردان و کسانى که از حرّ اجازه روایت داشتند، این اشخاص بودند:
دو فرزندش، محمدرضا و حسن؛
سیدمحمدصالحبن محمدباقر رضوى (براى متن اجازه رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۴۲۷، ص ۲۰۴ـ۲۴۵)؛
محمدفاضلبن محمدمهدى مشهدى (براى متن اجازه رجوع کنید به مجلسى، ج ۱۰۷، ص ۱۰۷ـ ۱۲۱)؛
نورالدین جزایرى* (رجوع کنید به جزایرى، ص ۶۷)؛
محمودبن عبدالسلام بحرانى؛
محمدصالح قزوینى؛
و محدّث پرکار، مهذبالدین احمدبن عبدالرضا بصرى (بصرى، ص ۳۵۳؛براى دیگر شاگردان او رجوع کنید به جزایرى، ص۹۰ـ۹۱، ۹۴؛
مروّه، ص ۹۸ـ۱۰۰؛موسوعه طبقاتالفقهاء، ج ۱۲، ص ۲۶۸ـ۲۶۹؛حرّعاملى، ۱۴۲۷، مقدمه حسینى جلالى، ص ۱۷۱ـ۱۷۵).
حرّعاملى در تبویب کتابهاى خود شیوهاى خاص داشته و بیشتر آثارش را در دوازده باب سامان داده است (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۴۴؛ولائى، ج ۵، ص ۳۵۸ـ۳۵۹). وى در بسط آراى اخباریان سهم مهمى داشته و آثار متعددى در دفاع از این جریان فقهى تألیف کرده است (براى فهرست آثار وى رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۴۲ـ۱۴۵؛
مدرسى طباطبائى، ص ۲۵۷ـ۲۶۰؛حرّ، ص ۳۲۱ـ۳۲۹). مهمترین و مشهورترین اثر حرّ، یعنى تفصیل وسائل الشیعه الى تحصیل مسائل الشریعه، که از مهمترین کتابهاى حدیثى متأخر شیعه و پرمراجعهترین منبع حدیثى فقهى نزد عالمان امامیه است، متأثر از چنین رویکردى گاشته شده است (رجوع کنید به مهاجر،۱۴۱۰، ص ۱۸۴ـ۱۸۵؛نیز رجوع کنید به وسائلالشیعه*). وى بعدها، با حذف اسانید و مکررات وسائلالشیعه، کتاب هدایه الأمه الى أحکام الأئمه را تألیف کرد (حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۴۲؛
براى اطلاع بیشتر درباره این کتاب رجوع کنید به مدنى بجستانى، ج ۲، ص ۹۹۲ـ۹۹۵).
آثار
از جمله آثار شیخحرّ در تبیین آراى اخباریان،
تحریر وسائلالشیعه و تحبیر مسائلالشریعه (تألیف در ۱۰۹۸) است که شرحى ناتمام بر وسائلالشیعه و از آثار متأخر دوران حیات اوست؛جواب رساله فى الاجتهاد، که در ضمن کتاب الفوائد الطوسیه (ص ۴۱۷ـ ۴۵۸) چاپ شده است و نیز بخشهاى پایانى وسائلالشیعه از همین مقوله است. وى در تحریر، از استدلالهاى استرآبادى در فوائدالمدنیه نیز بهره برده است (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۴۲۲، ص ۱۰۸، ۱۱۰، ۱۱۳). بحرانى (الحدائقالناضره، ج ۲۳، ص ۱۰۹) اشاره کرده که بحث از عدم جواز همسرى همزمان با دو سیده از نسل حضرت فاطمه سلاماللّه علیها، از زمان شیخحرّ که روایتهاى دالّ بر این موضوع را در یک باب گرد آورده، رواج یافته است (نیز رجوع کنید به همان، ج ۲۳، ص ۵۴۲ـ۵۴۸)؛موضوعى که بعدها یکى از شاخصهاى اخباریگرى و از مسائل مورد منازعه میان اخباریان و اصولیان شد (رجوع کنید به ولائى، ج ۵، ص ۵۰۲ـ۵۰۳؛مدرسى طباطبائى، ص ۲۹۹، ۳۱۴؛گلیو، ص ۳۸ـ ۶۸).
