اصحاب حضرت رسول(ص)

زندگینامه بَراءبن عازب

بَراءبن عازب ، بن حارث بن عدیّبن جُشَم بن مَجْدَعه بن حارثه بن حارث بن خزرج بن عمروبن مالک بن اوس ، از تیره خزرج ، از شاخه های قبیله اَوْس . بعضی او را بخطا به قبیله خزرج که نسَب آنها به خزرج بن حارثه بن ثعلبه بن عنقا، برادر اوس می رسد (رجوع کنید به اَوْس ، خزرج ) نسبت داده اند. مُزّی (ج ۴، ص ۳۴) جُشَم را در شمار اجداد او نیاورده است و ابن کلبی (ج ۲، ص ۳۹۵) نیز مَجْدَعه را ذکر نکرده و «جاریه » را به جای «حارثه » ثبت کرده است ؛ابن حجر قول ابن کلبی را درست دانسته است (ج ۱، ص ۱۴۲).

از چهار کنیه ابو عُماره و ابوعامر و ابوعَمرو و ابوالطُّفیل که برای او ذکر شده ، کنیه اول مشهورتر و به گفته ابن عبدالبَر (ج ۱، ص ۱۵۵) درست تر است . وی صحابی و صحابی زاده بوده و مادرش حبیبه دختر ابوحبیبه بن حُباب بن انس بن زیدبن مالک (و به قولی : «امّ خالد» دختر ثابت بن سنان بن عبیدبن اَبْجَر، دختر عموی ابو سعید خُدری * ) نام داشته است (مُزّی ، ج ۴، ص ۳۵؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۱، ص ۱۴۲).

ولادت او، با توجّه به گفته خودش که در غزوه خندق پانزده ساله بوده (ابن سعد، ج ۴، ص ۳۶۸)، ده سال پیش از هجرت روی داده است ؛ اما بنا به قول بحرالعلوم (ج ۲، ص ۱۲۶)ـ که مستند آن معلوم نیست ـ براء در غزوه بدر (سال دوم ) چهارده ساله بوده و در نتیجه باید دوازده سال پیش از هجرت به دنیا آمده باشد.

همچنین بنابر روایت مقبول ابن حِبّان و واقدی ، او سالهای آخر عمر را درکوفه گذرانده و به سال ۷۱ یا ۷۲، در روزگار فرمانروایی مصعب بن زبیر * ، در آنجا درگذشته است (ابن سعد، همانجا؛ ابن حجر عسقلانی ، همانجا؛ مُزّی ، همانجا؛ خطیب بغدادی ، ج ۱، ص ۱۷۷؛ مامقانی ، ج ۱، بخش ۲، ص ۱۶۲).

این قول نیز به واقدی منسوب است که وی سرانجام به مدینه بازگشته و همان جا مرده است (ابن سعد، ج ۶، ص ۱۷). همچنین براساس روایتی که شیخ صدوق از جابربن عبداللّه انصاری * نقل کرده ، وی در زمان معاویه عهده دار ولایت یمن شده و در همانجا درگذشته است (امین ، ج ۳، ص ۵۵۰ ـ۵۵۲؛ مامقانی ، همانجا؛ خوئی ، ج ۳، ص ۲۷۸). گذشته از ضعف سند، به دلیل نفیِ قول اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان کتبِ رجال و تاریخ ، این روایت درباره محلّ و زمان مرگ براء و دیگر نکات تاریخی ، از جمله زنده بودن وی تا واقعه عاشورا، مخدوش خوانده شده است (خوئی ، همانجا).

