کنیه مشهور وی ابومحمد است ، اما ابوعدی نیز ذکر شده است ( رجوع کنید به ابن اثیر، ج ۱، ص ۳۹۷؛ ذهبی ، حوادث و وفیات ۴۱ـ۶۰ ه ، ص ۱۸۵). برخی او را از «المُؤَلَّفهِ قُلوبُهُم »، (یعنی غیر مسلمانانی که برای علاقه مند کردنشان به اسلام یا تازه مسلمانانی که برای دلگرم شدنشان ، به آنها سهمی از زکات پرداخت می شد)، به شمار آورده اند ( رجوع کنید به ابن قتیبه ، ص ۱۲۳ـ ۱۲۴، ۱۴۹؛ ابن حزم ، ۱۹۵۰، ص ۲۴۸) به گفته ابن عباس ، پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم در آستانه فتح مکه شأن او را بالاتر از آن دانست که مشرک باقی بماند و او را به همراه چند تن دیگر به اسلام آوردن ترغیب کرد ( رجوع کنید بهابن حزم ، ۱۴۱۲، ص ۷۷). نام مادر جبیر را، به اختلاف ، امّجُمیل بنت سعید از طایفه بنی عامربن لُؤَیّ (ابن عبدالبرّ، ج ۱، ص ۲۳۲) و امّ حبیب بنت عاص بن اُمیه (ابن اثیر، همانجا) ضبط کرده اند.
جبیربن مطعم از مشرکانی بود که پس از جنگ بدر، به منظور نجات اسیران یا تعیین خونبهای آنان ، نزد پیامبر رفت (ابن عبدالبرّ؛ ابن اثیر، همانجاها). در آن حال پیامبر اکرم آیاتی از سوره طور را می خواند، که در قلب جبیر مؤثر افتاد و، به گفته خود او، برای اولین بار پرتوی از ایمان بر قلبش ، تابید (ابن اثیر، همانجا). چون پدر جبیر نزد پیامبر شأن و منزلت داشت ، پیامبر اکرم به جبیر فرمود اگر پدرت زنده بود و برای این اُسرا نزد من شفاعت می کرد، همه آنان را به او می بخشیدم (همانجا؛ مزّی ، ج ۴، ص ۵۰۷).
در جنگ اُحد جبیر غلام خود، وحشی بن حرب ، را به کشتن حمزه ، عموی پیامبر، ترغیب کرد و این اقدام را شرط آزادی او قرار داد (ابن اسحاق ، ص ۳۲۳). کینه جبیر از آن رو بود که حمزه عمویش ، را کشته بود (ابن هشام ، ج ۲، ص ۳۶۶، ج ۳، ص ۷۶).
زمان اسلام آوردن جبیر را در فاصله بین صُلح حُدَیْبیه و فتح مکه ، یعنی بین سالهای ششم تا هشتم (ابن قتیبه ، ص ۱۲۳؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۱، ص ۴۶۲)، یا سال فتح خیبر (ابن عبدالبرّ، همانجا) نوشته اند. جبیر، پس از ابوبکر، بیشترین دانش را به انساب قریش و عرب داشت و به گفته خودش ، این علم را از ابوبکر فرا گرفته بود (ابن عبدربّه ، ج ۵، ص ۳۸؛ ابن عبدالبرّ، همانجا).
به گفته برخی ، عمربن خطّاب هنگام رسیدگی به نسب نُعمان بن مُنذِر، از جبیر در این باره سؤال کرده است ( رجوع کنید بهجاحظ ، ج ۱، ص ۲۴۴؛ ابن حجر عسقلانی ، همانجا). خلیفه دوم ، جبیر را به منصب قضا منصوب و پس از مدتی او را عزل کرد ( رجوع کنید به خلیفه بن خیاط ، قسم ۱، ص ۱۵۶).