کتاب الجواهر السَنیه فى الاحادیث القدسیه ــ که به تصریح خود وى نخستین کتاب شیعى در گردآورى احادیث قدسى و اولین کتاب خود او بوده است ــ دیگر اثر حدیثى اوست که نسخههاى خطى متعدد آن حکایت از تداول آن دارد (رجوع کنید به ولائى، ج ۵، ص ۱۱۸ـ ۱۲۰؛فکرت، ص ۱۷۶؛در این باره رجوع کنید به حدیث قدسى*).
حرّ عاملى به مسائل زمانه خود توجه فراوانى داشته و بسیارى از نگاشتههاى او پاسخ به مشکلات فکرى و مباحث فقهى متداول عصر وى بوده است. جدّى شدن برخورد با صوفیان در روزگار شاه سلیمان اول صفوى و لزوم نوشتن رسالههایى در نقد آنان، سبب نگارش رسالههاى متعدد شد (مهاجر، ۱۴۱۰، ص ۲۰۷ـ۲۱۳؛طارمیراد، ص ۲۱۸ـ۲۴۲؛جعفریان، ج ۲، ص ۵۵۷ـ۵۸۴؛
قرقلو، ص ۱۰۳ـ۱۵۳)، از جمله حرّعاملى الرساله الاثنا عشریه فى الرد على الصوفیه را تألیف کرد (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۴۴؛مهاجر، ۱۴۱۰، ص ۲۱۱؛ابیصعب، ص ۱۳۴ـ۱۳۷؛درباره این کتاب رجوع کنید به تصوف*، بخش :۱۴ نقد تصوف). مطرح شدن بحث غنا توسط محمدباقر سبزوارى* (متوفى ۱۰۹۰)، به نگارش رسالههاى متعددى در رد یا تأیید نظر سبزوارى انجامید (جعفریان، ج ۲، ص ۶۹۸ـ۷۱۲، ۷۱۵ـ۷۲۲) و حرّعاملى نیز در اینباره رساله فیالغناء را نگاشت (رجوع کنید به سماهیجى، ص ۱۰۴) و در آثار دیگر خود نیز به بحث درباره این مسئله پرداخت، از جمله در فایده بیستوهفتم کتاب الفوائدالطوسیه (ص ۸۳ـ۹۴) و باب دهم الرساله الاثنا عشریه (رجوع کنید به جعفریان، ج ۲، ص ۷۱۲ـ۷۱۵). وى در رساله فیالغناء، بدون اشاره به نام محقق سبزوارى و فیض کاشانى، به رد آراى آن دو پرداخته است. این رساله براساس تنها نسخه خطى شناخته شده آن در کتاب غناء، موسیقى (ج ۱، ص ۱۰۱ـ۱۸۴) منتشر شده است.
پس از آنکه تاجران پرتغالى توتون را به ایران وارد کردند، بحث از استعمال آن، به عنوان مسئله فقهى مستحدَثه، مطرح شد و فقها در اینباره رسالههایى نوشتند (رجوع کنید به جزایرى، ص ۸۵؛جعفریان، ج ۳، ص ۱۱۴۱ـ۱۱۴۶). حرّعاملى نیز براساس مبناى اخباریان در شبهات تحریمى، رساله فى حرمه شربالتتن را در جایز نبودن استعمال توتون نگاشت (ابیصعب، ص ۱۳۳ـ ۱۳۴). رساله او در حقیقت تلخیص نگاشتهاى از شیخعلینقى کمرهاى است (متوفى ۱۰۶۰) که شیخ حرّ مطالبى بر آن افزوده است (رجوع کنید به افندیاصفهانى، ج ۴، ص ۲۷۳ـ۲۷۶). مهدى لاجوردى حسینى و محمد درودى (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۴۰۳، ص ۲۲۴ـ۲۳۰) و جعفریان (ج ۳، ص ۱۱۴۸ـ۱۱۵۳) متن این رساله را منتشر کردهاند.
