حَمّاد بن زید بن درهم اَزْدى، مشهور به اَزرَق، محدّث و فقیه قرن دوم. جد بزرگش از اسیران سیستان و از موالى خانواده جریربن حازم جَهضَمى بود که به بصره آمد (ابنحِبّان، ج ۶، ص ۲۱۷؛ ابنمَنْجُوَیْه، ج ۱، ص ۱۵۵؛ مِزّى، ج ۷، ص ۲۳۹).
حمّاد در سال ۹۸ (دوره حکومت سلیمانبن عبدالمک) و به قولى، در زمان عمربن عبدالعزیز (حک : ۹۹ـ۱۰۱) بهدنیا آمد (ابنسعد، ج ۷، ص ۲۸۶؛ بخارى، ۱۴۰۶، ج ۲، ص ۱۹۹؛ ابنحبّان، همانجا). وى ابتدا پارچهفروش بود، سپس به تحصیل علم روى آورد (قاضىعیاض، ج ۴، ص ۱۵).
حمّادبن زید را غالباً عالم و محدّث بصره مىشناسند (یافعى، ج۱، ص ۲۹۳) تا آنجا که سفیان ثورى (محدّث و زاهد قرن دوم) وى را، پس از شعبهبن حجاج*، بزرگترین عالم بصره دانسته است (ابنابىحاتم، ج ۱، ص ۱۷۶ـ۱۷۷؛ ذهبى، ج۱، ص۲۲۸).
حمّاد نابینا بود، از اینرو او را حمّادالضریر نیز خواندهاند (رجوع کنید به ابنمنجویه، ج ۱، ص ۱۵۶؛ صفدى، ص ۱۴۷). وى از حفظ حدیث نقل مىکرد (ابنحبّان، ج ۶، ص ۲۱۸). گفتهاند که چهارهزار حدیث از حفظ داشت و در بیان حدیث هیچگاه خطا نمىکرد (رجوع کنید به عجلى، ج ۱، ص ۳۱۹؛ ذهبى، ج ۱، ص ۲۲۹).
مشایخ حدیث و استادان
از جمله مشایخ حدیث و استادان او،
پدرش زیدبن درهم،
ابانبن تغلب،
عمروبن علاء نحوى و
ایوب سختیانى بودند (مزّى، ج ۷، ص۲۴۰ـ۲۴۲).
در این میان استفاده علمى حمّاد از ایوب سختیانى، که از تابعین بود، بیشتر از همه بوده و به تصریح خود حمّاد، بیست سال طول کشیده است (نووى، قسم ۱، جزء۱، ص ۱۶۸؛ مزّى، ج ۷، ص ۲۴۸).
کسانى نیز از حمّاد روایت نقل کردهاند،
از جمله:
اشعثبن اسحاق سجستانى،
پدر ابوداود (صاحب سنن)؛
سفیانبن عُیَینه؛
خلفبن هشام مُقرى؛
حمّادبن اسامه؛
علىبن مدینى؛ و
وکیعبن جراح (رجوع کنید به نووى، همانجا؛ مزّى، ج ۷، ص ۲۴۲ـ۲۴۵). مزّى (ج ۷، ص ۲۴۳) نیز سفیان ثورى را، بهرغم اینکه در طبقه محدّثان پیش از طبقه حمّادبن زید قرار دارد، در شمار راویان حدیث حمّادبن زید ذکر کرده است.
کسان بسیارى، از جمله مالکبن انس، احمدبن حنبل، یحیىبن مَعین و عبدالرحمانبن مهدى، حمّاد را ستایش و توثیق کردهاند (رجوع کنید به نووى، همانجا؛ مزّى، ج ۷، ص ۲۴۵). وى با اوصافى نظیر حجت، اَتقَن، اَثبَت و اصحالحدیث خوانده شده است، که جملگى بر وثاقت وى دلالت مىکنند (رجوع کنید به ابنسعد، ج ۷، ص ۲۸۶؛ ابنابىحاتم، ج ۱، ص ۱۷۷ـ۱۷۸؛ ابنحبّان، همانجا؛ مزّى، ج ۷، ص ۲۴۶، ۲۴۸، ۲۵۰).
