زبیربن بکار از آخرین افرادى متعلق به نسلى است که شیوه کارشان نه نگارش تاریخ عمومى بلکه تک نگارى رخدادها بود. این تک نگارى به معناى مقاله نویسى کوتاه نیست ؛ چراکه براى نمونه بایدوقعه صفین نصر بن مزاحم را با آن حجم بسیار یک تک نگار به شمار آوریم . بیشتر آثار زبیر بن بکار پیشوند اخبار دارد. یاقوت از زبیر بن بکار باعنوان اخبارى یاد کرده است .
زبیر بن بکار فرزند عبدالله بن مصعب بن ثابت بود و ثابت فرزند عبدالله بن زبیر که سالها بر حجاز و عراق حکمرانى کرد و در برابر امویان ایستاد و عاقبت در سال ۷۳ هجرى کشته شد. در خاندان زبیر علایق علمى وجود داشته است . از متقدمین آنها عروه بن زبیر است که عمده راوى اخبار عایشه است و از متاءخرین آنها یکى مصعب زبیرى و دیگرى همین زبیر بن بکار. مصعب عموى زبیر بکار بود، و دقیقا از نظر علمى زمینه مشترک با وى داشت . شاهد مهم آنکه از هردوى آنها کتابى در نسب قریش برجاى مانده است .
زمینه کار علمى زبیر بن بکار، تاریخ ، نسب و شعر و ادب است . اینها علومى بوده که با هم پیوندى عمیق داشته است .
زبیر بن بکار از چیره دستان این قبیل آگاهى هاى ادبى تاریخى است . هم کتاب موفقیات او، و هم کتاب نسب قریش و اخبارها نشان از احاطه او بر اخبار تاریخى و نسب قبیله پرنفوذ قریش دارد. کتابى دیگر از وى کانده ، ازواج النبى (ص ) است که با تحقیق سکینه شهابى (بیروت ، موسسه الرساله ،۱۴۰۳) چاپ شده است .
در اینجا مناسب است اشاره کنیم که آثار برجاى مانده قرن سوم ، به ویژه نیمه نخست آن از هر جهت باید غنیمت تاریخى به شمار آید. این آثار مملو از اخبارى است که هنوز زیر فشار اجتماعى مذهبى موجود تا حدى طاقت آورده و میتوان اخبار درست فراوانى را درآنها یافت . به علاوه ، آثار این قرن در واقع به استثناى چند متن کوتاه و بلند از قرن دوم کهن ترین آثارى است که به دست ما رسیده ولاجرم تکیه گاه ما در تحلیل تحولات تاریخى دو قرن نخست هجرى است .
آثار بر جاى مانده زبیر بن بکار در شمار همین گونه آثارند؛ آثارى که حتى با وجود برخى از گرایشها خاندانى و طایفه اى ، حاوى اخبار تاریخى منحصر به فرد و بسیار با ارزشند. کتابى هم در اخبار مکه داشته ک یکصد وچهل وسه نص آن در اخبار مکه فاکهى حفظ شده است .از کتاب تاریخ المدینه او نیز بخش مهمى در المغانم فیروز آبادى درباره محل سکونت قبائل در مدینه باقى مانده . همچنین ابن حجر نصوصى از ان را در الاصابه نقل کرده است .
از زندگى سیاسى اجتماعى زبیر بن بکار آگاهى فراوانى در دست نیست . تنها مى دانیم که وى در سالهاى پایانى زندگى خود، قاضى شهر مکه بوده و این سمت را متوکل عباسى خلیف مشؤ وم و پست عباسى به عنوان پاداش به وى واگذار کرده بود.پیش از آن نیز وى با حکومت عباسى مرتبط بوده است ؛ ازجمله نام همین کتاب الموفقیات برگرفته از نام ابو احمد طلحه الموفق فرزند متوکل عباسى است . ابواحمد در عهد خلافت برادرش معتم ، مقام ولایتعهدى را داشت ، اما عمرش براى خلافت دوام خلافت دوام نیاورد و درگذشت .
