ابنشعبه (حسنبن علیبن حسینبن شعبه)، محدّث امامى و مؤلف کتاب مشهور تُحَف ُالعقول. در منابع کهن رجالى شیعه درباره وى اطلاعى وجود ندارد. براساس نوشته حسینبن علیبن صادق بحرانى در رسالهاى که درباره اخلاق و سلوک تألیف کرده، ابنشعبه از قدماى اصحاب امامیه محسوب شده و شیخ مفید از تُحفالعقولِ وى، مطالبى نقل کرده است (رجوع کنید به قمى، ج ۱، ص ۳۲۹ـ۳۳۰).
آقابزرگ طهرانى (ج ۳، ص ۴۰۰) از نوشته بحرانى استنباط کرده که حرّانى از مشایخ شیخ مفید و معاصر شیخ صدوق بوده، ولى بنابر منابع رجالى، مفید شیخى بدین نام نداشته است (اسکافى، مقدمه محمدباقر موحدى ابطحى، ص ۱۳ـ ۱۴). حرّانى منسوب به خاندان شعبه است که در اصل اهل حلب بودند و محدّثان بزرگى در میان آنان ظهور کردهاند (رجوع کنید به حلبى، مقدمه جعفر سبحانى، ص ۹).
قدیمترین اظهارنظر درباره شخصیت علمى و دینى حرّانى، از ابراهیمبن سلیمان قطیفى*، از علماى سده دهم، است که بنا به نقل شوشترى (ج ۱، ص ۳۸۳)، او در کتاب الوافیه خود از حرّانى با عنوان «شیخِ عالم فاضلِ عاملِ فقیه» نامبرده است. اظهارنظر علماى بعدى، همه از بحرانى و قطیفى گرفته شده است (براى نمونه رجوع کنید به حرّعاملى، قسم ۲، ص ۷۴؛افندى اصفهانى، ج ۱، ص ۲۴۴).
آثار
به حرّانى دو کتاب منسوب است:
التمحیص، که درباره سبب و شیوههاى آزمایشهاى الهى مؤمنان (شیعه) و همراه روایاتى درباره صبر و زهد و رضاست؛
و تحف العقول فیما جاء من الحِکَم و المواعظ من آلالرسول.
درباره انتساب التمحیص میان صاحبنظران اختلاف وجود دارد: قطیفى (رجوع کنید به شوشترى، همانجا)، حرّ عاملى (همانجا) و افندى اصفهانى (همانجا) آن را تألیف حرّانى دانسته و مجلسى (ج ۱، ص ۱۷) و نورى (ج ۱، ص۱۸۶ـ۱۸۷) در انتساب آن به حرّانى یا ابنهمام اسکافى تشکیک کردهاند.
موحدى ابطحى در مقدمه التمحیص (ص ۱۰ـ ۱۴) به نقد و بررسى ادله کسانى که کتاب را به حرّانى یا ابنهمام اسکافى نسبت دادهاند پرداخته و یادآور شده است که بحث در این نیست که روایات التمحیص از آنِ ابنشعبه است یا ابنهمام تا گفته شود هر دو ثقهاند، بلکه در این است که این کتاب تألیف یا املاى ابنهمام اسکافى است یا تألیف شخصِ دیگرى نظیر ابنشعبه به روایت ابنهمام. موحدى ابطحى نتیجه میگیرد که اصل کتاب از محمدبن همام است و شک در این است که التمحیص را شخصِ دیگرى از او روایت کرده، که در این صورت روایات آن با واسطه است، یا کتاب به املاى ابنهمام است که در این صورت این کتاب نظیر امالىِ مشایخ حدیثى چون مفید و مرتضى و طوسى خواهد بود.