احمدبن حنبل نیز وى را بهچشم اعتبار مىنگریست و غالبآ او را از حمّادبن سلمه که او نیز از محدّثان موثق بود برتر مىدانست (رجوع کنید به صفدى، همانجا؛ ابنحجر عسقلانى، ج ۲، ص ۴۲۲).
حمّادبن زید، علاوه بر نقل احادیث، به جرح و تعدیل راویان پرداخته که در برخى کتابهاى رجالى ثبت شده است (رجوع کنید به ابنحنبل، ج ۱، ص ۵۳۲؛ ابنابىحاتم، ج ۱، ص ۱۷۸ـ۱۸۱؛ مزّى، ج ۵، ص ۴۶، ج ۸، ص ۳۹، ج۳۰، ص۲۸۰؛ هیثمى، ج ۴، ص ۱۸۳).
حمّاد فقیه و از شاگردان مکتب فقهى ابوحنیفه* بود (یافعى، ج ۱، ص ۳۷۷؛ ابن ابىالوفا، ج ۲، ص ۱۴۸ـ۱۴۹). در برخى کتابهاى فقهى اهلسنّت و امامیه، آراى فقهى وى نقل شده (رجوع کنید به طوسى، ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۵۳۴؛ شمسالائمه سرخسى، ج ۱، ص ۱۵۵؛ علامه حلّى، ج ۴، ص ۱۴)، چنانکه در صحاح اهلسنّت، در ابواب فقهى، احادیث متعددى از او نقل گردیده است (رجوع کنید به بخارى، ۱۴۰۱، ج۱، ص۶۴، ج۴، ص ۲۳۴؛ ابنماجه، ج ۱، ص ۱۲، ۱۴۲؛ ترمذى، ج ۱، ص ۸۶، ۴۴۶، ج ۳، ص ۳۷). با این همه، به نظر مىرسد که حمّادبن زید، بهسبب مشرب حدیثىاش، نظریه قیاس ابوحنیفه را مردود مىدانسته (ابونعیم اصفهانى، ج ۶، ص ۲۵۸ـ۲۵۹) تا آنجا که از مرگ ابوحنیفه شادمان شده است (همانجا).
وى براساس همین موضع جانبدارانهاش از اهل حدیث، آشکارا به مخالفت با نظریه خلق قرآن و طرفداران آن پرداخته و اقتدا به آنها را در نماز جایز ندانسته است (همان، ج۶، ص۲۵۸؛ مزّى، ج۷، ص ۲۴۹). افزون بر حدیث و فقه، حمّاد از عالمان قرائت نیز بود. ابنجَزَرى (ج ۱، ص ۲۵۸) وى را در زمره راویان از عاصمبن ابىالنجود، ابنکثیر و عمروبن علاء دینار (هر سه از عالمان قرائت) ذکر کرده است. شیبهبنعمروبن میمون نیز از راویان قرائت حمّاد است (همانجا).
حمّاد سخت طرفدار عثمانبن عفان، سومین خلیفه اهل تسنن، بود (ابنسعد، ج ۷، ص ۲۸۶؛ باجى، ج ۱، ص ۳۰۷؛ مزّى، ج ۷، ص۲۵۰) تا آنجا که از وى نقل شده است اگر کسى قائل به برترى على علیهالسلام بر عثمان باشد همانند کسى است که بگوید صحابه پیامبر خیانت کردهاند (ابونعیم اصفهانى، ج ۶، ص ۲۵۹).
حمّاد احادیث فراوانى نقل کرده، اما در این زمینه مجموعهاى گرد نیاورده است (عجلى، ج ۱، ص ۳۱۹). وى در ۱۷۹ درگذشت، همان سالى که مالکبن انس از دنیا رفت. والى بصره، اسحاقبن سلیمان هاشمى، بر جنازه حمّاد نماز گزارد (ابنسعد، ج ۷، ص ۲۸۶ـ۲۸۷؛ ابنحنبل، ج ۲، ص ۳۴۲ـ ۳۴۳). شیخ طوسى مطابق روش خود در کتاب رجال (در اینباره رجوع کنید به شوشترى، ج ۱، ص ۲۹) حمّادبن زید را در ذیل اصحاب امام صادق علیهالسلام نامبرده است (رجوع کنید به ص ۱۸۶). به گفته مامقانى (ج ۲۴، ص ۳۱ـ۳۳) برخى این حمّاد را همان ابواسماعیل بصرى که در فهرست شیخ طوسى (ص ۵۳۲) معرفى شده و از اصحاب امامیه است، دانستهاند؛ اما شوشترى (ج ۳، ص ۶۴۱ـ۶۴۲) این برداشت را رد کرده است.