براء، به گفته خودش ، پیش از هجرت در مدینه اسلام آورده و هنگام ورود پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم به آن شهر چند سوره قرآن ، از جمله سوره اعلی ، را فراگرفته بوده است (نووی ، قسم ۱، ج ۱، ص ۱۳۳). به دلیل کمیِ سنّ از شرکت در غزوه بدر (و غزوه اُحد، بنا به گفته زیدبن حارثه * ) محروم شد (ابن حِبّان ، ص ۴۴؛ ابن عبدالبرّ، ج ۱، ص ۱۵۶؛ ابن حجر عسقلانی ، همانجا؛ابن اثیر ج ۱، ص ۲۰۵) و برای نخستین بار در غزوه خندق (و بنابر برخی از منقولات ، غزوه احد) حضور یافت و جمعاً در پانزده (یا چهارده ) غزوه ، پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم را همراهی کرد، و هجده بار با آن حضرت همسفر بود(خطیب بغدادی ، همانجا؛ ابن حجر عسقلانی ، همانجا؛ امین ، ج ۳، ص ۵۵۱)؛ در جریان حُدیبیّه ، به دستور پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم تیری به درون چاه افکند و آب از چاه برآمد، هرچند انتساب این عمل به شخص دیگری به نام «نایجه بن جُنْدَب » مشهورتر است (ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۰۶؛ امین ، همانجا).

فتح ری را، به قهر یا آشتی ، در سال ۲۴ به وی نیز نسبت داده اند (ذهبی ، ج ۱، ص ۴۶؛ ابن حجرعسقلانی ، همانجا؛ مامقانی ، همانجا؛ ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۰۵؛ نیز رجوع کنید به ری * ). در جنگ تُستر * (شوشتر) با ابوموسی همراه بود، و در سه جنگ جمل * و صفّین * و نهروان * از یاران حضرت علی علیه السلام بود (ابن حجر عسقلانی ، همانجا؛ ابن عبدالبرّ، ج ۱، ص ۱۵۷؛ ابن اثیر، همانجا؛ نووی ، همانجا) و در جنگ اخیر به نمایندگی از آن حضرت ، برای پیشگیری از وقوع جنگ ، به مدّت سه روز دشمن را به ترک مخاصمه فراخواند (خطیب بغدادی ، همانجا؛ تستری ، ج ۲، ص ۱۵۴).

طبق روایت جابر، براء از طرف معاویه عهده دار ولایت یمن شد (مامقانی ، همانجا؛ تستری ، همانجا). ولی این روایت بر فرض صحّت ، به دلیل نسبت دادن هجرت براء از یمن به مدینه و دلایل دیگر، محرّف است (تستری ، ج ۲، ص ۱۵۱ـ۱۵۴، ج ۳، ص ۴۹۷ـ ۴۹۸). برخی گزارشها که از او درباره رویدادهای بعد از رحلت پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و تمایل او به بنی هاشم نقل شده است ونقل حدیث غدیر برای شماری از تابعان (بحرالعلوم ، ج ۲، ص ۱۲۷؛ امینی ، ج ۱، ص ۱۸ـ۲۰) و جنگ در رکاب حضرت علی علیه السّلام و چند روایت منقول از امامان شیعه ، گرایش او را به تشیّع قابل قبول می کند.

برقی او را از اصحاب برگزیده حضرت علی علیه السّلام دانسته (خوئی ، ج ۳، ص ۲۷۵) و طوسی (ص ۸، ۳۵) نام او را در شمار یاران پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و حضرت علی علیه السّلام آورده است . با اینهمه در برخی روایات از کتمان گواهی او (و چند نفر دیگر) بر واقعه غدیر ـ هنگامی که حضرت علی علیه السّلام از آنها خواستار گواهی شدند ـ و نابینا شدن بر اثر نفرین آن حضرت ، سخن به میان آمده است (کشّی ، ص ۴۵؛ مامقانی ، همانجا).

اگر این روایت درست باشد، نابینایی او بعد از جنگ نهروان بوده است . همچنین نصربن مزاحم (ص ۴۴۸)، حضور براء را نزد معاویه در جنگ صفیّن و رفتار ملایمش را با او گزارش کرده است . و نیز روایت شده که براء تا حادثه کربلا زنده بود (تستری ، ج ۲ ص ۱۵۳ـ۱۵۴) و از یاری کردن به امام حسین علیه السّلام خودداری کرد (امین ، ج ۳، ص ۵۵۲). به دلیل همین منقولات ، تراجم و رجال نویسان شیعه درباره او اختلاف نظر دارند و بیشتر آنها از اظهارنظر قطعی خودداری کرده اند.