زبیر بن بکار کتاب الموفقیات رابه نام وى گذاشت و این حکایت از روابط نزدیک وى با خاندان عباسیان دارد. به هر روى او عالمى پرنفوذ و متعلق به طایفه قریش بود و به طور طبیعى شخصیتى برجسته به شمار مى آمد؛ به ویژه که عمرى نسبتا دراز یافت و فرصت آن را داشت تا بر دامنه نفوذ خویش بیافزاید. وى پس از هشتاد و چهار سال زندگى در ذى حجه سال ۲۵۶ درگذشت .
مصادر رجالى اهل سنت به طور کلى اورا توثیق کرده اند. دارقطنى ، بغوى و خطیب بغدادى در شمار کسانى هستند که وى را موثق شمرده اند؛(۳۴۵)اما احمد بن على سلیمانى سخت بر وى تاخته اورا منکر الحدیث خوانده و درشمار جاعلان حدیث آورده است .(۳۴۶)در این صورت به رغم دفاع ابن حجر از وى ، باید درباره اخبار او محتاط بود. ما معیارهاى سلیمانى مذکور را در تضعف و توثیق نمى دانیم ؛ شاید به خاطر برخى اخبار که وى درباره سقیفه آورده این چنین متهم شده ؛شاید هم بدبینى عمومى که دامنگیر اخباریان بوده است سبب تضعیف مزبور شده باشد.
این نیز محتمل است که سلیمانى اگاهى ویژه اى در باره او داشته ویا روایت اورا از راویان ضعیف کارى که اخباریان به آن تن مى دادند تا کتب تاریخى خور را حجیم تر و پربار کنند دانسته است .این آخرى ، با آنچه سلیمانى درباره زبیر آورده و وى را در شمار جاعلان حدیث یاد کرده سازگارى ندارد .به هر روى باید گفت ، مشکل توثیق و تضعیف درباره مورخان واخباریان همیشگى بوده و کمتر مورخى را مى توان یافت که از این بابت مصون مانده باشد.
از شخص زبیر بن بکار که بگذریم باید گفت ، خوشبختانه کتاب موفقیات وى مجموعه روایاتى است که هر کدام به طور مستند نقل شده وسبک حدیثى برآن حاکم است ؛ یعنى حر حکایت سند مستقل خود رادارد و از این جهت مى توان ارزیابى کرد. با این حال باید این حقیقت را فاش گفت که داشتن سند وسالم بودن روایت آن به آن معنا نیست ک روایت مزبور حتما درست خواهد بود، چه ، جعل سند همانندجعل خبر کار دشوارى نبوده است . پس باید با دقت بیشترى به ارزیابى متون اخبار پرداخت و در کنار آن کار سندى نیز انجام داد.
اشاره کردیم که کتاب هاى تاریخ آن روزگار یا تک نگارى درابره رخدادهاى ویژه اى است ویا تاریخ عمومى یک دوره تاریخى ؛ و گفتیم که زبیر بن بکار مربوط به نسل تاریخنگارى از نوع تک نگارى است . اکنون پرسش آن است ک اخبارالموفقیات چگونه کتابى است .
کتاب موفقیات دربرگیرنده ۴۲۹ خبر تاریخى است . هر کدام از این اخبار مشتمل بر دو سه سطر یا دو سه صفحه مى باشد. این حکایات به طور عمده تاریخى و کمتر ادبى است . محور اصلى آنها نیز مسائل مهم سیاسى ، اجتماعى وفرهنگى دو قرن نخست هجرى است . در واقع کار زبیر بن بکار برآن بوده تا از مجموعه این تحولات ، آنچه را که جالب و شیرى آموزنده و مهم بوده گلچین کرده در این کتاب عرضه کند. از این جهت باید گفت وى گرچه نمى تواند در قالب یک تک نگارى از یک واقعه شناخته شود یا در شمار تواریخ عمومى درآید، اما خود، داراى سبک بسیارى نوى است که انرا براى علاقه مندان به تاریخ خواندنى کرده است .
در این میان آنچه اهمیت دارد، اصل گزینش است . مرورى بر فهرست مطالب کتاب ارزش آن را آشکارتر مى سازد. تقریبا همه اخبار جهت گیرى خاصى داشته و ما باید آن را مجموعه یادداشتهاى مورخى بدانیم که در طول زندگى خود آنها را در دفترچه اى فراهم آورده است . مى دانیم که این یادداشت ها به لحاظ آن ک توسط یک مورخ فراهم آمده ، آن هم در طول سالها، چه اندازه ارزشمند است .