منابع:
(۱) ابن ابىالوفا، الجواهر المضیّه فى طبقات الحنفیّه، چاپ عبدالفتاح محمد حلو، ریاض ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛
(۲) ابن ابىحاتم، کتابالجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۳) ابنجزرى، غایهالنهایه فى طبقاتالقرّاء، چاپ برگشترسر، قاهره (بىتا.)؛
(۴) ابنحِبّان، کتابالثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت (بىتا.)؛
(۵) ابنحجر عسقلانى، کتاب تهذیب التهذیب، چاپ صدقى جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
(۶) ابنحنبل، کتابالعلل و معرفهالرجال، چاپ وصىاللّهعباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۷) ابنسعد (بیروت)؛
(۸) ابنماجه، سنن ابنماجه، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بىتا.)؛
(۹) ابن مَنْجُوَیْه، رجال صحیح مسلم، چاپ عبداللّه لیثى، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۱۰) احمدبن عبداللّه ابونعیم اصفهانى، حلیه الاولیاء و طبقات الأصفیاء، چاپ محمدامین خانجى، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۱۱) سلیمانبن خلف باجى، التعدیل و التجریح لمن خرج عنهالبخارى فى الجامع الصحیح، چاپ احمد بزار، (رباط) ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
(۱۲) محمدبن اسماعیل بخارى، التاریخالصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۱۳) همو، صحیحالبخارى، (چاپ محمد ذهنىافندى)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
(۱۴) محمدبن عیسى ترمذى، الجامعالکبیر، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۹۹۸؛
(۱۵) محمدبن احمد ذهبى، کتاب تذکره الحفاظ، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۸ـ۱۳۹۰/ ۱۹۶۸ـ۱۹۷۰؛
(۱۶) محمدبن احمد شمسالائمه سرخسى، کتابالمبسوط، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
(۱۷) شوشترى؛
(۱۸) خلیلبن ایبک صفدى، نکتالهمیان فى نکت العُمیان، چاپ احمد زکىبک، مصر ۱۳۲۹/ ۱۹۱۱؛
(۱۹) محمدبن حسن طوسى، رجالالطوسى، چاپ جواد قیومىاصفهانى، قم ۱۴۱۵؛
(۲۰) همو، فهرست کتبالشیعه و اصولهم و اسماءالمصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائى، قم ۱۴۲۰؛
(۲۱) همو، کتابالخلاف، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷؛
(۲۲) احمدبن عبداللّه عجلى، معرفهالثقات، چاپ عبدالعلیم عبدالعظیم بستوى، مدینه ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
(۲۳) حسنبن یوسف علامه حلّى، منتهى المطلب فى تحقیق المذهب، مشهد ۱۴۱۲ـ۱۴۲۴؛
(۲۴) عیاض بن موسى قاضى عیاض، ترتیبالمدارک و تقریب المسالک لمعرفه اعلام مذهب مالک، ج ۴، چاپ عبدالقادر صحراوى، مغرب ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۵) عبداللّه مامقانى، تنقیحالمقال فى علمالرجال، چاپ محیىالدین مامقانى، قم ۱۴۲۳ـ؛
(۲۶) یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تهذیب الکمال فى اسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۲۷) یحیىبن شرف نووى، تهذیب الاسماء و اللغات، مصر: اداره الطباعه المنیریه، (بىتا.)، چاپ افست تهران (بىتا.)؛
(۲۸) علىبن ابوبکر هیثمى، مجمعالزوائد و منبعالفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۲۹) عبداللّهبن اسعد یافعى، مرآهالجنان و عبره الیقظان، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۴