برخی مورخان ، جبیر را از جمله افرادی ذکر کرده اند که بر جنازه عثمان نماز گزارد و سپس او را به خاک سپرد ( رجوع کنید به ابن سعد، ج ۳، قسم ۱، ص ۵۴ ـ ۵۵؛ خلیفه بن خیاط ، قسم ۱، ص ۱۹۳). شیخ طوسی (ص ۱۴) او را جزو اصحاب رسول خدا می داند و ابن حِبّان (ج ۳، ص ۵۰) او را از ثقات شمرده است . خوئی (ج ۴، ص ۳۶) روایاتی را که بر اساس آنها جبیر از اصحاب خاص امام علی بن الحسین علیه السلام به شمار آمده ، با توجه به سال وفات جُبیر، ضعیف دانسته است .
از جمله راویان جبیر، سلیمان بن صُرَد خُزاعی ، عبدالرحمان بن اَزهر، و فرزندانِ جبیر (نافع و محمد) بوده اند (ابن ابی حاتم ، ج ۲، ص ۵۱۲؛ ابن اثیر، ج ۱، ص ۳۹۸؛ ابن حجر عسقلانی ، همانجا). در منابع رجالی شیعه ، فرزندان جبیر، محمد و حکیم ، از اصحاب امام سجاد به شمار آمده اند (برای نمونه رجوع کنید بهطوسی ، محمد و حکیم ، ص ۸۷، ۱۰۱؛تفرشی ، ج ۲، ص ۱۴۵، ج ۴، ص ۱۵۶). وفات جبیر را، به اختلاف ، در سال ۵۷، ۵۸ یا ۵۹ ذکر کرده اند ( رجوع کنید به خلیفه بن خیاط ، قسم ۱، ص ۲۷۲؛ابن عبدالبرّ، ج ۱، ص ۲۳۳؛ابن اثیر، همانجا).
منابع :
(۱) ابن ابی حاتم ، کتاب الجرح و التعدیل ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۲) ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه ، چاپ عادل احمد رفاعی ، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛
(۳) ابن اسحاق ، کتاب السیر و المغازی ، چاپ سهیل زکار، ( بی جا ) : دارالفکر، ۱۳۹۸/۱۹۷۸، چاپ افست ۱۳۶۸ ش ؛
(۴) ابن حبان ، کتاب الثقات ، حیدرآباد دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(۵) ابن حجر عسقلانی ، الاصابه فی تمییزالصحابه ، چاپ علی محمد بجاوی ، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۶) ابن حزم ، اسماءالصحابه الرواه و مالکل واحدٍ من العدد ، چاپ کسروی حسن ، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۷) همو، جوامع السیره ، و خمس رسائل اخری ، چاپ احسان عباس و ناصرالدین اسد، ( قاهره ? ۱۹۵۰ ) ؛
(۸) ابن سعد (لیدن )؛
(۹) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب ، چاپ علی محمد بجاوی ، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛
(۱۰) ابن عبدربّه ، العقد الفرید ، ج ۵، چاپ عبدالمجید ترحینی ، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۳؛
(۱۱) ابن قتیبه ، المعارف ، چاپ محمداسماعیل عبداللّه صاوی ، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۰؛
(۱۲) ابن هشام ، السیره النبویه ، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری ، و عبدالحفیظ شلبی ، بیروت : داراحیاء التراث العربی ، ( بی تا. ) ؛
(۱۳) مصطفی بن حسین تفرشی ، نقدالرجال ، قم ۱۴۱۸؛
(۱۴) عمروبن بحر جاحظ ، البیان والتبیین ، چاپ حسن سندوبی ، قاهره ۱۳۵۱/۱۹۳۲؛
(۱۵) خلیفه بن خیاط ، تاریخ خلیفه بن خیاط ، روایه بقی بن مَخلَد، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۹۶۷ـ ۱۹۶۸؛
(۱۶) خوئی ؛
(۱۷) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، حوادث و وفیات ۴۱ـ۶۰ ه ، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۱۸) محمدبن حسن طوسی ، رجال الطوسی ، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۱۹) یوسف بن عبدالرحمان مزّی ، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال ، ج ۴، چاپ بشار عواد معروف ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳٫
دانشنامه جهان اسلام جلد ۹