محقق کتاب در همان مقدمه نوشته است که زبیر بن بکار در این کتاب سه گونه خبر دارد.
یکى اخبارى که در هیچ مصدر دیگرى نیامده است ؛ دوم اخبارى که تنها به طور مختصر درمصادر دیگر آمده و تفصیل آن را بادى در اینجا یافت ؛ و سوم اخبارى که البته درمصادر دیگ نیز آمده است . به هر روى باید توجه داشت که ما این اخبار را در کتابى که در نیمه اول قرن سوم هجرى تاءلیف شده ، در اختیار داریم . مؤ لف با بسیارى از قضایاى مربوط به اواخر قرن دوم یا دوره ماءمون معاصر بوده و از این جهت بر ارزش تاریخى این کتاب افزوده مى شود.
آنچه که به نظر جالب مى رسد، حساسیت مولف در گزینش اخبار است . این گزینش جهت گیرى فکرى و تحلیل قورى دارد؛ نه آن که صرفا از لحاظ صورى جالب باشد. به عبارت دیگر، بیشتر این نقلها در تحلیل تاریخ دو قرن اول هجرى کاربرد دارد و کمتر خبرى است که بتوان از آن صرف نظر کرد. البته یک محقق باید تمامى چنین کتابى را بخواند تا بتواند از آنچه در آن پراکنده است بهر بجوید؛ زیرا کتاب ترتیب تاریخى مشخصى ندارد و از اساس مولف بناى چنین کارى را نداشته است .
پیش از آن که مرورى دقیقتر بر محتواى آن داشته باشیم ، این مطلب را هم درباره کتاب موفقیات بگوییم که متاءسفانه نسخ باقى مانده از کتاب کامل نبوده و تنها بخشى از کتاب که باید گفت نسبتا مفصل است در اختیار ما قرار گرفته است . با این حال محقق آن تلاش کرده تا قسمت مفقود آن را با کمک اخبارى که دیگران در قرنهاى گذشته از آن برگرفته اند به نوعى بازسازى کند. لذا قسم الضائع آن ک شامل ۵۸ خبر تاریخى بوده و عمدتا از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید است .
در پایان کتاب (ص ۵۷۳ به بعد) آمده است . باید از محقق به خاطر ضمیمه کردن این بخش سپاسگذار بود. به نظر مى رسد که فاش گویى این کتاب در اخبار تاریخى آن را براى متعصبان ، غیر قابل تحمل کرده و از این جهت کتاب مزبور همانند بسیارى ازآثار دیگر قرن سوم مورد بى مهرى قرار گرفته و به همین دلیل بخش متنابهى از آن از بین رفته است .
به رغم آنکه خاندان زبیر با بنى هاشم روابط مناسبى نداشته است . اخبار الموفقیات ، اخبار قابل توجهى درباره امام على (ع ) دارد.یک از جالبترین آنها تحت عنوان رسول الله یوصى بولایه على چنین است :… عن عمار بن یاسر قاال : قال رسول الله صلى الله علیه وآله .
اوصى من آمن بالله و صدقنى بولایه على بن ابیطالب ، من تولاه فقد تولانى و من تولانى فقد تولى الله ، ومن احبه فقد احبنى و من احبنى فقد احب الله عزّوجل .
وى ادامه سه سند دیگر براى این خبر نقل کرده است . این امر نشان تاءکید مولف بر درستى حدیث است .
درباره امام على (ع ) اخبار دیگرى نیز دارد که برخى از آن ها عبارتند از
- من قضاء الامام على (ع ) ص ۸۸ ،ش ۳۵
- من قضاء الامام على (ع ) ص ۱۱۱، ش ۴۹
- عایشه واستشهاد على (ع ) ص ۱۳۱، ش ۵۹ (خبر خوشحالى و سرور عایشه از شهادت امام !!)
