پزشک و از نخستین همکاران انستیتو پاستور ایران . در ۱۲۷۳ ش در تهران به دنیا آمد. پدرش دکتر میرزاابوالحسن خان ، طبیب مخصوص محمد رحیم خان علاءالدوله ملقب به امیر نظام ، حاکم تهران و وزیر دربار ناصرالدین شاه ، بود (نجم آبادی ، ۱۳۵۴ ش ، ص ۲۲۵).
بهرامی پس از طی تحصیلات اولیه ، نزد پدر به فراگیری پزشکی پرداخت (همان ، ص ۲۲۶) و در ۲۵سالگی به تدریس در دارالمعلمین مرکزی ، به سرپرستی ابوالحسن خان فروغی پرداخت (رجوع کنید به ایرانشهر ، ج ۲، ص ۱۱۶۹؛ نجم آبادی ، ۱۳۵۵ ش ، ص ۶۰۵ـ۶۰۶؛ یغمایی ، ص ۵۸).
یک سال بعد، در ۱۲۹۹ ش هنگامی که دکتر ژوزف منار ، از سوی امیل رو ، رئیس انستیتو پاستور فرانسه ، برای تأسیس شعبه مؤسسه پاستور به ایران آمد (قدسی ، ص ۱۵)، بهرامی به سبب آشنایی با زبان فرانسه ، همراه چند ایرانی دیگر به همکاری با وی برگزیده شد.
او در آن هنگام معلم علوم طبیعی دارالفنون بود، و در مدرسه عالی طب نیز حیوان شناسی تدریس می کرد ( دایره المعارف فارسی ، ذیل «مدرسه عالی طب »). بهرامی در ۱۳۰۰ ش ، دیپلم پزشکی خود را گرفت (سعادت نوری ، ص ۵۷؛ قدسی ، ص ۱۶) و در ۱۳۰۱ ش برای کارآموزی به پاریس نزد دکتر لوگرو رفت و پس از بازگشت ، بخش ضد هاری را در انستیتو پاستور راه اندازی کرد (قدسی ، ص ۱۷). دکتر منار در ۱۳۰۴ ش به فرانسه بازگشت و تا آمدن رئیس جدید سرپرستی انستیتو پاستور به دکتر بهرامی واگذار شد.
در ۱۳۱۲ ش ، دولت به سبب شیوع مالاریا در نوشهر و چالوس ، بهرامی را به آن منطقه اعزام کرد. او در مدت کوتاهی شیوع بیماری را مهار کرد و بیمارستان پنجاه تختخوابی چالوس را راه انداخت . بهرامی همچنین با اجازه دولت ، بیمارستانی را که کمپانی هلندی برای کارمندان خود ساخته بود، در اختیار بهداری نوشهر قرار داد (میرگلو، ص ۶۴ـ۶۵). بهرامی به پیشنهاد دکتر لوگرو، بار دیگر در ۱۳۱۵ ش به سرپرستی انستیتو پاستور انتخاب شد و با موافقت رئیس بهداری و نخست وزیر، از بهداری تنکابن به تهران انتقال یافت (سند ش ۱۱۱۰۰۰۱ سازمان اسناد ملی ایران ).
در ۱۳۱۷ ش ، علی اصغر حکمت ، وزیر کشور، او را رئیس اداره کل صحیّه (بهداری ) کرد (حکمت ، ص ۱۱). با تأسیس آموزشگاه عالی بهداری برای رفع کمبود پزشک در ۱۳۲۵ ش ، بهرامی تدریس فیزیک را در این آموزشگاه بر عهده گرفت و به درجه دانشیاری دانشگاه تهران رسید (نفیسی ، ص ۹۹).
او در اواخر عمر در بیمارستان «رضانور» تهران طبابت می کرد ( سالنامه دنیا ، سال ۴ ، ص ۱۴۷)، و در ۱۳۲۹ ش در ۵۶ سالگی ، به سبب بیماری کبد درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد (مشار، ج ۱، ص ۲۳۱). کتاب تجزیه ادرار او را دانشگاه تهران در ۱۳۳۵ ش منتشر کرده است (همانجا). همچنین از وی چندین مقاله در زمینه پزشکی به چاپ رسیده است ( سالنامه دنیا ، سال ۶، ص ۸۵، سال ۷، ص ۱۷۴ـ۱۷۶).
منابع :
(۱) ایرانشهر ، تهران : کمیسیون ملی یونسکو در ایران ، ۱۳۴۲ـ ۱۳۴۳ ش ؛
(۲) علی اصغر حکمت ، «یکسال در وزارت کشور»، قسمت ۱، خاطرات وحید ، ش ۳۳ـ۳۴ (۱۵تیر ـ ۱۵ شهریور ۱۳۵۳)؛
(۳) دایره المعارف فارسی ، به سرپرستی غلامحسین مصاحب ، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ ش ؛
(۴) سالنامه دنیا ، سال ۴ (۱۳۲۷ ش )، سال ۶ (۱۳۲۹ ش )، سال ۷ (۱۳۳۰ ش )؛
(۵) ابراهیم سعادت نوری ، تاریخ پیشرفتهای پزشکی در هفتاد سال اخیر ، ( بی جا ) ۱۳۷۰ ش ؛
(۶) مهدی قدسی ، تاریخچه خدمات پنجاه ساله انستیتو پاستور ایران ، تهران ۱۳۵۰ ش ؛
(۷) خانبابامشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی ، تهران ۱۳۴۰ـ ۱۳۴۴ ش ؛
(۸) میرگلو، «اوامر رضا شاه کبیر در نوسازی نوشهر»، خاطرات وحید ، دوره ۱۰، ش ۸ (۱۵ خرداد ـ ۱۵ تیر ۱۳۵۱)؛
(۹) محمود نجم آبادی ، «استادم عباس اقبال »، راهنمای کتاب ، سال ۱۹، ش ۷ـ۱۰ (مهرـ دی ۱۳۵۵)؛
همو، «طب دارالفنون و کتب درسی آن »، در امیرکبیر و دارالفنون : مجموعه خطابه های ایراد شده در کتابخانه مرکزی و
(۱۰) مرکز اسناد دانشگاه تهران ، چاپ قدرت الله روشنی زغفرانلو، تهران ۱۳۵۴ ش ؛
(۱۱) ابوتراب نفیسی ، «آموزشگاه عالی بهداری »، وحید ، دوره ۱۳، ش ۱ (فروردین ۱۳۵۴)؛
(۱۲) حبیب یغمایی ، «یادی از مجلس و نامه مینوی »، راهنمای کتاب ، سال ۲۰، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ اردیبهشت ۱۳۵۶).
دانشنامه جهان اسلام جلد ۴