حرّعاملى رسالهاى نیز درباره نام امام عصر تألیف کرده است با عنوان کشف التعمیه فى حکم التسمیه، در نقد کتاب شرعیه التسمیه از میرداماد، که کسان دیگرى نیز بر آن ایراد گرفتهاند (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۴۴؛ابیصعب، ص ۱۳۲ـ ۱۳۳). در مسئله نماز جمعه، حرّعاملى از قائلان به وجوب تعیینى بوده (سماهیجى، ص ۱۰۴؛بحرانى، الحدائق الناضره، ج ۹، ص ۳۹۶) و در رساله الجمعه، ضمن دفاع از وجوب تعیینى، احتمالاً به ایرادات تند میرحسین کرکى (متوفى ۱۰۰۱) بر فتواى شهید ثانى مبنى بر وجوب تعیینى نماز جمعه، سخن گفته است (رجوع کنید به حرّعاملى، همانجا). متن این رساله در ضمن الفوائد الطوسیه ــ که شیخحرّ در آن بیشتر به حل مشکلات حدیثى و دشواریهاى فهم برخى احادیث پرداخته ــ آمده اما در چاپ الفوائدالطوسیه، این رساله از قلم افتاده است (مدرسى طباطبائى، ص۲۶۰؛براى نسخههاى الفوائدالطوسیه رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ۱۶، ص ۳۴۷؛فکرت، ص ۴۳۶). همچنین حرّعاملى در کتاب الفوائد الطوسیه به مسائل دیگرى نیز پرداخته است، از جمله به مسئله تعیین قبله (رجوع کنید به ص ۵۲۲ـ۵۲۴)، که از زمان محقق کرکى (متوفى ۹۴۰) اختلافاتى پدید آورده بود (رجوع کنید به مدرسى طباطبائى، ص ۱۷۸، ۲۰۱، ۲۰۹، ۲۲۵).
کتاب دیگر او،
الفصول المهمه فى اصول الأئمه است. شیخ حرّ بعد از نگارش کتاب وسائلالشیعه که در آن احادیث فقهى را گردآورى کرده بود، در این کتاب به گردآورى احادیث در مسائل اعتقادى، اصول فقه و مسائل دیگر پرداخته است. وى در این اثر در پنج بخش، نخست بخش اصول اعتقادى در یکصد و بیست باب احادیث وارده در باب عقل، خدا، نبوت، امامت و مسائل دیگر اعتقادى را گردآورى کرده است. در بخش دوم که به بحث اصول فقه اختصاص یافته، در هشتاد و شش باب، روایات ناظر به مباحث اصول فقه چون حجیت خبر و شیوه نقل و اخذ آن، جمع بین روایات و دیگر مباحث اصول تنظیم کرده است. در سه بخش دیگر کتاب، وى فصلى را به ذکر کلیات ابواب فقه، احادیث طبى و آخرین فصل کتاب را با عنوان نوادر به روایات مربوط به مسائل مختلف دیگر اختصاص داده است. این کتاب چندینبار به چاپ رسیده است (رجوع کنید به مدنى بجستانى، ج ۲، ص ۱۰۰۶ـ ۱۰۰۹).
وى اثرى مفصّل با عنوان إثبات الهُداه بالنصوص و المعجزات تألیف کرده که در شرح حال و اثبات امامت و بیان معجزات معصومان علیهمالسلام، و مشتمل بر بیست هزار حدیث با هفتاد هزار سند است. او در کتاب به منابع فراوانى که از آنها بهره گرفته، اشاره کرده و در مقدمه کتاب، از نبود اثرى جامع در بیان نصوص دالّ بر امامت امامان دوازدهگانه و بیان معجزات آنها که خواننده را از مراجعه به کتابهاى مختلف و صرف وقت فراوان براى یافتن روایات چنین موضوعاتى بینیاز کند، سخن گفته است؛
وى از همینرو، تصمیم به گردآورى تمام این اخبار در کتاب حاضر گرفته است. شیخحرّ در ادامه خاطرنشان کرده که احادیث متواتر ناظر به موضوع مورد بحث را از کتابهاى اهل سنّت نیز نقل کرده است (رجوع کنید به اثبات الهداه، ج ۱، ص ۲ـ۱۱). پیش از آغاز بحث، شیخحرّ، بحث نسبتآ مفصّلى درباره دلایل وجوب نبوت و امامت ارائه کرده (رجوع کنید به ج ۱، ص ۱۷ـ۵۳) و سپس فهرست کتابهایى را که در تألیف این اثر از آنها بهره جسته آورده است (رجوع کنید به ج ۱، ص ۵۳ـ۷۴)، سپس در بخشهاى دیگر کتاب، مطالب مربوط به هر بخش را با ذکر منبع خود از منابع تألیف کتاب، نقل کرده است (رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۱۴۳؛براى اطلاع بیشتر درباره کتاب رجوع کنید به مدنى بجستانى، ج ۲، ص ۹۹۶ـ ۹۹۸).