براء بیش از ۳۰۰ حدیث که شخصاً یا با واسطه از پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم شنیده روایت کرده است ؛ بخاری ۳۷ و مسلم ۲۸ حدیث او را، که ۲۲ عدد از آنها مشترک است ، در کتابهای خود آورده اند (نووی ، قسم ۱، ج ۱، ص ۱۳۲). وی از قریب ده صحابی ـ از جمله حضرت علی علیه السّلام و بلال بن رباح و عمربن خطّاب و ابوبکر (مانند گزارش هجرت پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم از مکّه تا مدینه ) ـ روایت کرده و در حدود چهل نفر از صحابه و تابعین ـ از جمله ابواسحاق سَبیعی و سعیدبن مسیَب و ابو جُحیفه و زاذان و عبداللّه بن یزید خُطَمی و هِلال بن یساف روایات او را نقل کرده اند (مزّی ، ج ۴، ص ۳۵ـ۳۷؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۱، ص ۱۴۳؛ امین ، ج ۳، ص ۵۵۱).

با آنکه پدر براء مسلمان بوده ، نامی از او در جنگهای مسلمانان برده نشده است . از براء فرزندانی هم بر جای مانده که از میان آنها ربیع و عُبید و لوط و یزید در شمار راویان وی نیز بوده اند. برادر وی نیز صحابی بوده و در جنگهای حضرت علی علیه السّلام حضور یافته است .



منابع :

(۱) ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه ، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره ۱۹۷۰ـ۱۹۷۳؛
(۲) ابن حِبّان ، کتاب مشاهیر علماء الامصار ، چاپ م . فلایشهمر، قاهره ۱۳۷۹/۱۹۵۹؛
(۳) ابن حجر عسقلانی ، کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه ، مصر ۱۳۲۸؛
(۴) ابن سعد، الطبقات الکبری ، چاپ احسان عباس ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۵) ابن عبدالبَرّ، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب ، چاپ علی محمد بجاوی ، قاهره ( ۱۳۸۰/۱۹۶۰ ) ؛
(۶) ابن کَلبی ، جَمْهَره النَسَّب لابن الکَلبی ، دمشق ۱۹۳۹؛
(۷) محسن امین ، اعیان الشیعه ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۸) عبدالحسین امینی ، الغدیر فی الکتاب والسنه والادب ، ج ۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۹) محمد مهدی بن مرتضی بحرالعلوم ، رجال السید بحرالعلوم : المعروف بالفوائد الرجالیه ، چاپ محمد صادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۱۰) محمدتقی تستری ، قاموس الرجال ، تهران ۱۳۷۹ـ ۱۳۹۱؛
(۱۱) احمدبن علی خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ، بیروت ( بی تا. ) ؛

(۱۲) ابوالقاسم خوئی ، معجم رجال الحدیث ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۱۳) محمدبن احمد ذهبی ، تجرید اسماء الصحابه ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۴) محمدبن حسن طوسی ، رجال الطوسی ، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛
(۱۵) محمدبن عمرکشّی ، اختیار معرفه الرجال ، ( تلخیص ) محمدبن حسن طوسی ، چاپ حسن مصطفوی ، مشهد ۱۳۴۸ ش ؛
(۱۶) عبدالله مامقانی ، تنقیح المقال فی علم الرجال ، نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲؛
(۱۷) یوسف بن عبدالرحمن مُزّی ، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال ، بیروت ۱۹۸۳؛
(۱۸) نصربن مزاحم ، وقعه صفیّن ، چاپ عبدالسلام محمد هارون ، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
(۱۹) یحیی بن شرف نووی ، تهذیب الاسماء واللغات ، قاهره ( بی تا. ) .

دانشنامه جهان اسلام  جلد ۲ 

Show More

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
-+=