- خطبه على (ع ) بین الصفین بالنهروان ص ۳۲۳۵، ش ۱۸۱
- حزن على (ع ) على محمد بن ابى بکر ص ۲۴۷، ش ۲۰۲
- من قضاء الامام على (ع ) ص ۳۶۳، ش ۲۱۵
- قصه تزویج امام على (ع ) مع فاظمه سلام الله علیها، ص ۲۷۵ ۳۷۶، ش ۲۳۰ ،۲۳۱
- مدافعه على (ع ) من الانصار على عمر بن العاص ص ۵۹۵، ش ۳۸۶
جز اینها اخبار دیگرى نیز دارد که به نحوى از امام على (ع ) در آنها یاد شده است . در ضمن دو خبر هم درباره امام (ع ) دارد، یک دعاء جعفر بن محمد یمنع المنصور من قتله (ص ۱۴۹،ش ۷۳) و دیگرى :محاوره جعفر الصادق مع ابى حنیفه (ص ۷۵ ،ش ۲۵)
کتاب الموفقیات همچنین حاوى اسناد و اخبار فراوانى درباره اختلاف انصار با قریش است . این اخبار به اندازه اى مرتب در این کتاب آمده که بر اساس آنها مى توان تحلیل منظمى را در این باره به دست داد.
اخبار چگونگى نزاع میان انصار و امویان ، در قالب برخوردهاى ادبى وشعرى صفحات ۲۲۷ -۲۵۶ کتاب الموفقیات آمده است . جز آن در سایر بخش هاى کتاب نیز به صورتى پراکنده به بحث انصار پرداخته شده است ، مثلا:
- الماءمون والانصار(ص ۲۸۵)،
- اءشد قریش على الانصار بعد بیعه ابى بکر(ص ۵۸۳)،
- شعر حسان فى الرد على قریش (ص ۲۸۵)،
- شاعر قریش یدر على الانصار(۵۸۵)،
- رد معن بن عدى وعویم بن ساعده على الانصار(ص ۵۸۷)،
- فروه بن عمرو یعاتب معنا وعویما(ص ۵۹۰)،
- قول عمروبن العاص یوم السقیفه و جواب الانصار(ص ۵۹۱)شعر خالد بن سعید یوم السقیفه (ص ۵۹۴) عمرو بن عاص یرد على الانصار وجواب على (ص ۵۹۱) شعر خزیمه ببن ثابت فى مخاطبه قریش (ص ۵۹۶)،
- شعر الفضل بن العباس فى نصره الانصار(۵۹۷) عمر بن العاص یخرج من المدینه حتى یرضى عنه على والمهاجرون (ص ۵۹۹) الولید بن عقبه یشتم الانصار ویذکر هم بالهجر(ص ۵۹۹)
از این عناوین به خوبى مى توان موضع اصولى انصار را در برابر قریش دریافت ، اگرچه به دلیل اختلافات داخلى ، این موضع اصولى خودرا در سقیفه نشان نداد.از این رو بلافاصله اوس و خزرج بر سرنخواستن ابوبکر با یکدیگر به نزاع برخاستند. زبیر بن بکار از محمد بن اسحاق نقل مى کند که : ان الاوس تزعم ان اول من بایع ابابکر بشیر بن بن سعد؛ و تزعم الخزرج ان اول من بایغ اسیر بن حضیر!!(ص ۵۷۸)
معناى این سخن آن بود که بیعت اول را برعهده قبیله مخالف مى گذاشتند. از همین عناوین روشن مى شود که حزب سیاسى قریش که همان خلفا و ایادى آنها نظیر عمرو بن عاص ، ولید بن عقبه و برخى دیگر بودند، چگونه با انصار برخورد مى کرند. در برابر، على (ع ) وفضل بن عباس مدافع انصار شدند و این همان نکته اى است که پیشتر اشاره کردیم که امام على (ع )مخالف حاکمیت حزب قریش بود.
معصب بن عبدالله زبیرى (م ۲۳۳) عموى زبیر بن بکار و از اخباریان و نسب شناسان همین قرن است . وى به داشتن موضع ضد علوى شهره بوده و کتاب نسب قریش از وى برجاى مانده و به چاپ رسیده است .
منابع تاریخ اسلام//رسول جعفریان