حرّعاملى، در الایقاظ من الهَجْعَه بالبرهان على الرِجعه، با آوردن بیش از ۶۴ آیه و ۶۰۰ حدیث براى اثبات رجعت، به این موضوع پرداخته است (رجوع کنید به مدنیبجستانى، ج ۲، ص ۱۰۱۵ـ ۱۰۱۸). شیخ حرّ این کتاب را در دوازده فصل تنظیم کرده و به تفصیل تمام روایات ناظر به بحث رجعت را از متون مختلف حدیثى امامیه گردآورى کرده است. این کتاب با تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتى و ترجمه احمد جنتى (تهران ۱۳۶۲ش) به چاپ رسیده است.
امل الآمل* فى علماء جبل عامل، کتابى است در شرح حال عالمان شیعه جبلعامل و دیگر سرزمینها. تعلیقات و تکملههاى متعددى بر این کتاب نوشته شده است (رجوع کنید به جزایرى، ص ۱۱۷ـ ۱۱۸؛مروّه، ص ۱۲۸ـ۱۳۲).
وى در الصحیفه السجادیه الثانیه، دعاهاى دیگرى را که از امام سجاد در منابع امامیه نقل شده اما در صحیفه سجادیه ذکر نشده، گردآورى کرده است. این کتاب بارها به چاپ رسیده و نسخههاى خطى متعددى از آن موجود است (رجوع کنید به جزایرى، ص ۱۴۶ـ۱۴۷؛حسینى اشکورى، ج ۳، ص ۴۶۸؛حکیم، ص ۱۷۴ـ ۱۷۷).
حرّعاملى شعر نیز میسروده که بیشتر آنها در دیوانش (مشتمل بر بیش از بیست هزار بیت و بیشتر در مدح پیامبر اکرم و امامان علیهمالسلام) مضبوط است. نسخهاى از دیوان او به خط مؤلف در کتابخانه ملى ملک و نسخهاى در کتابخانه آیتاللّه حکیم در نجف باقى است (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج ۹، قسم ۱، ص ۲۳۴) که احتمالا اثرى جز تاریخ الأئمه المعصومین علیهمالسلام (یا ارجوزه فى تواریخ المعصومین علیهمالسلام و النظام فى تواریخ المعصومین علیهمالسلام) است که در چندین نسخه باقى مانده است (رجوع کنید به همان، ج ۱، ص ۴۶۵ـ ۴۶۶، ج ۹، قسم ۱، ص ۲۳۴؛فکرت، ص ۹۷).
