میرزامحمدطاهر یا طاهر مستوفی کاشانی ملقّب به بصیرالملک ، مستوفی و ادیب عهد ناصری . در ۱۲۴۹ در کاشان متولد شد و چهارمین فرزند میرزا احمد ادیب شیبانی ، از فضلای آن شهر بود (شیبانی ، ص ۲۵۱). کودکی و نوجوانی خود را در کاشان گذراند و بعد به تهران آمد. سپس برای ادامه تحصیل رهسپار کربلا شد و تا مرحله اجتهاد تحصیل را ادامه داد (همانجا).
بصیرالملک پس از بازگشت به تهران ، به خدمات دولتی پرداخت و از آن پس تمام زندگی خود را در این راه گذراند. در اوایل عهد ناصری و در ۱۲۸۰، به مستوفیان دفتر استیفا پیوست و مقام مستوفی یافت (بصیرالملک شیبانی ، مقدمه افشار، ص پانزده ؛ بامداد، ج ۲، ص ۱۸۵) و گاه نیز ممیزی مالیات بعضی ولایات را بر عهده می گرفت (بصیرالملک شیبانی ، همانجا) چنانکه سالها استیفای سمنان و دامغان به عهده او بود (بامداد، همانجا). از ۱۲۹۵ به بعد، به رجال متنفذی چون امین السلطان ، مستوفی الممالک ، اقبال الدوله و بسیاری دیگر نزدیک شد (شیبانی ، همانجا؛ افشار، ص ۵۹۵) و همچنین مورد توجه شاه قرار گرفت و سالها ریاست و خزانه داری بیوت سلطنتی مانند کتابخانه ، اسلحه خانه و بلورخانه را به عهده داشت (شیبانی ، همانجا).
در ۱۳۱۰، در امور خالصجات مباشر میرزامحمدخان اقبال الدوله وزیر خالصجات شد و در همان سال به بصیرالملک ملقب گردید (همانجا). اما صدیق الممالک شیبانی نوشته است که وی این لقب را همراه نشان تمثال همایونی در ۱۳۱۳ گرفته است ، و این در حالی است که زیر تصویری که در ۱۳۰۶ گرفته شده لقب بصیرالملک مندرج است (بصیرالملک شیبانی ، مقدمه افشار، ص شانزده ).
بصیرالملک عمری را در استیفا گذراند و از مستوفیان مورد توجه شاه و مردی مذهبی و پایبند به مراسم دینی (افشار، همانجا) و در زمره مستوفیانی بود «که در دفترخانه مبارکه خدمت مخصوص ندارد» (اعتمادالسلطنه ، ص ۳۸۱). شهرت وی بیشتر مرهون فعالیتهای ادبی و تحقیقی اوست .
از وی سه اثر باقی مانده است :
۱) کشف الابیات مثنوی مولوی که آن را با شیوه و نظم خاصی تهیه کرده و تا آن زمان بی سابقه بوده است (شیبانی ، ص ۲۵۱). این اثر به ضمیمه مثنوی در ۱۲۹۹ (مشار، ج ۴، ستون ۴۰۷۲؛ آقابزرگ طهرانی ، ج ۱۸، ص ۷) و به سرمایه محمد رحیم خان علاءالدوله منتشر شد (محبوبی اردکانی ، ص ۴۶۹) و به مثنوی علاءالدوله شهرت یافت (بامداد، همانجا؛ مشار، همانجا). در ۱۳۱۵، بصیرالملک همین اثر را در قطعی کوچکتر تنظیم کرد و به چاپ رسانید که به مثنوی بصیرالملک معروف شد (بامداد، همانجا)؛
۲) کشف الا´یات فارسی و ترجمه ای از قرآن (آقابزرگ طهرانی ، ج ۱۸، ص ۵، ۷؛ شیبانی ، همانجا) که پس از انتشار با عنوان قرآن بصیرالملکی سالها معروف و مورد توجه و استقبال بوده است (افشار،همانجا)؛
۳) یک دوره یادداشتهای روزانه درباره وقایع سالهای ۱۳۰۱ـ۱۳۰۶٫ نسخه اصلی آن نزد حسین ثقفی اعزاز و عکس آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است . این اثر با عنوان روزنامه خاطرات بصیرالملک شیبانی به کوشش ایرج افشار و رسول دریاگشت در ۱۳۷۴ ش در تهران به چاپ رسیده است . این یادداشتها مکمّل خاطرات اعتمادالسلطنه و حاوی اطلاعات ارزنده ای از زندگی روزمرّه مردم از جمله خورد و خوراک و نحوه وقت گذرانی و تفنن ، مناسبات خانوادگی و سطح عمومی زندگی است ؛ همچنین اطلاعاتی در باب دیوان استیفا و مستوفیان ، جغرافیای شهری ، کتابخانه و گنجینه سلطنتی دارد (شیبانی ، ص ۲۵۲ـ۲۵۶؛ افشار، ص ۵۹۵ ـ ۶۱۳) که مؤلف خود شاهد این رخدادها بوده است . این خاطرات از نظر اطلاعات رجالی و سرگذشت سرشناسان و حتی مردمان ناشناخته منبع ارزشمندی است (بصیرالملک شیبانی ، مقدمه افشار، ص سی ـ سی و یک ).