تحفالعقول
اما کتابى که سبب شهرت حرّانى شده و در انتساب آن به او هیچاختلافى وجود ندارد، تحفالعقول است. به نوشته ابنشعبه (ص ۲ـ۳)، هدف وى از تألیف این کتاب در دسترس قراردادن دانشهاى پیامبر اکرم و امامان است که دربردارنده کار دین و دنیا و صلاح امروز و فرداست و چون دانشمندان شیعه درباره حلال و حرام و فرائض و سنن از گفتار ائمه کتاب فراهم کردهاند ولى درباره حکمتها و اندرزهاى پیامبر و ائمه، خاصه کلمات قصار آنها، کتابى تألیف نکردهاند، وى دست به این کارزده است.
این کتاب مشتملبر احادیثى در اصول و فروعدین و کلیات و دستهاى از سنّتها و آداب دین و پند و اندرزهاى امامان و سخنان حکیمانه آنان است (همان، ص ۳). در این کتاب گزیدهاى از سخنان پیامبر و امامان شیعه، به جز امام دوازدهم علیهمالسلام آمده است.
بخشى از مهمترین مطالب کتاب عبارتاند از:
وصایاى پیامبر اکرم به امام على علیهالسلام (ص ۶ـ۱۴)، پاسخهاى پیامبر به شمعونبن لاوى مسیحى (ص ۱۵ـ ۲۴)، سفارش پیامبر به معاذبن جبل هنگام اعزام وى به یمن (ص ۲۵ـ۲۶)، سخنان پیامبر در حجه الوداع (ص۳۰ـ۳۴)، خطبه امام على در اخلاص توحید (ص۶۱ـ۶۷)، اندرزهاى آن حضرت به امامحسن (ص ۶۸ـ ۸۸)، خطبهالوسیله (ص ۹۲ـ ۱۰۰)، نامه امام على به مالکاشتر (ص۱۲۶ـ ۱۴۹)، سخنان امامعلى با کمیل (ص۱۶۹ـ۱۷۶)، جواب امام حسن به حسن بصرى (ص ۲۳۱ـ۲۳۲)، خطبه امام حسن بعد از صلح با معاویه (ص ۲۳۲ـ ۲۳۳)، سخنان امام حسین در امر به معروف و نهى از منکر (ص ۲۳۷ـ۲۳۹)، نامه امام حسین به اهل کوفه (ص ۲۴۰ـ ۲۴۲)، رساله حقوق امام زینالعابدین (ص ۲۵۵ـ ۲۷۲)، سفارش امام باقر به جابربن یزید جعفى (ص ۲۸۴ـ۲۸۶)، سفارش امام صادق به مؤمن طاق (ص ۳۰۷ـ ۳۱۳)، سخنانى از امام صادق علیهالسلام که برخى از شیعیان آن را نثرالدرر نامیدهاند (ص ۳۱۵ـ۳۲۴)، سفارش امام کاظم به هشام (ص ۳۸۳ـ ۴۰۲)، پاسخ امام رضا به مأمون درباره احکام شریعت (ص ۴۱۵ـ ۴۲۳)، توصیف امام رضا از امامت و منزلت آن در مسجدجامع مرو (ص ۴۳۶ـ۴۴۲)، پاسخ امام جواد به پرسشهاى یحییبن اکثم (ص ۴۵۴)، رساله امام هادى در رد بر اهل جبر و تفویض (ص ۴۵۸ـ۴۷۵)، پاسخهاى امام هادى به پرسشهاى یحییبن اکثم (ص ۴۷۶ـ۴۸۱) و نامه امام عسکرى به اسحاقبن اسماعیل نیشابورى (ص ۴۸۴ـ۴۸۶). در پایان هر یک از این قسمتها، گزیدهاى از کلمات قصار آنها نیز آورده شده است. در پایان کتاب، سخنان خدا با حضرت موسى (ص ۴۹۰ـ۴۹۶) و حضرت عیسى (ص ۴۹۶ـ۵۰۱)، اندرزهاى مسیح در انجیل و جز آن (ص ۵۰۱ـ۵۱۳) و سرانجام سفارش مفضّلبن عمر به شیعیان (ص ۵۱۳ـ۵۱۵) آمده است.