باتوجه به اینکه حرّعاملى (۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۹۷) در شرححال استادش، شیخزینالدینبن محمدبن حسن، درباره از میان رفتن اشعار خود سخن گفته، احتمالاً دیوان وى تنها مشتمل بر اشعار او در هنگام اقامتش در ایران است و مجموعه اشعارى که در جبلعامل سروده، اثر دیگرى است. أسعد طیب بخشى از دیوان وى (با نام تخمیس لامیه العجم) را منتشر کرده است (رجوع کنید به تراثنا، ش ۲۸، رجب ـ رمضان ۱۴۱۲، ص ۱۷۱ـ۱۹۲). حرّعاملى چندین منظومه تعلیمى مانند منظومه در ارث، زکات، هندسه (رجوع کنید به حسینى اشکورى، ج ۱، ص ۱۷۹ـ۱۸۰؛درباره منظومه هندسه رجوع کنید به خفاف، ص ۱۹۳ـ۲۰۲) و تاریخ پیامبر و ائمه علیهمالسلام (رجوع کنید به حسینى اشکورى، ج ۱، ص ۱۷۸ـ۱۷۹) و غدیریه (رجوع کنید به تراثنا، ش ۲۱، شوال ۱۴۱۰، ص ۳۶۹ـ ۳۸۸) و اشعار فراوانى در رثاى برخى معاصران خود سروده است (براى نمونهاى از اشعار وى رجوع کنید به حرّعاملى، ۱۳۶۲ش، قسم ۱، ص ۳۴ـ۳۵، ۹۷، ۱۰۸ـ۱۰۹، ۱۲۵ـ۱۲۶، ۱۳۳، ۱۴۶ـ۱۵۴، ۱۶۳؛محبى، نفحهالریحانه، ج ۲، ص ۳۳۷ـ۳۴۵؛افندى اصفهانى، ج ۵، ص ۱۲۹؛مروّه، ص ۱۱۱ـ۱۲۳). وى با برخى معاصران و همدرسان خود مکاتبات منظوم و منثور داشته و برخى از مکاتباتش با سید جمالالدین عاملى را در املالآمل (قسم ۱، ص ۴۷ـ۴۹) نقل کرده است.
هیئت علماى جبلعامل در ۲۰ صفر ۱۴۱۹/ ۲۶ خرداد ۱۳۷۷ مراسمى، با حضور عدهاى از محققان، در بزرگداشت شیخحرّ برگزار کرد که مجموعه مقالات آن با عنوان الحر العاملى در ۱۴۲۰/ ۱۳۷۸ش در بیروت منتشر شد.
منابع :
(۱) آقابزرگ طهرانى؛
(۲) محمدبن على اردبیلى، جامعالرواه و ازاحه الاشتباهات عنالطرق و الاسناد، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۳) عبداللّهبن عیسى افندى اصفهانى، ریاضالعلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمدحسینى، قم ۱۴۰۱ـ؛
(۴) امین؛
(۵) یوسفبن احمد بحرانى، الحدائقالناضره فى احکام العترهالطاهره، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش؛
(۶) همو، لؤلؤهالبحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بیتا.)؛
(۷) احمدبن عبدالرضا بصرى، فائقالمقال فیالحدیث و الرجال، چاپ محمود نظرى، تهران ۱۳۸۱ش؛
(۸) عبداللّهبن نورالدین جزایرى، الاجازهالکبیره، چاپ محمد سمامیحائرى، قم ۱۴۰۹؛
(۹) رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، قم ۱۳۷۹ش؛عبدالمجید حرّ، معالم الادب العاملى: من بدایه القرنالرابع الهجرى/ العاشر المیلادى حتى نهایه القرن الثانى عشرالهجرى / الثامن عشر المیلادى، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛محمدبن حسن حرّعاملى، اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، چاپ هاشم رسولى محلاتى، ج ۱، با شرح و ترجمه فارسى محمد نصرالهى، تهران (بیتا.)؛همو، اجازهالحرّ العاملى، چاپ قیس عطّار، علومالحدیث، ش ۱۹ (محرّم ـ جمادیالآخره ۱۴۲۷)؛همو، املالآمل، چاپ احمدحسینى، بغداد ( ۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش؛همو، تحریر وسائل الشیعه و تحبیر مسائلالشّریعه، (قم) ۱۴۲۲؛همو، تفصیل وسائل الشیعه الى تحصیل مسائلالشریعه، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۲؛همو، رساله فیالغناء، چاپ رضا مختارى، در غنا، موسیقى، به کوشش رضا مختارى و محسن صادقى، ج ۱، قم ۱۳۷۶ش؛همو، الفوائد الطوسیه، چاپ مهدى