بصیرالملک در۱۳۳۰ درگذشت و در صفاییه شهر ری ، در آرامگاهی که خود احداث کرده بود، به خاک سپرده شد (شیبانی ، ص ۷۸). از دو ازدواج بصیرالملک شش پسر و یک دختر باقی ماند (همانجا). فرزندان او اغلب در دستگاه دولتی صاحب مقام و نفوذ بودند، از جمله میرزاخلیل شیبانی محاسب الوزاره ، از کارمندان عالیرتبه وزارت پست و تلگراف (همان ، ص ۹۶)؛ میرزا سعید شیبانی معدل الدوله ، معاون وزارت جنگ ، وکیل قائن و سیستان و نایب رئیس مجلس و پیشکار مالیه آذربایجان (همان ، ص ۸۵؛ بصیرالملک شیبانی ، مقدمه افشار، ص هفده )؛ میرزا حسین شیبانی ، معاون وزارت فوائد عامه ، که نخست لقب سهام السلطنه داشت و پس از فوت پدرش ، به لقب او، بصیرالملک خوانده شد (شیبانی ، ص ۹۰ـ۹۱؛ و اشاره بزرگ امید به شرکت بصیرالملک شیبانی در مزایده تحدید تریاک در ۱۳۳۵، به «بصیرالملک پسر» است ، ص ۲۶۸)؛ میرزا منصور شیبانی ، مستوفی سمنان و دامغان و وکیل قائن و سیستان ، که لقب وی را معدل الدوله ذکر کرده اند (بامداد، همانجا؛ علوی ، ص ۱۱۱)، حال آنکه معدل الدوله لقب فرزند دیگر بصیرالملک ، میرزا سعید است (بصیرالملک شیبانی ، مقدمه افشار، همانجا؛ مستوفی ، ج ۱، ص ۲۶۱، حاشیه ؛ شیبانی ، ص ۸۵). پسران دیگر او محمود محاسب الممالک معاون و کفیل وزیر پست و تلگراف (بصیرالملک شیبانی ، مقدمه افشار، ص هجده ) و عبدالله شیبانی ، رئیس تلگرافخانه قوچان ، بودند (شیبانی ، ص ۷۸؛ معصوم علیشاه ، ج ۳، ص ۶۶۶؛ بصیرالملک شیبانی ، مقدمه افشار، ص هفده ). نیز رجوع کنید به شیبانی * ، خاندان .
منابع :
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه ، المآثر والا´ثار ، در چهل سال تاریخ ایران ، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۳) ایرج افشار، «خاطرات یک مستوفی »، آینده ، سال ۱۲، ش ۹ـ۱۰ (آذر ـ دی ۱۳۶۵)؛مهدی بامداد،شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری ، تهران ۱۳۵۷ ش ؛ابوالحسن بزرگ امید، از ماست که برماست ، تهران ۱۳۳۵ ش ؛محمدطاهربن احمد بصیرالملک شیبانی ، روزنامه خاطرات بصیرالملک شیبانی ، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت ، تهران ۱۳۷۴ ش ؛رحمت الله شیبانی ، خاندان شیبانی ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛ابوالحسن علوی ، رجال عصر مشروطیت ، چاپ حبیب یغمائی و ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش ؛حسین محبوبی اردکانی ، تعلیقات حسین محبوبی اردکانی بر المآثر و الا´ثار در چهل سال تاریخ ایران ، چاپ ایرج افشار، ج ۲، تهران ۱۳۶۸ ش ؛عبدالله مستوفی ، شرح زندگانی من ، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه ، تهران ۱۳۶۰ ش ؛خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی ، تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ ش ؛محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه ، طرائق الحقایق ، چاپ محمدجعفر محجوب ، تهران ۱۳۳۹ـ۱۳۴۵ ش .
دانشنامه جهان اسلام جلد ۳