تحفالعقول در قرون اخیر همواره مورد توجه علماى شیعه بوده تا آنجا که قطیفى آن را بینظیر خوانده است (رجوع کنید به شوشترى، همانجا). در کتابهاى حدیثى و فقهى از آن نقل قول کردهاند (رجوع کنید به مجلسى، ج ۱، ص ۲۹؛بحرانى، ج ۲۵، ص ۱۸۰؛نورى، ج ۱، ص ۱۸۷). در عین حال، آنچه مایه خردهگیرى و در برخى موارد نامعتبر دانستن مندرجات تحفالعقول از سوى علماى شیعه شده، ارسال اسنادِ احادیث آن است. اگر چه خودِ ابنشعبه به این موضوع توجه داشته و در مقدمه (ص ۳) نوشته که سلسله سندِ بیشتر احادیث کتاب را سماع کرده، ولى در تألیف کتاب براى رعایت ایجاز و نیز به این سبب که بیشتر این کلمات و سخنان از زمره آموزشها و حکمتهایى است که خود گواه درستى خود هستند و به این دلیل که آنها را براى شیعیان فراهم کرده است که تسلیم اماماناند، از ذکر اسناد احادیث کتاب اجتناب کرده است. خویى ضمن اعتراف به فضل و ورع و ممدوح بودن حرّانى (رجوع کنید به توحیدى، ج ۱، ص ۵)، کتاب وى را به دلیل مُرسل بودن احادیث آن، فاقد اعتبار دانسته و در هیچ یک از احکام شرعى، استناد به روایات تحفالعقول را جایز نشمرده است (ج ۱، ص ۹؛نیز رجوع کنید به معلم، ص ۲۷۴ـ۲۷۷). گفتنى است که تحفالعقول در میان نُصَیریه* حرمتى خاص داشته و بسیارى از پیروان این مذهب آن را از بردارند (ضیائى، ج ۱، ص ۸۱).
تحفالعقول بارها در ایران و عراق و لبنان به چاپ رسیده است. نخستینبار در ۱۲۹۷، با روضه کافى، در یک مجلد چاپ سنگى شد. بهترین چاپ آن، با تصحیح و تعلیق علیاکبر غفارى، در ۱۳۷۶ در تهران صورت گرفته است. این کتاب بارها به فارسى ترجمه شده که بهترین آنها ترجمه پرویز اتابکى با عنوان رهاوردِ خِرد (تهران ۱۳۷۶ش) است. این کتاب را بدر شاهین به انگلیسى ترجمه و در ۱۳۸۳ش در قم به چاپ رسانده است.
منابع :
(۱) آقابزرگ طهرانى؛
(۲) ابنشعبه، تحفالعقول عن آلالرسول صلیاللّه علیهم، چاپ علیاکبر غفارى، قم ۱۳۶۳ش؛
(۳) محمدبن همام اسکافى، التمحیص، قم ( ۱۳۸۰)؛
(۴) عبداللّهبن عیسى افندیاصفهانى، ریاض العلماء و حیاضالفضلاء، چاپ احمد حسینى، قم ۱۴۰۱ـ؛
(۵) یوسفبن احمد بحرانى، الحدائق النّاضره فى احکام العتره الطاهره، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش؛
(۶) محمدعلى توحیدى، مصباح الفقاهه، تقریرات درس آیهاللّه خوئى، قم ۱۳۷۷ش؛
(۷) محمدبن حسن حرّعاملى، املالآمل، چاپ احمد حسینى، بغداد ( ۱۹۶۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش؛
(۸) علیبن حسن حلبى، اشارهالسبق، چاپ ابراهیم بهادرى، قم ۱۴۱۴؛
(۹) نوراللّهبن شریفالدین شوشترى، مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ش؛
(۱۰) علیاکبر ضیائى، فهرس مصادرالفرق الاسلامیه، ج ۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۱۱) عباس قمى، کتاب الکنى و الالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بیتا.)؛
(۱۲) مجلسى؛
(۱۳) محمدعلى معلم، اصول علمالرجال بین النظریه و التطبیق، تقریرات درس آیه اللّه داورى، (قم) ۱۴۱۶؛
(۱۴) حسینبن محمدتقى نورى، خاتمه مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۲