لاجوردى حسینى و محمد درودى، قم ۱۴۰۳؛یوسفبن یحیى حسنى صنعانى، نَسمَه السَّحَر بذکر مَن تشیع و شَعر، چاپ کامل سلمان جبّورى، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹؛احمد حسینیاشکورى، التراث العربى فى خزانه مخطوطات مکتبه آیهاللّه العظمى المرعشى النجفى، قم ۱۴۱۴؛محمدحسین حکیم، نسخههاى خطى شروح و ترجمههاى صحیفه سجادیه، قم ۱۳۸۲ش؛حامد خفاف، «الشیخ محمدبنالحسن الحرّالعاملى: نظره على تراثهالهندسى»، در سلسله مؤتمرات هیئه علماء جبل عامل، مؤتمرالاول: الحرّالعاملى (۲۰ صفر ۱۴۱۹ه )، بیروت: دارالثقلین، ۱۴۲۰/۱۹۹۹؛خوانسارى؛عبداللّهبن صالح سماهیجى، الاجازهالکبیره الیالشیخ ناصرالجارودى القطیفى، چاپ مهدى عوازم قطیفى، (قم) ۱۴۱۹؛سمعانى؛حسن صدر، تکمله املالآمل، چاپ حسین على محفوظ، عبدالکریم دباغ، و عدنان دباغ، بیروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸؛حسن طارمیراد، علامه مجلسى، تهران ۱۳۷۵ش؛محمد آصففکرت، فهرست الفبائى کتب خطى کتابخانه مرکزى آستان قدس رضوى، مشهد ۱۳۶۹ش؛کیومرث قرقلو، «برداشتهاى صوفیان از قدرت فقها در ایران اواخر سده ۱۱/:۱۷ تصویر ملامحمدطاهر قمى در دو رساله جدلى صوفیانه»، فصلنامه مطالعات تاریخى ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانى دانشگاه فردوسى مشهد، ش ۵ـ۶ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۳)؛عباس قمى، حماسه کربلا، ترجمه ابوالحسن شعرانى، چاپ حسن اردشیرى لاجیمى، قم ۱۳۸۴ش؛همو، الفوائد الرضویه فى احوال علماء المذهب الجعفریه، چاپ ناصر باقرى بیدهندى، ج ۲، قم ۱۳۸۵ش؛مجلسى؛محمدامینبن فضلاللّه محبى، خلاصه الاثر فى اعیان القرن الحادیعشر، بیروت: دارصادر، (بیتا.)؛همو، نفحهالریحانه و رشحه طلاءالحانه، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (قاهره) ۱۳۸۷ـ۱۳۹۱/ ۱۹۶۷ـ۱۹۷۱؛حسین مدرسى طباطبائى، مقدمهاى بر فقه شیعه: کلیات و کتابشناسى، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد ۱۳۶۸ش؛علیخانبن احمد مدنى، سلافهالعصر فى محاسن الشعراء بکل مصر، مصر ۱۳۲۴، چاپ افست تهران (بیتا.)؛محمود مدنى بجستانى، فرهنگ کتب حدیثى شیعه، تهران ۱۳۸۵ش؛شهابالدین مرعشى نجفى، الاجازهالکبیره، او، الطریق و المَحَجَّه لثمرهالمُهْجَه، اعداد و تنظیم محمد سمامیحائرى، قم ۱۴۱۴؛على مروّه، التشیع بین جبل عامل و ایران، لندن ۱۹۸۷؛موسوعه طبقات الفقهاء، اشراف جعفر سبحانى، قم : مؤسسه الامامالصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴؛جعفر مهاجر، جبل عامل بینالشّهیدین: الحرکه الفکریه فى جبل عامل فى قرنین من اواسطالقرن الثامن للهجره/ الرابع عشر للمیلاد حتى اواسط القرنالعاشر/ السادس عشر، دمشق ۲۰۰۵؛همو، الهجرهالعاملیه الى ایران فیالعصر الصفوى: اسبابهاالتاریخیه و نتائجها الثقافیه و السیاسیه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹؛مهدى ولائى، فهرست کتب خطى کتابخانه مرکزى آستان قدس رضوى، تحقیق و بازنگارى از محمدرضا رضاپور، مشهد ۱۳۷۹ش؛یاقوت حموى؛
Rula Jurdi Abissab, Converting Persia: religion and power in the Safavid empire, London 2004;
Robert Gleave, “Marrying Fatimid women: legal theory and substantive law in Shiite Jurisprudence”, Islamic law and society, vol.6, no.1 (1999).
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۳