قنبر، غلام خاصّ امیرالمؤ منین علیه السّلام است و ذکرش در اخبار بسیار شده و او همان است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود:
شعر :
اِنّی اِذا اَبْصَرْتُ شَیْئا مُنْکَرا
اَوْقَدْتُ نارى وَدَعَوْتُ قَنْبَرا
و مدّاحى قنبر آن حضرت را در آن وقتى که از او پرسیدند که غلام کیستى ؟ مشهوُر و در (رجال ) شیخ کَشّى مسطور است و او را حجّاج ثقفى شهید کرد. و روایت است که چون قنبر را بر حجّاج وارد نمودند حجّاج پرسید تو در خدمت على چه مى کردى ؟
گفت : آب وضویش را حاضر مى ساختم ؛ پرسید که على چه مى گفت چون از وضوى خویش فارغ مى گشت ؟
گفت : این آیه مبارکه را تلاوت مى فرمود:(فَلَمّ ا نَسُوام ا ذُکّرِوُا بِهِ فَتَحْن ا عَلَیْهِمْ اَبْو ابَ کُلِّ شىٍْ حَتّى اِذا فَرِحوُا بِما اءُوتوُ اَخَذْن اهُمْ بَغْتَهً فَاِذا هُمْ مُبْلِسُونَ فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذینَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبَّ الْع الَمینَ.)(۲۲۹)
حجّاج گفت گمان مى کنم که این آیه را بر ما تأویل مى کرد، قنبر گفت : بلى ، حجّاج گفت : چه خواهى کرد اگر سر تو را بردارم ؟ گفت : در این هنگام من سعید خواهم بود و تو شقىّ، پس حکم کرد تا قنبر را گردن زدند.(۲۳۰)
۲۲۹- سوره انعام (۶)، آیه ۴۴ ۴۵٫
۲۳۰- (رجال کشّى ) ۱/۲۹۰، (مجالس المؤ منین ) ۱/۳۱۴